وجود گناه در میان زنان با چادر و بدون چادر
بعضي از چادريها هزاران گناه ميكنند و اخلاقشان خوب نيست و حرمت چادر را نگه نميدارند؛ ولي بدحجابها خيلي اخلاقشان خوب است و دلشان پاك است؟
همه افراد انسان از جهت اینکه انسان بوده و از عقل و اندیشه برخوردارند، باهم یکسان هستند و در این حوزه نسبت به همدیگر برتری ندارند. چیزی که امتیاز و فرق را در میان افراد بشر به وجود میآورد رفتار عقلانی و درستی اعتقادات و کمالات عملی است. چادر داشتن و دیندار بودن علت وجود گناه در میان چادری دارها نیست و زنی که به موازین دینی اعتنا ندارد نمیتواند ادعا کند که قلبش پاک است. البته وجود گناه در میان زنان چادری دار نیز قابلانکا نیست که علت خاص خودش را دارد.
نقش عقل و فطرت در عملکرد انسان
عمل و رفتار هر انسانی بستگی به انسانیت و مقدار بهرهگیری از عقل او دارد. و به همین سبب انسانهایی در تاریخ بشریت وجود داشته که با بهرهگیری بهتر از موازین و معیارهای عقلی و فطری خود، رفتار و عملکرد شایسته داشتهاند هرچند به هیچ دینی ممکن است پایبند نبودهاند. لکن این مطلب عمومیت ندارد و فقط در برخی انسانهایی که مطیع عقل و فطرت سلیم انسانی بودهاند منحصر میشود و اختصاص به بیدینها و بیخداها هم ندارد بلکه هرکسی میتواند چنین اطاعتی از عقل و فطرت خود داشته باشد بنابراین خداباوران و خدا ناباوران در این حوزه باهم تفاوتی ندارند.
نقش دین در عملکرد انسان
آموزههای دینی برای انسان محدودیت ایجاد میکند و اگر دینی که از پیروی میشود حق باشد و از سوی خداوند برای هدایت بشر نازلشده باشد انسان را با آموزههای عبادی و اخلاقی خود بهسوی کمال و سعادت سوق میدهد. پس توجه به این نکته لازم است که دینداران و خداباوران به خاطر دستورات دینی که در این رابطه دارند بهتر میتوانند با کمک از عقل و دین، روش و رفتار مسالمتآمیز و صحیح داشته باشند؛ زیرا افراد بیدین و بیخدا مقید به هیچ قید و محدودیت دینی نیستند و در صورت کمرنگ شدن نیروی عقل و فطرت انجام هر کاری برخلاف موازین انسانی و عقلی برای او جایز و آسان خواهد بود. بنابراین رفتار درست برخی از بیدینان از بیدینی و بیخدایی و عدم پذیرش دین ناشی نمیشود. یعنی اینگونه نیست که چون بیخدا هستند و اعتقادی به خدا ندارند از رفتار خوب برخوردارند و نتیجه گرفته شود که باید همه بیدین و بیخدا شوند تا رفتار او درست گردد؛ بلکه این رفتار او از انسانیت و هدایتگر درونی که عبارت از عقل باشد نشأت میگیرد. بنابراین بیخدایی و بیدینی نهتنها در درستی رفتار و عمل هیچ نقشی ندارد بلکه به علت بیقیدی و عدم مبالات انسان را بهسوی رفتارهای نادرست و غیرانسانی سوق میدهد و زمینه انحرافهای عملی را برای انسان آماده میکند.
