افکار و عقاید محمد شحرور
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
محمد شحرور کیست و چه عقایدی دارد؟
محمد شحرور (۱۹۳۸–۲۰۱۹م) از نواندیشان دینی معاصر عرب که آرا و نظریات متفاوتی درباره قرآن و فقه و دیگر موضوعات دینی دارد.
زندگینامه
مهندس محمد شحرور از متفکران و قرآن پژوه نو اندیش سوری است. او تالیفات متعددی بر همین محور دارد. او قرآن را به خیال خودش به نفع زنان تفسیر کرده و تمام تفاوتهای بین زن و مرد را در مسئله ارث و دیه و امثال اینها منکر شده است. برخی از کتابهای او عبارت اند از: الکتاب و القرآن، الدوله والمجتمع، الفقه الاسلامی (فقه المرئه)، تجفیف منابع الارهاب، القصص القرآن، السنهه الرسولیه و السنهه النبویه.[۱]
محمد شحرور (۱۹۳۸–۲۰۱۹)، اسلامشناسِ نواندیش سوری، با نوشتن کتابی با عنوان «الکتاب و القرآن؛ خوانشی معاصر» در ۱۹۹۰ اولین بار آرای خود را در حوزهٔ علوم اسلامی مطرح کرد.[۲]
او در سال ۱۹۶۴ میلادی از دانشگاه دولتی مسکو فارغالتحصیل شد. محمد شحرور در شوروی با فلسفه مارکسیسم، آشنا و دچار بحران ایمان شد. با این حال در نهایت، ایمان دینی خود را بازیافت اما دیگر مانند دیانت سنتی نبود.[۳]
شحرور متولد ۱۹۳۸ در دمشق و ششمین فرزند از خانوادهای متوسط و معمولی بود، در دانشگاه مسکو و ایرلند در رشتهٔ مهندسی راه و ساختمان و مکانیک خاک تحصیل کرد و در همین رشته در دانشگاه دمشق به تدریس پرداخت. او هرگز در علوم اسلامی آموزش رسمی دینی ندید و تمام دانشش در این موضوع را از طریق مطالعهٔ خودخوان و خودآموز کسب کرد. انگیزهٔ او از پرداختن به مطالعات اسلامی یافتن راه حلی برای خروج مسلمانان از بحران سیاسی و فکری بود. طی این مطالعات، او از مذاهب و مکاتب سنتی برای یافتن راه حل مناسب ناامید شد و خوانشی معاصر از نص ارائه داد.[۴]
او با چاپ نخستین کتابش با عنوان «الکتاب و القرآن: قراءة معاصرة» در ۱۹۹۰ ناگهان در ۵۲ سالگی به شهرت رسید، چرا که محتوای این کتاب با نگاه رایج سنتی بسیار متفاوت بود. از آن پس، به چاپ سایر آثار خود ادامه داد. بهترین منبع برای آشنایی با خوانش معاصر شحرور مهمترین کتاب او «الکتاب و القرآن: قراءة معاصرة» است. شحرور برای ارائهٔ این خوانش معاصر به زبانشناسی، فلسفه، علوم طبیعی و همچنین ریاضیات، که تخصص او بهعنوان یک مهندس است، توجه داشته است. وی در خوانش خود بر این عقیده است که باید میان خداوند، که واقعیتی تغییرناپذیر است، با فهم انسان، که متغیر و جزئی و نسبی است، تمایز قائل شد. فهم انسان پیوسته در حال تغییر و تکامل است و پیشرفتهای علمی در درک جهان نقش بسزایی دارند. در نتیجه، تلاشهای امروزی برای تأویل جهان نتیجهبخشتر از تحقیقات قرون گذشته است. شحرور این تمایز میان خداوند و فهم انسان را به متن قرآن تسری میدهد و قائل به ثبات نص قرآن و تغییر و حرکت محتوای آن است.[۵]
آندریاس کریسمان فارغالتحصیل مطالعات اسلامی از دانشگاه لایپزیک آلمان و استاد سابق دانشگاه منچستر انگلستان که با نگارش یک کتاب و چند مقاله به انگلیسی در صدد معرفی شحرور به دنیای غرب برآمد درباره شحرور میگوید کلید فهم خوانش شحرور و تلاش او برای «آشناییزدایی» از قرآن درک معناهای تازهای است که او به اصطلاحات مأنوس قرآن میدهد. کریسمان برای نشان دادن تفاوت فهم شحرور از متن قرآن با فهم سنتی از چندین جدول و نمودار استفاده میکند که نتیجهٔ آن از این قرار است: نخست اینکه در فهم سنتی و متعارف، «الکتاب» مساوی با «القرآن» است، ولی شحرور «الکتاب» را اسمی عام میداند که بر کل محتوای مصحف (از سورهٔ فاتحه تا ناس) دلالت میکند، حال آن که «القرآن» اسم خاص است و تنها شامل بخشی از مصحف میشود. تفاوت دوم اینکه شحرور در تقسیم آیات قرآن به محکم و متشابه، بر خلاف روال متعارف، آیات قرآن را به سه بخش تقسیم میکند: محکم، متشابه، نه محکم نه متشابه. سومین تفاوت در نگاه شحرور به مقولهٔ نبوت و رسالت مربوط میشود که او «اُمّالکتاب» را رسالت میداند و «القرآن»، «السبع المثانی» و «تفصیلالکتاب» را نبوت قلمداد میکند. بر اساس تفسیر ذوقی او، «اُمالکتاب» شامل حدود، شعائر و ارزشهای اخلاقی است، «القرآن» شامل قوانین عام و خاصِ نظمدهندهٔ وجود و قوانین تاریخ میشود و «السبع المثانی»، که در فهم متعارف به سورهٔ فاتحه یا هفت سورهٔ بلند قرآن تفسیر میشود، همان فواتح سور (حروف مقطعه) است. شحرور، با تکیه بر زبانشناسی، این اصوات را حداقل حروف تشکیلدهندهٔ زبان بشر میداند و اشاره میکند که «السبع المثانی» در زمرهٔ نبوت قرار میگیرد.[۶]
