تحجر از دیدگاه شهید مطهری
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
شهید مطهری چه دیدگاهی نسبت به تحجر داشته است؟
ویژگی متحجرین
شهید مطهری معتقد است متحجرین، کهنهگراها و مرتجعینی هستند که تلاش میکنند تا قطعه تاریخی صدر اسلام را با تمام ویژگیها و مختصات پدیداریاش، نظیر شرایط جغرافیایی، اجتماعی و روانی در زمان حال و آینده باز تولید کنند. آنها از هر چه نو است متنفرند و جز با کهنه خو نمیگیرند، از نظر آنها دین مأمور حفظ آثار باستانی است و نزول قرآن برای آن است که جریان زمان را متوقف کند و اوضاع جهان را به همان حالی که هست میخکوب نماید. آنها معتقدند که هر وضعی که در قدیم بوده است، جزء مسائل و شعایر دینی است و باید حفظ و نگهداری شوند. آنها از اسلام جز آموزههای بسته، رسوب شده و انعطافناپذیر ندارند و همواره راکد و تحول ناپذیرند...[۱]
انسانِ گرفتار جهالتها و خرافات و تعصبها و تحجرها آزادی معنوی و عقلی ندارد.[۲]
یادم هست که مرحوم آیت اللَّه بروجردی که به قم مشرف شدند، از همان اول در منزلشان تلفن داشتند. عدهای از همین تیپ مردم حرکت کردند و آمدند به قم و به ایشان پیشنهاد کردند تلفن را بردارید.[۳]
خوارج
شهید مطهری خوارج را از اولین متحجران می داند که امام علی با انها مبارزه کرد و اگر این مبارزه نبود «جامعه اسلامی در جمود و تقشّر و تحجّر و حماقت و نادانی فرو میرفت.[۴]
امام علی درباره خوارج اینطور میفرماید:«ثُمَّ انْتُمْ شِرارُ النّاس» شما بدترین مردم هستید. به این مقدس مآبها میگوید: شما بدترین مردم هستید. چرا؟ ما اگر باشیم میگوییم: ای آقا، بالأخره هرچه باشد آدمهای بیضرری هستند، آدمهای خوبی هستند. ما اینجور آدمها را میگوییم آدمهای خوب. از نظر ما اینها آدمهای خوب هستند. ولی آیا میدانید چرا علی میگوید شما بدترین مردم هستید؟ جمله بعدش این است:«وَ مَنْ رَمی بِهِ الشَیطانُ مَرامِیهُ وَ ضَرَبَ بِهِ تیهَهُ» شما به این دلیل بسیار مردم بدی هستید که تیرهایی هستید در دست شیطانها؛ شیطان شما را به منزله تیر قرار میدهد، در کمان خودش میگذارد و هدف خود را میکوبد. علی علیه السلام میگوید: شما ابزار بسیار قاطعی هستید در دست شیطانها.[۵]
دو جریان قشری و جمود در جهان اسلام: یکی جریان خوارج که شکم زنی را به جرم عدم تمکین شوهرش از تبرّی پاره کردند ولی خرمایی را از دهان دور انداختند، و دیگر جریان اشعریگری در سنّیها و اخباریگری در شیعه که تا حدی هنوز هم جلو اجتهاد آزاد را گرفته است.[۶]
فقه خوارج فقه مخصوصی است. عقاید فقهیشان بسیار جامد است. گفتند تمام فِرَق اسلامی کافرند غیر از ما، و هرکسی که گناه کبیره مرتکب بشود کافر است. یک فقه به اصطلاح مضیق، تنگ و تاریک به وجود آوردند. به همین دلیل اینها بعدها منقرض شدند، چون اساساً فقه اینها فقه عملی نبود.[۷]
علی ع در مسجد در حالی که مشغول نماز بود یا آماده نماز میشد، ضربت خورد و در اثر همان ضربت شهید شد. درست است که «وَ قُتِلَ فی مِحْرابِهِ لِشِدَّةِ عَدْلِهِ» آن تصلّب و انعطافناپذیری در امر عدالت برایش دشمنها درست کرد، جنگ جمل و جنگ صفّین بپا کرد، اما در نهایت، دست جهالت و جمود و رکود فکری از آستین مردمی که به نام خوارج نامیده میشدند بیرون آمد و علی علیه السلام را شهید کرد.[۸]
وقتی عقیده دینی با جهالت و نادانی و تعصب خشک آمیخته شود می شود خوارج.[۹]
اولین جریان جمودی که در دنیای اسلام پیش آمد همین جمودی است که خوارج به خرج دادند . اگر بخواهید بفهمید جمود با دنیای اسلام چه کرده است ، همین موضوع را در نظر بگیرید که علی بن ابی طالب را چی کشت ؟ یک وقت میگوئیم علی را کی کشت و یک وقت میگوئیم چی کشت ؟ اگر بگوئیم علی را کی کشت ؟ البته عبدالرحمن بن ملجم ، واگر بگوئیم علی را چی کشت ، باید بگوئیم جمود و خشک مغزی و خشکه مقدسی . همینهائی که آمده بودند علی را بکشند از سر شب تا صبح عبادت میکردند .[۱۰]
جمود و قشریگری
استاد شهید مطهری تحجر را به «جمود» تفسیر نمودند و نتیجه جمود را توقف و سکون و بازماندن از پیشروی و توسعه است .جامد از هر چه نو است متنفر است و جز با کهنه خود نمیگیرد.[۱۱]
و در جای دیگر میفرماید: «اسلام با جمود مخالف است. جمودها و خشک مغزیها و علاقه نشان دادن به هر شعار قدیمی ـ و حال آن که ربطی به دین اسلام ندارد ـ بهانه به دست مردم جاهل میدهد که اسلام را مخالف تجدد به معنی واقعی بشمارند.[۱۲]
«متحجر» دگماندیش و جمودباور است و حاضر نیست به اندیشهها و ایدههای غیر از خود یا «جز من» کمترین توجهی داشته باشد.[۱۳]
