چشم زخم

نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۵۲ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

آیا چیزی به‌نام چشم‌زخم وجود دارد؟ راه‌های مهار آن چیست؟


تعریف چشم زخم

۱- پیچیدگی‌ها و توانایی‌های روح انسان همواره برای بشر ناشناخته بوده است. اگرچه در عصر کنونی نمونه‌های قدرت روح در قالب تله‌پاتی، انتقال فکر از راه دور، سحر، ایجاد دوستی و دشمنی در افراد و کارهای عجیب و غریبی مرتاضان هندی و… مثل نگهداشتن قطار، غیرقابل انکار بوده[۱] و مبین حقیقت روح به‌عنوان نفخه‌ای الهی،[۲] و امری مرموز و غیرقابل شناخت است؛ قرآن در این‌باره چنین می‌فرماید: «و از تو دربارهٔ روح سئوال می‌کنند؟ بگو روح از فرمان پروردگار من است و جز اندکی از دانش به شما داده نشده است.»[۳]

۲- علوم تجربی با وجود پیشرفت تکنولوژی به خیلی از حکمت‌ها، فلسفهٔ احکام و مسائل دینی و واقعیت‌های عالم پی نبرده است، به‌همین دلیل در برخی موارد مانند وجود فرشته‌ها، ملائکه، روح و … با تردید برخورد می‌کند.

چشم زخم از دیدگاه علوم و تجربهٔ عملی بشر

آنچه در میان اقوام مختلف به‌عنوان «چشم زدن»، «چشم‌زخم» یا «چشم‌شور» و «دیده شور» رواج پیدا کرده، امری اجتناب‌ناپذیر است. متون مکتوب و آثار نویسندگان و شعرا دلیلی مستند بر وجود این مسئلهٔ است،[۴] تا جایی که طبق باورهای بومی، برای دفع آن از مهره سیاه و سنگ‌های خاص و … استفاده می‌کردند.[۵] طبق آنچه در تفسیر نمونه بیان شده دلیل این کار مردم با اعتقاداتشان مرتبط بود. بر اساس باور بسیاری از اقوام، بعضی از چشم‌ها از قدرت خاص برخوردارند، به‌طوری‌که وقتی از روی تعجب و بهت به چیزی یا کسی بنگرند، ممکن است به شکستن یا ازبین رفتن آن یا به جنون، بیماری یا مرگ آن فرد منجر شود.[۶]

چشم‌زخم از دیدگاه عقلی و علوم بشری

این مسئله از نظر عقلی امر غیرممکنی عنوان نشده، چراکه طبق نظر بسیاری از دانشمندان عصر حاضر، در برخی از چشم‌ها نیروی مغناطیسی خاصی نهفته که کارکردهای عجیبی دارد و با تمرین می‌توان این استعداد درونی را پرورش داده و آن را آشکار کرد، از جملهٔ این موارد می‌توان به خواب مغناطیسی[۷] اشاره کرد.

در اکتشافات عصر حاضر، اشعهٔ لیزر که شعاعی نامرئی از نور است و قادر به انجام کارهایی دور از باور می‌باشد، پذیرش وجود نیروهای خاص و ماورائی در بعضی از چشم‌ها و تأثیرگذاری آن‌ها در طرف مقابل به‌واسطهٔ امواجی ناشناخته، چیز عجیبی نخواهد بود.[۸]

موارد مرتبط با علوم مغناطیسی را می‌توان این چنین خلاصه کرد:[۹]

تله پاتی یا انتقال فکر

ب. تلقین و القاء - پیامی است که از طرف ما در دیگران و بر عکس، اثر می‌کند.

ج. مانیدیتسم

د. خواب‌های هیپنوتیسم

ر. اسپری تیسم: احضار ارواح[۱۰]

چشم زخم از دیدگاه قرآن

آموزه‌های مرتبط با چشم‌زخم در قرآن را می‌توان به دو بخش تقسیم کرد:

الف: خداوند متعال در قرآن چنین می‌فرماید:

«نزدیک است کافران هنگامی که آیات قرآن را می‌شنوند، تو را با چشمان خود هلاک کنند]تو را چشم بزنند[ و می‌گویند او دیوانه است.»[۱۱]

در این آیه نیز مطابق باور مردم، اشاره‌ای ضمنی بر تأیید چشم زخم دارد.[۱۲]

ب: «قل اعوذ برب الفلق... و من شر حاسد اذا حسد»، یعنی «بگوه پناه می‌بردم به پروردگار سپیده صبح... و از شرّ هر حسودی هنگامی که حسد می‌ورزد.»

از نظر برخی مفسرین این آیه شامل چشم زخم هم می‌شود، چون چشم‌زخم نوعی حسادت نفسانی است و هرگاه چیزی را بیش از پندارش مشاهده کرده و از آن تعجب کند و در نتیجه‌ی چنین تعجبی چشم‌زخم حاصل می‌شود.[۱۳]

چشم زخم از دیدگاه روایات

نظر روایات در ارتباط با چشم‌زخم را می‌توان به چند دسته تقسیم کرد:

الف. روایاتی که به‌صراحت حقیقت چشم زخم را تأیید کرده‌اند: امام علی(ع) می‌فرماید: «چشم زخم حق است و توسل به دعا برای دفع آن نیز حق است.»[۱۴] پیامبر(ص) می‌فرماید: «چشم زخم مرد سالم را روانه قبر و شتر سالم را در دیگ قرار می‌دهد.»[۱۵]

