ارتداد

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۵ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۵۰ توسط Nazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال
مرتد به چه کسی گفته می‌شود و مجازات او چیست؟
درگاه‌ها
حکومت دینی.png
واژه-ها.png


مرتد به کسی گفته می‌شود که از اسلام روی برگردانده و به کفر گرویده باشد. تحقق آن انکار خداوند، قرآن، پیامبر اسلام و ضروریات دین است. در اسباب ارتداد اختلاف بین فقها وجود دارد. بعضی تمسخر مقدسات و توهین را هم جزء ارتداد می‌دانند. اکثر فقها به قتل مرتد فتوا داده‌اند. برخی معتقدند اگر مرتدی عقاید خود را تبلیغ و ابراز نکرده باشد، مجازات او اعدام نیست.

فقها قتل مرتد را از روایات استنباط کرده‌اند که برخی می‌گویند روایات در حد تواتر اجمالی است. برخی محققین حکم قتل مرتد را خلاف قرآن و سیره نبوی می‌دانند و اذعان دارند چون روایات بر خلاف بسیاری از آیات قرآن است، نباید به آن اعتنا شود.

معنای ارتداد

ارتداد در لغت به معنای بازگشت و رجوع است.[۱]راغب می‌گوید: «ارتداد و رده رجوع و بازگشت به راهی است که شخص آن را پیموده است منتها رده تنها در مورد کفر به کار می‌رود و ارتداد در مورد کفر و غیر آن.»[۲] اما در فقه و کلام اسلامی ارتداد به معنای بازگشت از دین اسلام است و منظور از «مرتد» کسی است که اسلام را بپذیرد و سپس از آن بازگشت نماید و اعلام جدایی کند و در اسلام حد شدیدی برای آنها ذکر شده است.

مرحوم محقق در تعریف مرتد می‌گوید: «او کسی است که پس از اسلام کافر شده باشد.»[۳] امام خمینی نیز شبیه این تعریف را دارد و بیان می‌دارد که «مرتد کسی است که از اسلام خارج شده و کفر را اختیار نماید».

از میان علمای اهل تسنن، ابن قدامه می‌گوید: مرتد کسی است که از دین اسلام به کفر رجوع کرده است.[۴] نیز برخی دیگر می‌گوید: ارتداد رجوع از اسلام یا قطع اسلام است.[۵] لذا می‌توان گفت که فقهای شیعه و سنی در مفهوم ارتداد با هم توافق داشته و آن را به معنای بازگشت از اسلام و رجوع به کفر می‌دانند.

مصداق مرتد

در خصوص مصداق مرتد گفته‌اند: مرتد به کسی گفته می‌شود که فعل یا قولی از او صادر شود که نشان انکار اصل دین یا اصلی از اصول دین چون توحید یا نبوت یا معاد باشد، یا شخصی یکی از ضروریات دین را منکر شود که انکار او به تکذیب توحید یا رسالت پیامبر اکرم(ص) منتهی گردد. در این صورت ارتداد حاصل خواهد شد.[۶]

چنانچه گفته شده: از جمله کسانی که ملحق به مرتد هستند کسانی می‌باشند که به پیغمبر اکرم(ص) یا امامان معصوم(ع) یا حضرت فاطمه زهرا(س) دشنام یا ناسزا گویند که این کار یکی از اسباب ارتداد است.[۷]

بعضی از فقها در کتاب حدود در فقه اسلامی آن را به‌طور جداگانه بحث کرده‌اند و در روایات خاصی نیز درباره مباح بودن خون چنین کسی در منابع اسلامی دیده می‌شود.[۸] البته انکار ضروری آنگاه موجب ارتداد می‌شود که شخص منکر، به پیامد انکارش آگاه باشد،[۹] یعنی بداند که انکار ضروری او به تکذیب توحید یا رسالت پیامبر اکرم(ص) منتهی می‌گردد.

کسانی که در حال تحقیق باشند مشمول حکم ارتداد نیستند، حتی اگر نتیجه تحقیق آنها بازگشت از اسلام و گرایش به آیین دیگری باشد مشروط بر این که سخنی برخلاف اسلام نگویند کسی با آن‌ها کاری ندارد و از این مجازات‌ها معافند.[۱۰]

دیدگاه مشهور میان فقها، مرتد را به مرتد ملی و مرتد فطری تقسیم کرده است. به مرتد ملی، بر خلاف مرتد فطری فرصت توبه داده می‌شود.

