حدیث «من مات»
این مقاله نیازمند گسترش است. لطفاً اگر تخصص و توانایی گسترش این مقاله را دارید، آن را بهبود بخشید. |
حدیثِ «هر کس امام عصر خود را نشناسد و بمیرد، کافر از دنیا رفته است» از کیست؟
متن و ترجمه
حدیث من مات، به عبارتهای مختلفی در روایات ذکر شده که برخی از آنها چنیناند:
حدیث اول
...عَنِ اَلْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) مَنْ مَاتَ لاَ يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً. قَالَ نَعَمْ. قُلْتُ جَاهِلِيَّةً جَهْلاَءَ أَوْ جَاهِلِيَّةً لاَ يَعْرِفُ إِمَامَهُ؟ قَالَ: جَاهِلِيَّةَ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ ضَلاَلٍ.[۱]
حارث بن مغيره گوید: «به امام صادق(ع) گفتم [آیا این سخن از پیامبر(ص) است]: هر كه بميرد و پيشوايش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است»؟ فرمود: «بله». پرسیدم: «جاهليت كامل يا جاهليتى كه امامش را نشناسد» فرمود: «جاهليت كفر و نفاق و گمراهى».
حدیث دوم
...عَنْ عِيسَى بْنِ السَّرِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ حَدِّثْنِي عَمَّا بُنِيَتْ عَلَيْهِ دَعَائِمُ اَلْإِسْلاَمِ إِذَا أَنَا أَخَذْتُ بِهَا زَكَى عَمَلِي وَ لَمْ يَضُرَّنِي جَهْلُ مَا جَهِلْتُ بَعْدَهُ فَقَالَ شَهَادَةُ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ(ص) وَ الْإِقْرَارُ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَ حَقٌّ فِي الْأَمْوَالِ مِنَ الزَّكَاةِ وَ الْوَلاَيَةُ الَّتِي أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا وَلاَيَةُ آلِ مُحَمَّدٍ(ص) فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) قَالَ مَنْ مَاتَ وَ لاَ يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً. قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «أَطِيعُوا اللّٰهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ.» فَكَانَ عَلِيٌّ(ع) ثُمَّ صَارَ مِنْ بَعْدِهِ الْحَسَنُ ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ اَلْحُسَيْنُ ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ هَكَذَا يَكُونُ الْأَمْرُ إِنَّ الْأَرْضَ لاَ تَصْلُحُ إِلاَّ بِإِمَامٍ وَ مَنْ مَاتَ لاَ يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ أَحْوَجُ مَا يَكُونُ أَحَدُكُمْ إِلَى مَعْرِفَتِهِ إِذَا بَلَغَتْ نَفْسُهُ هَاهُنَا قَالَ وَ أَهْوَى بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ يَقُولُ حِينَئِذٍ لَقَدْ كُنْتُ عَلَى أَمْرٍ حَسَنٍ.[۲]
عيسى بن سرى گويد: «به امام صادق(ع) گفتم درباره پايههای اسلام برایم سخن بگو که وقتی به آنها چنگ بزنم، كردارم پاك و بىعيب باشد حتی اگر دیگر مطالب را ندانم». فرمود: «گواهى دادن به يگانگى خدا و اينكه محمد(ص) رسول خدا است و اقرار نمودن به آنچه از جانب خدا آورده و اينكه حقى به عنوان زكاة در اموال است و ولايتى كه خداى عز و جل به آن امر فرموده و آن ولايت آل محمد(ص) است؛ زيرا رسول خدا(ص) فرمود: هر كه بميرد و امامش را نشناسد. به مرگ جاهليت مرده است. خداى عز و جل فرمايد: «اطاعت كنيد خدا را و اطاعت كنيد پيغمبر و واليان امر از خودتان را.» والى امر على(ع) بود و پس از او حسن، و پس از او حسين و پس از او على بن حسین و پس از او محمد بن على، سپس امر امامت همين گونه باشد [به پسر امام سابق رسد]. زمين را شايسته نيست كه بدون امام باشد [زمين بىامام اصلاح نشود] و هر كه بميرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است. زمانى كه هر یک از شما از همه بيشتر به شناخت امام احتياج دارید، زمانى است كه نَفَستان به اينجا برسد -با دست اشاره به سينهاش فرمود- آنگاه خواهد گفت: عقيده خوبى داشتم».
