خشم
این مقاله هماکنون به دست A.ahmadi در حال ویرایش است. |
مفهومشناسی
خشم در اصل نیرویی است دفاعی که برای دفاع از خود یا پاسداری از حق در نهاد انسان گذارده شده با ولی چون از محور اصلی خویش خارج گردد، تبدیل به یکی از رذایل بزرگ اخلاقی میشود و رذایل دیگری را به همراه میآورد؛ بنابراین اگر خشم در جهت پاسداری از حق و دفاع از چیزی باشد که دفاع از آن عقلاً و شرعاً ضروری است. از جمله فضایل اخلاقی است امّا اگر بر مبنای خودخواهی به وجود آید، مادر بسیاری از رذایل میشود؛ بنابراین کسی که هرگز خشم به سراغ او نمیآید، و در برابر تمامی صحنهها بیتفاوت و آرام است، او انسان کاملی نیست. خشم در مواجهه با ظلم و تعدی و در مقام دفاع از حقیقت، به شرطی که شکل افراطی به خود نگیرد و انسان را از محور اعتدال خارج نکند، ناشی از بیداری دل و حساسیت در برابر حق و باطل است.
خشمی که بر اساس خودخواهی به وجود میآید، بارزترین شکل خشونت روحی است و در صورتی که شخص قدرت بر انتقام داشته باشد، او را وادار به اعمال خشونت میکند و اگر شخص قدرت بر انتقام یا فرونشانیدن آتش غضب از روی اختیار نداشته باشد به درون او گریخته و به صورت عقدههای روحی و کمپلکسهای روانی در قالب «کینه» در میآید.
این کینه درونی که حالت تغییر شکل یافته غضب است، به صورتهای مختلف، بر حسب شرایط بیرونی، ظاهر میشود که مهمترین آنها حسد، غیبت و دروغ و تهمت، شماتت و تحقیر و بدزبانی، شدت عمل و بهطور کلی بدخلقی، ستم و آزار و تضییع حق، و امثال آن است.
به هر حال، خشم و کینه از آن جهت که تعادل روحی انسان را به هم میزند، او را از محور حق و عدل خارج میسازد و بر این اساس، از فضایل و کمالاتی چون رفق و نرمی در رفتار، مدارا با دیگران، عفو و گذشت، حسن خلق و حسن معاشرت محروم و بینصیب میگردد و خوی پرخاشگری و درندگی به تناسب شدت و ضعف این رذیله اخلاقی بر او حاکم میشود.[۱]
پیامدها
همان گونه که گذشت، نیروی خشم، اگر از محدوده ضرورت فراتر و از کنترل اراده آدمی خارج شود، هم چون آتشی سوزان یا سیلی بنیان کن، هر چه را بر سر راه خود بیابد، میسوزاند و تباه میکند و پیامدهای شومی را نخست برای صاحبش و سپس برای دیگران به ارمغان میآورد. علی(ع) در این باره فرمود: «خشم آتشی سوزانده است، هر که آن را فروخورد، خاموشش ساخته و هر که آزادش گذارد، خود او، اوّل کسی است که در شعلهاش میسوزد.[۲]ِ
بر اساس روایات، برخی از پیامدهای خشم چنین است:
تیرگی عقل: تا زمام امور انسان، در اختیار عقل است، جز در مسیر مصلحت خویش گام برنمیدارد، لیکن افراط در خشم، چراغ نورانی عقل را تیره و بیفروغ میسازد و انسان، بی چون و چرا در خط فرمان نیروی بیشعور خشم میگذارد و دیگر مصلحتی نمیبیند تا به سویش گام بردارد. امام علی(ع) فرمود: «خشم خردها را تباه میکند و آدمی را از مسیر درست دور میسازد».[۳]
۲. ویرانگری و تبهکاری: اگر انسان خشمگینی را که لجام عقل را گسیخته و سراپای وجودش را آتش غضب مشتعل ساخته، به دیوانهای زنجیری یا درندهای وحشی تشبیه کنیم، گزاف نگفتهایم. او نه گوش شنوایی دارد که نصیحت و سخن حق در آن نفوذ کند و نه چشم بینا و واقع بینی دارد که راه را از بیراهه تشخیص دهد و نه فکر روشنی دارد که قدرت دستهبندی امور جزیی و استنتاج عقلی را از آنها داشته باشد.