کریسمان در جمعبندی مقاله میگوید آنچه به رهیافت شحرور اصالت میبخشد این است که با تمام قراردادهای ژانر تفسیر قطع رابطه میکند و تقسیمبندیها و تعریفهای خود را از مفاهیم ارائه میدهد: نص قرآن را به دو بخش نبوت و رسالت تقسیم میکند؛ برای هر کدام از این بخشها منبع و خاستگاه متفاوتی در نظر میگیرد؛ یکی با واسطهٔ «لوح محفوظ» و «امام مبین» نازل میشود و دیگری بدون واسطه از نزد خدا به قلب پیامبر میرسد؛ برای هر بخش ساختار زبانی متفاوتی تعریف میکند که یکی متشابه است و دیگری محکم؛ حتی معتقد است در تفسیر هر بخش رویکردی جداگانه نیاز است و به این ترتیب تأویل و اجتهاد دو سویهٔ متفاوت تفسیر میشوند. همهٔ این رویکردها و نظرات او با توافق عمومی در تاریخ تفسیر متفاوت و متناقضاند. در عین حال، او به هیچ ژانر، علم، سبک و ایدئولوژیای یکسره پایبند نمیماند، از علوم مختلف برای فهم متن قرآن استفاده و آنها را با هم ترکیب میکند. این استراتژی آشناییزدایی شحرور معیارها و هنجارهای توافقشده را به چالش میکشد تا نص قرآن را از دست روش تفسیری مکاتب انحصارطلب آزاد کند. در پایان، نباید این نکته را از نظر دور داشت که شحرور پروژهٔ جامعی برای احیای اسلام در ذهن دارد که با فلسفهٔ جدیدی از انسان و دیالکتیک جهانشناختی آغاز میشود، از طریق نواندیشی در تفسیر و فقه پیش میرود، به ایجاد شالودههای جدید برای اقتصاد و سیاست و اخلاق و زیباییشناسی اسلامی میرسد و در نهایت به اصلاح «واقعیت» موجود مسلمانان میانجامد.[۷]
آثار
شحرور ایدههای قرآنشناختی خود را نخستینبار در کتاب پرآوازه و جنجالی «الکتاب والقرآن: قرائه معاصره» (خوانشی امروزی از کتاب و قرآن) بیان کرد. ایده این کتاب، نخستینبار در هنگام دانشجویی شحرور در مسکو و با آشنایی فردینان دو سوسور و ادوارد ساپیر به ذهن او رسید. او ایدههای کتاب را در دوبلین بسط داد و تا سال ۱۹۸۴ کامل کرد و نوشتن کتاب را از سال ۱۹۸۶ آغاز کرد. این کتاب هشتصد صفحهای در سال ۱۹۹۰ میلادی در دمشق و بیروت منتشر شد و در کشورهای عربی با استقبال بسیاری مواجه شد؛ به گونهای که در شش سال بیست هزار نسخه از آن تنها در سوریه و پانزده هزار نسخه در لبنان فروش رفت. عربستان سعودی این کتاب را ممنوع کرد و بر اثر فشارهای عربستان، فروش آن در امارات، قطر، و مصر نیز ممنوع شد. با این حال، اما تا سال ۱۹۹۱ سه هزار نسخه از آن تنها در مصر به شکل پنهانی فروش رفت. برآورد میشود که ۱۵۰۰۰ نسخه از «الکتاب والقرآن: قرائه معاصره» در عربستان به صورت زیرزمینی فروش رفته باشد. همچنین نسخههای کپیشده و چاپهای زیرزمینی آن کتاب دستبهدست شد. اما قابوس بن سعید در عمان نسخههایی از این کتاب را به سران حکومت خود هدیه کرد و از آنها خواست آن را بخوانند.[۸]
بیست سال تحقیق در فضای قرآنی، سبب شد تا او در سال ۱۹۹۰ مهمترین اثر خود را با نام «الکتاب و القرآن، قراء معاصره» را بنگارد. این کتاب، مهمترین اثر او محسوب میشود. وی در این کتاب، بر اساس معنای لغوی به تفسیر جدید از قرآن اقدام کرد. وی در این کتاب، کوشید تا مشکل جمود فکری را که به زعم او چندین قرن بر فکر اسلامی سیطره دارد از طریق تفسیر لغوی و بی اعتنایی به سنت و اقوال مفسران حل کند.[۹]
او در خصوص دیگر مباحث اسلامی نیز به تحقیق پرداخت و کتابهای متعدد دیگری را به رشته تحریر درآورد. در سال ۱۹۹۴ الدوله و المجتمع را نوشت. دو سال بعد الاسلام و الایمان را مکتوب کرد. کتابهای دیگر او عبارت بودند از نحو اصول جدیده للفقه الاسلامی، فقه المرأه، الوصیه، الارث القوامه.[۱۰]
نتیجه مطالعات شحرور در حدود ۱۴ کتاب انتشاریافته است که مهمترین و جنجالیترین آن «الکتاب والقرآن، قراءه معاصره» است. او در تمام این سالها علاوه بر تأملات دینی به تدریس در دانشگاههای سوریه هم مشغول بود و در کنار آن در ساخت بسیاری از سازهها و تأسیسات مهم سوریه نقش داشت.[۱۱]
