برهان پذیر بودن اثبات خداوند
آیا اثبات خداوند بدون استفاده از مفاهیم وحیانی، برهان پذیر است؟ آیا اجماع یا احادیثی درباره برهان پذیر بودن اثبات خدا وجود دارد؟ نظر بزرگان و علما در این باره چیست؟ آیا برهان نظم و برهان علیت واقعا برهان است یا نشانه وجود خدا؟
در اثبات خداوند بزرگان دین و متفکران تلاش کردهاند تا برهانی ارائه کنند که از وحی و مفاهیم وحیانی سرچشمه نشده باشد، چرا که استفاده از مفاهیم وحیانی در اثبات خداوند به «دور» باطل ختم میشود، زیرا نمیشود برای اثبات وجود خدا، به سخن خدا که توسط فرستاده او بیان میشود استناد کرد. اجماع نیز علاوه بر اینکه در اصول اعتقادی راه ندارد و در امور فرعی فقهی کارکرد دارد، چون بر اساس دادههای وحیانی بنا شده است نمیتواند منبع شناخت و اثبات خداوند باشد. در این زمینه احادیثی از مناظرات امام صادق با ملحدان و کافران بیان شده است.
عدم امکان استفاده از مفاهیم وحیانی در اثبات خداوند
برهان در اصطلاح اهل منطق معنایی خاص دارد[۱] و با آنچه در پرسش، برهان خوانده شده که عدم استفاده از مفاهیم وحیانی باشد؛ اندکی تفاوت دارد. پاسخ این است که نه تنها چنین برهانی وجود دارد، بلکه برخی از متفکران الهی تلاش کردهاند تا برهانی ارائه کنند که از سرچشمه وحی ناشی نشده باشد. برهان امکان و وجوب ابن سینا، برهان صدیقین در لسان ملاصدرا و علامه طباطبایی، برهان وجودی آنسِلم و تلاش گسترده دکارت، از این نمونهاند.
دور بودن استفاده از مفاهیم وحیانی در اثبات خداوند
بهطور اجمالی میتوان گفت: اصولاً اثبات خداوند با استفاده از مفاهیم و آموزههای وحیانی، کاری نا صحیح است و انسان گرفتار دور میشود؛ زیرا حجیت وحی، مبتنی بر این است که خدایی را بپذیریم و سپس برای آن خدا پیامبری را اثبات کنیم وبعد آن پیامبر را معصوم بدانیم و سپس گفتههای آن پیامآور را قبول کنیم. روشن است که نمیتوان با تکیه بر سخنان پیامبری که خود فرستاده خداست، وجود خدا را پذیرفت.
عدم امکان استفاده از اجماع در اثبات خداوند
از آنجا که بحث اثبات خدا بحثی عقلی است، دیگر به اجماع ربطی نخواهد داشت، زیرا اجماع جزو منابع مطالعاتی علم فقه است که علمی است نقلی و بر اساس دادههای وحیانی بنا شده است.[۲] بنابر این، برای امور اعتقادی و اصول دین کاربردی ندارد، همانطور که شاهد هستیم که با وجود اینکه همه علما و فرقههای اسلامی وجود خداوند را قبول دارند، اما در کتب کلامی شیعه و اهل سنت، اولین مبحث، بحث اثبات وجود خداوند متعال است.
احادیث برهان پذیر بودن اثبات خدا
آیت الله جوادی آملی بهطور مفصل در کتاب تبیین براهین اثبات خدا، آیات و روایاتی را به عنوان شاهد مدعای خویش ذکر کردهاند. از روایاتی که قابلیت مراجعه را دارد روایات مناظرات امام صادق(ع) با مخالفان فکری و ملحدان است. این روایات عموماً در کتاب احتجاج طبرسی[۳] و توحید شیخ صدوق جمعآوری شده است[۴] و نیز برخی از آنها را کتاب شریف اصول کافی[۵] جمعآوری کرده است.
نظر علما بر برهان پذیری اثبات خدا
علامه طباطبایی به دلیل دغدغههای فلسفی خود در این مسیر بسیار کوشیدهاست، حاصل این زحمات فراوان را میتوان در کتابهای نهایه الحکمه و بدایه الحکمه، رساله برهان، جلد پنجم از کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم، پانوشتهای ایشان بر اسفار ملاصدرا و نیز در کتاب رسائل توحیدی جستجو کرد. ایشان نه تنها خداوند را اثبات پذیر میدانند بلکه خود نیز به ارائه برهان میپردازند.
