علائم ظهور
علائم ظهور مجموعه نشانههای حتمی و غیرحتمی است که در روایات برای ظهور امام مهدی(ع) گفته شده است. علائم حتمی ظهور نشانههایی دانسته شده که مشروط به چیزی نیست و بر اساس روایات، قبل از ظهور محقق خواهد شد. قیام یَمانی، خروج سُفْیانی و کشته شدن نفس زکیه برخی از نشانههای حتمی ظهور است.
علائم غیرحتمی ظهور را حوادثی دانستهاند که به تنهایی نشانه ظهور نیست؛ بلکه لازم است با آن شرایط دیگری نیز محقق شود. زیاد شدن فساد اخلاقی و اقتصادی و ترک امر به معروف و نهی از منکر برخی از نشانههای غیرحتمی ظهور است.
علائم حتمی ظهور
علائم حتمی ظهور را نشانههایی دانستهاند که مشروط به چیزی نیست و بر اساس روایات، قبل از ظهور امام مهدی(ع) محقق خواهد شد. امام صادق (ع) فرمود: قائم را پنج نشانه است: سفيانى و يمانى و صيحه اى از آسمان و كشته شدن نفس زكيّه و فرو رفتن زمين در بيداء.[۱]
- قیام یَمانی[۲]از نظر روايات اسلامى، در مقدمه قيام و ظهور امام يك سلسله قيامهاى ديگر از طرف اهل حق صورت مىگيرد. آنچه به نام قيام يمانى قبل از ظهور بيان شده است، نمونهاى از اين سلسله قيامهاست. اين جريانها نيز ابتدا به ساكن و بدون زمينه قبلى رخ نمىدهد.[۳]روايات متعددى از اهل بيت عليهم السلام، درباره انقلاب اسلامى و زمينه ساز ظهور حضرت مهدى (ع) در يمن وارد شده است كه برخى از آنها صحيح السند مىباشد، كه حتمى بودن وقوع اين انقلاب را تصريح مى كند و آن را درفش هدايت و زمينه ساز قيام حضرت مهدى و يارى كننده آن حضرت توصيف مى كند .. حتى برخى از روايات انقلاب اسلامى يمن را در زمان ظهور، هدايت بخشترين درفشها بهطور مطلق بحساب مىآورد و در وجوب يارى رساندن به آن، همانگونه تأكيد مىكند كه در يارى درفش مشرق ايرانى، بلكه بيش از آن تأكيد مىنمايد و وقت آن را همزمان با خروج سفيانى در ماه رجب يعنى چند ماه قبل از ظهور حضرت مهدى (ع) و پايتخت آن را صنعا معرفى مىكند.[۴]
- خروج سُفْیانی[۲]سفيانى از شخصيتهاى بارز در نهضت حضرت مهدى (ع) است. او دشمن سرسخت و روياروى آن حضرت مىباشد. [۵]از امیر مؤمنان على (ع) نقل شده است كه فرمود:«فرزند هند جگرخوار از وادى یابس (درّه خشك) خروج مىكند. او مردى است چهارشانه و بدقیافه، داراى سرى بزرگ، بر صورت او اثر آبله پیداست وقتى او را مىبینى پندارى كه یك چشم دارد، نامش عثمان و پدرش عیینه (عنبسه- نسخه بدل) است او از فرزندان ابو سفیان است وارد سرزمین قرار و معین (با آرامش و آبى گوارا) مىشود و بر بالاى منبر آنجا قرار مىگیرد.»[۶]
- صیحه آسمانی[۲] صيحه آسمانى در ماه رمضان اتفاق می افتد از امام علی (ع) سؤال شد صيحه آسمانى در ماه رمضان چيست؟ فرمود: آيا نشنيدهايد گفته خداوند را در قرآن «اگر بخواهيم از آسمان نشانه اى را بر آنها فروفرستيم به گونهاى كه همه در برابر آن سر تسليم فرود آورند»[۷] نشانهاى كه دختر جوان را از سراپرده برون مىآورد و خفته را بيدار مىكند و بيدار را به وحشت مىاندازد»[۸]