این کتاب که حاصل نهایی اندیشه او در باب قرآن و بهنوعی دین اسلام است در سال ۱۹۹۰ منتشر شد و جنجالهای زیادی را هم برانگیخت بهنحویکه انتشارش در کشورهایی مثل عربستان و مصر و قطر و امارات ممنوع شد و نقدهای بسیاری از فقهای سنتی و حتی نواندیشانی چون ارکون و ابوزید به آن وارد شد.[۱۲]
بازسازی فکر دینی و بازخوانی متن
از نظر شحرور، اسلام دین فطرت و منطبق با طبیعت است؛ همچنانکه در طبیعت انحنا، انعطاف و حرکت میان بالاترین و پایینترین حد وجود دارد، شریعت اسلام نیز همین پویایی و انعطاف را در خود دارد و بر حسب زمان، مکان و شرایط اجتماعی قابل تغییر و انطباق است و میان حدود حرکت میکند. به دلیل همین ویژگی رسالت اسلام میتواند جهانی باشد، تنها به عرب عصر نزول اختصاص نیابد و خاتم رسالتها و نبوتها شود.[۱۳]
مسلمانان ارتدوکس همواره بر حجیت وحی تأکید دارند. اما مسلمانان مدرن به تفسیر قرآن براساس شرایط زندگی امروز باور دارند. محمد شحرور یکی از متفکرانی است که تلاش میکند زمینه فهم قوانین اسلام را با فضای رایج امروز مطابقت دهد. او نظریهای ارائه میدهد که بواسطه آن، متن و زمینه را با یکدیگر آشتی میدهد. تفکر او با استادیِ فردی به نام جعفر درک الباب آغاز شد. درک الباب او را با تفکر فارابی، ابن جبنی، عبدالقهار و الجرنانی آشنا کرد. بواسطه تفکر آنها او به مشکلات گوناگون زبان عربی پی برد. مسائل اساسی تفکر شحرور در مطالعات اسلام را میتوان به دو بعد اساس تقسیم کرد. یکی واقعیت جامعه معاصر مسلمانان و دیگری واقعیت آموزههای سنتی اسلامی. تاریخ نشان میدهد که هر نسلی قرآن را براساس حقایق و شرایط زندگی خود تفسیر کرده است. از نظر شحرور مسلمانان مدرن صلاحیت بیشتری برای تفسیر قرآن برمبنای مدرنیته و حقایق حول و حوش آن دارند. نتیجه اینکه تفسیری که نسل گذشته مسلمانان از قرآن داشتند نمیتواند جامعه مسلمانان مدرن را بسازد. از نظر شحرور فعالیت انسانها در زمان نزول کتاب نمیتواند ملاکی برای تفسیر نهایی قرآن باشد. از نظر او مسلمانان به نظریهای نیاز دارند تا معرفت اسلامی را عملی کنند.[۱۴]
وی معتقد است که مسلمانان معاصر، نمیتوانند به فهم و برداشتهای گذشتگان به اسلام بسنده کنند و به دینداری آنها قناعت بورزند. به باور او مسلمانان معاصر نیازمند تجدید نظر و به پرسش گرفتن کتب مقدس اسلامی هستند. وی عنصر زمان و مکان را در نگارش کتب اسلامی بسیار دخیل میداند و از لزوم بهرهگیری از نقد تاریخی این کتب سخن به میان میآورد. شحرور با تأکید بر تمایز میان فهم انسانی و وحی الهی، معتقد است که تفسیر و فهم از قرآن، کاملاً انسانی و زمینی است و نمیتوان به آن تقدس بخشید. میباید متن قران را بارها و بارها در مطالعه گرفت و نسبت به فهم صحیح امروزی آن اقدام کرد. وی همچنین معتقد است که به علت تحولات علمی گسترده، محققان امروزی نسبت به پیشینیان از موقعیت بهتری برای فهم «اراده الهی» و متن قرآنی قرار دارند. شحرورو به همین منظور و برای دست یابی به فهم دقیق و امروزی از قرآن، بر آن است تا الگویی را پیشنهاد دهد که بر اساس آن بتوان به فهم از دین نائل آمد. روشی را که وی برای این منظور پیشنهاد میدهد، آشنایی زدایی نامیده میشود. وی بر اساس این ایده، معتقد است که میباید به سمت برکندن سنت ریشه دار تفاسیر میل کرد و روشهای جایگزین و مدرن را برای فهم از قران و خوانش متن، در پیش رو قرار داد. به تعبیر دیگر، او از مسلمانان میخواهد تا قران را به گونهای بفهمند که گویی پیامبر(ص) همین الان از دنیا رفته و ما را از این کتاب خبر داده است. بر این اساس، متن قرانی بر اساس فهم امروزی و با استفاده از روشهای جدید، مورد بازخوانی و تفسیر قرار میگیرد. در این ایده، فهم گذشتگان از متن، چندان حجیتی ندارد و نمیتوان به آن دل بست.[۱۵]
محمد شحرور در «الکتاب و القرآن» استدلال میکند که اسلام دست به تشویق عقلانیت، آزادی بشر و معرفتآموزی میزند و از این رو اسلام برای همه زمانها است. اگر اسلام برای همه زمانها باشد آنگاه تفسیر قرآن نمیتواند ثابت باشد و در نتیجه مسلمانان نباید تحولات مدرن را نادیده بگیرند. از نظر او ما باید قرآن را طوری بخوانیم که انگار پیامبر اسلام همین حالا و نه چهارده سده پیش از دنیا رفته است؛ بنابراین پیام قرآن را از باید با درک امروزی و نه بر پایه فهم پیشینیان فهمید. از نظر او هیچ تفسیری از قرآن، از جمله تفسیر فقیهانه، مقدس نیست. محمد شحرور میگوید تفسیر قرآن، بر پایه فقه و حدیث است و باید تفسیر فقه و حدیث بر پایه قرآن باشد.[۱۶]
