مناسک حج اسلام و فرهنگ بودیسم
آیا به دلیل شباهت هایی مختصری که گفته می شود بین مناسک حج در اسلام و برخی اعمال و فرهنگ دینی آیین بودیسم وجود دارد، این مناسک از فرهنگ بودیسم گرفته شده اند؟
دین اسلام دین وحیانی است و همه عبادات آن از سوی خداوند تشریع شده و از هیچ دینی دیگری تأثیر نپذیرفته است. وجود شباهت در برخی اعمال و رفتار پیروان ادیان مختلف دلیل منطقی بر این نیست که آنان از همدیگر تأثیرپذیرفتهاند. افزون بر آن حج در دین اسلام ریشه در ادیان الهی دارد. پیش از اینکه بودیسم توسط بودا تأسیس شود مناسک حج وجود داشته و به زمان حضرت ابراهیم(علیهالسلام) و حتی حضرت آدم (علیهالسلام) میرسد. به همین علت مشرکان قریش در زمان جاهلیت نیز به دلیل اینکه در این محیط بودهاند و اجدادشان از پیامبران الهی پیروی میکردهاند، مراسم حج را به سبک خودشان انجام میدادهاند.
دلایل نفی تاثیر پذیری اسلام در مسئله حج از بودیسم
وحیانی بودن دین اسلام
دین اسلام از ادیان توحیدی و آسمانی است که بهوسیله پیامبر اسلام(ص) برای هدایت بشر نازلشده است. تاریخ بعثت پیامبر اسلام(ص) و نزول قرآن بر آن حضرت به حدی روشن است که ریشه هر ابهامی را نسبت به دین اسلام میزداید. حتی دشمنان اسلام و معارضین به دلیل روشن بودن تاریخ اسلام و آموزههای توحیدی آن جرئت این سخن را ندارند که بگویند اسلام از ادیان مانند بودیسم و یا حتی مسیحت و یهودیت تأثیر پذیرفته است. دین اسلام حتی از دو دین همخانواده خود یعنی مسیحیت و یهودیت نیز تأثیرپذیر نبوده تا چه رسد که از آیین بودیسم که فاصلهای زیادی با محل ظهور اسلام داشته است در آموزههای حج و امثال آنها تأثیر پذیرفته باشد.
نبود رابطه منطقی بین مناسک حج در اسلام و فرهنگ بودیسم
وجود ادیان دیگر و فرهنگ و تمدن در سرزمینهای مختلف ازجمله بودیسم در شرق آسیا دلیل نمیشود كه دین اسلام از آنها متأثر گردیده تا درنتیجه، وحی و نزول آن توسط جبرئیل امین بر محمد(ص) نفی گردد؛ زیرا اولاً هیچ رابطه منطقی بین این دو مطلب وجود ندارد و ثانیاً هیچ دلیلی تاریخی¬ای وجود ندارد كه بتواند این تأثیر و تأثر را ثابت كند.
اگر چنین تأثیرگذاری از سوی آیین بودیسم و هر آیین دیگر بر دین اسلام وجود میداشت، در همان زمانی که دین اسلام ظهور نمود و در برخی مناطق گسترش پیدا کرد، زمینه مساعدی برای نقد اسلام بود که از سوی مخالفین دین اسلام به آن دامن زده میشد؛ اما هیچ موردی در تاریخ ثبتنشده است که چنین ادعایی از سوی آنان مطرحشده باشد.
اگر اسلام در مسئله عبادت و حج از فرهنگ بودیسم متأثر میگردید لازم بود که در سایر عقاید نیز از این آیین تأثیر میپذیرفت درحالیکه هیچ اثری از عقاید بیخدایی و شرکآلود بودیسم در آموزههای اسلام به چشم نمیخورد.