استاد شهید مطهری، تهدیدهای گذشتهی تاریخ تفکر اسلامی در حوزه «دینشناسی» را، در جمود و قشریگری اشعریان و حنبلیان که به تفسیرهای ظاهر بینانه، قیاسهای نابجا و حتی تاویلهای مادی گرایانه منتهی میشد، میبیند. آنها برای عقل آدمی در فهم و معرفت دینی، نقش و منزلتی قائل نبودند و مایه رکود و قرار گرفتن کلام اصیل در تزویرهای سیاسی و فرقه سازیهای کلامی شدند. استاد، جریان خوارج و مارقیگری را اولین جریان جمود آمیز در ضربه زدن به اسلام معرفی کرد که در بستری سیاسی، بر اثر خلاهای فکری و معرفتی و فقدان عمق اندیشه و درک مفاهیم قرآنی شکل گرفت.27 استاد، مولفههایی چون: نگرش محدود به اسلام، عدم شناخت نیازهای زمان، عدم پاسخ گویی عمیق و فراگیر به سوالها و شبهات و حتی توقف در آنها و در جا زدن و شبیه سازی فرهنگ اسلام به فرهنگ کلیسایی قرون وسطا را از مولفههای ساختاری و بنیادین جهل، جمود، تحجر و زمینهساز خطر تجدد افراطی برمیشمارد.[۱۴]
هرچه دانشمند بزرگ تا کنون اسلام داشته، این خشکه مقدسها میگویند: این مسلمان نبوده، کافر بوده؛ این شیعه نبوده است.[۱۵]
کی از بیماریهای اجتماعی تقشّر و تحجّر است. تقشّر مانع جریان آب حیات علم و حقیقت میشود. بعضی از مردم نسبت به دین حالت تقشّر پیدا میکنند و فقط به ظروف اهمیت میدهند نه به معنی (مثال خطبه نکاح) و بعضی حالت تحجّر و توقف.[۱۶]
بعضیها به حکم جمودی که دارند خیال میکنند دین اسلام آمده است که اوضاع عالم را از هر جهت ثابت نگه دارد، دنیا را به شکل موزه حفظ آثار باستانی درآورد. از این رو با هر چیز تازهای مخالفند وای بسا که آن چیز تازه با هدفهای دین اسلام سازگارتر است. اینها اسیر عادات و مأنوسات خودشان هستند و به آن عادات و مأنوسات رنگ دینی و مذهبی میدهند.[۱۷]
اجتهاد شیعه که از شیخ طوسی و کتاب مبسوط شروع شد، نوعی خروج از جمود بود.[۱۸] شهید مطهری دربارع شیخ طوسی می فرماید شور و ایمان و دلباختگی او به اسلام هرگز او را بسوی جمود و تقشر سوق نداده است.[۱۹]
جمود مخصوصا در اخباریین زیاد است که حتی شرب دخان را منع میکنند .[۲۰]
ما درباره دین باید از جمود و درباره زمان از جهالت خارج شویم تا هماهنگی دین و زمان را به خوبی درک کنیم.[۲۱]
جمود مربوط است به کم عقلی و ضعف عقل نه به کم علمی. تبعیت از اسلاف و شهرت و اجماع، نوعی جمود است، [همچنین] اسلام را طرفدار حفظ جهان به صورت موزه آثار باستانی [دانستن.][۲۲]
جامد، هسته و پوسته را از هم تمیز نمیدهد، وسیله و هدف را تمیز نمیدهد، درجه اهمیت را درک نمیکند، شخصیتها و افکار آنها را به دین میبندد.[۲۳]
مطالعه بیشتر
- مجله کتاب نقد. شماره ۲۷ و ۲۶.
منابع
- ↑ مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۶۹، ص۱۱۸.
- ↑ مطهری، مرتضی، پانزده گفتار، تهران، صدرا، ۱۲۸۹، ص۲۵۵.
- ↑ مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۰، ص۱۳۱.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۶، ص۶۱۷.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۶، ص۶۰۸.
- ↑ مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۰، ص۱۳۱.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران،صدرا، ۱۳۸۹، ج۲۱، ص۹۰.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۴، ص۸۱۹.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۴، ص۸۲۰.
- ↑ مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان ۱، تهران، صدرا، بیتا، ص۱۲۲.
- ↑ مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۶۹، ص۱۱۸.
- ↑ مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۶۹، ص۱۲۱–۱۲۰.
- ↑ رودگر، محمدجواد، تحجر و تجدد از منظر استاد شهید مطهری، کتاب نقد 1382 شماره 26 و 27،
- ↑ رودگر، محمدجواد، تحجر و تجدد از منظر استاد شهید مطهری، کتاب نقد 1382 شماره 26 و 27،
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۶، ص۶۰۹.
- ↑ مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۰، ص۱۳۱.
- ↑ مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۰، ص۱۳۱.
- ↑ مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۰، ص۱۳۲.
- ↑ مطهری، مرتضی، تکامل اجتماعی انسان، تهران، صدرا، بیتا، ص۱۸۵.
- ↑ مطهری، مرتضی، سیری در سیره ائمه اطهار، تهران، صدرا، بیتا، ص۱۹..
- ↑ مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۰، ص۱۴۰.
- ↑ مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۰، ص۱۴۵.
- ↑ مطهری، مرتضی، یادداشتهای استاد، تهران، صدرا، ۱۳۸۹، ج۱۰، ص۱۴۵.