- کشته شدن نفس زکیه[۲] ظاهرا منظور از حسنى، نفس زكيّه در مكه است و يا جوانى كه نزديك ظهور حضرت مهدى (ع) در شهر مدينه به دست لشكريان سفيانى كشته خواهد شد گرچه احتمال دارد او سيّدى حسنى و رهبر حركت اسلامى عراق باشد چه اينكه در برخى روايات هم عبارت «و تحرّك الحسنى» وارد شده است.[۹] بنا بر آن چه مرحوم شيخ مفيد ذكر فرموده، علائم حتمی ظهور پشت سرهم به طور زنجيره اى به نحوي كه برشمرده اند نيست، چون برخى از اين پيشامدها مانند كشته شدن نفس زكيّه و سر بريدن مرد هاشمى بين ركن و مقام، فاصلهاى بيش از دو هفته با ظهور حضرت ندارد بلكه در حقيقت جزئى از نهضت ظهور آن بزرگوار است، چه اينكه وى فرستاده حضرت مهدى (ع) مىباشد.[۱۰]
- فرورفتن زمین در بیدا[۲] فرورفتن زمین در بیدا یکی از علائم حتمی ظهور گفته شده است. امین الدین طبرسى روایت نموده كه ابو حمزه ثمالى گفت: از امام زین العابدین (ع) و حسن مثنى پسر امام حسن مجتبى (ع) شنیدم كه در توضیح آیه شریفه «... وَ قالُوا آمَنَّا بِهِ وَ أَنَّى لَهُمُ التَّناوُشُ مِنْ مَكانٍ بَعيد»[۱۱] گفتند: آنها لشكرى در سرزمین «بیداء» هستند كه زمین زیر پاى آنها فرو میرود و آنها را در كام خود فرو میبرد.
از ام سلمه (همسر پیغمبر) نقل شده که میگفت: پیغمبر (ص) فرمود: شخصى از بیم جان خود به خانه خدا پناه میبرد. لشكرى براى گرفتن او فرستاده مىشود. موقعى كه لشكر به «بیداء» واقع در بیابان مكه و مدینه میرسند در زمین فرو میروند.[۱۲]
علائم غیر حتمی ظهور
علائم غیرحتمی ظهور، حوادثی دانسته شده که بهطور حتم از نشانههای ظهور نیست؛ بلکه در صورت تحقق شرایطی همراه با آن نشانه ظهور خواهد بود. علائم غیر حتم در روایات بسیارند. در روایتی از امام صادق(ع) علائم غیرحتمی ظهور چنین شمرده شده است:
- هرگاه دیدی که حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند.
- ظلم و ستم فراگیر شود.
- قرآن فرسوده و بدعتهایی از روی هوا و هوس، در مفاهیم آن وارد شود.
- دین خدا توخالی شود؛ همانند ظرفی که آن را واژگون سازند.
- اهل باطل بر اهل حق پیشی بگیرند.
- کارهای بد آشکار شده و از آن نهی نمیشود و بدکاران بازخواست نمیشوند.
- مردان به مردان و زنان به زنان اکتفا کنند.
- افراد با ایمان سکوت کرده و سخنشان را نمیپذیرند.
- شخص بدکار دروغ گوید و کسی دروغ و نسبت ناروای او را رد نمیکند.
- کودکان، به بزرگان احترام نمیگذارند.
- قطع رحم شود.
- بدکار را ستایش کنند و او شاد شود.
- نوجوانان پسر، همان کنند که زنان میکنند.
- زنان با زنان ازدواج کنند.
- انسانها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف میکنند و کسی مانع نمیشود.
- افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مؤمنان، به خدا پناه میبرند.
- ستایش دروغین از اشخاص، زیاد شود.
- افراد همسایه خود را اذیت میکند و از آن جلوگیری نمیشود.
- کافر به خاطر سختیها و مشکلات مؤمن، شاد است.
- شراب را آشکار میآشامند و برای نوشیدن آن کنار هم مینشینند و از خدا نمیترسند.
- کسی که امر به معروف میکند خوار و ذلیل است.
- آدم بدکار در آنچه آن را خداوند دوست ندارد، نیرومند و مورد ستایش است.
- اهل قرآن و دوستان آنها خوارند.
- راه نیک بسته و راه بد باز است.
- کعبه تعطیل شده و به تعطیلی آن دستور داده میشود.
- انسان به زبان میگوید ولی عمل نمیکند.
- مؤمن، خوار و ذلیل شمرده میشود.
- بدعت و زنا آشکار شود.
- مردم بهشهادت و گواهی ناحق اعتماد کنند.
