سکولاریسم
سکولاریسم را توضیح دهید
سکولاریسم هم به معنای جدایی دین از سیاست آمده است و هم به معنای دنیاگرایی که ارزشها و معیارهای دینی را کنار مینهد و خود به عنوان یک مکتب فکری جای آن مینشیند و مخالف حیات دینی است. به این معنا سکولاریسم مرجع و منبع اخلاق و معیارهای داوری در زیست بشر را تنها عرف و عقل میداند و اجازه ورود دین به این عرصهها را نمیدهد. به یک معنا دنیاگرایی یا عرفیسازی، اِعراض و رویگردانی از دین در ساحت اندیشه و زیست بشری است.
تعریف سکولاریسم
در فرهنگ آکسفورد ذیل واژهی سکولاریسم چنین آمده است: اعتقاد به این که قوانین، آموزش و سایر امور اجتماعی، به جای آن که بر مذهب مبتنی گردد، بر دادههای علمی بنا شود. در فرهنگ وِبستِر آمده است: سکولاریسم عبارت است از اعتقاد به این که زندگی و امور مربوط به آن باید از دین فاصله بگیرد و ملاحظات دین نادیده گرفته شود. بر این اساس، ارزشهای اخلاقی و روشهای اجتماعی باید با توجه به معیشت دنیوی و رفاه اجتماعی تعیین گردد، نه با رجوع به دین.[۱]
سلب مالکیت از کلیسا جوهر تاریخی سکولاریزاسیون بود و از آنجا که جامعهی فئودالی خصلت موزاییکی داشت و حوزههای سیاسی اقتصادی و فرهنگی از یکدیگر انفکاک نداشتند، هرگونه تحول بنیادی در یک حوزه، دیگر حوزهها را متحول میساخت.[۲]
ابعاد سکولاریسم
سکولاریسم دارای سه بعد اصلی است که بعد سیاسی آن نهاد دین و دولت را جدا میداند، بعد اخلاقی، مرجع نهایی را نه دین، که عقل و عرف و وجدان آدمی میپندارد و در بعد فلسفی، انسان محور و هدف اندیشه اوست.
سکولاریسم سیاسی
سکولاریسم سیاسی، نهاد دین و دولت را از هم جدا میداند. حکومت سکولار حکومتی است که با دین ضدیت ندارد، اما دین را نه مبنای مشروعیت خود قرار می دهد و نه مبنای عمل خود.[۳] در نظامهاى سکولار، حکومتها به پشتوانه آراء مردم مقبولیت و مشروعیت پیدا میکنند، و عمل آنها را هم، قانونهایى تعیین و تحدید میکند که خود مردم وضع کردهاند. حکومت و نظام سیاسى بر مبناى قوانین علمى و بشرى استوار است نه بر اساس قوانین دینى. در چنین نظامى، مشروعیت حکومت و مبناى نظام حکومتى از دین نشأت نمیگیرد.[۴]
سکولاریسم اخلاقی و معرفتی
در معنای سکولاریسم که عمومیت بیشتری نسبت به سکولاریسم سیاسی دارد دین هیچ نقش و جایگاهی در عرصهی حیات اجتماعی بشر و جامعه ندارد، نه در عرصهی سیاست و نه در دیگر عرصههای اجتماعی، از قبیل تعلیم و تربیت و آموزش و... بلکه دین تنها در حوزه خصوصی افراد نقش ایفا میکند و بیرون از آن مداخلهای ندارد.
برخی سکولاریسم را جایگزین دین پنداشتهاند تا جایی که سکولاریسم در حوزه خصوصی افراد هم وارد شده است و مبنا و معیار همه وجوه زندگی شده است. هرگونه ساحت بشر از قبیل فرهنگ، حکومت، جامعه، اقتصاد تحت تأثیر عقل، عرف و علم است و دین یا وحی یا امر دیگری خارج از اراده خود انسان نباید وارد چگونه زندگی کردن انسان شود.
نقد سکولاریسم
سکولاریسم اگرچه در ناحیه اجرا با حضور دین به مثابه امری فردی و شخصی چه بسا ناسازگاری نشان ندهد؛ اما در ناحیه طرح از آنجایی که طرح آن بر مبنای علمگرایی و علمزدگی استوار است با الحاد و بیدینی و آتئیسم و لائیسیسم تلازم و همآغوشی آشکاری دارد.[۵] سکولاریسم با فراگیر شدنش چنان دنیا را به سمت معیشت حساب شده و عقل حسابگر و اخلاق سودجویانه برده است که بسیاری از امور اخلاقی همچون گذشت، فداکاری، ایثار و... از بین رفته است. در جهان سکولار، تنها چیزی که اهمیت وافر دارد، لذت و رفاه انسان است و چیز دیگری نمی تواند نقش ایفا کند. جهانی که برای رضایت همگانی نیاز زیادی دارد تا انسانها دستگیر هم باشند و توجه به خواست و احتیاج دیگران از دغدغهها و تکالیف هر انسانی باشد، به سمتی میرود که هر انسان تنها رضایت خود برایش اهمیت دارد و در جهانبینی او،آنچه که محور و مقصود است، لذت و رضایت خودش است. در چنین فضایی و تسلط اندیشه سکولار، رفته رفته جهان به سمتی میرود که انسان تنها نیازها و حوایج خود را میبیند و هدف از زندگی فقط رفاه و لذت خودش اوست و برای رسیدن به چنین امری از هر راهی وارد میشود و دست به هر کاری میزند تا به خواسته خودش برسد.
مطالعه بیشتر
علی، ربانی گلپایگانی، ریشهها و نشانههای سکولاریسم، کانون اندیشه جوان.
کتاب نقد، (ویژهنامه سکولاریسم) شماره ۱ و ۲ و ۳.
آیت الله جوادی آملی، نسبت دین و دنیا.
محمد حسن زورق، نخستین رویاروییهای اسلام و سکولاریسم، نشر هرمس
منابع
- ↑ نقد مبانی سکولاریسم، علی ربانی گلپایگانی، صفحه ۴
- ↑ بریان ویلسون، جدا انگاری دین و دنیا در: مرچا الیاده، فرهنگ و دین، مجموعه مقالات، ص ۱۲۶
- ↑ نقد مبانی سکولاریسم، علی ربانی گلپایگانی، صفحه ۴
- ↑ تحلیل و نقد سکولاریسم، فصلنامه پیام حوزه 1381 شماره ۳۶، علی ربانی گلپایگانی
- ↑ عبدالرسول بیات، فرهنگ واژهها، صفحه۳۳۶