اولوا الالباب در قرآن
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
اولوا الالباب در قرآن خردمندان هستند که جایگاه ویژهای دارند. مهمترین ویژگی اولوا الالباب که در قرآن بسیار تکرار شده است پندپذیری و عبرتگیری آنان است. در چندین آیه آمده تنها خردمندان هستند که پند میگیرند. در بسیاری از آیات آنان دعوت به تقوا شدهاند. اوصافی از قبیل وفاداری به عهد خدا و پیوستن به فرمانش و ترس از او و بیم از سختی حساب، برپا داشتن نماز و شکیبایی و صبر، انفاق و… از ویژگیهای آنان است. طبق گفته قرآن جایگاه آنان در آخرت، بهشت است.
معنای اولوا الالباب
اولواالالباب را صاحبان خرد یا خردمندان معنا کردهاند. الباب به معنای عقول است. «یکی از معانی لبّ چنانکه در مصباح و صحاح و غیره آمده مغز است مانند مغز بادام و گردو و آن در قرآن پیوسته جمع آمده و مقصود عقل است. پس مراد از اولی الالباب در قرآن صاحبان تفکر و اندیشه و درکاند»[۱]
اوصاف و جایگاه اولوا الالباب در قرآن
خداوند در آیه ۱۹ سوره رعد میفرماید تنها خردمندان هستند که پند میپذیرند. و در آیات بعد، ویژگیهای آنان را بیان میکند:
وفاداران به عهد با خدا:
﴿الَّذِینَ یُوفُونَ بِعَهْدِ اللَّـهِ وَلَا یَنقُضُونَ الْمِیثَاقَ؛ همانان که به پیمان خدا وفادارند و عهد [او] را نمیشکنند.﴾(رعد:۲۰)
عهد خداوند در این آیه مطلق است و امور زیادی را شامل میشود. برخی مفسرین بزرگترین عهد با خداوند را ایمان میدانند.[۲] آیت الله مکارم شیرازی در این مورد گفتهاند: «شک نیست که عهد اللَّه (عهد الهی) معنی وسیعی دارد: هم شامل عهدهای فطری و پیمانهایی که خدا به مقتضای فطرت از انسان گرفته میشود (همانند فطرت توحید و عشق به حق و عدالت) و هم پیمانهای عقلی یعنی آنچه را که انسان با نیروی تفکر و اندیشه و عقل از حقایق عالم هستی و مبدء و معاد درک میکند، هم پیمانهای شرعی یعنی آنچه را که پیامبر(ص) از مؤمنان در رابطه با اطاعت فرمانهای خداوند و ترک معصیت و گناه پیمان گرفته همه را شامل میگردد. و طبیعی است که وفا به پیمانهایی که انسان با دیگر انسانها میبندد، نیز در این مجموعه وارد است، چرا که خدا فرمان داده که این پیمانها نیز محترم شمرده شود، بلکه هم در پیمانهای تشریعی داخل است و هم در پیمانهای عقلی. »[۳]
پیوستن به فرمان خدا:
﴿وَالَّذِینَ یَصِلُونَ مَا أَمَرَ اللَّـهُ بِهِ أَن یُوصَلَ؛ و آنان که آنچه را خدا به پیوستنش فرمان داده میپیوندند.﴾(رعد:۲۱)
در اینکه فرمان خداوند چه چیزی است اقوال مختلفی گفته شده است. برخی هر امر تشریعی را جزء آن میدانند. علامه طباطبایی آن را متوجه صلهرحم دانسته است. «آیه مورد بحث از آنجایی که مطلق است دلالت میکند بر هر صلهای که خدا به آن امر فرموده که از معروفترین مصادیق آن صله رحم است.»[۴]
ترس از خدا و بیم از سختی حساب:
﴿وَیَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَیَخَافُونَ سُوءَ الْحِسَابِ؛ از پروردگارشان میترسند و از سختی حساب بیم دارند.﴾(رعد:۲۱)