او هر که و هر چه را که مانعی بر سر راه خواهشهای کور و دور از منطق خود بیاید، آسیب رساند، و ویران میکند. حضرت علی(ع) فرمود: «خشم شدید، منطق را تغییر میدهد، ارتباط اجزای استدلال را قطع و موجب پراکندگی فهم و فکر میشود».[۴]
۳. پشیمانی: به تدریج با فرو نشستن شعلههای خشم، دیدگان خود به روشنی میگراید، قدرت تفکر و اندیشه فرد به کار میافتد و آنچه را که در دوره کوتاه تسلط خشم، بر او گذشته به ارزیابی مینشیند. سخنان زشت، نسبتهای ناروا، پردهدریها، خارج شدن از چارچوب فضایل انسانی، ارتکاب جرم، جنایت جبران ناپذیر و… تصویر زشتی برای همیشه در ذهنش به جا میگذارد، تصویری که اگر محکمه قاضی و مجازاتی هم در کار نباشد، یادآوری آن پیوسته او را عذاب خواهد داد که: «چرا چنین کردم؟!... ای کاش بر خود مسلط بودم و… او پشیمان است و افسوس میخورد، ولی دیگر پشیمانی سودی ندارد. از همین روست که امام علی(ع) فرمود: «ایّاک و الغضَبَ فاوّلُهُ جنُونٌ و اخرهُ ندمٌ؛ از خشم دوری کن که آغازش دیوانگی و پایانش پشیمانی است.»[۵]
راهکارها و روشهای کنترل، تعدیل و درمان خشم و غضب
برای مهار خشم و درمان آن، باید انگیزههایی را که موجب پیدایش خشم میشود بشناسیم. علل و عواملی که ممکن است، زمینهساز خشم شوند یا آن را تشدید میکنند، بسیارند؛ ولی میتوان آنها را به دو گروه کلی تقسیم کرد:
- عوامل درونی که ریشه آنها به خود شخص برمیگردد و از درون وجود او سرچشمه میگیرد، مانند کبر، عجب، حرص، حسد، شوخیهای رکیک و….
- عوامل بیرونی که از خارج موجب انگیزش خشم انسان میشود.
عوامل درونی را باید با خودسازی و تزکیه نفس ریشه کن ساخت؛ ولی عوامل خارجی را چون هم گستردهاند و هم در اختیار ما نیستند، کمتر میتوان کنترل کرد. با وجود این، انسان بایستی اراده خود را طوری تقویت کند و بر غریزه خشم خویش طوری مسلط شود که این غریزه در چنین مواقعی تابع عقل و اراده او شود، نه حاکم بر آن.[۶]
آنچه ذکر شد، مربوط به ریشه کن سازی اسباب و عللی است که خشم را برمیانگیزد و موجب بروز آن میگردد، لیکن باید دید، اگر با رعایت مسایل فوق، باز هم نیروی غضب تهییج شد و آتش خشم زبانه کشید، چه باید کرد؟
در این خصوص دستورات جزییتری از اولیای بزرگوار اسلام رسیده که برخی را یادآور میشویم:
۱. یادآوری فضیلت کظم غیظ. عفو و بردباری و نیز پاداش عظیمی که خدای متعال برای دارندگان این صفات تعیین کرده، از جمله این که پیامبر اکرم(ص) فرمود: «من کفّ غضبهُ کفّ الله عنهُ عذابه؛ آن که خشم خود را بازدارد، خداوند عذاب خود را از او باز خواهد داشت.[۷]
۲. یادآوری عظمت عذاب الهی، گستردگی قدرت و حاکمیت او و این که توانایی انسان بر کسی که مورد خشم او قرار گرفته، در برابر قدرت لایزال خداوند نسبی و ناچیز است و نیاز او به عفو و اغماض الهی به مراتب بیشتر از نیاز مردم به عفو اوست. در این باره امام صادق(ع) چنین فرمود: «در تورات نوشته شده: ای فرزند آدم، مرا به هنگام خشم خویش به یادآور تا تو را به هنگام خشم خود یاد آورم».[۸]
