معجزات پیامبران
مفهوم و هدف معجزه چیست؟ معجزات برخی از پیامبران را نیز بیان کنید؟
واژه «معجزه» از مصدر «اعجاز» گرفته شده و از ریشه ثلاثی مجرّد «عجز» است که به معنای درماندگی، ناتوانی و نیز پایانه و انتهای هر چیز است.[۱] در اصطلاح علم کلام و تفسیر «اعجاز» کار شگفت و امر خارقالعادهای است که پیامبران الهی بر خلاف قوانین عادی و جاری طبیعت، به منظور اثبات ادعای رسالت خدایی خویش انجام میدهند.[۲] پیامبران الهی که از طرف خداوند برای هدایت انسانها مبعوث شدهاند، باید در دعوت خودشان دارای مشخّصه و علامتی باشند که مردم با مشاهده آن، آنها را تصدیق کنند، زیرا اگر انبیا برای دعوی خود این ویژگی را نداشته باشند، مردم پیامبران حقیقی را از پیامبران دروغین تشخیص نخواهند داد؛ از این رو پیامبران الهی باید «معجزه» داشته باشند، تا مردم بفهمند که این شخص با خدا ارتباط دارد و در نتیجه کلامش را بپذیرند؛ لذا در قرآن کریم نقل شده است که وقتی انبیا برای آنها مبعوث میشدند از ایشان نشان و علامت نبوت مطالبه میکردند:
﴿فَأْتِ بِآیَه إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ؛ اگر راست میگویی و پیغمبری، باید نشانی داشته باشی﴾(شعرا:۱۵۴) بنابراین وجود معجزه برای انبیا ضرورت دارد چون تا این نشانه نباشد حجّت بر مردم تمام نمیشود. البته از بررسی موارد معجزات در قرآن کریم کاملا روشن میشود که دایره معجزه منحصر به چنین موردی نیست، انبیاء در غیر مقام اثبات نبوّت هم معجزاتی آوردهاند.[۳]
معجزات برخی از پیامبران
۱. شتر صالح؛ یکی از معجزات پیامبران الهی شتر صالح است، میفرماید: ﴿وَ آتَیْنا ثَمُودَ النَّاقَه مُبْصِرَه﴾[۴] به فرمان الهی از دل کوه بیرون آمد و حضرت صالح آن را به عنوان آیهای از آیات الهی برای قوم خود معرفی کرد.[۵]
۲. معجزات حضرت موسی(ع): موسی معجزات فراوانی از خدای سبحان دریافت کرد، امّا مهمترین معجزهاش عصا و ید بیضاء است. رسالت موسی آن بود که به سوی فرعون طغیانگر برود و او را از عذاب الهی بیم دهد تا فرعون از ادعای خدایی خود دست بردارد و بنی اسرائیل را آزاد سازد. روشن است که ادّعای رسالت در میان مردم معمولی، تا چه رسد در مقابل فراعنه با داشتن آن تمدنهای پیشرفته، ادعای بزرگی است که باید با دلیل و برهان همراه باشد و اگر خدا به موسی بن عمران چنین رسالت را میدهد، حتماً باید او را به معجزه مجهّز سازد تا او بر اساس چنین قدرتی با دل گرمی و پشتیبانی غیبی، گام به پیش نهد. از این جهت خدا او را با دو معجزه تأیید کرد، یکی این که هرگاه عصای چوبی خود را میافکند به صورت ماری درمیآمد و هر موقع میگرفت به همان حال نخست بازمیگشت، و دیگری این که اگر دستش را در گریبان یا بغل فرو میبرد و سپس بیرون میآورد بدون هیچ عیب و نقصی سفید و درخشان میشد. معجزه اول، معجزه وحشتآور؛ ولی دوم امید زاست که اگر به هم آمیخته شوند مظهر انزار و بشارت خواهند بود.[۶]
- بعد از این که بنی اسرائیل از مصر خارج شدند و از چنگال فرعونیان نجات پیدا کردند معجزات زیادی ظاهر شد که در قرآن بیان شده است:
الف: اولین معجزه گذشتن بنیاسرائیل از دریا است. ﴿وَ جاوَزْنا بِبَنِی إِسْرائِیلَ الْبَحْرَ؛ و بنیاسرائیل را از دریا گذراندیم.﴾[۷] وقتی بنیاسرائیل خواستند از مصر خارج شوند، شبانگاهان حرکت کردند و به رود نیل رسیدند که باید از آن عبور میکردند خدای متعال دریا را خشکاند؛ و بنیاسرائیل عبور کردند.
ب: بنی اسرائیل در اثر پیمودن راه دراز دچار تشنگی و بی آبی شدند؛ حضرت موسی از خدا خواست که برای ایشان آبی بفرستد. خداوند فرمود، که عصایت را بر سنگ بزن تا دوازده چشمه به عدد اسباط بنی اسرائیل جاری شود. بعد از این آنها این سنگ را با خودشان حمل میکردند و هر جا تشنه میشدند همین کار را میکردند.