ارتداد در آیات و روایات

در قرآن آیاتی درباره مرتدین زمان پیامبر آمده و عذاب آخرت را به ایشان وعده داده است؛ اما مجازات دنیوی درباره آنها بیان نشده است. ﴿... وَ مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَیَمُتْ وَ هُوَ کافِرٌ فَأُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الآخِرَه وَ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ؛ ولی کسی که از آیینش برگردد، و در حال کفر بمیرد، تمام اعمال نیک (گذشته) او در دنیا و آخرت، بر باد می‌رود؛ و آنان اهل دوزخند؛ و همیشه در آن خواهند بود.(بقره:۲۱۷)

برخی محققین نه تنها می‌گویند حکم اعدام مرتد در قرآن نیامده است بلکه آن را مخالف قرآن می‌دانند. «حکم قتل برای دشنام به پیامبر رحمت(ص) نیز هیچ مستند قرآنی ندارد. واضح است که قرآن کریم از دشنام و بی‌احترامی و اسائه ادب به هر انسانی نهی کرده است و رعایت احترام و ادب نسبت به پیامبر(ص) را لازم دانسته است. اما به مجازات کردن بی ادبان به ساحت نبوی نپرداخته است. ایذاء خدا و رسول لعن دنیا و آخرت و عذاب الیم و خوار کننده اخروی در پی دارد (توبه ۶۱ و احزاب ۵۷). اما محرومیت از رحمت الهی تلازمی با اشد مجازات دنیوی ندارد. هر ملعونی واجب القتل و مهدورالدم نیست. کافرین، مشرکین، ظالمین، مرتدین، منافقین، ناقضین عهدالله، بنی اسرائیل، قاذفین محصنات و قاتلین به عمد، از جمله ملعونین الهی در قرآن کریم هستند. از این ملعونین تنها قتل عمد مجازات اعدام دارد و رمی محصنات نیز مجازات تازیانه دارد. دارندگان اعتقادات باطل علیرغم ملعون بودن مشمول هیچ مجازات دنیوی نیستند.»[۱۱]

در نقد حکم مجازات اعدام برای مرتد می‌گویند: «در قرآن کریم، تنها از دو مورد مشخص برای جواز قتل آدمی (به عنوان کیفر) دفاع شده است. الف)مورد قصاص برای قتل عمد. ب)ایجاد فساد و برهم زدن امنیت جان و مال دیگران.»[۱۲] و ارتداد را داخل این دو حکم نمی‌دانند: «حکم اعدام مرتد در صورتی پذیرفته می‌شود که حقیقتاً مصداق «إفساد فی الأرض» باشد و روشن است که «تغییر عقیده بخاطر نارسایی دلایل و براهین ارائه شده از سوی متولیان و مدافعان اندیشه یا ضعف فکری انسان پژوهشگر» هیچ ارتباطی به «افساد فی الأرض» ندارد.[۱۳]

روایات

روایاتی منتسب به پیامبر وجود دارد که احکامی را بر فرد مرتد مترتب کرده است. بعضی فقها روایات را اخبار آحاد می‌دانند و بعضی به تواتر اجمالی اذعان دارند.[۱۴]

۱. پیامبر اسلام(ص) می‌فرماید: «مَنْ بَدَّلَ دِينَهُ فَاقْتُلُوهُ؛ هر کس (مرد مسلمانی) دینش را تغییر داد او را بکشید.»[۱۵][۱۶]

در صحت و اعتبار و انتساب این روایت به پیامبر(ص) اختلاف وجود دارد.

۲. علی بن جعفر می‌گوید: «از امام موسی بن جعفر(ع) درباره مرد مسلمانی که نصرانی شده بود سؤال کردم امام فرمود: چنین کسی کشته می‌شود و توبه او پذیرفته نیست.»[۱۷]

۳. امام صادق(ع) می‌فرماید: «هر مرد مسلمانی از میان مسلمانانی از دین اسلام برگردد و حضرت محمد و نبوت او را تکذیب کند ریختن خون او برای کسی که ارتداد او را شنیده و فهمیده مباح است و زن مرتد از روزی که مرتد شده باید از او جدا شود و به او نباید نزدیک شود و مالش نیز در میان ورثه تقسیم می‌شود.»[۱۸]

