نفخ صور

نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۵۰ توسط Mnazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (بارگزاری اولیه)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

منظور از نفخ صور چيست؟

مسأله نفخ صور يكي از سؤالات هميشگي در ميان مسلمين بوده، به گونه‏اي كه نظير چنين سؤالاتي را از ائمه معصومين‏عليهم السلام هم پرسيده‏اند و ايشان نيز مطابق عقل و فهم مخاطبين به اين سؤالات پاسخ داده‏اند.

قرآن كريم مي‏فرمايد: اسرافيل در صور مي‏دمد و بر اثر آن همه موجودات در زمين و آسمان مي‏ميرند. پس از مدتي )كه مقدارش معلوم نيست( دوباره در صور مي‏دمد و آن‏گاه همه مرده‏ها زنده شده و در صف محشر حاضر مي‏گردند: ﴿و نُفِخَ في الصور فصعق من في السموات و مَن في الارض الاَّ من شاءاللَّه ثم نفخ فيه اخري فإذا هُم قيام ينظرون[۱].

سزا وار است به منظور بهتر روشن شدن معنای نفخ صور، از نظر لغت و اصطلاح اشاره شود.

۱- صور در لغت

صور در اصل دو معنا دارد: يكي جمع «صورت» و ديگري «شيپور» و گفته‏اند صور شاخي است كه در آن مي‏دمند.}}[۲]

علامه طباطبايي مي‏فرمايند: «در آيات قرآن چيزي كه با آن بتوان «صور» را از لحاظ لفظي تفسير نمود نيامده است، امّا معناي لغوي آن يعني شاخي كه گاهي نيز آن‏را سوراخ مي‏كرده‏اند و در آن مي‏دميده‏اند، همانند شيپور».[۳]

در زبان فارسي هم به چنين چيزي بوق مي‏گويند.

نفخه نيز در لغت به معناي دميدن است.[۴]

۲- صور در اصطلاح

هر چند ظاهر آيات و بسياري از روايات اين است كه «اسرافيل» - كه يكي از فرشتگان مقرب الهي و مسؤول دميدن در صور است - در چيزي (صور – بوق) مي‏دمد و زندگان مي‏ميرند و با دميدن ديگر همه مردگان زنده مي‏شوند، ولي مي‏توان گفت «دميدن در صور» معنايي كنايي دارد.

معمولاً در جنگ‏هاي بزرگ، براي اعلان دستورات مهم از شيپور يا طبل استفاده مي‏شد؛ شيپور اول به معناي سكوت و توقف كارهاي عادي و شيپور دوم به منزله حركت و انجام دستور جديد بود.

در اين‏جا نيز چنين تعبيري به كار رفته است. بنابراين مي‏توان گفت كه «صور»¬ و دو نفخه آن، كنايه از اعلام دستور توقف زندگي دنيا و حركت براي زندگي اخروي است. حضرت اسرافيل به اذن خدا خطاب به مخلوقات مي‏گويد: «بميريد» و بار ديگر مي‏گويد: «زنده شويد»، كما اين‏كه در اصطلاح فلسفي به زنده شدن (مرحله دوم دميدن) «كن رحماني» مي‏گويند.[۵]

لازم به ياد آوري است كه معمولاً كلمات و لغاتي كه بشر با آن سروكار دارد، ابتدا از مفاهيمي حسّي و مادّي گرفته شده و كم كم با تغييراتي در وسعت معناي آن، در ساير موارد نيز به كار رفته است. قرآن نيز كه به زبان بشر نازل شده از همين مفاهيم و لغات استفاده نموده؛ مثل اين‏كه از لفظ «عين» (چشم) كه كنايه از علم، درك و نظارت خداست، يا«يد» (دست) كه كنايه از قدرت و سلطه خداست و نيز «عرش» و «كرسي» و... استفاده نموده است كه جملگي آن‏ها به عنوان تشبيه معقول به محسوس به كار مي‏روند؛ ولي عموماً در ضمن استفاده از اين مفاهيم، با بيان‏هاي گوناگون، گوشه‏ها و زواياي مختلف يك مطلب نشان داده مي‏شود تا هم لغات و مفاهيم از معناي اصلي خود منحرف نگردند و هم معاني اصلي در تنگناي معاني معمولي كلمات گرفتار نشوند؛ لذا (در همين مورد) علاوه بر تكرار ۱۲ بار كلمه نفخ در آيات ديگر، از كلمه «صيحه» به معنای فرياد و صداي بلند (۱۳ بار) و «ندا» به معنای صداي بلند و «نقر» به معنای كوبيدن به چيزي مثل طبل ۱ بار، «زجره» به معنای راندن با صدا (۲ بار) و «صافه» به معنای فرياد گوشخراش (۱ بار) نيز استفاده شده است كه حكايت از كنايي بودن نفخ صور و اشاره به دستور و اراده حق تعالي دارد.

علامه طباطبايي مي‏فرمايد: بنابراين «صور» حقيقتي است موجود كه داراي دو گونه صيحه است، صيحه ميراننده و صيحه زنده كننده... بنابراين «صيحه» يا «نفخه» چيزي جز كلمه‏اي الهي نيست كه آنان را مي‏ميراند و زنده مي‏كند. خداوند خود فرموده: {{قرآن|هوالذي يحيي و يميت فاذا قضي امراً فانما يقول له كن فيكون[۶]. اوست خدايي كه زنده مي‏كند و مي‏ميراند و هرگاه اراده كند به چيزي مي‏گويد: باش. پس آن شي‏ء موجود مي‏شود.

نتيجه: دو نفخه مزبور دو كلمه هستند: كلمه‏اي ميراننده و كلمه‏اي زنده كننده.[۷]


منابع جهت مطالعه بيشتر:

۱. آموزش عقايد، آيت الله مصابح يزدي.

۲. معاد در قرآن، ج۴، آيت الله جوادي آملي.

۳. معاد شناسي، ج۴، سيد محمد حسين، تهراني.


منابع

  1. . زمر/ ۶۸.
  2. . قاموس قرآن، ج۴، ذيل کلمه صور.
  3. . طباطبايي، سيد محمد حسين، حيات پس از مرگ، ص۴۳.
  4. . قاموس قرآن، ج۷، ذيل کلمه نفخ.
  5. . مظاهري، معاد در قرآن، ص۱۴۴.
  6. . مومن/ ۶۸.
  7. . طباطبايي، سيد محمد حسين، انسان از آغاز تا انجام، انتشارات الزهرا، چاپ دوم، ۱۳۷۱، ص۹۰ ـ ۹۱.