ج: بنی اسرائیل در بیابان از گرما بیتاب بودند. به فرمان خدا قطعه ابری بر سر آنها سایه افکند تا از حرارت خورشید در امان باشند. این موضوع مکرّر در قرآن ذکر شده است. از جمله ﴿و ظلّلنا علیهم الغمام﴾
۳. معجزات حضرت داوود(ع): در قرآن درباره حضرت داوود و نیز حضرت سلیمان آیات زیادی داریم که خدا الطاف خاصّی به این پدر و پسر داشته است: از جمله این که به حضرت داوود صنعت «زرهسازی» را تعلیم داد و آهن را در دست ایشان نرم کرد که البتّه منکرین اعجاز این مسایل را هم به صورت سادهای تأویل میکنند؛ و آن را امر عادی میدانند. قرآن در این آیه درباره معجزات وی میفرماید: ﴿وَ لَقَدْ آتَیْنا داوُدَ مِنَّا فَضْلاً یا جِبالُ أَوِّبِی مَعَهُ وَ الطَّیْرَ وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِیدَ أَنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ وَ قَدِّرْ فِی السَّرْدِ؛ داوود را از سوی خود فضیلتی بزرگ دادیم (ما به کوهها و پرندگان گفتیم): ای کوهها و ای پرندگان! با او هم آواز شوید (با او تسبیح خدا گویید) و آهن را برایش نرم کردیم (و به او دستور دادیم:) زرههای کامل و فراخ بساز و حلقهها را به اندازه و متناسب کن.﴾[۸]
۴. معجزات حضرت سلیمان:
الف. یکی از معجزات حضرت سلیمان این بود که آن حضرت سخن پرندگان را درک میکرد ﴿وَ وَرِثَ سُلَیْمانُ داوُدَ وَ قالَ یا أَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّیْرِ وَ أُوتِینا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ؛ سلیمان وارث داوود شد و گفت: ای مردم به ما زبان مرغان آموخته شده و از هر نعمتی ارزانی داشته شده است﴾[۹] شاید از این آیه استفاده شود که حضرت داوود هم چنین بود. چون میفرماید «عُلِّمنا» نمیفرماید: «عُلِّمتُ».
ب. و باز از این آیات استفاده میشود که دانستن منطق حیوانات منحصر به پرندگان نبود؛ بلکه حیوانات دیگر را هم شامل میشد. چون سلیمان منطق مورچه را هم شنید: ﴿یا ایها الَّنمْلُ ادْخُلُوا مَساکِنَکُمْ …؛ مورچهای گفت: ای مورچگان به لانههای خود بروید سلیمان این سخن را شنید و درک کرد.﴾[۱۰]
ج. معجزه دیگر حضرت سلیمان این بود که خدا باد را مطیع ایشان کرده بود و هر جا که میخواست باد به امر آن حضرت بساط ایشان را حرکت میداد: ﴿فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّیحَ تَجْرِی بِأَمْرِهِ رُخاءً حَیْثُ أَصابَ؛ پس باد را رام او کردیم که به نرمی هر جا که آهنگ میکرد به فرمان او میرفت.﴾[۱۱]
د. معجزه دیگر این که، خداوند متعال چشمه مس را برای حضرت سلیمان ظاهر کرد. ﴿وَ أَرْسَلْنا له عَیْنَ القِطْرِ؛ و چشمه مس را برایش جاری ساختیم.﴾
ه. معجزه دیگر تسلّط بر جنّ و شیاطین بود: ﴿وَ مِنَ الْجِنِّ مَنْ یَعْمَلُ بَیْنَ یَدَیْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ …؛ و گروهی از دیوها به فرمان پروردگارش برایش کار میکردند و هر که از آنان سر از فرمان میپیچید به او عذاب آتش سوزان را میچشاندیم.﴾[۱۲]
۵. معجزه حضرت یونس(ع): نجات یافتن حضرت یونس(ع) از شکم ماهی هم یکی از مسائل غیرعادی است و معجزه به حساب میآید؛ هر چند که در مقام اثبات نبوّت نبوده است.[۱۳]
مطالعه بیشتر
- معجزهشناسی، محمد باقر سعیدی روشن، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
- معارف قرآن(۴ و۵)، درسهای استاد مصباح یزدی، انتشارات مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی.
- تفسیر موضوعی، آیتالله جوادی آملی، ج۶ و ۷، نشر اسراء.
منابع
- ↑ ابن فارس، مقاییس اللّغه، ج۴، ص۲۳۲.
- ↑ سعیدی روشن، محمد باقر، معجزهشناسی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. ص۱۸،
- ↑ رجوع شود به: مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، بحث اعجاز، انتشارات مؤسسه امام خمینی ـ رحمه الله علیه ـ
- ↑ اسراء/ ۵۹.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی، نشر اسراء، ج۶، ص۳۲۰، ۳۲۱.
- ↑ سبحانی، جعفر، منشور جاوید، انتشارات مؤسسه امام صادق(ع)، ج۱۲، ص۶۴، ۶۳.
- ↑ اعراف/ ۱۳۸.
- ↑ سبأ/ ۱۰، ۱۱.
- ↑ نمل/ ۱۶.
- ↑ نمل/ ۱۸ و ۱۹.
- ↑ ص/ ۳۶.
- ↑ سبأ/ ۱۲.
- ↑ مصباح یزدی، معارف قرآن، (۴ و۵)، ص۱۰۶.