در صحت و اعتبار این روایات برخی فقها تشکیک و بعضی رد کرده‌اند: «مستند اصلی حکم قتل مرتد و ساب النبی(ص) برخی اخبار آحاد است. این اخبار با محکمات قرآن کریم ناسازگار است. هر روایتی که با محکمات قرآن ناسازگار باشد مردود است. در نتیجه اخبار قتل مرتد و ساب النبی به دلیل ناسازگاری با قرآن مردود هستند.»[۱۹]

«توسعه در مفهوم و مصداق ارتداد»، مبنای فتاوی بسیاری از فقهاء را تشکیل می‌دهد. تردیدی نیست که این رویکرد، بر خلاف «توصیه‌های مؤکد شریعت» است. رویکرد پذیرفته شدهٔ عقلی و نقلی در بحث کیفرها یا عناوین مجرمانه، چیزی جز «لزوم تضییق در مفهوم و مصداق عناوین مجرمانه و کیفرها» نیست.[۲۰]

در نقد نظریه رایج در باب ارتداد گفته‌اند: «دیدگاه این گروه از فقهاء در بحث ارتداد، از یک سو با «احتیاط در نفوس و دماء» سازگار نیست و از سوی دیگر، با قاعدهٔ «درأ» (ادرئوا الحدود بالشبهات) سازگاری ندارد و از طرفی، با روش علمی «حمل مطلقات بر مقیدات» و «بحث حکومت و ورود برخی ادله نسبت به برخی دیگر» در مراجعه به مجموعهٔ روایات مربوط به بحث ارتداد، هماهنگی ندارد.»[۲۱]

مجازات مرتد

اکثر فقهای شیعه مجازات مرتد را قتل می‌دانند.

فلسفه اعدام مرتد حفظ امنیت داخلی جامعه اسلامی و جلوگیری از نفوذ بیگانگان و نامحرمان در حریم اعتقادات دینی مردم است. اگر در برابر مرتد سکوت شود بیم آن می‌رود که هر روز افرادی، مانند یهودیان در صدر اسلام، به توطئه‌ای بر ضد مسلمانان برخیزند و برای ایجاد تزلزل در ایمان مؤمنان و در هم ریختن امنیت جامعه اسلامی از طریق ارتداد وارد شوند و این‌جا است که جامعه مبتلا به بحران فکری ـ اجتماعی می‌گردد. به خصوص این که کارهای تخریبی معمولاً آثار سریع دارند؛ لذا اسلام در برابر ارتداد عکس العمل شدیدی نشان داده است.

ممکن است حکم اعدام مرتد یک نوع خشونت و تحمیل عقیده و سلب آزادی تلقی شود. ولی اگر به این واقعیت توجه شود که این احکام مربوط به کسی نیست که اعتقادی در درون دارد و در مقام اظهار آن بر نیامده بلکه شامل کسانی است که به اظهار یا تبلیغ بپردازد. روشن می‌شود که این حکم اعدام مرتد بدون حکمت و دلیل نیست. چه این که مجازات مرتد یک فلسفه اساسی دارد و آن حفظ امنیت جامعه اسلامی و جلوگیری از متزلزل شدن آن و نفوذ بیگانگان و منافقان است. اگر به افراد اجازه داده شود هر روزکه مایل بوده‌اند خود را وفادار به اسلام معرفی کنند و روز بعد ازدین برگردند در این صورت هرج و مرج بر جامعه اسلامی حاکم خواهد شد.

مخالفان قتل مرتد

برخی محققین حکم قتل مرتد را خلاف احکام اسلامی می‌دانند: «حکم به مهدورالدم بودن افراد به اتهام ارتداد یا سب النبی(ص) فاقد مستند معتبر شرعی از کتاب و سنت و اجماع و عقلاست، بلکه بر خلاف قرآن و عقل بوده و به دلیل مفاسد متعدد مترتب بر آن یقیناً موجب وهن اسلام است.»[۲۲]

یکی از محققین معاصر می‌گوید: «صدور «حکم قتل» برای انسانی که دچار گمان و عقیده‌ای واهی یا شک و تردید ناشی از عدم علم و آگاهی است و هیچ اقدام دشمنانه و ستمگرانه‌ای برای برهم زدن امنیت جان و مال و شرف دیگران نکرده و نمی‌کند، بدون تردید «تجرّی = جرأت ورزیدن» در امری بسیار خطیر است که از جانب خدای سبحان، به عنوان «قتل‌عام همهٔ بشر» نام‌گذاری شده و «بدترین نوع افساد فی الأرض» است. (مطابق نص صریح قرآن، «هرگونه قتل یک فرد آدمی، بدون وجود حق قصاص یا اقدام وی به افساد فی الأرض، همچون قتل همهٔ آدمیان است»).