ازنظر شحرور رسالت اسلام جاودانه و برای همه تاریخ بشر است برای همین لازم است تعالیمش هم با تغییرات جامعه بشری سازگار باشد. او با اشاره به اینکه رسالت پیامبر مخصوص همه زمانها و مکانهاست مینویسد: آیا رسالت پیامبر فقط مخصوص مکه و مدینه بود؟ هرگز! این رسالت برای توکیو و پاریس و مونترال هم هست و فقط هم مخصوص قرن ۷ میلادی (اول هجری) نیست بلکه مخصوص قرن ۲۱ هم هست. تراث قدسیت ندارند. ازنظر شحرور تنها خدا و کتابش قدسیت دارند و عصمت نیز تنها برای خدا و رسولان آنهم در محدوده رسالتشان باقی است و غیر از اینها، هرچه که هست و با هر عنوانی که هست قابل نقد و بررسی است چراکه کار انسانی است و کار انسانی قابلیت خطا و اشتباه دارد. شحرور در مورد پیامبران دو شأن جداگانه در نظر میگیرد و ازنظر او هر پیامبری دو شأن نبوی و رسولی دارد. شأن رسولی پیامبر همان رسالت محمدی است که در ام الکتاب بیان شده است و شامل شعارها، ارزشها و حدود است و پیامبر در این زمینه مقتدا و الگوست. اما شأن نبوی پیامبر که شامل دستورات اجتماعی سیاسی و اقوال ایشان درباره لباس و اخلاق و عادات است تاریخمند بوده و حکم شرعی را شکل نمیدهد. بهطور خلاصه شحرور برای پیامبران یک شخصیت حقیقی و یک شخصیت حقوقی قائل است که تنها شأن حقوقی یا به عبارتی رسولی آن قابل الگوگیری و شامل حکم شرعی است.[۱۷]
شحرور میگوید فقه اسلامی آنطور که فقها در قرون دوم و سوم برای ما نوشتهاند و نیز علوم قرآنی نیاز به بازبینی دارند بهویژه آن چیزهایی که بهعنوان اصل یا ثابت در دین شناخته میشوند. ما امروزه بهشدت نیازمند بازخوانی و بازبینی آنچه احکام و ادله شرعی نامیده میشود هستیم. شحرور جریان سید جمال و شاگردانش را جریانی تقلیلگرا میدانست و عقیده داشت که آنها سعی دارند مسائل معاصر اجتماعی و فرهنگی دنیای معاصر را به مسائل اجتماعی و فرهنگی قرن اول هجری و به همان تاریخ و جغرافیا ارجاع دهند که این یک تقلیل غلط است. گروههای دیگری مثل لیبرالها، مارکسیستها و ناسیونالیستها نیز اهتمامی به اسلام ندارند و نتیجه نهایی آنها حذف اسلام است؛ بنابراین خود او در پی پاسخ به این سؤال برمیآید و پاسخ او بازخوانی دین با نگاهی مجدد به قرآن بهعنوان منبع اصلی دین و رهایی از سنتهای غلطی است که همچون بند مانع پاسخدهی مناسب به نیازهای معاصر است.[۱۸]
متن قرآن و فهم بشر
محمد شحرور همچنین کوشید تا با رویکردی زبانشناسانه به مباحث الفاظِ قرآنی توجه کند. وی با تکنیکهای زبانشناسی متن را تحلیل میکند و میگوید زبان قرآن زبان گفتاری است و تحلیل خاص خودش را دارد. وی تفسیر قرآن را بر عهدهٔ افرادی میداند که به دانش زبانشناسی به خوبی واقفند.[۱۹]
از نظر شحرور گرچه متن قرآن ثابت است اما تفسیر آن به هیچ عنوان نمیتواند ثابت باشد زیرا اگر قرآن «جاودانه» است پس پیام «جاودانه» قرآن را در هر عصری باید متناسب با بایستههای آن عصر فهمید؛ بنابراین اشتباه بزرگ مسلمانان این است که برای فهم قرآن به تفسیر گذشتگان تکیه میکنند به جای آنکه در هر عصری بر اساس بایستههای آن عصر دست به تفسیر دوباره قرآن بزنند.[۲۰]
در ایده شحرور، توجه به علم اللغه مورد عنایت است و هر کدام از الفاظ در ساختار زبانی خود مورد بررسی قرار میگیرد، اما هر کدام از این کلمات، سخنی را برای امروزمان در دل خود نهفته دارند. به عنوان یکی از بررسیهای شحرور در الفاظ قرآنی، وی در خصوص مجازات سارق که در آیات قرآنی بیان شده است، با تحلیل و موشکافی لغت، ایدهای را مطرح میکند که تا کنون کمتر مورد توجه بوده است. در این خصوص، غالب مفسران و فقها بر این باورند که طبق آیات قرآنی، میباید به قطع دست دزد اقدام کرد. برخی، شرایط و زمانه را مطرح میکنند و به این قید، میکوشند تا قطع کردن دست دزد را برای دنیای امروز غیر عملی تصویر کنند. شحرور اما با تفسیر دوبارهای از آیات قرآن، معتقد است که فعل قطع که در قران آمده، به معنای بریدن و قطع کردن دست دزد نیست. وی سوره یوسف را مثال میزند که در آن برای زنانی که با دیدن زیبایی حضرت یوسف دستان خود را بریدهاند از «قَطّعن» استفاده شده، حال آنکه این بریدن بیش از ایجاد خراشی در دست نبوده است. به نظر میرسد که عدم توجه به سیره و حدیث و سنت، یکی از نکات مغفول مانده در ایده پردازیهای شحرور است.[۲۱]
