معوذتین

سؤال

معوذتین چیست؟ به چه معنا است؟

سوره‌های فلق و ناس، هر کدام را «مُعَوَذه» می‌گویند و به هر دو سوره اطلاق «مُعَوَذَتین» (دو معوذه) شده است. این دو سوره با «قل اعوذ» شروع شده‌اند که متضمن تعویذ (پناه بردن به خدا) می‌باشد از این رو به این دو سوره معوذتین گفته‌اند. روایاتی آمده است که خواندن این دو سوره، انسان را از امراض و شرور دور می‌کند.

علت نام‌گذاری این دو سوره به معوذتین

به دو سوره فلق و ناس «معوذتین» می‌گویند و در روایات هم به این دو سوره مبارکه اطلاق «معوذتین» شده است.[۱] کلمه معوذه از «عَوْذ» گرفته شده به معنای پناه بردن و حفظ کردن خویش و پرهیز دادن از شر، از راه پناه بردن به کسی که می‌تواند آن شر را دفع کند.[۲] مفسران گفته‌اند این دو سوره خاصیت تعویذ (پناه بردن به خدا) را دارد که باعث می‌شود انسان با این دو سوره خود را از شروری حفظ کند و بدین جهت این دو سوره به معوذتین نام‌گذاری شده است. در سوره فلق به پیامبر(ص) دستوری می‌دهد از شر هر چیزی مانند شری که در تاریکی باشد، از شر زنان ساحر و به طور کلی طلسم و جادو و از شر و زیان فرد حسود به خداوند پناه ببر که سفارشی است برای همه مؤمنان. و در سوره ناس هم انسان خود را از وسواس شیطانی که هر دم وسوسه می‌کند، تعویذ می‌کند و خود را در پناه خدا قرار می‌دهد.

قرآن خود را به عنوان شفاء معرفی می‌کند و می‌فرماید: ﴿وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَه لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلاَّ خَساراً؛ و اين قرآن را كه براى مؤمنان شفا و رحمت است، نازل مى‌كنيم، ولى كافران را جز زيان نيفزايد.(اسراء:۸۲)

درمان مریضی و دفع شر

نسبت به این سوره از روایات این‌گونه استفاده می‌شود که اگر انسان خود یا دیگران را بوسیله این دو سوره تعویذ کند، مریضی او خوب می‌شود و از شروری که در این دو سوره بیان شده در امان خواهد بود؛ لذا از امام صادق(ع) نقل شده که: «پیامبر(ص) مریض شدند، تب ایشان شدت پیدا کرد، جبرئیل (و میکائیل) این دو سوره را برای شفای پیامبر(ص) نازل کردند، جبرئیل به قرائت سوره فلق و میکائیل به قرائت سوره ناس در پایین پای آن حضرت برای شفا متوسل شدند».[۳]

همچنین امام صادق(ع) می‌فرماید: «پیامبر(ص) فرمود: اگر کسی خواست به دیگری بدی انجام بدهد، و او بخواهد که خدا این شخص را از او دور کند (و مانع بدی او شود) پس وقتی که او را می‌بیند بگوید: «اَعُوذُ وَ بِحَولِ اللهِ وَ قُوَتِهِ مِن حَولِ خَلقِهِ وَ قُوُّتِهِم» و سوره فلق را بخواند بعد هم این آیه را بخواند: ﴿فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لا إِلَهَ إِلا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ(توبه:۱۲۹) در این صورت خداوند فریب هر فریب‌کاری و مکر هر مکرکننده‌ای و حسد هر حسدورزی را از او دور می‌کند و باید این کلمات را در صورت او بخواند».[۴]

نقل شده است که امام رضا(ع) یک فرد صرعی را (غشی) دید، یک کاسه آب درخواست کرد و بعد امام(ع) سوره حمد و سوره فلق و ناس (معوذتین) را قرائت فرمود و در آب دمید، آب را روی آن مریض ریختند بعد هم مریض خوب شد و امام(ع) فرمود: «دیگر به آن حالت بر نمی‌گردد».[۵]

و نقل شده که بسیار می‌شد پیامبر (ص)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) را با این دو سوره تعویذ می‌فرمود.[۶]

همچنین پیامبر(ص) فرموده‌اند: «آیاتی بر من نازل شده که نظیرش نازل نشده و آن در سوره قل اعوذ است».[۷] علامه طباطبایی در توضیح این حدیث می‌فرماید: شاید مراد پیامبر(ص) از این‌که فرمود مثل این دو سوره بر من نازل نشده، این باشد که تنها این دو سوره در مورد عوذه و حرز نازل شده و هیچ سوره‌ای دیگر این خاصیت را ندارد.[۸]

بعضی هم گفته‌اند این آیه شامل شورچشمی نیز می‌شود چون چشم زدن هم ناشی از نوعی حسادت است.[۹]


مطالعه بیشتر

۱. طبرسی، تفسیر مجمع‌البیان، (بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ هـ) ج۱۰، ص۳۹۲.

۲. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، (تهران، ناشر دارالکتب الاسلامیه، چاپ ۱۵، ۱۳۷۴) ج۲۷، ص۴۵۴.

۳. فیض کاشانی، تفسیر صافی، (بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۴۰۲هـ) ج۵، ص۳۹.

۴. سید هاشم بحرانی، تفسیر برهان (بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۱۹ هـ) ج۸، ص۴۳۷.


منابع

  1. جویباری، رستگار، تفسیر بصائر، قم، ناشر مؤلف، چاپ اول، ۱۴۱۳ هـ، ج۶۰، ص۶۵۸.
  2. هاشم‌زاده هریسی، هاشم، شناخت سوره‌های قرآن، تهران، انتشارات کتابخانه صدر، ۱۳۷۳، ص۶۳۲؛ و طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، ج۲۰، ص۶۸۰.
  3. خرمشاهی، بهاءالدین، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، انتشارات دوستان، چاپ اول، ۱۳۷۷، ج۲، ص۲۱۲۳.
  4. علی بن جمعه العروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین، بیروت، مؤسسه التاریخ العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ هـ، ج۸، ص۳۷۹.
  5. علی بن جمعه العروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین، بیروت، مؤسسه التاریخ العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ هـ، ج۸، ص۳۷۹.
  6. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، ج۲۰، ص۶۸۳.
  7. همان.
  8. علی بن جمعه العروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین، بیروت، مؤسسه التاریخ العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ هـ، ج۸، ص۳۷۹.
  9. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر میزان، مترجم سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی، ج۲۰، ص۶۸۰.