یأجوج و مأجوج

نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۳۴ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

در مورد یأجوج و مأجوج توضیح دهید. آیا آن‌ها هم‌اکنون زندگی می‌کنند؟ چه نوع موجوداتی هستند؟ آیا مانند انسان‌ها هستند، در کدام قسمت کرهٔ زمین زندگی می‌کنند؟ با توجه به این‌که خداوند در روز قیامت، افراد را مجازات می‌کند، چرا موجوداتی مانند یأجوج و مأجوج را در آخرالزمان می‌فرستد تا افراد را از بین ببرند؟


ماهیت یأجوج و مأجوج

در مورد این‌که یأجوج و مأجوج چه موجوداتی هستند، آنچه از آیات قرآن کریم فهمیده می‌شود این است که آن‌ها نیز انسان می‌باشند که به اقوام و قبایل دیگر حمله کرده و به قتل و غارت آن‌ها می‌پرداختند. از جمله دلایل و شواهد این مسئله می‌تواند این آیهٔ شریفه باشد: ﴿قالُوا یا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجاً عَلی أَنْ تَجْعَلَ بَیْنَنا وَ بَیْنَهُمْ سَدًّا[۱] «آن گروه به او گفتند: ای ذوالقرنین! یأجوج و مأجوج در این سرزمین فساد می‌کنند. آیا ممکن است ما هزینه‌ای برای تو قرار دهیم که میان ما و آن‌ها سدی ایجاد کنی». دراین آیه از ضمیر «هُم» استفاده شده است. ضمیر «هُم» برای انسان و صاحب عقل آورده می‌شود و این مسئله، نشان از موجودات بشری بودن آنان می‌دهد؛ به علاوه، ساختن سد می‌تواند از حملهٔ انسان‌ها مانع شود؛ نه بقیهٔ موجودات. علامهٔ طباطبایی (ره) نیز معتقدند که آن‌ها قوم مغول می‌باشند.[۲]

در روایات، این مطلب صریح‌تر و واضح‌تر، بیان گردیده و آنان را دو شاخه و دو قبیله از فرزندان یافث بن نوح شمرده است؛ از جمله در حدیثی که در تفسیر صافی از امام هادی‌علیه السلام نقل شده است که آنان فرزندان «یافث» بوده‌اند.[۳]

محل سکونت یأجوج و مأجوج

از گفت‌وگوی ذوالقرنین و مردمی که او به سرزمین آنان سفر کرده بود - و در قرآن بدان اشاره شده است - فهمیده می‌شود که یأجوج و مأجوج، در همین کرهٔ زمین زندگی می‌کرده‌اند و محل زندگی آنان، در پشت دو کوه بوده است که میان آن دو کوه، تنگه‌ای قرار داشت و ذوالقرنین برای جلوگیری از عبور آنان از آن تنگه، سدی را بنا کرد. حال در این که آن دو کوه و تنگه در کجای کرهٔ زمین قرار دارد، میان مورخان و مفسران اختلاف است. عده‌ای را عقیده بر این است که در شمال غربی آسیا قرار دارد[۴] و شواهد جغرافیایی و تاریخی نیز برای این مطلب ارایه داده‌اند؛ از جمله، وجود سلسله کوه‌های بلند میان دریای خزر و دریای سیاه که شمال و جنوب را از هم جدا می‌کند و وجود تنگهٔ معروف «داریال» در بین آن‌ها که در آن‌جا دیوار آهنی قدیمی نیز وجود دارد که به عقیدهٔ بعضی، همان سد ذوالقرنین است.