وجود مناسک حج پیش از آیین بودیسم
بودیسم یا آیین بودا مکتبی فلسفی است که بودا را بنیانگذار خود میداند. بودا که در قرن پنجم ق. م در هند شمالی میزیست عضوی از جنبش گستردهای مرتاضان و فرزانگان بیخانومان هند باستان بود.[۱]
بودا در اواسط قرن ششم ق.م. در ناحیهای از هندوستان شرقی، سرزمین «بیهار و نیپال» به ظهور آمد. دین او از دین قدیم هندوئیسم متفرع و منشعب شده است. علت ظهور این آیین در آن زمان مقتضیات اجتماعی و ضرورت اوضاع بوده است. در آن عصر شدّت عمل هندوان در رعایت سیستم طبقاتی و اصنافی کاست(Caste) و برتری و خودخواهی طبقه برهمنان و افراط در تعدد اله متنوع در هندوستان، ظهور یک مصلح مذهبی را اقتضا میکرد، تا برخلاف موهومات و خرافات بتپرستی از یکسو و علیه تفوّق و استیلای برهمان از دیگر سو برخیزد و قواعد و قوانین مستقل فلسفی و اخلاقی وضع کند و حقیقت را در طلب معرفت و نجات روح نه بهوسیله انجام تشریفات خشک ظاهری و عبادات صوری که معمول نزد هندوان ودایی مشرب بود طلب نماید. در آن زمان در شبهقاره هند، افکاری علیه تعالیم برهمنان هندوئیسم انتشار یافت و پیشوایانی برای نشر اینگونه تعالیم در گوشه و کنار آن سرزمین برخاست که یکی از آن جمله «گوتاما بودا» بود. او علیه ظاهرپرستی و دنیاطلبی قیام کرد و بعضی اصول خرافی وداها را منکر شد و اسلوب اخلاقی مستقلی ابداع کرد و نجات نفس را تنها در سایه سیر و سلوک در طلب حقیقت دانست.[۲]
اما مناسک حج از قبیل هفت بار طواف خانه خدا، سعی صفا و مروه، رمی جمرات با هفتسنگ ، نماز و بهطورکلی حج با ارکان و اجزای خود، قرنها پیش از آنکه بودیسم به وجود بیاید، در این سرزمین وجود داشته و انبیای الهی آن را انجام میدادهاند.
هنگامیکه از حضرت صادق (ع) سؤال نمودند آیا قبل از بعثت پیغمبر خاتم(ص) كسى از پیغمبران در خانه كعبه حج به عملآورده است؟ فرمود بلى مگر حكایت شعیب را در قرآن نمیدانی كه به موسی گفت من دخترم را به تو تزویج مینمایم عَلى «أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمانِی حِجَجٍ» بهشرط آنكه هشت حج از جانب من بهجا آورى و مراد از اجیر شدن موسى فقط هشت سال نبود؛ زیرا اگر مقصود آن بود میفرمود ثمانى سنین و آدم و نوح حج كردند و سلیمان بن داود با تمام لشكر جن و انس و طیور حج بجا آورد و موسى با شتر قرمزى حج خانه كعبه نمود و آن خانه همان است كه خداوند میفرماید «إِنَّ أَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ تا آخر آیه» و خداوند حجر الاسود را براى آدم وقتى نازل كرد كه خانه موجود بود.[۳]
بنابراین مناسک حج ریشه در قدمت حج دارد. هنگامیکه حضرت ابراهیم (ع) پیش از ذبح حضرت اسماعیل (ع) بهقصد حج متوجه منى شد و چون اعمال منى را بهجا آورد برگشت با اسماعیل به مكه و هفت شوط طواف كعبه را انجام دادند، پس متوجه سعى بین صفا و مروه شدند.[۴] حتی به گفته برخی قبل از آن كشتى نوح چون به مكه رسید در جاى كعبه هفت بار طواف كرد، و پسازآن بر کوه جودی توقف نمود.[۵]
روایتشده که منشأ قبول توبه حضرت آدم آن بود كه هفت بار طواف كعبه كرد و كعبه در آن روز تلى سرخ بود و دو ركعت نماز بگذارد.[۶]