فرق میان «خشیت» و «خوف» این است که خشیت به معنای تأثر قلب از اقبال و روی آوردن شر یا نظیر آن است، و خوف به معنای تأثر عملی انسان است به اینکه از ترس در مقام اقدام برآمده و وسائل گریز از شر و محذور را هم فراهم سازد، هر چند که در دل متأثر نگشته، دچار هراس نشده باشد.[۵]
شکیبایی برای خشنودی خدا:
﴿وَالَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغَاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ؛ و کسانی که برای طلب خشنودی پروردگارشان شکیبایی کردند.﴾(رعد:۲۲)
خردمندان در مقابل مصیبت و معصیت صبور هستند. و نیز برای اطاعت خداوند: «آنان که بر اجرای فرمانهای الهی صبر پیشه کنند و زحمت تکالیف را بر خود هموار سازند و در برابر ناگواریها که بر نفوس و اموالشان وارد میشود مقاوم باشند و از ارتکاب گناهان خودداری کنند.»[۶] و این صبر برای رضایت و خشنودی خداست: «در این امور و مراحل هدفشان، خواست رضای خدا باشد، نه اغراض دنیوی»[۷]
برپا داشتن نماز:
﴿وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ﴾(رعد:۲۲)
گر چه اقامه نماز یکی از مصادیق وفاء بعهد اللَّه، و حتی مصداق زندهای برای حفظ پیوندهای الهی و از یک نظر از مصادیق صبر و استقامت است، ولی از آنجا که این مفاهیم کلی پارهای از مصداقهای بسیار مهم دارد که در سرنوشت انسان فوقالعاده مؤثر است، در این جمله روی آنها انگشت گذارده شده است.[۸]
انفاق:
﴿وَأَنفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِیَةً؛ و از آنچه روزیشان دادیم، نهان و آشکارا انفاق کردند.﴾(رعد:۲۲)
انفاق دایره وسیعی را شامل میشود. از جمله زکات، صدقات، کمک به خویشاوندان و یتیمان و نیازمندان و…
زداینده بدی با خوبی:
﴿وَیَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّیِّئَةَ؛ و بدی را با نیکی میزدایند.﴾(رعد:۲۲)
خردمندان بدی را با خوبی جواب میدهند. بدیها را با پاسخ نیک و عمل نیک میزدایند در تفسیر جوامع الجامع آمده: «با انجام دادن کارهای نیک بدیها را میزدایند، چنانکه در حدیث وارد شده است: بعد از هر گناه حسنهای انجام ده تا آن را محو سازد. ابن عبّاس میگوید معنای آیه این است: با سخنان نیکو حرفهای بد دیگران را ردّ میکنند. از حسن بصری نقل شده است که وقتی دیگران آنان را محروم کنند آنها عطا کنند و اگر مورد ستم واقع شوند عفو و گذشت کنند و اگر با آنها قطع رابطه شود بپیوندند.»[۹]
برخی مفسرین در تفسیر از بین بردن بدی با خوبی میگویند با انجام طاعات و عبادات، معصیت را دور میکنند.[۱۰]
بهشت، جایگاه خردمندان در آخرت
﴿أُولَـٰئِکَ لَهُمْ عُقْبَی الدَّارِ؛ ایشان راست فرجامِ خوشِ سرای باقی.﴾(رعد:۲۲)
جایگاه کسانی که چنین اوصافی دارند قطعاً بهشت است. شیخ طبرسی در تفسیر مجمع البیان میفرماید: «اینها که صفاتشان را برشمردیم بر ایشان پاداش بهشت است. در اینجا منظور از «دار» بهشت و منظور از «عقبی» پاداش است که عاقبت پسندیده است» [۱۱]
هدایتشدگان و شنونده همه سخنان
