صمد

نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۴۲ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
سؤال

معنی صفت الهی «صمد» چیست؟

درگاه‌ها
واژه-ها.png


صفت الهی «صمد» در لغت، روایات و تفاسیر دارای معانی مختلفی است که در واقع برگشت همه آنها به یک حقیقت است و آن بزرگ و آقایی است که بی‌نیاز از هر چیز می‌باشد و همه نیازمند به او هستند.

معانی صمد

برای واژه «صمد» در لغت، روایات و تفاسیر معانی زیادی ذکر شده است که عبارت است از:

الف) راغب اصفهانی (متوفی ۵۰۲ق) در کتاب مفردات الفاظ القرآن خویش می‌نویسد: «صمد» به معنای آقا و بزرگی است که برای انجام کارها به سوی او می‌روند و بعضی گفته‌اند: صمد به معنای چیزی است که تو خالی نیست، بلکه پر است.[۱]

ب) امام حسین(ع) در حدیثی برای «صمد» پنج معنا بیان فرموده است:

  • صمد، کسی است که در منتهای سیادت و آقایی است.
  • صمد، ذاتی است دائم، ازلی و جاودانی.
  • صمد، وجودی است که جوف ندارد. به معنای هر چیز تو پری است که درونش خالی نباشد.
  • صمد، کسی است که نمی‌خورد و نمی‌آشامد.
  • صمد، کسی است که نمی‌خوابد.[۲]

ج) در روایت دیگری آمده است، صمد کسی است که قائم به نفس و بی‌نیاز از غیر است.[۳]

د) از امام علی بن الحسین(ع) نقل شده است: صمد کسی است که شریک ندارد، و حفظ چیزی برای او مشکل نیست، و چیزی از او مخفی نمی‌ماند.[۴]

و) امام حسین(ع) در پاسخ به نامه مردم بصره که از معنای «صمد» پرسیده بودند، برای آنان نوشت:

«به نام خداوند رحمان و رحيم. اما بعد! بدون علم و دانش در قرآن فرو نرويد، و در آن مجادله نكنيد، و ندانسته درباره آن سخن نگوئيد كه من از جدم رسول خدا(ص) شنيدم می‌فرمود: هر كس درباره قرآن ندانسته سخن گويد جايگاه خود را در آتش برگزيند، و خداى سبحان و متعال، صمد را در قرآن تفسير كرده و فرموده: خدا يگانه است، خدا صمد است، سپس آن را شرح داده كه نه زاده و نه زاده شده، كفو و همتا و همانندى ندارد. نه چيزى مانند فرزند و امثال آن، از اشياء ثقيل و سنگين، كه از مخلوقات بيرون می‌آيد- از او بيرون آمده، و نه چيزى از اشياء لطيف و غير سنگين مثل نفس و جان. از چرت و پينه‌گى، خواب و وهم، غم و اندوه، خنده و گريه، بيم و اميد، تمايل و بيزارى، گرسنگى و سيرى، منزّه و مبرّاست. او برتر از آن است كه اشياء لطيف و خشن از او بيرون آيد، نه زاده شده و نه از چيزى به وجود آمده، يا از آن خارج شده- آنگونه كه اشياء جرم دار از عناصر خود بيرون می‌آيند، يا جنبندگان و نباتات از زمين می‌رويند و زاده می‌شوند، يا آب از چشمه‌ساران و ميوه از درختان ظهور می‌يابند- همانگونه كه از سنخ اشياء لطيفه هم نيست، اشيائى كه به مراكز خود وابسته‌اند، مانند: ديدن كه از چشم است و شنيدن كه از گوش، و بوئيدن كه از بينى و چشيدن از دهان و سخن گفتن از زبان و معرفت و شناخت از قلب و آتش از سنگ. نه، هيچ‌يك از اينها را همانند نيست، بلكه اوست خداى يگانه بى‌همتاى صمد، كه نه از چيزى است، و نه در چيزى، و نه بر چيزى، پديدآورنده و مخترع اشياء است، و خالق و ايجادكننده آنها به دست قدرت خود، هر چه را با مشيت و خواست خود براى نابودى آفريده در هم نوردد. و هر چه را به علم خود براى بقاء و بودن آفريده باقى نگه می‌دارد. اين است آن خداى يگانه صمد كه نه زاده و نه زاده شده، همتا و همانند و همطراز ندارد.[۵]»