شهید مطهری نیز بهطور تفصیلی به این بحث پرداخته و براهین اثبات خدا را ذکر کردهاند. نظریات ایشان را میتوان در پاورقی بر کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم به خصوص جلد پنجم و کتاب توحید به تفصیل مطالعه کرد، به علاوه در سایر آثار خود همچون علل گرایش به مادیگری نیز، به مناسبت وارد بحث اثبات خدا شدهاست.
آیت الله جوادی آملی نیز در کتابهای، تبیین براهین اثبات خدا[۶] و ده مقاله پیرامون مبدأ و معاد به صراحت، هم بحث برهان پذیری را مطرح کرده و پذیرفتهاند و هم براهین مختلف را مورد بحث قرار دادهاند.
امام خمینی نیز هر چند هیچ کتاب یا بحث مستقلی در این زمینه و بلکه در علم کلام ننوشتهاند، ولی در لابلای آثار فلسفی و عرفانی ایشان، میتوان بحث براهین اثبات خدا را پیگیری کرد. تقریرات درس فلسفه ایشان به همت مؤسسه تنظیم و نشرآثار امام ارائه شده است؛ و اصولاً کسی که مذاق فلسفی دارد نمیتواند براهین اثبات خدا را قبول نکند، چرا که فلسفه اسلامی هدف خود را شناخت خدا قرار داده و پس از همه مباحث فلسفی و اثبات مقدمات فراوان به الهیات خاص میرسد و تمامی بحث را به وجود مطلق یعنی خداوند اختصاص میدهد. بنابر این امام خمینی نیز وجود خداوند را برهان پذیر میدانند.
برهان نظم و علیت، نشانه وجود خدا
و اما این سخن که برهان نظم و علیت برهان نیستند، مورد تأیید بسیاری از علما میباشد و علت آن نیز این است که، این براهین به تنهایی نمیتوانند وجود خدا را اثبات کنند، بلکه به ضمیمه براهین دیگر به نتیجه میرسند، مثلاً با برهان نظم ثابت میشود که جهان ناظمی دارد، ولی ثابت نمیشود که این ناظم همان خداست، و اثبات این نکته خود نیازمند برهان دیگری است، ولی برهان امکان و وجوب و برهان صدیقین ملاصدرا چنین نیستند؛ زیرا با تکیه بر اصل وجود بنا شدهاند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر
۱. کتاب نقد برهان ناپذیری وجود خدا، عسگری سلیمانی امیری، بوستان کتاب، قم، ۱۳۸۰.
۲. مقاله «بررسی شبهه برهان ناپذیر خدا»، حسن علی رحیقی، مجله رواق اندیشه، شماره ۹، سال دوم.
۳. کتاب سیری در ادله اثبات وجود خدا، محسن غرویان، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ۱۳۷۷
۴. براهین اثبات وجود خدا در فلسفه غرب، دفتر تبلیغات اسلامی.
منابع
- ↑ رک: مظفر، محمد رضا؛ المنطق، تعلیقه غلامرضا فیاضی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۲۳ق، ص۳۶۰–۳۷۹.
- ↑ رک: مطهری، مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی، (اصول فقه- فقه)، تهران، صدرا، ۱۳۷۴، ج۳، ص۲۴–۲۵.
- ↑ الطبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج؛ تحقیق، سید محمد باقر الخرسان؛ بیروت؛ دار النعمان؛ ص ۲۰–۲۴.
- ↑ رک: صدوق، محمد بن علی، التوحید، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه، بیتا، این کتاب بسیاری از روایات مربوط به خداشناسی را جمعآوری کرده است.
- ↑ کلینی؛ محمد بن یعقوب؛ اصول کافی؛ تحقیق: علی اکبر غفاری؛ تهران؛ دار الکتب الاسلامیه؛ ۱۳۸۸ ق؛ ص ۷۲–۸۲.
- ↑ رک: جوادی آملی، عبدالله، تبیین براهین اثبات خدا، قم، اسراء، ۱۳۷۸، ۱۲۳–۱۴۰.