۳. پناه بردن به خدا از شر شیطان و وسوسههای او، به این که بگوید: «اَعوذُ بالله من الشّیطانِ الرّجیم» و این دستوری است که گاهی رسول خدا(ص) به افراد خشمگین میفرمود.[۹]
۴. وضو گرفتن یا غسل کردن با آب سرد نیز در فرونشاندن آتش خشم مؤثر است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اذا غضبَ احدُکُم فلیتوَضّا بالماءِ الباردِ، فانّ الغضبَ منَ النّار؛ هر گاه یکی از شما را خشم فراگرفت، با آب سرد وضو بگیرد، زیرا خشم از آتش است.[۱۰]
۵. سکوت و آرامش نیز در پیشگیری از خشم مؤثر است. علی(ع) فرمود: «و داووا الغضب بالصّمت؛ خشم را با سکوت درمان کنید».[۱۱]
۶. تغییر وضعیت از حالت ایستاده به نشسته یا به عکس نیز در برخی از روایات توصیه شده است. امام باقر(ع) فرمود: «ایّما رجلٍ غضبَ و هُو قائمٌ فلیجلس، فانّهُ سیذهبُ عنهُ رجز الشیطانِ و ان کانَ جالساً فلیقُم؛ هر که در حال ایستاده خشمگین شد، زود بنشیند، با این کار، وسوسه شیطان از بین میرود و نیز اگر نشسته است، زود برخیزد.[۱۲]
نتیجهگیری: بنابراین، غریزه خشم و غضب نیز، مانند دیگر غرایز انسانی، نیرویی کور و بیشعور میباشد که تنها ارضای خود را میطلبد، که اگر تحت رهبری عقل قرار گیرد و در جای خود، به اندازه صحیح اعمال شود، مایه خوشبختی و سعادت بوده و آدمی در شئون مختلف زندگی، از فواید آن بهرهمند میگردد و اگر خودسر و بیقید و بند باشد و در راه غلط و خلاف مصلحت به کار افتد، و لجام گسیخته عمل نماید، باعث فساد و تباهی میگردد و مصیبتهای سخت وجبران ناپذیری به بار میآورد. از این رو، امام سجاد(ع) فروخوردن خشم و قدرت خاموش کردن آتش آن را به عنوان زیور صالحان و زینت تقوا پیشگان، از درگاه خداوند خواسته، عرض میکند:
«و حلّنی بحیله الصّالحین و البسنی زینه المتّقین فی بسط العدل و کظم الغیظ و إطفاء النّائره؛ بارالها! مرا به زیور صالحان بیارای و زینت متّقین را به من بپوشان، تا عدل را گسترش دهم و خشم را فرو نشانم و شعلههای سوزان دشمنی را خاموش سازم».[۱۳]
منابع
- ↑ سادات، محمد علی، اخلاق اسلامی، تهران، سمت، چاپ ششم ۱۳۶۸، ص۲۰۹–۲۱۰.
- ↑ محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج۹، حدیث ۱۵۰۰۵.
- ↑ همان، حدیث ۱۵۰۱۰.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۷۱، ص۴۲۸.
- ↑ میزان الحکمه، ج۹، حدیث ۱۵۰۰۸.
- ↑ آداب معاشرت اسلامی، قم، مرکز تحقیقات اسلامی سپاه، چ سوّم، ۱۳۷۹، ص۱۷۹–۱۸۰.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، ج۷۳، حدیث ۷، ص۲۶۳.
- ↑ کلینی، کافی، ج۲، ص۳۰۴.
- ↑ القمی، شیخ عباس، سفینه البحار، ج۲، ص۳۱۹.
- ↑ همان، میزان الحکمه، ج۹، ص۴۳۴۰، حدیث ۱۵۰۶۱.
- ↑ آمدی، غرر الحکم، حدیث ۵۱۵۵.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۷۳، ص۲۶۴.
- ↑ صحیفه سجادیه، دعای مکارم الاخلاق.