برخورد عالمان دینی با رضاشاه

نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۶ توسط Rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
سؤال

علما در عصر رضاخان با او همکاری کردند؟ آیت الله العظمی بروجردی چرا مخالف شاه نبود؟


نگاهی گذرا به تاریخ کشورمان خصوصاً عصر رضاخان بیانگر این حقیقت است که هیچگاه روحانیت با حاکمان ظالم همکاری نکرده‌اند و همواره میان علماء و حاکمان ظالم کشمکشهایی وجود داشته است البته برخورد روحانیت با حاکمان ظالم زمان خویش در تمام زمانها به یک شکل نبوده است بلکه به تناسب مقتضیات و شرایط مختلف، متفاوت بوده است.

برای آگاهی از برخورد روحانیت در عصر رضاخان نگاهی اجمالی به مواضع برخی از علمای برجسته زمان رضاخان با حکومت وی خواهیم داشت.

شهید مدرس

شهید مدرس را می‌توان مهمترین و مؤثرترین روحانی و عالم و مجاهدی دانست که بیشترین موضعگیری و ایستادگی را علیه حکومت خودکامه رضا شاه انجام داد، مدرس هنگامی پای به میدان نهاد که کشور ما شاهد انزوای روحانیت سرخورده پس از رهبری مشروطیت و تسلط کامل جریان تجدّدخواهی و روشنفکری بود در آن روز جریانی درصدد بود تا ایران اسلامی را به یک کشور وابسته بی‌هویت و خودباخته در مقابل تمدن و تکنولوژی غرب تبدیل نماید و پرچم جدایی دین از سیاست را بر قلّه این کشور برافراشته سازد. مدرس و موضعگیریهای او دقیقاً خط بطلانی بر این مدعا بود ایشان با طرح این که سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست مبارزات مکتبی ملت ما را در ابعاد ضد استبدادی و ضد استکباری آن پیریزی کرد. مدرس خطاب به علمای اصفهان چنین فرمود: «اختلاف من با رضاخان بر سر کلاه و عمامه و این مسائل جزئی از قبیل نظام اجباری نیست من در حقیقت با سیاست انگلستان که رضاخان را عامل اجرای مقاصد استعماری خود در ایران قرار داده مخالفم من با سیاستهایی که آزادی و استقلال ملت ایران و جهان اسلام را تهدید می‌کند مبارزه می‌کنم راه و هدف خود را می‌شناسم در این مبارزه هم پشت سر خود را نگاه نمی‌کنم»[۱]

مرحوم آقا نورالله اصفهانی

از موضعگیریهای مهم ایشان در دوره رضاخان قیام و مهاجرت به قم در اعتراض به قانون نظام اجباری بود این اعتراض در واقع علیه خودکامگی و استبداد رضاخان و اقدامات ضد دینی و مذهبی و زیر پا نهادن حدود شریعت و دیانت اسلامی بود که حاج آقا نورالله اصفهانی رهبری قیام را به عهده گرفت.

مرحوم آیت الله شیخ محمدتقی بافقی یزدی

از موضعگیریهای مرحوم بافقی در دوران رضاخان اقدام شجاعانه ایشان در فرستادن نامه‌های تند و صریح به رضاخان و انتقاد ازاعمال زشت و عملکرد خلاف شریعت و قانون وی بود همچنین اعتراض به مسئله کشف حجاب و حضور خانواده رضاشاه بدون حجاب در حرم مطهر قم در سال ۱۳۰۷ ه‍.ش که منجر به دستگیری وی شد و ایشان را در حرم مطهر و صحن حرم زیر چکمه و تازیانه گرفته و مورد توهین قرار دادند و بعد او را به زندانی در تهران منتقل کردند و بعد از مدتی حبس به حضرت عبدالعظیم در شهر ری تبعید نمودند.[۲]

مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی

ایشان نیز همچون سایر علماء نسبت به سیاست اسلام زدائی و ضد دینی رضاشاه به شدت اعتراض نمودند و در مسئله کشف حجاب با ارسال نامه ای به رضاشاه چنین فرمودند: «عرض می‌شود بنده با اینکه تاکنون در هیچ کاری دخالت نداشتم اکنون می‌شنوم اقدام به کارهایی می‌شود که مخالفت صریح با طریقه جعفریه و قانون اسلام دارد که دیگر خودداری و تحمّل برایم مشکل است.»[۳]

بنابراین علمای عصر رضاخان نه تنها با رضاخان همکاری نمیکردهاند بلکه به مخالفت با سیاستهای ضد دینی و اسلامی او برخاستند و در مقابل انحرافات و کجرویها ایستادگی نمودند و اگر کسی خفقان و استبداد دوران رضاشاه را درک نکرده باشد ارزش این کار بزرگ علماء را نمی‌تواند درک کند در واقع علماء متعهد آن زمان همچون تمامی دورانهای استبداد و ظلم ستارگان درخشانی بودند بر تارِک کشوری که از ظلم و جور رضاشاهی تاریک می‌نمود.

مرحوم آیت الله بروجردی

ایشان نیز هیچگاه با حکومت رضا شاه همکاری نکرده و نسبت به اقدامات غیر اسلامی وی هشدار می‌دادند در عین حال فضا و شرایط را برای مخالفت با حکومت وی مناسب نمی‌دیدند از این رو مخالفت را متوجه اصل حکومت وی نکردند نه آنکه با حکومت رضا شاه همکاری نمودند. ایشان در این باره می‌فرمودند: «من هرگز در قبال خلافکاریها و قانونشکنیهای دستگاه حاکمه ساکت نمی‌نشینم.»[۴]

منابع

  1. عبدالعلی باقی، مدرس مجاهدی شکست ناپذیز، تهران:نشر فکر، ۱۳۷۰، ص۹۷
  2. ابوالفضل شکوری، سیره صالحان، قم:انتشارات شکوری، ۱۳۷۴، ص۳۴۸–۳۴۹.
  3. محمد رازی، آثار الحجه، انشارات دارالکتاب، بیتا، ج۱، ص۵۱
  4. سید حمید روحانی، بررسی و تحلیل از نهضت امام خمینی (ره)، انتشارات دارالفکر۱۳۵۸، ص۹۸.