آنان در طول تاریخ خود، بارها به مناطق هم جوار حمله نموده و به قتل و غارت و ویران‌گری پرداخته‌اند. یک بار به کشور چین، بار دیگر از طریق تنگهٔ داریال به قفقاز و ارمنستان و شمال ایران و دگر بار، بعد از بنای سد، به شمال اروپا و در قرن چهارم میلادی به زمام‌داری آتیلا، به روم حمله‌ور شدند که باعث از بین رفتن تمدن و امپراطوری رم شد و آخرین حملهٔ آنان، به زمام‌داری چنگیز خان بود که در قرن ۱۲ میلادی به کشور ایران و ممالک اسلامی و عربی صورت گرفت و در این حمله بسیاری از شهرها، از جمله بغداد ویران شد. با توجه به این شواهد، محل زندگی یأجوج و ماجوج، باید در مناطق مغولستان بوده باشد و اگر ذوالقرنین، همان کورش کبیر باشد، مردم قفقاز، هنگام سفر کورش به منطقهٔ آنان، تقاضای جلوگیری از حملهٔ آنان را نمودند و او نیز اقدام به ساختن سدّ معروف ذوالقرنین کرد.

اگر مراد از یأجوج و مأجوج، قوم مغول باشد، آنان هم‌اکنون نیز در کرهٔ زمین زندگی می‌کنند.

برای اطلاع بیش‌تر در مورد ذوالقرنین و یأجوج و ماجوج و محل سکونت آن‌ها، می‌توانید علاوه بر رجوع به کتاب‌های تفسیر، به کتاب «ذوالقرنین یا کورش» کبیر نوشتهٔ ابوالکلام آزاد مراجعه نمایید.

مجازات‌ها در آخر الزمان

در رابطه با این بخش از پرسش که با وجود مجازات افراد در قیامت، چرا خداوند متعال یأجوج و مأجوج را برای از بین بردن افراد می‌فرستند؟ باید گفت: یکی از سنت‌های الهی که در قرآن کریم نیز مکرّر بیان شده است، مجازات انسان‌ها به وسیله‌های گوناگون در همین دنیا بوده است؛ از قبیل انداختن سنگ ریزه توسط ابابیل، برای نابودی اصحاب فیل که قصد تخریب خانهٔ خدا را داشتند؛ باد، برای نابودی قوم عاد؛[۵] صاعقهٔ ویران‌گر برای نابودی قوم ثمود؛[۶] و…

بنابراین، هیچ بُعدی ندارد که در آخرالزمان نیز خداوند برای مجازات بندگان گناه کار، یأجوج و مأجوج که اقوامی غارت‌گر و بی‌رحم هستند را بر آنان مسلط کنند و بدین وسیله به سرنوشت اعمال خود گرفتار کند.

در واقع این بخش از سؤال به بحث رجعت اشاره دارد که یک بحث بسیار جدی است که ریشهٔ قرآنی و روایی و تاریخی دارد و در جای خود قابل تحقق خواهد بود.


مطالعه بیشتر

۱ - تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبایی، ج۱۳، صص ۳۵۹ - تا ۳۹۸؛ و ج۱۴، ص۳۲۶.

۲ - تفسیر کشاف، محمود زمخشری، ج۲، ص۷۴۶؛ و ج۳، ص۱۳۵.

۳ - مجمع البیان، طبرسی، ج۳، ص۴۹۴؛ و ج۴، ص۶۴.

۴ - تفسیر الصافی، محسن فیض کاشانی، ج۳، صص ۲۶۲ و ۲۶۳؛ و ج۴، ص۳۵۵.

۵ - تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج۱۲، صص ۵۵۰ تا ۵۵۳؛ و ج۱۳، صص ۵۰۱ تا ۵۰۳.

۶ - تفسیر شبّر، ذیل آیات سورهٔ کهف و انبیاء.


منابع

  1. کهف/ ۹۴.
  2. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳ص ۳۹۵.
  3. فیض کاشانی، محسن، تفسیر الصافی، ج۳، ص۳۶۳.
  4. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۱۳، ص۳۹۵؛ و مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۵۵۰.
  5. ر. ک. الحاقه/ ۶ و ۷.
  6. ر. ک. الحاقه/ ۵.