تفسیر آیه «مردم از قبرها پراکنده بیرون می‌آیند»

نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۵۴ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

مقصود از آیه ۶ سوره زلزال که می‌فرماید: «مردم از قبرها پراکنده بیرون می‌آیند.» چیست؟

مباحث مربوط به قیام از اساسی‌ترین بحث‌های قرآن کریم می‌باشد و آیات فراوانی پیرامون آن در این کتاب شریف وجود دارد؛ و به تعبیر بعضی از علماء: «می توان ادعا کرد یک سوم قرآن در این باره است.[۱]». آیاتی که درباره این روز بزرگ است، به موضوعات مختلف پیرامون آن پرداخته‌اند: یکی از آن‌ها چگونگی حالت مردم در آن روز می‌باشد؛ و آیه مبارکه ۶ زلزال یکی از آیاتی است که در این خصوص می‌فرماید:

﴿یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً لِیُرَوْا أَعْمالَهُم در آن روز مردم به صورت‌های پراکنده خارج می‌شوند تا اعمالشان به آن‌ها نشان داده شود.

در سؤال فوق منظور از ﴿یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتاتاً، بیرون آمدن مردم از قبرها به حالت پراکنده، دانسته شده است؛ ولی باید گفت: این معنی را بعضی از مفسران ارائه کرده‌اند.[۲] و بعضی دیگر از ایشان معتقدند: آیه مورد بحث ناظر به احوال مردم به هنگام روانه شدن از جایگاه حساب به سوی منازلشان (بهشت یا جهنم) می‌باشد.[۳] و عده ای دیگر تنها به ذکر این دو احتمال بسنده کرده‌اند.[۴] بنابراین نمی‌توان به صورت قطعی آیه را ناظر به حالت مردم به هنگام بیرون آمدن از قبرها دانست.

ظاهراً آنچه برای پرسشگر محترم مهم است، دانستن مقصود از پراکنده بودن مردم می‌باشد؛ که در این زمینه مطالبی تقدیم می‌گردد:

واژه ای که پراکنده بودن مردم در روز قیامت از آن استفاده می‌شود، کلمه «اشتاتا» می‌باشد. اشتات همانند شتّی جمع شتیت به معنی متفرق (پراکنده) می‌باشد.[۵]

درباره اینکه منظور از پراکنده بودن مردم در آن روز چیست؟ تعابیر مختلفی توسط مفسران مطرح شده است.[۶] که خلاصه آنها این است که این پراکندگی ممکن است به اعتبار امور زیر باشد:

  1. به اعتبار مذهب: یعنی اهل هر مذهبی با هم خواهد بود، و از اهل مذاهب دیگر جدا می‌گردند.
  2. به اعتبار سرزمین: یعنی اهل هر منطقه و سرزمین از اهل مناطق دیگر جدا خواهند بود.
  3. به اعتبار حالات مختلف مردم: بعضی شاد، زیبا و خندانند و بعضی هم تیره و گرفته وتاریک.
  4. به اعتبار ایمان و کفر: اهل ایمان با هم و اهل کفر نیز با هم خواهند بود.

۵. به اعتبار رهبران و پیشوایان: یعنی هرگروهی با پیشوا و رهبر خود خواهد بود.[۷] قرآن نیز می‌فرماید: ﴿یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم[۸] (به یاد آورید) روزی را که هر گروهی را با پیشوایان می‌خوانیم.

در تفسیر نمونه پس از ذکر احتمالات فوق آمده است: «جمع میان این تفسیرها کاملاً ممکن است، زیرا مفهوم آیه گسترده است}}.[۹]

در جمع‌بندی مطالب بالا می‌توان گفت: تعابیر مختلفی درباره حالات مردم در روز قیامت در قرآن آمده است مانند:

۱. تنها بودن مردم: ﴿وَ کُلُّهُمْ آتیهِ یَوْمَ الْقِیامَه فَرْدا[۱۰] و همگی روزرستاخیز تک و تنها نزد او حاضر می‌شوند.

۲. گروهی بودن مردم: ﴿یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجا[۱۱] روزی که در صور دمیده می‌شود و شما فوج فوج (به محشر) می‌آیید.