- حلال، حرام شود و حرام، حلال گردد.
- دین براساس میل اشخاص معنی شود و کتاب خدا و احکام آن تعطیل گردد.
- جرأت بر گناه آشکار شود و دیگر کسی برای انجام آن منتظر تاریکی شب نگردد.
- مؤمن نتواند نهی از منکر کند مگر در قلبش.
- ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد.
- سردمداران به کافران نزدیک شوند و از نیکوکاران دور شوند.
- والیان در قضاوت رشوه بگیرند.
- پستهای مهم والیان براساس مزایده است نه بر اساس شایستگی.
- مردم را از روی تهمت یا سوءظن بشکند.
- مرد به خاطر همبستری با همسران خود مورد سرزنش قرار گیرد.
- زن بر شوهر خود مسلط شود و کارهایی که مورد خشنودی شوهر نیست انجام میدهد و به شوهرش خرجی میدهد.
- سوگندهای دروغ به خدا بسیار گردد.
- مشروبات بهطور آشکار بدون مانع خرید و فروش میشود.
- آشکار قماربازی شود.
- مردم محترم توسط کسی که مردم از سلطنتش ترس دارند، خوار شوند.
- نزدیکترین مردم به فرمانداران، آنانی هستند که به ناسزاگویی بهاهلبیت(ع) ستایش شوند.
- هرکس ما را دوست دارد او را دروغگو خوانده و گواهیاش را قبول نمیکنند.
- در گفتن سخن باطل و دروغ بر همدیگر رقابت کنند.
- شنیدن سخن حق بر مردم سنگین است ولی شنیدن باطل برایشان آسان است.
- همسایه از ترس زبان به همسایه احترام میکند.
- حدود الهی تعطیل شود و طبق هوا و هوس عمل شود.
- مسجدها طلاکاری (زینت داده) شود.
- راستگوترین مردم نزد آنها مفتریان درغگو هستند.
- بدکاری آشکار شده و برای سخنچینی کوشش میشود.
- ستم و تجاوز شایع شده است.
- غیبت، سخن خوش آنها شود و بعضی بعض دیگر را به آن بشارت کنند.
- صلح و جهاد برای خدا نیست.
- سلطان به خاطر کافر، شخص مؤمن را خوار کند.
- خرابی بیشتر از آبادی است.
- معاش انسان از کمفروشی به دست میآید.
- خونریزی آسان گردد.
- مرد به خاطر دنیایش ریاست میکند.
- نماز را سبک شمارند.
- انسان ثروت زیادی جمع کرده، ولی از آغاز آن تا آخر، زکاتش را نداده است.
- قبر مردهها را بشکافند و آنها را اذیت کنند.
- هرج و مرج بسیار است.
- مرد روز خود را با مستی به شب میرساند، و شب خود را نیز به همین منوال به صبح برساند و هیچ اهمیتی به برنامه مردم ندهد.
- با حیوانات آمیزش میشود.
- مردم بهمسجد (محل نماز) میروند وقتی برمیگردند لباس در بدن ندارند، (لباس را دزدیدهاند).
- حیوانات همدیگر را بدرند.
- دلهای مردم سخت و دیدگانشان خشک و یاد خدا برایشان گران است.
- بر سر کسبهای حرام آشکارا رقابت کنند.
- نمازخوان برای خودنمایی نماز میخواند.
- فقیه برای دین خدا فقه نمیآموزد و طالب حرام ستایش و احترام میگردد.
- مردم در اطراف قدرتمندانند.
- طالب حلال، مذمت و سرزنش میشود و طالب حرام، ستایش و احترام میگردد.
- در مکه و مدینه کارهایی میکنند که خدا دوست ندارد و کسی از آن جلوگیری نمیکنند و هیچکس بین آنها و کارهای بدشان مانع نمیشود.
- آلات موسیقی و لهو در مدینه و مکه آشکار گردد.
- مرد سخن حق گوید و امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی دیگران او را از این کار برحذر میدارند.
- مردم به همدیگر نگاه میکنند، و از مردم بدکار پیروی نمایند.
- راه نیک خالی است.
- مرده را مسخره کنند و کسی برای او اندهگین نشود.
- سال به سال بدعت و بدیها بیشتر شود.
- مردم و جمیعتها جز از سرمایهداران پیروی نکنند.
