بازشناسی خرافات دینی

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۰۵ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

چگونه می‌توان خرافات دین را بازشناسی کرد؟

درباره دین اسلام، این نکته به خوبی روشن است که این دین کامل‌ترین دین الهی است و خرافات در آن وجود ندارد؛ چون اسلام دینی است که با پیام مشخص، احکام و دستورات مشخص به وسیله قرآن و روایات معتبر پیامش را به جهانیان ابلاغ نموده و تا ابد پاسخگوی همه نیازهای زندگی بشر است؛ بنابراین در این دین هرگز خرافات وجود ندارد. امّا ممکن است برخی امور به نام دین در میان متدینین وجود داشته باشد و به اسم دین بدان عمل کنند که ربطی به دین ندارد و ساحت قدسی دین از آن منزه است.

راه‌های مختلف و متعددی برای بازشناسی دین از خرافات وجود دارد. به عنوان مثال عقل ناب و به دور از هرگونه شائبه وهمی، خیالی، ذهنی، رسومات اجتماعی و الزامات دیگر، می‌تواند باورهای دین را از باورهای خرافی که ربطی به دین ندارد، تشخیص دهد. گرچه این مسئله کار همه کس نیست و تنها دین‌شناسان و علمای بزرگ که عمری را در راه شناخت دین صرف کرده و منابع شناخت دین را عقل، قرآن و سنّت می‌دانند می‌توانند به کمک عقل دین را از خرافات بازشناسند.

و یا مثلاً اگر در روایتی مسئله‌ای مطرح شده که معلوم نیست روح دین با آن موافق است یا نه؛ باید برای شناخت محتوای آن روایت به علوم مربوطه مانند رجال که درباره راویان حدیث بحث می‌کند و علم درایه و حدیث‌شناسی، مراجعه نمود تا معلوم گردد که آن مسئله ربطی به دین دارد یا ندارد.

یکی از بهترین راه‌های شناخت دین و درک باورهای راستین دینی از خرافات، خود قرآن کریم است که به عنوان زنده‌ترین سند احکام دینی به همان صورت که بر پیامبر اکرم(ص) نازل شده است به‌طور کامل و بدون کم و کاست در اختیار مسلمانان است لذا خداوند فرمود: ﴿قد جاءکم من الله نورٌ و کتاب مبین؛ قطعاً برای شما از جانب خدا روشنایی و کتاب روشنگر آمده است.[۱]

هر کاری را باید بر اصول مسلّم قرآن عرضه نمود، اگر با آن مطابقت کرد آن عمل دستور دین است و باید به آن ملتزم بود و بدان عمل کرد و اگر مخالف بود، معلوم است که بدعت یا خرافات است و ناآگاهان آن را به دین وصل کرده‌اند. پس یکی از بهترین راه‌های شناخت چهره واقعی دین عرضه کردن اعمال متدینین به قرآن کریم است. برخی از کارشناسان بزرگ معارف قرآنی در این باره می‌گویند: آراء و عقایدی که انسان پیدا می‌کند از دو قسم بیرون نیست، یا نظری است، مثل مسایل فراطبیعی یا عملی است که با عمل بدون واسطه ارتباط دارد، مثل مسایلی که سزاوار است انجام داده شود یا سزاوار است انجام داده نشود. در قسم اول باید از علم و یقین پیروی کرد، و در قسم دوم باید از چیزی که انسان را به خیر و صلاح و سعادت می‌رساند، پیروی نمود، و از چیزی که انسان را گرفتار شقاوت می‌کند، دوری کند. پس اگر کسی اعتقاد به چیزی پیدا کند که علم ندارد و نمی‌داند، واقعاً حق است یا اعتقاد به چیزی پیدا کند که نمی‌داند خیر است و باید عمل کرد یا شرّ است و باید اجتناب نمود، این گونه عقاید خرافی خواهد بود؛ و قرآن کریم پیامش آن است که باید از آنچه خداوند نازل نموده پیروی کرد و از اعتقادی که تکیه گاه و مستند علمی ندارد دوری کرد، و در بخش عمل دستور داده که باید سعی نمود تا رضا و خواست خدا را تأمین کرد، اگر در کاری که مورد علاقه انسان است و انسان دوست دارد آن را انجام دهد، رضای خدا را دید و فهمید که این کار مطابق خواست الهی است، آن را انجام دهد که سعادت دنیا و آخرت در آن است و اگر دید که در انجام آن عمل رضای خدا وجود ندارد، باید ترک کند، گرچه علاقه به انجام آن داشته باشد و برای چنین عملی پاداش بزرگی وجود دارد.[۲]

بنابراین اگر اعمال و رفتار مردم در راستای تأمین رضا و خواست خداوند است و پشتوانه علمی هم دارد، یعنی با دلایل عقلی و نقلی همراه است، آن عمل جزء دین است و باید به حساب دین گذاشت. گرچه فلسفه و اسرار آن گونه اعمال برای ما قابل درک نباشد. امّا اگر کارها جنبه رسومات اجتماعی دارد و هیچ دلیلی از قرآن و سنّت و عقل آن را تأیید نمی‌کند آن کار خرافی خواهد بود.


مطالعه بیشتر

۱. مطهری، مرتضی، عدل الهی.

۲. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار ۱۷، حماسه حسینی.

۳. علامه جعفری، فلسفه دین.

منابع

  1. مائده/ ۱۵.
  2. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، نشر دار الکتب الاسلامیه، ج۱، ص۴۲۸.