مناسک حج نمادی از بندگی و مبارزات حضرت ابراهیم(ع)
مراسم حج در حقیقت یك دوره كامل از صحنه هاى مبارزات ابراهیم و منزلگاههای توحید و بندگى و فداكارى اخلاص را در خاطره ها مجسم میسازد. ازاینرو هفت بار سعی بین صفا و مروه نیز ریشه در داستان حضرت اسماعیل(ع) دارد. هنگامیکه حضرت ابراهیم(ع) به دستور خداوند حضرت اسماعیل و مادرش را در بیابان خشک و بیآبوعلف مکه گذاشت، طولى نكشید غذا و آب ذخیره مادر تمام شد و شیر در پستان او خشكید، بیتابى كودك شیرخوار و نگاههای تضرعآمیز او مادر را آنچنان مضطرب ساخت كه تشنگى خود را فراموش كرد و براى به دست آوردن آب به تلاش و كوشش برخاست، نخست به كنار كوه «صفا» آمد، اثرى از آب در آنجا ندید، برق سرابى از طرف كوه «مروه» نظر او را جلب كرد و به گمان آب بهسوی آن شتافت و هفت بار این تلاش و كوشش براى ادامه حیات و مبارزه با مرگ تكرار شد، در آخرین لحظات كه طفل شیرخوار شاید آخرین دقائق عمرش را طى میكرد از نزدیك پاى او - با نهایت تعجب - چشمه زمزم جوشیدن گرفت.[۷]
تاثیرپذیری مشرکین قریش از فرهنگ توحیدی
مشرکین قریش نیز از این فرهنگ توحیدی متأثر بودهاند و ازاینرو آنان در محاجه مجلس نجاشی، حضرت ابراهیم(ع) را از خود دانستهاند و نجاشى این سخن را رد كرده است.[۸] از ابن عباس روایتشده است كه: مشركین، حج میكردند و حیوانات را به قربانگاه سوق میدادند و احترام شاعر را حفظ میكردند و شتران را نحر میكردند[۹]حتی در سال نهم هجرت مسلمانان و مشرکان باهم به حج خانه خدا پرداختند و پسازآن هیچ مشرکی حج خانه خدا نکرد و این روز بزرگترین روزى بود كه مسلمانان و مشركین، در منى جمع شدند.[۱۰]
منابع
- ↑ جان آر. هینلز، فرهنگ ادیان جهان، سرویراستار: ع. پاشایی، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان ئ مذاهب، چ1، 1385ش، ص 136.
- ↑ حکمت، علی اصغر، تاریخ ادیان، تهران، نشر پژواک، چ1، 1388ش، ص 148.
- ↑ بروجردى، سید محمد ابراهیم ، تفسیر جامع، تهران، انتشارات صدرا، چ6، 1366ش، ج1، ص259.
- ↑ حسینى شاه عبدالعظیمى، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشرى، تهران، انتشارات میقات، چ1، 1363ش، ج11، ص140.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن ، ترجمه مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ترجمه: گروه مترجمان، تهران، انتشارات فراهانی،چ1، 1360ش، ج12، ص61.
- ↑ كاشانى، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فى الزام المخالفین، تهران، کتابفروشی محمد حسن علمی، 1336ش، ج1، ص165.
- ↑ رک: مكارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الكتب الإسلامیة، چ1، 1374ش، ج1، ص541.
- ↑ رک: بلاغی، سید عبدالحجت، حجة التفاسیر و بلاغ الإكسیر، قم، انتشارات حكمت، 1384ق، ج1، ص272.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه مجمع البیان فى تفسیر القرآن، ترجمه: گروه مترجمان، تهران، انتشارات فراهانی،چ1، 1360ش، ج6، ص189.
- ↑ رک: ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، مترجم: موسوی همدانی، چ5، 1374ش، ج9، ص199.