حدیث سوم
...سُئِلَ أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيٍّ ع وَ أَنَا عِنْدَهُ عَنِ الْخَبَرِ الَّذِي رُوِيَ عَنْ آبَائِهِ ع أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ أَنَّ مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً فَقَالَ إِنَّ هَذَا حَقٌّ كَمَا أَنَّ النَّهَارَ حَقٌّ فَقِيلَ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْحُجَّةُ وَ الْإِمَامُ بَعْدَكَ قَالَ ابْنِي مُحَمَّدٌ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْحُجَّةُ بَعْدِي مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً أَمَا إِنَّ لَهُ غَيْبَةً يَحَارُ فِيهَا الْجَاهِلُونَ وَ....[۳]
از امام حسن عسکری(ع) درباره این روایت که از پدران او نقل شده سؤال شد: «زمین تا روز قیامت از حجت خدا خالی نمیشود و هر کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است.» امام حسن عسکری(ع) فرمود: «این روایت حقیقت دارد؛ همانگونه که روز حقیقت دارد.» پرسیده شد: «ای پسر رسول خدا(ص) حجت پس از تو چه کسی است؟» فرمود: «پسرم محمد امام و حجت پس از من است. هر کسی که بمیرد و او را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است. برای او غیبتی است که جاهلان در آن سرگردان میشوند و...».
بررسی سندی
احادیث متعددی در منابع حدیثی ذکر شده که دلالت میکند بر اینکه هر کسی امام زمان خود را نشناسد و از دنیا برود، به مرگ جاهلیت مرده است. این احادیث را متواتر دانستهاند. این روایات با اسناد مختلف و در منابع متعدد، از امامان مختلف ذکر شده است. شمار این روایات را به حدی زیاد شمردهاند که قابل انکار و ابطال نیستند.[۴]
محتوا
احادیث من مات، به این مطلب دلالت میکنند که هر کسی امام زمان خود را نشناسد و از دنیا برود، به مرگ جاهلیت مرده است.[۵] بر اساس برخی از این روایات، مراد از مرگ جاهلی، مرگ با کفر و گمراهی است.[۶]
در مقابل، بر اساس دستهای دیگر از احادیث کسانی که نماز میخوانند و روزه میگیرند و…، هر چند امام خود را نشناسند مسلمان هستند.[۷] طبق روایتی دیگر از پیامبر(ص)، هر کس از امت او که امام زمان خود را نشناخته اگر دشمن آنها نبوده و دشمن آنان را هم ولی و سرپرست خود قرار نداده، مشرک از دنیا نرفته، اگرچه در نادانی و گمراهی مرده است.[۸]
برخی با این استدلال که سند هر دو دسته از روایات معتبر است بین آنها جمع کردهاند و مراد از کفر در دسته نخست را «گمراهی» دانستهاند[نیازمند منبع] همچنانکه در برخی روایات این کفر به گمراهی تفسیر شده است.[۱] بر این اساس، افرادی که امام زمان خود را نشناختهاند کافر به کفر اصطلاحی که احکام خاصی مانند نجاست دارند، نخواهند بود.[نیازمند منبع]
محسن خرازی، نویسنده کتاب بدایة المعارف الالهیة، معتقد است امامت به عنوان ادامه رسالت پیامبر(ص) که تمام شئون و وظایف رسالت به غیر از نبوت را دارا است، از نظر مبانی عقلی و دلایل نقلی، جزو اصول دین است و اصول دین معارفی از دین است که اعتقاد نداشتن به آن، موجب کافر شدن میشود.[۹] به گفته وی با این وجود، بر اساس روایات و سیره عملی معصومان(ع) دیگر فرقههای اسلامی نیز مسلمان محسوب میشوند.[۹] برای نمونه امام جواد(ع) با دختر مأمون که اعتقادی به امامت وی نداشت ازدواج کرد؛[۱۰] با اینکه ازدواج با کافر جایز نیست.[۱۱]
منابع
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۳۷۷.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۱.
- ↑ خزاز رازی، علی بن محمد، کافیة الاثر فی النص علی الائمة، قم، تحقیق و تصحیح عبداللطیف حسینی کوهکمری، ۱۴۰۱ق، ص۲۹۶.
- ↑ ر. ک. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵، ج۱، ص۳۷۱ تا ۳۹۷ و ج۲، ص۱۹، ۲۱، ۴۰۰ و ج۶، ص۴۰۰.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۲۱؛ خزاز رازی، علی بن محمد، کافیة الاثر فی النص علی الائمة، قم، تحقیق و تصحیح عبداللطیف حسینی کوهکمری، ۱۴۰۱ق، ص۲۹۶.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۳۷۷.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیة، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۴۰۱، ح۱.
- ↑ بحارالانوار، علامه مجلسی (ره)، مؤسسه الوفاء، بیروت، ج۲۳، ص۸۹، ح۳۱.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ خرازی، سید محسن، بدایة المعارف الالهیة، نشر اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۱۵-۱۹.
- ↑ قریشی، سید علی اکبر، خاندان وحی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۶۸، ص۶۳۱.
- ↑ توضیح المسائل امام خمینی (ره)، مسئله ۲۳۹۷.