آیا آن همه تأکید بر لزوم و وجوب «حفظ دماء و نفوس» و لزوم عقلی احتیاط در این امور و نهی صریح قرآنی از «اسراف در قتل» و تأکید روایات بر «لزوم اجتناب از اجرای حدود الهی در موارد شبهه» موجب تأمل بزرگان علم و فقه از شیعه و اهل سنت نمی‌شود تا برای جلوگیری از شرکت خویش در «بزرگترین گناه کبیره» (قتل یک بی گناه که همچون قتل‌عام تمامی بشر است) که معمولاً با فتوی و نظر آنان تحقق می‌یابد، اقدام به بازنگری در «بحث ارتداد» کنند؟!!»[۲۳]

مطالعه بیشتر

۱. ناصر مکارم و همکاران، پیام قرآن، ج۱۰، ص۲۰۳–۲۰۷.

۲. تفسیر نمونه، ج۲، ص۶۴۸ به بعد، تفسیر نمونه، ج۱۱، ص۴۲۶ به بعد.

۳. محمد صالح دلیری، حقوق جزای عمومی، ج۴، تهران، نشر داد، ۱۳۷۴.

۴. محمد ابراهیم شمس ناصری، بررسی تطبیقی مجازات اعدام، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۸.

۵. محمد محمدی گیلانی، حقوق کیفر در اسلام، تهران، المهدی، ۱۳۶۱.

۶. سید محمد حسن مرعشی، دیدگاه‌های نو در حقوق کیفر اسلام، تهران نشر میزان، ۱۳۷۳.

۷. حسین مهرپرور، دیدگاه‌های جدید در مسائل حقوقی، تهران، اطلاعات، چاپ دوم، ۱۳۷۴.

۸. مجله حوزه، سال ۱۳۶۹، شماره ۴۱، مقاله آزادی بیان.

منابع

  1. لویس معلوف، المنجد فی اللغه، تهران، انتشارات اسماعیلیان، بی‌تا، ص۱۵۴.
  2. الراغب الاصفهانی، معجم المفردات الفاظ قرآن، بیروت، دارالفکر، بی‌تا، ص۱۹۸.
  3. حلی، جعفر بن الحسن، شرایع الاسلام، نجف اشرف، چاپ الآداب، ۱۳۸۹ ق، ج۴، ص۱۷۳.
  4. عبد الله بن احمد، ابن قدامه، المغنی و الشرح الکبیر، بیرت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۹ ق، ج۱۰، ص۷۴.
  5. عبد القادر عوده، الشریع الجنانی الاسلامی، دارالکاتب العربی، بی‌تا، ج۲، ص۷۰۶.
  6. موسوی خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، ج۱، ص۱۱۸.
  7. مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از همکاران، پیام قرآن، ج۱۰، ص۲۰۴.
  8. حر عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، ج۱۸، ص۴۵۸، کتاب الحدود، باب ۲۵، حدیث ۱–۴، و باب ۲۷، حدیث ۱.
  9. موسوی اردبیلی، عبد الکریم، فقه الحدود و التعزیرات، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۳ ق، ص۸۴۰.
  10. همان، رک، مکارم شیرازی، ناصر، همان، ص۲۰۷.
  11. محسن کدیور، رساله نقد مجازات مرتد و ساب النبی
  12. احمد قابل، مقاله ارتداد
  13. احمد قابل، مقاله ارتداد
  14. محمد جواد فاضل لنکرانی، پاسخ به شبهات پیرامون ارتداد
  15. حر عاملی، محمد بن حسن، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، ج۱۸، ص۱۶۴.
  16. محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، مکتب الاعلام الاسلامی، ج۴، ص۹۷.
  17. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۷، ص۲۵۷.
  18. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۷، ص۲۵۷.
  19. محسن کدیور، رساله نقد مجازات مرتد و ساب النبی
  20. احمد قابل، مقاله ارتداد
  21. احمد قابل، مقاله ارتداد
  22. محسن کدیور، رساله نقد مجازات مرتد و ساب النبی
  23. احمد قابل، مقاله ارتداد