شراب طهور
شراب طهور، که در قرآن از آن یاد شده، به چه معناست؟
شراب طهور، بنا بر آیه ۲۱ سوره انسان، شرابی بهشتی است که خداوند خود به ابرار (نیکان و نیکوکاران) مینوشاند. شراب طهور تنها شرابى است در قرآن که ساقی آن خداوند بر شمرده شده است. به همین دلیل، اين شراب از همه نعمتهايى كه در بهشت به اهل بهشت داده شده بالاتر قلمداد شده است.
مفسران در معنا و کیفیت این نوشیدنی بهشتی نظرات مختلفی ابراز کردهاند: برخی بیشتر به معانی ظاهری از آن توجه کردهاند و برخی دیگر معنایی گستردهتر از آن ارائه کردهاند. برخی از مفسران مراد از شراب طهور را نوعی نوشیدنی دانستهاند که اهل بهشت آن را بعد از خوردن غذاهاى بهشتى مینوشند و همه پلیدیهای درونى خود را بهوسیله آن پاک میکند. برخی دیگر شراب طهور را شرابی دانستهاند که در پاكى به نهايت خود رسیده و در کسی که آن را بنوشد هيچ پليدى را باقى نمىگذارد. این مفسران يكى از پلیدیهای درونى انسان غفلت از خداوند دانستهاند و معتقدند که ابرار كه از نوشندگان شراب طهور هستند از پروردگارشان محجوب نيستند و در قرب او قرار دارند.
جایگاه
شراب طهور تعبری قرآنی است که از آیه ۲۱ سوره انسان برداشت شده است. در این آیه شراب طهور نوشیدنی ابرار در بهشت دانسته شده است. ابرار واﮊهای است قرآنی بهمعنی نیکان و نیکوکاران که چندبار در قرآن آمده است.[۱] در سوره انسان، از نعمتهای بهشتی که برای ابرار آماده شده یاد شده است. از جمله اینکه﴿وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا؛ و پروردگارشان از شرابى پاكيزه سيرابشان سازد﴾.
در قرآن از نوشیدنیهای مختلفی، که روزی بهشتیان است، یاد شده است. از نظر برخی مفسران، این نوشیدنیها نامهای متفاوتی دارند و مخصوص گروههای مختلف بهشتیان هستند.[۲] ناصر مکارم شیرازی با مقایسه این شرابهای بهشتی در قرآن به این نتیجه رسیده که شراب طهور تنها شرابى است که ساقی آن خداوند بر شمرده شده است.[۳] علامه طباطبایی معتقد است که به همین دلیل اين شراب از همه نعمتهايى كه در بهشت به اهل بهشت داده شده بالاتر است.[۴]
مفسران در معنا و کیفیت این نوشیدنی بهشتی نظرات مختلفی ابراز کردهاند: برخی بیشتر به معانی ظاهری از آن توجه کردهاند و آن را مانند یک نوشیدنی دنیایی تفسیر کردهاند[۵] و برخی دیگر دست به تأویل آن زده و معنایی گستردهتر از آن ارائه کردهاند.[۶]
معنای شراب و طهور
شراب در لغت عربی به مطلق نوشیدنی گفته شده است؛ چه مُسْکِر (مستکننده) باشد و چه نباشد.[۷] معنای این واژه در قرآن نیز همین دانسته شده است.[۸] این معنا خلاف معنای رایج از این کلمه در زبان فارسی است که نوع نوشیدنی مسکر را به ذهن میآورد.[۹]
طَهُور هم بهمعناى چیزى است هم خودش پاک است و هم پاککننده چیزهای دیگر است.[۱۰] گفته شده که تعبير طهور در قرآن فقط در دو مورد آمده: يكى در آیه ۴۸ سوره فرقان در مورد باران كه همه چيز را پاک و زنده مىكند و ديگری در سوره انسان درباره شراب مخصوص بهشتى كه آن نيز پاکكننده و حياتبخش است.[۱۱]
در تفاسیر قرآن
برخی از مفسران مراد از شراب طهور را نوعی نوشیدنی دانستهاند که اهل بهشت آن را بعد از خوردن غذاهاى بهشتى مینوشند و همه پلیدیهای درونى خود را بهوسیله آن پاک میکند.[۱۲] از نظر آنان، بهشتیان پس از نوشیدن شراب طهور فقط چیزى بهصورت عرق خوشبو از پوستشان تراوش میکند.[۱۳]
برخی دیگر از مفسران معنای شراب طهور را گسترش دادهاند و از آن برداشتی عمیقتر ارائه کردهاند؛ از جمله علامه طباطبایی در تفسیر این عبارت گفته است که شراب طهور شرابی است که در پاكى به نهايت خود رسیده و در کسی که آن را بنوشد هيچ پليدى را باقى نمىگذارد.[۱۴] از نظر او، يكى از پلیدیهای درونى انسان غفلت از خداوند است؛ پس ابرار كه نوشندگان شراب طهور هستند از پروردگارشان محجوب نيستند و در قرب او قرار دارند.[۱۵]
تفسیر شراب طهور به پاککننده انسان از غفلت در برخی از روایات اهلبیت(ع) هم آمده است؛ در روایتی از امام صادق(ع)، در ذیل آیه ۲۱ سوره انسان، آمده است که شراب طهور ابرار را از هر چیزی كه غیر از خداست پاک میکند.[۱۶]
ملا احمد نراقی بر اساس این معنا از شراب طهور چنین سروده است:
بيا ساقيا من به قربان تو | فداى تو و عهد و پيمان تو | |
میی ده كه افزايدم عقل و جان | فتد در دلم عكس روحانيان | |
نه زان مى كه شرع رسول انام | شمرده خبيث و نموده حرام | |
از آن مى كه پروردگار غفور | نموده است نامش شراب طهور[۱۷] |
منابع
- ↑ شایسته، رسول، «ابرار»، رسول، دانشنامه بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۲ش، ج۲، ذیل واژه.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ۱۳۸۶ش، ج۶، ص۱۹۲.
- ↑ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۶، ص۱۹۲.
- ↑ طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة اعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۴ق، ج۲۰، ص۱۳۱.
- ↑ برای نمونه ن.ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصرخسرو، ۱۳۷۳ش، ج۱۰، ص۶۲۳.
- ↑ برای نمونه ن.ک: حسنزاده آملی، حسن، رساله نور علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور، قم، انتشارات تشيع، ۱۳۷۱ش، ص۸۵.
- ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات في غريب القرآن، صفوان عدنان الداودی، دمشق، دارالقلم و الدار الشامية، ۱۴۱۲ق، ص۴۴۸.
- ↑ قرشى، سید علىاکبر، قاموس قرآن، تهران، دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۷۱ش، ج ۴، ص۱۲.
- ↑ قرشی، سید علیاکبر، تفسیر احسن القصص، قم، دفتر نشر نوید اسلام، ۱۳۹۱ش، ج۵، ص۴۶۸.
- ↑ کاشانی، ملا فتحالله، تفسير منهج الصادقين فى الزام المخالفين، تهران، كتابفروشى محمدحسن علمى، ۱۳۳۳ش، ج۶، ص۳۶۲-۳۶۳.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، ج۲۵، ص۳۷۳.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۲۳.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، ج۱۰، ص۶۲۳.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۱۳۰.
- ↑ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۱۳۰.
- ↑ فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی، تفسیر الصافی، تحقیق سيد محسن حسينی امينی، تهران، دار الكتب الاسلاميه، ۱۴۱۶ق، ج۷، ص۳۶۴.
- ↑ حسنزاده آملی، رساله نور علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور، ص۸۵.