- به فقیر چیزی را دهند که برایش بخندند، ولی در راه غیر خدا ترحم است.
- علائم آسمانی آشکار شود و کسی از آن نگران نشود.
- مردم مانند حیوانات در انظار یکدیگر عمل جنسی به جای میآورند و کسی از ترس مردم از آنها جلوگیری نمیکند.
- انسان در راه غیر خدا بسیار خرج کند، ولی در راه خدا از اندک هم مضایقه دارد.
- فرزندان احترامی برای پدر و مادر قائل نیستند؛ بلکه والدین نزد فرزند از همه بدترند.
- زنها بر مسند حکومت بنشینند و هیچ کاری جز خواسته آنها پیش نرود.
- پسر به پدر نسبت دروغ بدهد، و پدر و مادرش را نفرین کند و از مرگشان شاد گردد.
- اگر روزی بر مردی بگذرد، ولی او در آن گناه بزرگی مانند بدکاری، کمفروشی و زشتی انجام نداده ناراحت است.
- قدرتمندان غذای عموم مردم را احتکار کنند.
- اموال حق خویشان پیامبر(ص) (خمس) در راه باطل تقسیم گردد و با آن قماربازی و شرابخواری شود.
- به وسیله شراب بیمار را مداوا کنند.
- در امر به معروف و نهی از منکر و ترک دین بیتفاوت و یکسانند.
- سر و صدای منافقان برپا، ولی صدای حق طلبان خاموش است.
- برای اذان نماز مزد میگیرند.
- مسجدها پر است از کسانی که از خدا نترسند.
- خورندگان اموال یتیمان ستوده شوند.
- قاضیان برخلاف دستور خداوند قضاوت کنند.
- استانداران از روی طمع، خائنان را امین خود قرار دهند.
- فرمانروایان، میراث مستضعفان را در اختیار بدکاران از خدا بیخبر قرار دهند.
- بر روی منبرها از پرهیزکاری سخن میگویند، ولی گویندگان آن پرهیزکار نیستند.
- صدقه را با وساطت دیگران، بدون رضای خداوند و به خاطر درخواست مردم بدهند.
- وقت (اول) نمازها را سبک بشمارند.
- هدف مردم شکم و شهوتشان است.
- دنیا به مردم روی کرده است.
- نشانههای برجسته حق ویران شده است.[۱۳]
مطالعه بیشتر
- خراسانی محقق، جواد، و سید جواد میرشفیعی خوانساری، مهدی منتظر(عج)، بیجا، بنیاد پژوهشهای علمی فرهنگی نورالاصفیاء، ص۳۰۲–۲۰۷.
- خادمی شیرازی، محمد، نشانههای ظهور او، قم، انتشارات مسجد جمکران، ۱۳۷۸ش.
- سلیمان، کامل، روزگار رهایی: ترجمه یوم الخلاص، ترجمه علیاکبر مهدیپور، بیجا، ۱۳۷۱ش، ج۲.
- گروهی از نویسندگان مجله حوزه، چشم به راه مهدی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ص۳۱۲–۲۵۹.
- محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت مهدی(عج) فروغ تابان ولایت، قم، انتشارات مسجد جمکران، ۱۳۷۶ش، ص۱۰۲–۸۸.
منابع
- ↑ نعمانى، محمد بن ابراهيم، غيبت (نعمانى، ترجمه فهرى)، تهران، دار الكتب الإسلامية، چ 4، 1362 ش، ص 295.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ص۶۵۰.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، ج24، ص440.
- ↑ كورانى، على، عصر ظهور، تهران، انتشارات امير كبير، چ 6، 1382 ش، ص 157.
- ↑ كورانى، على، عصر ظهور، ص115
- ↑ مجلسى، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار، بیروت،دار إحیاء التراث العربی، چ2، 1403ق، ج 52، ص205.
- ↑ سوره شعراء، آیه 4
- ↑ بحارالانوار، ج52، ص229.
- ↑ كورانى، على، عصر ظهور، ص184.
- ↑ كورانى، على، عصر ظهور، ص183
- ↑ سوره سبأ، آیه 52
- ↑ مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مهدى موعود ( ترجمه جلد 51 بحار الأنوار) - تهران، اسلامیه، چ28، 1378 ش، ج 51، ص 953.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ج۵۲، ص۲۶۰–۲۵۶.