ب. روایاتی که ضمن تأیید وجود چشم زخم، چگونگی دفع آن را بیان می‌کنند:

طبق روایتی «اسماء بنت عمیش» خدمت پیامبر(ص) رسیده و عرض کرد: «گاه به فرزندان جعفر چشم می‌زنند. آیا رَقیه‌ای،]یعنی دعای جلوگیری از چشم زخم[ برای آن‌ها بگیرم؟»

پیامبر(ص) در پاسخ فرمود: «آری مانعی ندارد. اگر چیزی می‌توانست بر قضا و قدر سبقت گیرد، چشم‌زدن بود.»[۱۶]

ج. دسته سوم روایاتی است که صحت تهیه‌ی رَقیه توسط شخص پیامبر برا نوه‌هایش، امام حسن و امام حسین، را تأیید می‌کند:

امام علی (ع) می‌فرماید: «پیامبر برای حسن و حسین رقیّه گرفت و این دعا را خواند: «شما را به تمام کلمات و اسماء حسنای خداوند از شر مرگ و حیوانات موذی و هر چشم بد و حسود آن‌گاه که حسد می‌ورزد می سپارم» سپس پیامبر (ص) نگاهی به ما کرد و فرمود: «این‌چنین حضرت ابراهیم برای اسماعیل و اسحاق تعویذ نمود.»[۱۷]

د. روایاتی که اثر مخرب چشم‌زخم را بر فردی تأیید می‌کند:

طبق روایت تاریخی، محمدبن‌حنیفه، فرزند امیرالمؤمنین، بعد از سه مرتبه حمله به لشکر معاویه در جنگ صفین دچار چشم زخم شده و یک طرف بدنش فلج گشته و توانایی حرکت از او سلب شد.[۱۸]

درمان چشم زخم چیست؟

۱. همان‌طور که پیشتر در روایات گفته شد یکی از راه‌های پیش‌گیری چشم‌زخم، برخی از دعاهاست که رَقیه یا تعویذ نامیده می‌شوند.[۱۹]

۲. به قرائت آیه‌ی «و ان یکاد»، آیات ۵۱و ۵۲ سوره‌ی قلم، بسیار تأکید شده است.[۲۰] همچنین قرائت سوره‌های فلق و ناس.

۳. در برخی روایات در مورد اهمیت بعضی حرزها، که در ارتباط با دفع چشم‌زخم مؤثرند، توصیه شده است.[۲۱]


مطالعه بیشتر

۱- آیت الله مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، دار الکتاب الاسلامیه، چاپ هشتم، ۱۳۷۰ش، ج۲۴، ص۴۲۴ تا ۴۲۹.

۲- شناخت از دیدگاه قرآن، شهید مطهری، نشر وحید مشهد، بحث روان ناخود آگاه، ص۱۲۵ تا ص۱۴۰.

۳- ترجمه تفسیر المیزان، ج۲۰، ذیل آیه ی ۵۱ سوره قلم و سوره فلق.

۴- ملا فتح الله کاشانی، تفسیر خلاصه منهج الصادقین، ج۶، ص۲۱۰.

۵- قوای نامرئی در بیان علوم مغناطیسی، حسین الماسیان، انتشارات گوتنبرگ، ۱۳۶۸، تمام کتاب.


منابع

  1. ر. ک. طباطبایی، محمدحسن، المیزان، دار الکتب الاسلامیه، سال ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۲۴۴؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیه، چاپ دهم ۱۳۷۰ ش، ج۱۲، و ج۱، ص۳۸۲، ج۱۰، ص۷۲ و….
  2. حجر/۲۹.
  3. اسراء/۸۵.
  4. ر. ک. لغت نامه دهخدا، واژه "چشم زخم" و "چشم زدن".
  5. حسن عمید، فرهنگ عمید، انتشارات جاویدان، چاپ دوازدهم، ۱۳۵۴، ص۴۷۹.
  6. تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۴۲۶.
  7. ر. ک. تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۸۲.
  8. همان، ج۲۴، ص۴۲۷.
  9. شیم، مانید، قوای نامرئی در بیان علوم مغناطیسی، ترجمهٔ حسین الماسیان، تهران، گوتنبرگ، چاپ اول، ۱۳۶۸، خلاصه تمام کتاب.
  10. همان، ص۱۰۷.
  11. قلم/۵۱
  12. زمخشری، الکشاف عن حقایق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ ه ۱۹۷۸ م، ج۴، ص۵۹۷.
  13. طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص۵۵۰.
  14. نهج البلاغه، فیض کلمات قصار، شماره ۴۰۰.
  15. طباطبایی، المیزان، ج۲۰، ص۵۲.
  16. طبرسی، مجمع البیان، دار المعرفه، ۱۴۰۸ ه ۱۹۸۸ م، ج۱۰-۹، ص۵۱۲.
  17. حویزی، نور الثقلین، ج۵، ص۴۰۰ و تفسیر نمونه، ج۲۴، ص۴۲۸.
  18. طیّب، سید عبدالحسین، اطیب البیان، ج۱۳، ص۱۵۵.
  19. مجمع البیان، ج۱۰-۹، ص۵۱۲، و نمونه ج۲۴،.
  20. کشاف، ج۴، ص۵۹۷.
  21. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، قم، مطبوعات دینی، ۱۳۷۷، مترجم: موسوی دامغانی، ص۵۳۷ در حاشیه حرزهای نقل شده است.