نظریه حدود
از نظر شحرور، امروزه دو نگرش نسبت به حقوق زن وجود دارد که هیچیک قابل پذیرش نیست: نگرش عرفی و بنیادگرایی سلفی. در گرایش عرفی برای حل مشکلات زن به خارج از اسلام و قرآن یعنی عرف زمانه توجه شده و این مشکلات در واقع حلنشده مانده است. از سوی دیگر، بنیادگرایان سلفی نگاه تندروانهٔ خود را تنها گرایش معتبر میدانند. در مقابل این دو نگاه، شحرور دیدگاه جدیدی را مطرح میکند که بر مبنای تعبیر جدیدی از اصطلاح «حدود» شکل میگیرد. این نظریه که در اثر مهم او «الکتاب و القرآن» مطرح شده، میان حدود الهی و تعالیم دینی تمایز میگذارد. در واقع او معتقد است آیات مربوط به حدود الهی حلال و حرام را تشریع میکنند و ثواب و عقاب در پی دارند، درحالیکه تعالیم دینی قالب توصیهای دارند، در آنها حلال و حرام وجود ندارد و شامل تعالیم نبوی، مرحلهای، عصری و عرفیاند.[۲۲]
در میان نظریههای فقهی شحرور، نظریه حدود او شناخته شده تر است. از نظر شحرور ما یک حدود حداکثری و یک حدود حداقلی و تنوعی از آنها را داریم. از نظر شحرور خداوند این دو نوع حد از قانون را تعیین کرده است و اجتهاد انسانها در محدوده این دو نوع حدود حرکت میکند. موقعیت حد حداکثری و حد حداقلی همزمان است و اجتهادهای انسانها در میان این فضا صورت میگیرد. از نظر شحرور حضرت محمد(ص) سه پیام اساسی داشت که برای پیامبران قبل از او هم مهم بود. اولی مفهوم اخلاق بود که پیام کلی تمام مذاهب از حضرت نوح تا حضرت محمد(ص) است. دومی جنبههای مشروع مرتبط با حدود خداند است و سومی جنبههای آئینی به عنوان پیام جهان شمول خداوند که در میان تنوع اجتماعی خاصی پذیرفته شده است.[۲۳]
به عنوان نمونه، وی در کتاب الکتاب و القرآن، قراء معاصره با بحثی لغت شناسانه در خصوص حدود شرعی عنوان میکند که اصطلاح «حدود» به معنای اوامر الهی نیست، بلکه حدود تعیین محدوده قوانین شرعی از طرف خداوند است. قرآن دقیقاً قوانین را مشخص نمیکند، بلکه حدود آن را به مردم نشان میدهد تا خود با توجه به زمان خود عمل کنند و این نشان دهنده نهایت آزادی اجرایی است که قرآن به پیروان خود میدهد؛ جمود کنونی قوانین اسلامی با انعطاف و دینامیک قرآن در تضاد است.[۲۴]
فقه و حقوق زن
شحرور در کتاب «به سوی اصولی نو برای فقه اسلامی: فقه زنان» در صدد حل بحران کنونی فقه برآمد و نظریات جدیدی در زمینهٔ فقه و بهویژه احکام فقهی زن مطرح کرد. شحرور دیدگاه فقهی رایج نسبت به زن را منصفانه نمیداند و بر آن است که حد و مرز حقوق زنان نباید به همان شکل عصر پیامبر به زمانهٔ کنونی تسری یابد. لازمهٔ اصلاح این دیدگاه رجوع مجدد به قرآن و بازخوانی متن آن متناسب با عقل امروزی است. مبنا و هرمنوتیک شحرور با نگاه رایج متفاوت است و از اینرو طبیعی است که به نتایجی متفاوت با آرای عالمان سنتی میرسد. او قرآن را تنها کتاب فقه نمیداند و آن را کتابی انسانی قلمداد میکند که برای دوران معاصر هم حرف دارد و میتواند مشکلات زن امروز را حل کند. شحرور در کتاب «الاسلام؛ الاصل و الصورة» (۲۰۱۴) نیز به تفصیل به این موضوعات پرداخته است.[۲۵]
او تعدد زوجات را از احکام ثانویهٔ دین میداند که محور آن حمایت عاطفی و رعایت عدالت در حق یتیمان است و نباید دستاویزی برای لذتجویی مرد باشد. با توجه به سیاق آیات، شحرور معتقد است ازدواج دوم تنها با زنی صحیح است که بیوه و صاحبفرزند باشد. از نظر او، مسئلهٔ قوّامیت نیز که از آثار میثاق ازدواج است منحصر به مردان نیست و دارای دو شرط توان جسمی و مالی است که امروزه هر دو شرط در زنان نیز یافت میشود. پس قوامیت حق انحصاری مرد نیست و امری مشترک میان زن و مرد برای سعادت و آسایش خانواده است.[۲۶]
اسلام از روز نخست حق سیاسی برای زن قائل شد. چرا که اولین انسانی که در راه اسلام شهید شد زن (سمیه) بود. به باور وی، این زنان بودند که در بیعت عقبه اول و دوم، هم پای مردان با پیامبر(ص) بیعت کردند. محمد شحرور، قوانینی که در زمان پیامبر، در خصوص زنان وضع شده است را ناشی از نظام و ساختار آن زمان میداند و تعمیم ناروای آن در زمان معاصر را برنمیتابد.[۲۷]
