تحریف قرآن در روایت سالم بن سلمه
سالم بن سلمه نقل کرده است که فردی نزد امام صادق آیاتی از قرآن را میخواند که در قرآن وجود نداشت و امام صادق به او فرمود: «این قرائت را رها کن و همانند مردم بخوان تا امام زمان ظهور کند و قرآن در حد خودش قرائت کند». آیا منظور این است که قرآن تحریف شده است؟
سالم بن سلمه میگوید مردی نزد امام صادق(ع) حروفاتی میخواند که در قرآن نبود و امام او را نهی کرد. اینگونه روایات ثابت میکند ائمه هدی مراقب بودند افرادی از خود چیزی به قرآن اضافه نکنند. امام صادق(ع) سپس به آن فرد فرمود چون حضرت قائم آيد كتاب خداى عزوجل را بر حد خودش خواهد خواند و آن مصحفى كه على نوشته است بيرون آورد. خوانده شدن قرآن توسط امام زمان نیز به معنای تحریف قرآن موجود نیست و بلکه اجرای تمام آموزههای قرآنی به همانگونه که نازل شده است را ثابت میکند. سند روایت به خاطر ثقه نبودن سالم بن سلمه ضعیف است.
متن روایت
سالم بن سلمه گوید:
« | قَرَأَ رَجُلٌ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ وَ أَنَا أَسْتَمِعُ حُرُوفاً مِنَ الْقُرْآنِ لَيْسَ عَلَى مَا يَقْرَأُهَا النَّاسُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ كُفَّ عَنْ هَذِهِ الْقِرَاءَه اقْرَأْ كَمَا يَقْرَأُ النَّاسُ حَتَّى يَقُومَ الْقَائِمُ فَإِذَا قَامَ الْقَائِمُ قَرَأَ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ عَلَى حَدِّهِ وَ أَخْرَجَ الْمُصْحَفَ الَّذِي كَتَبَهُ عَلِيٌّ وَ قَالَ أَخْرَجَهُ عَلِيٌّ إِلَى النَّاسِ حِينَ فَرَغَ مِنْهُ وَ كَتَبَهُ فَقَالَ لَهُمْ هَذَا كِتَابُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ كَمَا أَنْزَلَهُ اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ قَدْ جَمَعْتُهُ مِنَ اللَّوْحَيْنِ فَقَالُوا هُوَ ذَا عِنْدَنَا مُصْحَفٌ جَامِعٌ فِيهِ الْقُرْآنُ لَا حَاجَه لَنَا فِيهِ فَقَالَ أَمَا وَ اللَّهِ مَا تَرَوْنَهُ بَعْدَ يَوْمِكُمْ هَذَا أَبَداً إِنَّمَا كَانَ عَلَيَّ أَنْ أُخْبِرَكُمْ حِينَ جَمَعْتُهُ لِتَقْرَءُوهُ.[۱] | » |
مردى براى حضرت صادق قرآن ميخواند و من شنيدم حروفى ميخواند كه همانند قرآنی نیست که مردم ميخوانند. امام صادق فرمود: «از اين قرائت خوددارى كن؛ همانسان كه مردم قرائت ميكنند تو نيز بخوان تا آنگاه كه حضرت قائم بيايد و چون حضرت قائم آيد كتاب خداى عزوجل را بر حد خودش خواهد خواند و آن مصحفى كه على نوشته است بيرون آورد.»
سپس فرمود: «على پس از نوشتن قرآن، آن را براى مردم آورد و گفت: اين است كتاب خدا آن چنان كه خدا بر محمد نازل كرده است و من از دو لوح آن را فراهم كردهام، مردم گفتند: نزد ما مصحفى است كه قرآن در آن گرد آمده است و ما به اين (قرآن تو) نيازى نداريم. على فرمود: هان به خدا سوگند كه هرگز پس از امروز آن را نخواهيد ديد و فقط بر من بود كه پس از جمع كردنش شما را بدان آگاه كنم تا آن را بخوانيد.»
سند حدیث
محمد بن یحیی[۲] و محمد بن الحسین[۳] و عبد الرحمن بن ابی هاشم[۴] ثقه هستند. برخی سالم بن سلمه را با سالم بن مکرم اشتباه گرفته و گفتهاند رجال کشی او را ثقه دانسته است؛ نام وی در رجال کشی نیامده است چه برسد به اینکه توثیق شود.[۵] شیخ طوسی سالم بن سلمه را بدون مدح و ذم از اصحاب امام صادق(ع) دانسته است.[۶] علامه مجلسی سند حدیث را ضعیف دانسته است.[۷] از اینرو روایت اعتبار ندارد و قابل استناد نیست.
دلالت حدیث
سالم بن سلمه میگوید امام صادق(ع) آن مرد را از اضافه کردن مطالبی بر قرآن نهی کرد و این میرساند ائمه هدی همواره مراقب بودند کسانی بر قرآن چیزی اضافه نکنند و این تحریف نشدن قرآن را ثابت میکند. چنانچه خود سالم بن سلمه متوجه شد آن مرد حروفاتی بر قرآن میافزاید که در قرآن وجد ندارد.
امام صادق(ع) در این روایت اجرای همه آموزههای قرآن را آنچنانچه نازل شده است، فقط با قیام حضرت مهدی(ع) ممکن میداند. این سخن دلیل بر تحریف قرآن نیست. قرآن كنوني كه در اختيار ما مسلمانان قرار گرفته، همان كلام خدا به صورت كامل و بدون هيچ گونه تحريفي ميباشد.[۸] در برخي روايات آمده مصحف امام علي(ع) که توسط امامان(ع) به امام زمان(ع) رسيده است، از نظر تعداد سورهها، آيات و محتوا هيچ تفاوتي با قرآن كنوني كه در اختيار ماست، ندارد و فقط تفسیر و شأن نزول و ترتیب نزول سورهها و آیات در آن توسط امیرمومنان(ع) نوشته شده است.[۹]
منابع
- ↑ کلینی، محمد، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۶۳۳، حدیث۲۳.
- ↑ نجاشى، احمد بن على، رجال النجاشي، قم، مؤسسه النشر الإسلامي،، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش، ص۳۵۳.
- ↑ طوسى، محمد بن حسن، رجال الطوسي، قم، مؤسسه النشر الإسلامي، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش، ص۳۷۹.
- ↑ حلى، حسن بن يوسف، رجال العلامه الحلي، قم، الشريف الرضي، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق، ص۱۱۴.
- ↑ اردبيلى، محمد بن على، جامع الرواه و ازاحه الاشتباهات عن الطرق و الأسناد، بیروت، دار الأضواء، چاپ اول، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۳۴۸. نراقى، ابوالقاسم بن محمد، شعب المقال في درجات الرجال، قم، كنگره بزرگداشت محققان ملا مهدى و ملا احمد نراقى، چاپ دوم، ۱۴۲۲ق، ص۱۸۴.
- ↑ طوسى، محمد بن حسن، رجال الطوسي، قم، مؤسسه النشر الإسلامي، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش، ص۲۱۷.
- ↑ مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآه العقول في شرح أخبار آل الرسول، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۵۲۳.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱۱، ص۱۸.
- ↑ معرفت، محمد هادي، آموزش علوم قرآن، ترجمه: ابو محمد وكيلي، قم، مؤسسه التمهيد، ج۱، ص۳۴۹. راميار، محمود، تاريخ قرآن، تهران، امير كبير، ص۴۱۰.