احتکار
دیدگاه قرآن کریم درباره احتکار چیست؟
احتکار یعنی حبس نمودن و نگاه داشتن آذوقه و مایحتاج مردم، به انتظار این که اجناس گران شود و محتکر استفاده فراوان ببرد.[۱] احتکار حرام است اما فقها حرمت آن را نه از قرآن که از روایات استنباط کردهاند. هرچند آیاتی وجود دارد که میتوان از طریق آن احتکار را حرام دانست. همچون ظلم دانستن احتکار.
احتکار در قرآن
راوندی یکی از فقهای شیعه مذهب، برای تحریم احتکار به آیه ۸۸ سوره یوسف استناد کرده است. به نظر وی کلمه «ضُرّ» در این آیه که درباره برادران یوسف(ع) سخن میگوید، نیاز شدید آنان به خوراک را نشان میدهد.[۲] متن آیه چنین است: ﴿فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَیْهِ قَالُواْ یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَه مُّزْجَاه فَأَوْفِ لَنَا الْکیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَآ إِنَّ اللّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ؛ هنگامی که آنها (برادران یوسف) بر او (یوسف) وارد شدند، گفتند: ای عزیز! ما و خاندان ما را ناراحتی (ضر) فرا گرفته و متاع کمی (برای خرید مواد غذایی) با خود آوردهایم، پیمانه ما را بهطور کامل وفا کن و بر ما تصدّق بنما که خداوند متصدقان را پاداش میدهد.﴾(یوسف:۸۸)؛
به نظر میرسد که شیوه استدلال به این آیه این است که چون ما نیازمند گندم هستیم و شما هم در انبار دارید اگر به ما گندم ندهید در واقع احتکار کردهاید و لذا ندادن غذا به نیازمند همان احتکار کردن میباشد. اما مقداد سیوری در استدلال او خدشه کرده و معنای «ضر» را اعم از نیازمندی به خوراک دانسته است.[۳]
احتکار از مصادیق ظلم
برخی از فقهای «حنفی»، «الحاد» را در آیه ۲۵ سوره حج به معنای احتکار دانستهاند.[۴] متن آیه چنین است: ﴿إِنَّ الَّذِینَ کفَرُوا وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِی جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاء الْعَاکفُ فِیهِ وَالْبَادِ وَمَن یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ؛ کسانی که کافر شدند و مؤمنان را از راه خدا و از مسجد الحرام، که آن را برای همه مردم مساوی قرار دادیم. اعم از کسانی که در آن جا زندگی میکنند یا از نقاط دور وارد میشوند، بازمیدارند (مستحق عذابی دردناکند) و هر کس بخواهد در این سرزمین از طریق حق منحرف گردد و دست به ستم بزند ما از عذاب دردناک به او میچشانیم.﴾(حج:۲۵)
الحاد به معنی ظلم است و افرادی که به این آیه استناد جستهاند منظورشان این است که احتکار نیز یکی از مصادیق ظلم میباشد و کسی که احتکار کند مصداق این آیه شده و خداوند او را عذاب خواهد کرد.[۵]
ذخیرهکردن طلا و نقره
استاد محمد رضا حکیمی نیز برای تحریم احتکار به آیه ۳۴ سوره توبه استناد کرده است.[۶] متن آیه چنین است: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّ کثِیرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ یَکنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّه وَلاَ یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، بسیاری از علما (اهل کتاب) و راهبان اموال مردم را به باطل میخورند و (آنان را) از راه خدا بازمیدارند و آنها را که طلا و نقره را گنجینه (و ذخیره و پنهان) میسازند و در راه خدا انفاق نمیکنند، به مجازات دردناک بشارت ده.﴾
خداوند متعال در این آیه علمای اهل کتاب را از ذخیره کردن طلا و نقره که مورد نیاز جامعه است، بازداشته و در واقع به همگان اعلام میدارد که ذخیره کردن ما یحتاج جامعه حرام است.
حرمت احتکار
در آثار بیشتر فقها و به ویژه فقیهان شیعه، برای حرمت احتکار به آیهای از قرآن استناد نشده است، بلکه برای تحریم آن از روایات معصومین(ع) استفاده کردهاند.[۷] و این که در روایات آمده است باز میتوان گفت چون قرآن کریم مردم را به پیروی از سنت رسول خدا(ص) و امامان معصوم(ع) امر نموده است پس این هم به نوعی عمل کردن به قرآن است.
در نهج البلاغه میخوانیم: این را هم بدان که در میان بازر گانان، کسانی هستند که تنگ نظر و بد معامله و بخیل و احتکار کنندهاند، که تنها با زور گویی به سود خود میاندیشند. و کالا را به هر قیمتی که میخواهند میفروشند، که این سودجویی و گرانفروشی برای همه افراد جامعه زیانبار، و عیب بزرگی بر زمامدار است. پس از احتکار کالا جلوگیری کن، که رسول خد(ص) از آن جلوگیری میکرد، باید خرید و فروش در جامعه اسلامی، به سادگی و با موازین عدالت انجام گیرد، با نرخهایی که بر فروشنده و خریدار زیانی نرساند، کسی که پس از منع تو احتکار کند، او را کیفر ده تا عبرت دیگران شود، اما در کیفر او زیادهروی نکن.[۸]
مطالعه بیشتر
۱ـ احتکار، میانجی.
۲ـ احتکار، حسینعلی منتظری.
منابع
- ↑ جمعی از نویسندگان، دایرةالمعارف، تشیع، تهران، بنیاد اسلامی طاهر، چاپ اول، ۱۳۶۶ش، ج۱، ص۴۹۴.
- ↑ راوندی، سعید، فقه القرآن، به کوشش احمد حسینی، قم، چاپ اول، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۵۳.
- ↑ مقداد سیوری، کنز العرفان فی فقه القرآن، تهران، منشورات مکتبه المرتضویه، چاپ اول، ۱۳۴۳ش، ج۲، ص۴۳.
- ↑ عبدالله ابن مودود، الاختیار، به کوشش محمود ابو دقیقه، قاهره، چاپ اول، ۱۳۷۰ق، ج۴، ص۱۶۰.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ یازدهم، ۱۳۷۱ش، ج۱۴، ص۶۵.
- ↑ حکیمی، محمد رضا، الحیاه، ترجمه آرام، احمد، قم، انتشارات دلیل ما، چاپ پنجم، ۱۳۸۴ش، ج۵، ص۶۲۳.
- ↑ جمعی از نویسندگان، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۳ش، ج۶، ص۶۴۲.
- ↑ نهجالبلاغه، ترجمه دشتی، محمد، انتشارات پارسایان، ۱۳۷۹ ه، نامه ۵۲، ص۵۸۲.