وی کتاب مستقلی را با عنوان «فقه المرأه» به رشته تحریر درآورده و این رویکرد زبانشناسانه را در احکام زنان مورد بررسی قرار داده است. به باور شحرور، ممکن است که زن توانایی عقلی بیشتری نسبت به مرد حاصل کرده باشد. در این صورت نمیتوان مرد را سرپرست زن دانست. به اعتقاد وی، ملاکی که در آیات قرانی ذکر شده، ناظر به برتری جسمی بوده در حالی که این ملاک میتواند متحوّل شود و سرپرستی نیز به نحو عکس تبدیل شود. شحرور درباره اشتغال زن در اسلام نیز بر این باور است که اسلام زن را به لحاظ شرعی از هیچیک از عرصههای زندگی و تولید بازنداشته است؛ بلکه این تنها شرایط تاریخی است که عرصه فعالیت زن را مشخص میکند. بر این اساس بر ما مسلمانان لازم است که به فعالیت زن از خلال روند تاریخی بنگریم و نه از طریق مقایسه جوامع معاصر با جامعه صدر اسلام. به اعتقاد شحرور، در شریعت اسلامی، مانعی برای اشتغال زن وجود ندارد اما شرایط تاریخی در برخی موارد، زن را از فعالیتهای اجتماعی و اشتغال منع کرده است. وی معتقد است که خداوند زن را تنها از جنگ و بی بند و باری بازداشته است. او در ضمن بررسی مفهوم واژگان حجاب، پس از ریشه یابی واژه «جیوب» میگوید: «جیوب در زن، عبارت است از دو سینه و زیر دو سینه، زیر بغل، شرمگاه؛ بنابراین زن تنها همین نوع از جیوب را باید بپوشاند» شحرور با مبنا قرار دادن این ایده، بر این باور است که پوشاندن سر و گردن وجوب فقهی ندارد. وی میگوید جنبههای نابرابری زن و مرد در بسیاری از موارد از جمله شهادت، دیه، قضاوت و غیره از طریق زبانشناسی قابل حل است. شحرور به زبان مذکر قرآن اشاره میکند و میگوید: «زبان عربی زبانی است که گرایش غالب آن مذکر است وهر واژه مذکر یک مفهوم مؤنث را در دل خود دارد. اگر با این شیوه به آیات قرآن نگاه کنیم موارد نابرابری قابل رفع است». وی به عنوان نمونه، مثالی از قرآن را ذکر میکند. آیه «اِذ عَزَمُ الطّلاق» یعنی وقتی هر یک از دو طرف عزم طلاق کردند. به این معنا که هر دو حق دارند نسبت به طلاق خودشان اقدام کنند؛ نه اینکه تنها مردان حق و اذن طلاق داشته باشند.[۶] با این رویکرد زبانشناسانه است که شحرور به نتایج جدیدی در احکام فقهی نائل آمده است.[۲۸]
او میگوید اگر در عصر پیامبر، زنان قاضی نبودند یا جایگاه سیاسی نداشتند، این بدان معنا نیست که در هیچ عصری نباید چنین جایگاهی داشته باشند و در زمانه کنونی میتوان متناسب با عدالت عصر، برای زنان و مردان حقوق برابر قائل شد بی آنکه از روح عدالت قرآنی فراتر رفت.[۲۹]
شحرور بیان میکند که اسلام از روز اول برای زن حق سیاسی قائل شد چراکه اولین انسانی که درراه اسلام شهید شد سمیه بود و این زنان بودند که همپای مردان در پیمان عقبه اول و دوم با پیامبر بیعت کردند. منصب سیاسی یا قضاوت نداشتن برای زنان در زمان پیامبر به فضای جامعه آن روز برمیگردد چراکه رسم اعراب این بود که به زنان چنین مسئولیتهایی ندهند و این مسئله هیچ ربطی به پیامبر ندارد بلکه مربوط به اعراب جاهلی است؛ بنابراین آغاز آزادی زن از زمان پیامبر بود و طبق شرایط هر عصری این آزادی ادامه دارد تا جایی که از حدود الهی پای فراتر ننهد.[۳۰]
دین و قدرت
«دین و قدرت؛ خوانشی نو از حاکمیت»، نوشته دکتر محمد شحرور کتابی است که دیالکتیک دین و قدرت را در متن مفهوم حاکمیت برمیرسد و میکوشد از این مفهوم ریشهدار در میراث دینی مسلمانان خوانشی نو عرضه کند. نویسنده برای برآوردن این مهم مراحل تحول و تکامل مفهوم حاکمیت را از عصر خوارج تا به امروز –عصر اسلام سیاسی و جریانهای سلفی- بررسی میکند و نشان میدهد که خوانش ایدئولوژیک از حاکمیت چگونه بر دیدگاه اسلامگرایان تندرو، همانند أبوالأعلی مودودی و سید قطب تأثیر گذاشته است؛ کسانی که حاکمیت قراردادی را در تقابل با حاکمیت الهی میپندارند و از این رو نه تنها تکفیر دولتهای غربی و قتل شهروندان آنها را جایز میشمرند بلکه دولتهای حاکم بر کشورهای مسلمان را هم به علت وضع قانون تکفیر کرده و مسلمانان را به سبب پیروی از قوانین موضوعه میکشند؛ زیرا باور دارند حق قانونگذاری تنها از آن خداست. فقیهان اجتهادات نبوی، صحابه و تابعان را که در ذیل حاکمیت بشری و الهی-بشری بوده با حاکمیت الهی خلط کرده و از این رو آن احکام زمانمند و مکانمند بشری را همیشگی و جهانشمول جلوه دادند. خوانش جریانهای اسلامگرای تندرو از حاکمیت نیز بر مبنای همین فقه ناکارآمد و پرتناقض شکل گرفته است. پس برای رهایی از این جریانها گریزی نیست جز بازنگری در فقه موروث و مفهوم سنتی حاکمیت.[۳۱]