۳. هر گروهی همراه با پیشوای خود چنان‌که آیه ۷۱، سوره اسراء که در بالا ذکر شد، دلالت بر آن دارد. درباره علت اختلاف این تعابیر می‌توان گفت: انسان در قیامت از نظر فریادرسی تنهاست یعنی بستگان، دوستان و دارایی او به دردش نمی‌خورد و از جهت شکل و قیافه در میان کسانی است که با آنان همفکر، همعقیده و همکار بوده است؛ و از نظر سرنوشت با رهبری که از او پیروی کرده است، همراه خواهد بود.[۱۲] و معلوم است که در همه این جهات نوعی پراکندگی و جدایی وجود دارد؛ و آیه مورد بحث سوره زلزال به آن اشاره دارد که مردم را در آن روز متفرق و پراکنده می‌داند.

از روایتی که از رسول اکرم ـ صلی علی علیه و آله ـ در ذیل آیه ۱۸ سوره مبارک نبأ نقل شده است، استفاده می‌شود که حتی امت پیامبر اکرم ـ صلی علی علیه و آله ـ نیز در ده گروه متفاوت محشور می‌شوند:

  1. شایعه سازان، به صورت میمون.
  2. حرام خواران، به صورت خوک.
  3. ربا خورندگان، به صورت واژگون.
  4. قاضی ناحق، کور.
  5. خودخواهان مغرور، کرولال.
  6. عالمی که به علمی عمل نکند، در حالی که زبان خود را می‌جود.
  7. آزار دهندگان به همسایه، با دست و پای بریده.
  8. خبرچینان، به حالت آویختگی به شاخه‌های آتش.
  9. افراد عیاش و خوشگذران، بدبو تر از مردار.

۱۰. متکبران، در پوششی از آتش.[۱۳]

خلاصه: آیه مورد بحث چه مربوط به حالت مردم در هنگام بیرون آمدن از قبر باشد و چه مربوط به حالت آنان بعد از موقف حساب باشد، بر این مطلب دلالت دارد که به صورت‌ها و حالات مختلف (پراکنده) خواهند بود، و این پراکندگی ممکن است به اعتبارات مختلف باشد.


مطالعه بیشتر

۱. محسن قرائتی، معاد، قم: در راه حق، چ مکرر، ۱۳۷۳، ص۱۶۶–۱۶۹.

۲. علامه سید محمد حسین، حسینی تهرانی، معادشناسی، بی جا: حکمت، چ سوم، ۱۴۰۷، ج۶، ص۲۷۴ به بعد.

۳. آیت الله، عبدالله، جوادی آملی، معاد در قرآن، قم: مرکز نشر اسراء، جاول، ۱۳۸۰، ج۴ از تفسیر موضوعی قرآن کریم، ص ۲۹۵ به بعد.


منابع

  1. مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، قم، در راه حق، چ دوم، ۱۳۶۸، ص۴۴۳.
  2. ر. ک. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۲۷، ص۲۲۶، طالقانی، سید محمود، پرتوی از قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشار، بی تا، ج۵، ص۲۲۲ و حسینی تهرانی، سید محمد حسین، معادشناسی، بی جا، انتشارات حکمت، چاپ سوم، ۱۴۰۷ ق، ج۶، ص۲۷۴.
  3. ر. ک. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، اسماعیلیان، چاپ پنجم، ۱۳۷۱، ج۲۰، ص۳۴۳، فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، بی تا، ج۹–۱۰، ص۷۹۹، محمد بن جریر طبری، جامع البیان، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ ق، ج۳۰، ص۳۳۹، و قرشی دمشقی، اسماعیل، تفسیر القرآن العظیم، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۲، ج۴، ۵۷۷.
  4. ر. ک. فخر رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، احیاء التراث العربی، جسوم، بی تا، ج۳۲، ص۶۰.
  5. المیزان فی تفسیر القرآن، همان.
  6. ر. ک. تفاسیری که در پانوشت‌های قبلی ذکر شدند.
  7. ر. ک. تفسیر نمونه، همان، ص۲۲۶–۲۲۷.
  8. اسراء/ ۷۱.
  9. تفسیر نمونه، همان، ص۲۲۷.
  10. مریم/ ۹۵، ر.ک. مریم/ ۸۰، انعام/ ۹۴.
  11. نبأ/ ۱۸.
  12. ر. ک. قرائتی، محسن، معاد، قم، مؤسسه در راه حق، چاپ مکرر، ۱۳۷۳، ص۱۶۶.
  13. ر. ک. مجمع البیان، همان، ص۶۴۲.