در آیه ۱۸ سوره زمر درباره خردمندان میگوید همه سخنان را میشنوند و بهترین را انتخاب میکنند. و اینان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده است:﴿الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَـٰئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّـهُ ۖ وَأُولَـٰئِکَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ﴾
پندپذیری خردمندان
از ویژگیهای اولوالالباب که در قرآن تکرار شده است، پندپذیری و عبرتگیری آنان است. «پند کسی پذیرد که خرد دارد.»[۱۲] در سوره زمر آمده است که تنها خردمندان هستند که پند میپذیرند:﴿إِنَّمَا یَتَذَکَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ؛ تنها خردمندانند که پند پذیرند.﴾(زمر:۹) در آیه ۲۱ این سوره دگرگونیهای طبیعیت از قبیل باران و چشمههای آب در زمین و کشت و زرع و سپس خشکی و زردی آن را نشانههایی میداند که برای خردمندان پند و ذکر است. در آیه ۲۹ سوره صاد میفرماید ما این قرآن را بر تو نازل کردیم تا در آیات بیندیشند و خردمندان هستند که پند میپذیرند. در این آیه خردمندان کسانی هستند که درباره آیات تدبر میکنند. در آیه ۵۲ سوره ابراهیم گفته شده که این قرآن ابلاغ شده است تا مردم انذار یابند و بدانند که خداوند معبودی یگانه است و برای اینکه خردمندان پند بگیرند.
در آیه ۷ سوره آلعمران، گفته شده که تأویل آیات متشابه را تنها خداوند و راسخون در علم میدانند؛ سپس آمده است که تنها خردمندان پند میپذیرند. از این رو شاید کلمه اولواالاباب با راسخون در علم اشتراک داشته باشند و از جهت مصداقی یکی باشند.
در سوره غافر، پس از آنکه میگوید که موسی را هدایت کردیم و تورات را به میراث آوردیم گفته شده که هدایت و ذکر برای اولوا الالباب است. در آیات ۴۳ سوره صاد، ۱۹ سوره رعد و ۲۶۹ سوره بقره درباره اینکه خردمندان پند پذیرند آمده است. در سوره یوسف داستان گذشتگان را عبرتی برای خردمندان میداند. و در جایی دیگر، خلقت آسمان و زمین و اختلاف شب و روز را نشانههایی برای خردمندان میداند.[۱۳]
دعوت به تقوا
در بسیاری از آیات خردمندان مورد خطاب خداوند هستند. در سوره بقره به خردمندان میگوید از من پروا کنید: ﴿وَاتَّقُونِ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ؛ و ای خردمندان! از من پروا کنید.﴾(بقره:۱۹۷) و در چندین آیه دیگر آنان را دعوت به تقوا می کند: (سوره بقره آیه ۱۷۹، سوره طلاق آیه ۱۰، سوره مائده آیه ۱۰۰.)
منابع
- ↑ قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن،
- ↑ فی ظلال القرآن، جلد۴، صفحه ۲۰۵۷
- ↑ ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، جلد ۱۰، صفحه ۱۸۴
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، جلد ۱۱، صفحه ۴۶۸
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، جلد ۱۱، صفحه ۴۶۹
- ↑ ترجمه تقسیر جوامع الجامع، جلد۳، صفحه ۲۷۴
- ↑ ترجمه تقسیر جوامع الجامع، جلد۳، صفحه ۲۷۴
- ↑ تفسیر نمونه، جلد۱۰، صفحه ۱۸۹
- ↑ ترجمه تقسیر جوامع الجامع، جلد۳، صفحه ۲۷۵
- ↑ التبیان فی تفسیر القرآن، جلد۶، صفحه ۲۴۵
- ↑ ترجمه تفسیر مجمع البیان، جلد۱۳، صفحه ۵۵
- ↑ تفسیر کشف الاسرار و عده الابرار، جلد ۵، صفحه۱۸۸
- ↑ آیه ۱۹۰ سوره آلعمران