محمد شحرور در کتاب دوم خود به نام «دراسات إسلامیه معاصره فی الدوله والمجتمع» (پژوهشهای اسلامی امروزی درباره حکومت و اجتماع) که در سال ۱۹۹۴ میلادی منتشر شد مبانی نظری حکومت سکولار لیبرال (دولت مدنی) را پیریزی و با حکومت دینی مخالفت کرد. او اشاره میکند که قرآن، سه گونه استبداد را محکوم کرده اما فقه اسلامی به آن کموبیش بیاعتنا بوده است: استبداد سیاسی که نمود قرآنی آن «فرعون»، استبداد دینی که نمود قرآنی آن «هامان» از درباریان فرعون، و استبداد اقتصادی که نمود قرآنی آن «قارون» است. از شحرور تنها یک کتاب «دین و قدرت؛ خوانشی نو از حاکمیت» (الدین والسلطه؛ قراءه معاصره للحاکمیه) به زبان فارسی برگردان شده است. این برگردان، کار عبدالله ناصری طاهری و سمیهسادات طباطبایی، تهران: انتشاراتمروارید در سال ۱۳۹۷ خورشیدی) است. همچنین چند مقاله نیز در نقد آرای قرآنشناختی او در مجلات پژوهشی ایران منتشر شدهاند.[۳۲]
نقد آرای شحرور
بسیاری از روحانیان سنی به شحرور حمله کردند و او را «گمراه» خواندند. در همان سال ۱۹۹۰ محمدسعید رمضان البوطی در مقالهای این اثر را «توطئهای صهیونیستی علیه قرآن» خواند. شدیدترین حمله، از سوی محمد ناصرالدین آلبانی بود که شحرور را به آشکارا «کمونیست ملحد» خواند. یوسف قرضاوی، مفتی مصری نزدیک به اخوانالمسلمین نیز گفته بود شحرور دین تازهای آورده است. اما شحرور بارها تأکید کرده بود دین تازهای نیاورده بلکه به دنبال پروراندن فقه قرآنی نوین است. با این حال شحرور، هیچگاه بخاطر افکارش در سوریه یا دیگر کشورهای عربی به دادگاه نرفت و هیچگاه رسماً (چه از سوی دادگاه و چه با صدور فتوی) به «خروج از اسلام» متهم نشد. تا سال ۲۰۰۰ میلادی یعنی ده سال پس از انتشار «الکتاب و القرآن» هجده کتاب از سوی محافظهکاران مذهبی و چندین کتاب بدون نام نویسنده در نقد این اثر منتشر شد. شماری از روشنفکران و اسلامشناسان دانشگاهی نیز پژوهشهای محمد شحرور را زیر سؤال بردند. محمد ارکون، محمد شحرور را مهندسانی خودخوانده سر از اسلامشناسی درآورده دانست که طرح فکری او «راستکیشی» (ارتدوکسی) اسلامی در لباسی تازه است. از نظر ارکون، شحرور هیچگاه برداشت راستکیشانه از وحی اسلامی (کلام ثابت فرابشری) را به پرسش نمیگیرد بلکه میخواهد با دورانسازی فهم دین تلقی راستکیشانه از وحی را از گزند نقد محفوظ دارد. نصر ابوزید، شیوه بازتفسیر شحرور در واژگان کلیدی قرآن را نقد کرد. از نظر ابوزید، شحرور با نادیده گرفتن قواعد زبانشناختی و نیز زبانشناسی فرهنگی با خوانشی «ذوقی و سوگیرانه» معناهای تازهای از واژههای قرآنی بیرون میکشد.[۳۳]
منابع
- ↑ http://www.shahrour.org.
- ↑ رجبزاده، شیرین، بازخوانی مسئلهٔ تعدد زوجات و قوّامیت، مروری بر کتاب«نحو اصول جدیده للفقه الاسلامی» اثر محمد شحرور، سایت دورنما، تاریخ درج مطلب: ۱۴۰۰، تاریخ بازدید ۱۴۰۱.
- ↑ ناصری طاهری، عبدالله، درباره محمّد شحرور، سایت دین آنلاین، تاریخ درج مطلب:۱۴۰۰، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.
- ↑ رجبزاده، شیرین، نگاه متفاوت محمد شحرور به برخی مفاهیم قرآنشناختی، مروری بر مقاله آندریاس کریسمان، سایت دورنما، تاریخ درج مطلب:۱۴۰۰، تاریخ بازید:۱۴۰۱.
- ↑ رجبزاده، شیرین، نگاه متفاوت محمد شحرور به برخی مفاهیم قرآنشناختی، مروری بر مقاله آندریاس کریسمان، سایت دورنما، تاریخ درج مطلب:۱۴۰۰، تاریخ بازید:۱۴۰۱.
- ↑ رجبزاده، شیرین، نگاه متفاوت محمد شحرور به برخی مفاهیم قرآنشناختی، مروری بر مقاله آندریاس کریسمان، سایت دورنما، تاریخ درج مطلب:۱۴۰۰، تاریخ بازید:۱۴۰۱.
- ↑ رجبزاده، شیرین، نگاه متفاوت محمد شحرور به برخی مفاهیم قرآنشناختی، مروری بر مقاله آندریاس کریسمان، سایت دورنما، تاریخ درج مطلب:۱۴۰۰، تاریخ بازید:۱۴۰۱.
- ↑ ناصری طاهری، عبدالله، درباره محمّد شحرور، سایت دین آنلاین، تاریخ درج مطلب:۱۴۰۰، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.