شیخ کلینی (ره) می‌فرماید معنای صحیح صمد همین است نه آنچه مشبّهه معتقد هستند که معنای صمد توپر است که جوف ندارد و در او شائبه نقص نباشد؛ زیرا معنای توپری صفت جسم سخت است مانند سنگ و آهن و ساحت کبریائی منزه از صفت جسم است.[۶]

به هر حال راجع بمعنای کلمه صمد که صفت کبریائی است و در سوره اخلاص آمده است دو دسته روایات وارد شده است:

  • یکی روایاتی که صمد را به معنای مورد توجه و نیاز تفسیر نموده یعنی حق تعالی غنی بالذات و بی‌نیاز است و همه موجودات به او نیازمند هستند و در حوائج خود به او متوجه خواهند بود.
  • دسته دوم روایاتی که صمد را بمعنای توپر و محکم تفسیر نموده در مقابل مخلوق که اجوف و میان تهی و وجود آن عاریتی است و در صورتی که معنای صمد توخالی و اجوف نباشد یعنی مخلوق نباشد از نظر اینکه در او شائبه نقص و امکان و تزلزل نخواهد بود این معنا صحیح است بالاخره مفاد صمد بر این تقدیر همان وجوب وجود و بساطت وجود است که در آن شائبه نقص و امکان نباشد.[۷]

ز. علامه محمدحسین طباطبائی می‌گوید: معنای این که خدا «صمد» است، این است که هر چیزی در ذات و آثار و صفات محتاج او است و او منتهای مقاصد است‏. اصل در معنای کلمه «صمد» قصد کردن یا قصد کردن با اعتماد است. وقتی گفته می‌شود: «صمده، یصمده، صمدا» از باب «نصر، ینصر» معنایش این است که فلانی قصد فلان کس یا فلان چیز را کرد، در حالی که بر او اعتماد کرده بود. بعضی از مفسران این کلمه را- که صفت است- به معانی متعددی تفسیر کرده‌اند که برگشت بیشتر آنها به این معنا است: «سید و بزرگی که از هر سو به جانبش قصد می‌کنند تا حوایجشان را برآورد». و چون در آیه مورد بحث مطلق آمده همین معنا را می‌دهد، پس خدای تعالی سید و بزرگی است که تمامی موجودات عالم در تمامی حوایجشان او را قصد می‌کنند.[۸]

نتیجه اینکه با توجه به معناهایی که در روایات برای «صمد» بیان شد، در واقع همه آنها به یک حقیقت بازگشت می‌کند، و آن بزرگ و آقایی است که بی‌نیاز از هر چیز می‌باشد، و همه نیازمند به او هستند.

جهت مطالعه بیشتر مراجعه شود به

۱. حسن‌زاده آملی، حسن، دروس معرفت نفس، ص ۴۵۱.

۲. حسن‌زاده آملی، حسن، قرآن، عرفان و برهان از هم جدایی ندارد، فصل ۸.

۳. صدرالمتالهین شیرازی، محمد ابراهیم، اسفار، ج۳، ص۶۰.

منابع

  1. راغب اصفهانی، حسین بن محمد بن مفضل، مفردات الفاظ القرآن، ج۱، ص۴۹۲، واژه "صمد"؛
  2. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳، ص۲۲۳، مؤسسةالوفاء، بیروت، ۱۴۰۹ق.
  3. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳، ص۲۲۳، مؤسسةالوفاء، بیروت، ۱۴۰۹ق.
  4. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۳، ص۲۲۳، مؤسسةالوفاء، بیروت، ۱۴۰۹ق.
  5. حسینی همدانى‏، محمد، درخشان پرتوى از اصول كافى، قم، چاپخانه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج‏۳، ص ۱۸۲.
  6. حسینی همدانی‏، محمد، درخشان پرتوی از اصول کافی، قم، چاپخانه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج‏۳، ص ۱۸۲.
  7. حسینی همدانی‏، محمد، درخشان پرتوی از اصول کافی، قم، چاپخانه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۶۳ش، ج‏۳، ص ۱۸۳
  8. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج‏۲۰، ص۳۸۸–۳۸۹، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ ق.