منشور روحانیت امام خمینی
این مقاله هماکنون به دست Shamloo در حال ویرایش است. |
چرا امام خمینی منشور روحانیت را تدوین کرد؟
خدمت حضرات روحانیون سراسر كشور و مراجع بزرگوار اسلام، مدرسین گرام و طلاب عزیز حوزههای علمیه و ائمه محترم جمعه و جماعات دامت بركاتهم. صلوات و سلام خدا و رسول خدا(ص) بر ارواح طیبه شهیدان، خصوصاً شهدای عزیز حوزهها و روحانیت. درود بر حاملان امانت وحی و رسالت؛ پاسداران شهیدی كه اركان عظمت و افتخار انقلاب اسلامی را بر دوش تعهد سرخ و خونین خویش حمل نمودهاند. سلام بر حماسهسازان همیشه جاوید روحانیت كه رساله علمیه و علمیه خود را به دم شهادت و مُركب خون نوشتهاند و بر منبر هدایت و وعظ و خطابه ناس از شمع حیاتشان گوهر شبچراغ ساختهاند. افتخار و آفرین بر شهدای حوزه و روحانیت كه در هنگامه نبرد، رشته تعلقات درس و بحث و مدرسه را بریدند و عقال تمنیات دنیا را از پای حقیقت علم برگرفتند و سبكبالان به میهمانی عرشیان رفتند و در مجمع ملكوتیان شعر حضور سرودهاند. سلام بر آنان كه تا كشف حقیقت تفقّه به پیش تاختند و برای قوم و ملت خود منذران صادقی شدند كه بندبند حدیث صداقتشان را قطرات خون و قطعات پارهپاره پیكرشان گواهی كرده است و حقاً از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظاری نمیرود كه در دعوت به حق و راه خونین مبارزه مردم، خود اولین قربانیها را بدهد و مُهر ختام دفترش شهادت باشد. آنان كه حلقه ذكر عارفان و دعای سحر مناجاتیان حوزهها و روحانیت را درک كردهاند در خلسه حضورشان آرزویی جز شهادت ندیدهاند و آنان از عطایای حضرت حق در میهمانی خلوص و تقرب، جز عطیه شهادت نخواستهاند. البته همه مشتاقان و طالبان هم به مراد شهادت نرسیدهاند. یكی چون من عمری در ظلمات حصارها و حجابها مانده است و در خانه عمل و زندگی جز ورق و كتاب منیت نمییابد و دیگری در اول شب یلدای زندگی، سینه سیاه هوسها را دریده است و با سپیده سحر عشق عقد وصال و شهادت بسته است. و حال من غافل كه هنوز از كتم عدمها بهوجود نیامدهام، چگونه از وصف قافلهسالاران وجود، وصفی بكنم. من و امثال من از این قافله فقط بانگ جرسی میشنویم؛ بگذارم و بگذرم. تردیدی نیست كه حوزههای علمیه و علمای متعهد در طول تاریخ اسلام و تشیع، مهمترین پایگاه محكم اسلام در برابر حملات و انحرافات و كجرویها بودهاند. علمای بزرگ اسلام در همه عمر خود تلاش نمودهاند تا مسایل حلال و حرام الهی را بدون دخل و تصرف ترویج نمایند. اگر فقهای عزیز نبودند، معلوم نبود امروز چه علومی بهعنوان علوم قرآن و اسلام و اهلبیت(ع) به خورد تودهها داده بودند. جمعآوری و نگهداری علوم قرآن و آثار و احادیث پیامبر بزرگوار و سنت و سیره معصومین(ع) و ثبت و تبویب و تنقیح آنان در شرایطی كه امكانات بسیار كم بوده است و سلاطین و ستمگران در محو آثار رسالت همه امكانات خود را بهكار میگرفتند، كار آسانی نبوده است كه بحمدالله امروز نتیجه آن زحمات را در آثار و كتب با بركتی همچون كتب أربعه و كتابهای دیگر متقدمین و متأخرین از فقه و فلسفه، ریاضیات و نجوم و اصول و كلام و حدیث و رجال، تفسیر و ادب و عرفان و لغت و تمامی رشتههای متنوع علوم، مشاهده میكنیم. اگر ما نام این همه زحمت و مرارت را جهاد فی سبیلالله نگذاریم، چه باید بگذاریم؟ در بعد خدمات علمی حوزههای علمیه، سخن بسیار است كه ذكر آن در این مختصر نمیگنجد. بحمدالله حوزهها از نظر منابع و شیوههای بحث و اجتهاد، غنی و دارای ابتكار است. تصور نمیكنم برای بررسی عمیق همهجانبهی علوم اسلامی، طریقهای مناسبتر از شیوهی علمای سلف یافت شود. تاریخ بیش از هزارساله تحقیق و تتبع علمای راستین اسلام، گواه بر ادعای ما در راه بارور ساختن نهال مقدس اسلام است. صدها سال است كه روحانیت اسلام تكیهگاه محرومان بوده است؛ همیشه مستضعفان از كوثر زلال معرفت فقهای بزرگوار سیراب شدهاند. از مجاهدات علمی و فرهنگی آنان كه به حق از جهاتی افضل از دماء شهیدان است كه بگذریم، آنان در هر عصری از اعصار برای دفاع از مقدسات دینی و میهنی خود مرارتها و تلخیهایی متحمل شدهاند و همراه با تحمل اسارتها و تبعیدها، زندانها و اذیت و آزارها و زخم زبانها، شهدای گرانقدری را به پیشگاه مقدس حق تقدیم نمودهاند. شهدای روحانیت منحصر به شهدای مبارزه و جنگ در ایران نیستند؛ یقیناً رقم شهدای گمنام حوزهها و روحانیت كه در مسیر نشر معارف و احكام الهی به دست مزدوران و نامردمان، غریبانه جان باختهاند، زیاد است.
منابع