- ↑ ساداتی، سعید، محمد شحرور و راههای اصلاح مسلمانی، سایت دین آنلاین، تاریخ درج مطلب:۱۳۹۸، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.
- ↑ ساداتی، سعید، محمد شحرور و راههای اصلاح مسلمانی، سایت دین آنلاین، تاریخ درج مطلب:۱۳۹۸، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.
- ↑ رفیعی، مهدی، نگاهی به اندیشههای محمد شحرور، اندیشمند قرآنگرای سوری، سایت دین آنلاین، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۹. تاریخ بازدید:۱۴۰۱.
- ↑ رفیعی، مهدی، نگاهی به اندیشههای محمد شحرور، اندیشمند قرآنگرای سوری، سایت دین آنلاین، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۹. تاریخ بازدید:۱۴۰۱.
- ↑ رجبزاده، شیرین، بازخوانی مسئلهٔ تعدد زوجات و قوّامیت، مروری بر کتاب«نحو اصول جدیده للفقه الاسلامی» اثر محمد شحرور، سایت دورنما، تاریخ درج مطلب: ۱۴۰۰، تاریخ بازدید ۱۴۰۱.
- ↑ اراویک، هویز، مطالعه انتقادی تفکر محمد شحرور، ترجمه فاطمه خلیفه قلی، سایت دین آنلاین، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۸. تاریخ بازدید ۱۴۰۱.
- ↑ ساداتی، سعید، محمد شحرور و راههای اصلاح مسلمانی، سایت دین آنلاین، تاریخ درج مطلب:۱۳۹۸، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.
- ↑ ناصری طاهری، عبدالله، درباره محمّد شحرور، سایت دین آنلاین، تاریخ درج مطلب:۱۴۰۰، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.
- ↑ رفیعی، مهدی، نگاهی به اندیشههای محمد شحرور، اندیشمند قرآنگرای سوری، سایت دین آنلاین، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۹. تاریخ بازدید:۱۴۰۱.
- ↑ رفیعی، مهدی، نگاهی به اندیشههای محمد شحرور، اندیشمند قرآنگرای سوری، سایت دین آنلاین، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۹. تاریخ بازدید:۱۴۰۱.
- ↑ دلیر، مهدی، محمد شحرور؛ استمداد از دستآوردهای جدید برای احقاق حقوق زنان، سایت دین آنلاین، تاریخ درج مطلب:۱۳۹۹. تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.
- ↑ ناصری طاهری، عبدالله، درباره محمّد شحرور، سایت دین آنلاین، تاریخ درج مطلب:۱۴۰۰، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.
- ↑ ساداتی، سعید، محمد شحرور و راههای اصلاح مسلمانی، سایت دین آنلاین، تاریخ درج مطلب:۱۳۹۸، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.
- ↑ رجبزاده، شیرین، بازخوانی مسئلهٔ تعدد زوجات و قوّامیت، مروری بر کتاب«نحو اصول جدیده للفقه الاسلامی» اثر محمد شحرور، سایت دورنما، تاریخ درج مطلب: ۱۴۰۰، تاریخ بازدید ۱۴۰۱.
- ↑ اراویک، هویز، مطالعه انتقادی تفکر محمد شحرور، ترجمه فاطمه خلیفه قلی، سایت دین آنلاین، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۸. تاریخ بازدید ۱۴۰۱.
- ↑ ساداتی، سعید، محمد شحرور و راههای اصلاح مسلمانی، سایت دین آنلاین، تاریخ درج مطلب:۱۳۹۸، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.
- ↑ رجبزاده، شیرین، بازخوانی مسئلهٔ تعدد زوجات و قوّامیت، مروری بر کتاب«نحو اصول جدیده للفقه الاسلامی» اثر محمد شحرور، سایت دورنما، تاریخ درج مطلب: ۱۴۰۰، تاریخ بازدید ۱۴۰۱.
- ↑ رجبزاده، شیرین، بازخوانی مسئلهٔ تعدد زوجات و قوّامیت، مروری بر کتاب«نحو اصول جدیده للفقه الاسلامی» اثر محمد شحرور، سایت دورنما، تاریخ درج مطلب: ۱۴۰۰، تاریخ بازدید ۱۴۰۱.
- ↑ دلیر، مهدی، محمد شحرور؛ استمداد از دستآوردهای جدید برای احقاق حقوق زنان، سایت دین آنلاین، تاریخ درج مطلب:۱۳۹۹. تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.
- ↑ دلیر، مهدی، محمد شحرور؛ استمداد از دستآوردهای جدید برای احقاق حقوق زنان، سایت دین آنلاین، تاریخ درج مطلب:۱۳۹۹. تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.
- ↑ ناصری طاهری، عبدالله، درباره محمّد شحرور، سایت دین آنلاین، تاریخ درج مطلب:۱۴۰۰، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.
- ↑ رفیعی، مهدی، نگاهی به اندیشههای محمد شحرور، اندیشمند قرآنگرای سوری، سایت دین آنلاین، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۹. تاریخ بازدید:۱۴۰۱.
- ↑ درباره کتاب «دین و قدرت؛ خوانشی نو از حاکمیت» نوشته شحرور، سایت دین آنلاین، تاریخ درج مطلب: ۱۳۹۹. تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.
- ↑ ناصری طاهری، عبدالله، درباره محمّد شحرور، سایت دین آنلاین، تاریخ درج مطلب:۱۴۰۰، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.
- ↑ ناصری طاهری، عبدالله، درباره محمّد شحرور، سایت دین آنلاین، تاریخ درج مطلب:۱۴۰۰، تاریخ بازدید: ۱۴۰۱.