استقلال حوزههای علمیه
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
استقلال حوزه از نظام اسلامی با چه آسیبهایی روبرو خواهد بود؟
حوزههای علمیه همیشه در طول تاریخ مستقل بودند؛ نه فقط در دوران حكومتهای معارض با تشیع، بلكه حتّی در دوران حكومتهای شیعی. یعنی آن وقتی كه صفویه در رأس كار قرار گرفتند و علمای بزرگی مثل محقق كركی و پدر شیخ بهائی و بزرگان زیادی به ایران آمدند و در مناصب گوناگون دینی قرار گرفتند، هرگز این علما و شاگردان و تربیت شدگان آنها مقهور سیاست صفویه نشدند و در اختیار آنها قرار نگرفتند.[۱]
استقلال اقتصادى و سياسى حوزههاى شيعه از دولتها، سودها و زيانهايى را براى حوزهها و حكومتهاى دينى و شيعى دربرداشته و دارد. از يك سو، استقلال سياسى و فكرى عالمانِ شيعه و حوزههاى علميه، از بركات استقلالِ اقتصادى بوده است و بى نيازى حوزه از حاكمان و دولتمردان، دست آنان را در نقد و انتقاد از كاركرد آنان بازتر كرده است. عالمان شيعه در طول تاريخ با دولتها و دولتمردانى كه راه ناصواب مىپيمودند، برخورد مىكردند و با ستم پيشگان به رويارويى بر مىخاستند و مردم را از پيامدهاى كارهاى نادرست حكومتها مىآگاهاندند. جنبشهايى چون نهضت تنباكو، نهضت مشروطيت، انقلاب (1920 م) عراق و انقلاب اسلامى ايران، همه و همه ريشه در حريت فكرى و سياسى عالمان شيعه و استقلال فكرى و سياسى آنان دارد كه نشأت گرفته از استقلال اقتصادى است.[۲]
آيت اللّه سيد محمود طالقانى، سالها پيش حوزههاى علوم دينى را به اهميت استقلال سياسى توجه داده و آن را از عوامل عزت نفس و موفقيت روحانيت شيعه در عمل به وظايف خود شمرده است. شهيد مطهرى نيز، استقلال اقتصادى روحانيت شيعه را از مزاياى مهم آن شمرده و استقلال سياسى و موفقيت حوزهها و علماى شيعى را در مبارزه با فساد و انحرافات بزرگ، از پيامدهاى مبارك آن دانسته است.[۳]
مقام معظم رهبرى درباره استقلال حوزه مىگويد: «استقلال حوزه به معناى انعزال حوزه از دستگاههاى جارى كشور يا عدم برقرارى ارتباط عناصر حوزه با كارهاى خارج از حوزه نيست. مستقل بودن حوزه به اين نيست كه حوزويان در قبال نظام و دستگاههاى حكومت اسلام،ى احساس مسؤوليت نكنند و در امور حكومتى شركت نداشته باشند. معناى استقلال حوزه اين است كه همچنان كه روحانيت شيعه تاكنون مستقل و به خود متكى بوده است و مديريت آن از درون حوزهها جوشيده و به طور طبيعى انجام شده، نه به صورت تحميلى و خارج از حوزه، از اين به بعد هم بايد همين استقلال ادامه پيدا بكند.»[۴]
بنيان حوزه هاى علميّه شيعه هماره بر استقلال در برابر حاكميّتها استوار بوده است.[۵]
نهاد حوزه هاى دينى در مكتب فكرى و سياسى رهبرانى شكل گرفته است كه هماره منادى مبارزه با استكبار و سلطه هاى جبّار بوده اند و بر اين اساس ماهيّت اين نهاد ماهيّتى استقلال خواه و بيزار از تقرّب به سلطه ها بوده و هست و شرط چنگ انداختن به ريسمان الهى را كفر به طاغوتيان مى دانسته و مى داند. اين رهنمود الهى در انديشه سياسى و حتى فقهى اماميه تأثيرى شگرف داشته است چنانكه شهيد اوّل در عصر غيبت امام قضاوت فقيهى كه تمامى شرايط افتا را دارد نافذ است پس اگر كسى به قاضيان دربارى و وابسته به جائران روى آورد گناهكار خواهد بود. شالوده اين حوزه ها بر زهد و تقوا و عبوديّت حق و حرّيت در قبال سلطه هاى باطل استوار گشته است.[۶]
پايه هاى استقلال حوزه هاى شيعى بر تعاليم و رهنمودهاى معصومين بنا شده است. پيامبر گرامى اسلام مى فرمايد: بر شما باد كه از نزديكى و خدمتكارى سلطان و اطرافيان وى بپرهيزيد زيرا كسى كه نزديك تر به سلطه ها و حاميان واطرافيان سلطه ها باشد از خداوند به همان اندازه دورتر است و كسى كه همدمى سلطان را بر خدا ترجيح دهد خداوند ورع و پرهيزكارى را از او بگيرد و سرگردانش قرار دهد. رسول خدا(ص) فرمود: فقيهان امين رسولانند تا زمانى كه وارد دنيا نشوند [دنيازده نشوند و آلوده به ماديّات نگردند] از پيامبر(ص) پرسش شد وارد شدن فقيهان در دنيا به چه معناست؟ پيامبر فرمود: منظور از ورود به دنيا پيروى از سلطان است. آن گاه كه فقيهان پيرو سلطه ها شدند از ايشان بر حذر باشيد كه براى دينتان خطر ساز خواهد بود.
منابع
- ↑ «استقلال حوزههای علمیه و روحانیت شیعه در طول تاریخ» آیتالله خامنهای، تاریخ درج مطلب:۱۳۸۹، تاریخ بازدید:۱۴۰۱.
- ↑ صالحى، سيد عباس، «تعالى و همبستگى در پرتو تعامل علمى حوزههاى علميه جهان اسلام»، دوفصلنامه حوزه، شماره ۱۵۵، فروردین ۱۳۸۹، ص۱۰
- ↑ صالحى، سيد عباس، «تعالى و همبستگى در پرتو تعامل علمى حوزههاى علميه جهان اسلام»، دوفصلنامه حوزه، شماره ۱۵۵، فروردین ۱۳۸۹، ص۱۰
- ↑ صالحى، سيد عباس، «تعالى و همبستگى در پرتو تعامل علمى حوزههاى علميه جهان اسلام»، دوفصلنامه حوزه، شماره ۱۵۵، فروردین ۱۳۸۹، ص۱۰
- ↑ «استقلال حوزه»، دوفصلنامه حوزه، شماره۷۲، اسفند ۱۳۷۴، ص۷.
- ↑ «استقلال حوزه»، دوفصلنامه حوزه، شماره۷۲، اسفند ۱۳۷۴، ص۷.