حفظ عفت و دوری از گناه از فلسفه حجاب
پاكى نسل، صميميت خانوادگى و جلوگيرى از طلاق، آرامش روح افراد، عدم مانع براى فعالیتهای اجتماعى، كرامت و احترام و عزت زن و تصعيد و تلطيف غريزه یعنی عشق، از فلسفه حجاب و عفاف است[۱] که درمجموع همهاش به پاکی و گناه نکردن زن منتهی میشود. زنی که با این اعتقاد حجاب خود را رعایت کند قطعاً تا میتواند از ارتکاب گناه اجتناب میکند. اینکه با قاطعیت گفتهشده است که چادریها هزاران گناه مرتکب میشود و بی چادریها مرتکب گناه نمیشوند و دلشان پاک است، سخن غیرعلمی و غیرواقعی است و نمیتوان آن را ثابت کرد. بلکه با معیاری که بیان شد بی چادریها برخلاف چادریها که به دین و دستورات آن پای بند نیستند مانعی برای ارتکاب گناه ندارند و طبع قضیه اقتضا میکند که در میان آنان گناه بیشتر انجام بگیرد. اگر بیحجابی آنان از مخالفت با دین ناشی شده باشد برای آنان اصلاً گناهی وجود ندارد تا گفته شود آنان مرتکب گناه نمیشوند و دلشان پاک است. افزون بر آن پاکی دل چیزی نیست که قابلاثبات باشد و همچنین عاملی که دل را پاک میکند در آنان وجود ندارد؛ زیرا پاکی دل با عمل به دستورات دینی و رعایت موازین اخلاقی امکانپذیر میگردد و کسی که هیچ باوری به دین ندارد و از عقل و فطرت سالم خود هم پیروی نکند ادعای پاکی دل برای آنان قابلپذیرش نیست. افزون بر اینها همین بیحجابی آنان در اثر مخالفت با دین و دستورات اخلاقی، خودش گناه است که پیوسته آن را با خودش دارد.
علت گناه در میان دینباوران
این مطلب قابلانکار نیست که برخی خداباوران که شامل مسلمانان، مسیحیان و یهودیان میشود در رفتار و عملکرد خود مشکلدارند و رفتارهای غیرانسانی از آنها سر میزند؛ اما این رفتار آنان ناشی از خداباوری و دینداری نیست بلکه مانند همان بیدینانی که رفتار درست ندارند تسلیم هوا و هوس و خواستهای غیرانسانی گردیده و از عقل و فطرتش بهره نگرفتهاند و چنین نیست که دین داشتن باعث این رفتار نادرست آنها شده است. چه اینکه دین اسلام انسان را بهسوی رفتار نیکو و عمل شایسته و دوری از رفتارهای نادرست و غیرانسانی دعوت نموده و حتی برای عملی شدن این دستورها مجازات دنیوی و اخروی قرار داده است. اما اینکه یک مسلمان ازنظر رفتار مشکل دارد عمل نکردن او به این دستورات است؛ درست مانند مریضی که به نسخه یک دکتر حاذق عملنکرده و یا بر طبق دستور پزشک دارو را مصرف نمیکند و درنتیجه شفای مطلوب را به دست نمیآورد. دین اسلام از هدایت و درست کردن رفتار انسانها ناتوان نیست بلکه دستورات بسیار ارزشمندی برای اصلاح انسان دارد و اینکه یک مسلمان رفتار و کردار اجتماعی و اخلاقیاش نادرست است خودش نخواسته است از دستورات اخلاقی و رفتاری دین اسلام استفاده کرده و عملش را بر طبق آن منطبق سازد. بنابراین ارتکاب گناه در میان چادریها از چادر و دینداری آنان ناشی نمیشود بلکه هوا و هوس و خواستهای حیوانی که در هرکسی وجود دارد؛ باعث ارتکاب گناه در آنان میگردد. درنتیجه میتوان گفت در میان چادریها به دلیل رعایت حجاب و محدودیت ارتباط با نامحرمان بهمراتب گناهی کمتری وجود دارد. اما در میان بی چادرها و بیحجابها که هیچ مانعی برای ارتباط آنان با نامحرمان وجود ندارد و به دستورات دینی هم اعتنایی ندارند، طبیعی است گناه فراگیر خواهد بود.
منابع
- ↑ مطهری، مرتضی، یادداشتهاى استاد مطهرى، ج3، ص 178، تهران، صدرا، چ1،