انگیزههای حسادت
انگيزه هاي حسد
به طور خلاصه اين انگيزهها را براي حسد ميشود كه برمرد: ۱. دشمني ورزيدن و كينه داشتن. ۲. كه بر غرور نسبت به شخص مورد حسد واقع شده. ۳. تعجب و خودكمبيني. ۴. ترس از رسيدن به مقصود. ۵. حب رياست و شهرتطلبي. ۶. پليدي و خيانت نفساني. ۷. عدم تحمل برتري ديگران.
دشمني و كينه
دشمنی و کینه: دشمنی و کینه از مهمترين عوامل حسد شمرده شده است. وقتی انسان نسبت به کسی دشمنی و کینه دارد، از خوشی او ناراحت و از رنج و زحمت او خوشنود می شود.
برتري طلبي: برتري طلبي يعني بر فرد گران و سخت است كه ديگري بر او برتري داشته باشد؛ لذا ميخواهد نعمتي كه ديگران دارند از دستشان برود تا بر او برتر نباشد.
۳. تكبر
و آن عبارت است از اينكه طبيعت او اين است كه بر ديگري برتري بورزد و او را كوچك شمارد و از او توقع دارد كه مطيع وي باشد و مي ترسد اگر آن شخص نعمتي به دست آورد ديگر از وي متابعت نكند چه بسا هم رديف وي و بلكه بالاتر از وي شود؛ لذا بر آن فرد حسد مي ورزد ميخواهد نعمت هاي ديگران از دستشان برود تا هميشه برتر از آنان باشد. بيشتر حسد كفار بر رسول خدا(ص) از روي حسد بود كه ميگفتند چگونه بچه يتيمي بر ما برتري گرفت و چگونه سر فرود آوريم.
۴. ترس از دست رفتن مقاصد و اهداف
اين اختصاص به افرادي دارد كه داراي هدف يكسان هستند؛ چون خود نمي تواند در آن هدف پيروز شود و نفر اول شود لذا افرادي ديگر را تخريب مي كند تا آنها عقب بيفتند. حسد بردن برادران و خواهران نسبت به يكديگر در به دست آوردن جايگاه بهتر نزد پدر و مادر از همين نوع است. و همچنين حسد بردن شاگردان، به يكديگر در اينكه به معلم نزديك تر شوند و معلم بيشتر آنها را دوست بدارد. مثلا براي اينكه به معلم نزديكتر شود به جاي آنكه تلاش كند و استعدادهاي خود را نشان دهد، ديگران را تخريب مي كند، عليه ديگران نزد معلم غيبت مي كند تا از جايگاه ديگران نزد معلم كم كند تا خودش نزديكتر و جايگاه والاتري نزد معلم داشته باشد و اين صفت بسيار بدي است.[۱]اينها برخي از عوامل حسد بود حال به دنبال رفع و درمان حسد مي رويم.
۵. بد ذاتي و خباثت نفساني
گاهي انسان هايي يافت مي شوند كه به صرف ضرر رسيدن به كسي از دورن خوشحال مي شوند بدون اينكه انگيزه خاص داشته باشد فقط مي خواهند در دو رنج ديگران را ببينند و لذت ببرند. اينها به علت جناثت درون و پليدي وجدان آنها ست.
۶. رياست طلبي
شخصي كه در پي رياست و سروري و برتري است، مي خواهد ديگران زير پايش لِه شوند و پا روي جنازه اين و آن بگذارد تا به هدف خود برسد. و خود انسانها لايق و ارزش مند براي او قابل تحمل نيست و با حسادت و عمل به آن مي كوشد اين افراد از جلو پايش برداشته شوند.
۷. تحمل نكردن برتري ديگران
كسي كه برتري ديگران را مشاهده مي كند و خود را در آن موقعيت نمي بيند يا اگر هم در آن موقعيت باشد دلش طاقت نمي آورد كه ببيند ديگري نيز به مقام و موقعيتي دست يافته، حسادت مي ورزند و دوست دارد طرف مقابل با سرعت هر چه بيشتر به زمين بخورد.
از عوامل و ريشه هاي حسادت مي توان به موارد زير اشاره كرد:
۱. خباثت نفس و بخل ذاتي به بندگان خدا: يعني بدون اين که سابقه دشمني و کدورتي با کسي داشته باشد از داشتن ديگران دلگير و به گرفتاري آنان دلشاد است.
۲. دشمني و کينه توزي
۳. شهرت طلبي و موقعيت خواهي: بنابراين هر کس در مقابل او بايستد آرزوي نابودي او را دارد.
۴. ترس از نرسيدن به هدف: غالبا افرادي که يک هدف مشترك و محدودي دارند، چنين هراسي دارند. مانند دو هم کلاسي يا ورزشکار که مي خواهد نفر اول شوند. برادران يوسف(ع) نيز ، ترسيدند ديگر پدرشان بخاطر محبت به يوسف به آنها توجه نکند، لذا حسد كردند.
۵. تکبر: کافران به رسول خدا(ص) حسادت مي کردند و مي گفتند: «چگونه تحمل کنيم طفل فقير و يتيمي بر ما مقدم شود».[۲]
مطالعه بیشتر
- كتاب حسد، رضا صدر، ترجمه باقر خسرو شاهي، انتشارات حوزه علميه قم، دفتر تبليغات.