عدم منافات عزاداری برای امام حسین(ع) با اسلام
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
روایات زیادی بر انجام عزاداری برای امام حسین(ع) وجود دارد. عالمان دینی فواید و اهدافی برای عزاداری برشمردهاند که نشان میدهد عزاداری منافاتی با اسلام ندارد و میتواند در راستای اهداف و مصالح اسلام عمل کند.
عزاداری از منظر روایات
پیامبر(ص) در موارد بسیاری با سخنان و سیره عملی خود گریه و نوحه بر میت و شهید را امضا نموده است؛ مثلاً در مرگ ابراهیم فرزند خودش پیامبر گریه کرد وقتی که از حضرت سؤال کردند فرمود: «چشمها اشک میریزد و قلب میسوزد اما آنچه خدا را به خشم آورد نمیگوییم»[۱]
نمونههای زیادی از سیره رسول خدا(ص) در زمینه سوگواری و عزاداری نقل شده است، از جمله: سوگواری بر حضرت حمزه[۲] و گریستن در شهادت جعفر بن ابی طالب، گریستن به هنگام درگذشت فرزندشان ابراهیم، گریه به هنگام احتضار سعد بن عباده، گریه به هنگام زیارت قبر مادرشان آمنه و…. همچنین در سیره اهل بیت ایشان (ع) نیز میتوان موارد زیادی بر اقامه مجلس عزا یافت که خصوصاً در مورد شهدای کربلا بسیار پر رنگ است. به عنوان مثال علقمه حضرمی نقل میکند که امام باقر (ع) در روز عاشورا برای امام حسین (ع) در خانه اش مجلس عزا برگزار میکرد.[۳]
بر پایه روایات، برپا داشتنِ عزا برای امام حسین(ع) و یارانش، مرثیهسرایی برای آنان و گریه بر مصائبی که بر ایشان گذشته است، به ویژه در دهه اول محرم و خصوصاً در روز عاشورا، مورد تأکید اهل بیت(ع) بوده است. عزاداری برای امام حسین(ع)، در حقیقت، اظهار محبت به خاندان پیامبر خدا (ص) است. بر پایه آموزههای حدیثی، نخستین کسی که قبل از واقعه کربلا برای امام حسین(ع) مرثیه سرایی کرده، خداوند متعال است که آدم ابوالبشر(ع)، حضرت ابراهیم(ع) و حضرت محمد(ص) را از مصائبی که برای حسین (ع) پیش خواهد آمد، آگاه فرموده است، و آنان، بر این مصیبت گریستهاند. همچنین عیسی(ع)، هنگام عبور از کربلا، به مصیبت حسین (ع) اشاره کرده و همراه با حواریان خود، بر مصائب او گریسته است. پیامبر خدا (ص) و امام علی(ع) نیز بارها به حوادث خونبار کربلا، اشاره کرده و همراه با حضرت فاطمه(س)، برای فرزند عزیز خود، اشک ریختهاند.[۴]
فایده و هدف عزاداری
مجالس عزای امام حسین(ع) عامل نیرومندی برای بیداری مردم است و راه و رسمی است که آن حضرت آن را به پیروان خود آموخته تا ضامن تداوم و بقای اسلام باشد. اهمیت برپایی این مجالس و رمز تأکید ائمّه اطهار (ع) بر حفظ آن، شیعیان در عصر حکومت امویان و عبّاسیان که در انزوا بودند را نجات داد و در پناه آن، تشکل و انسجام تازهای یافتند و به صورت قدرتی چشمگیر در صحنه جامعه اسلامی ظاهر شده و باقی ماندند. به همین دلیل، برپایی این مجالس در روایات به عنوان «احیای امر اهلبیت(ع)» تعبیر شده است. امام صادق(ع) در مورد این گونه مجالس فرمودند: «این گونه مجالس (شما) را دوست دارم، از این طریق مکتب ما را زنده بدارید!».[۵]
عدهای هدف سوگواری را ترویج عقاید و شریعت اسلام میدانند. هدف نهایی از عزاداری نه بیان جنبه تاریخی قضیه است و نه موضوع فردی شهدا و قاتلان. بلکه حفظ خط حسینیت و ابطال خط یزیدیت است. خط امام حسین همان جهان بینی و ایدئولوژی اسلامی (عقاید و شریعت اسلامی) و عدالت اجتماعی و حکومت جهانی است و کرامت انسانی است که هیچکس در حسن و لزوم ترویج آن تردیدی ندارد.[۶]
میتوان گفت فلسفه گریه بر امام حسین (ع) و اقامه عزا برای مصایب ایشان، اظهار ارادت به پیامبر و اهل بیت آن بزرگوار است. عزاداری برای ایشان، فلسفهای بسیار فراتر از اظهار محبت به اهل بیت (ع) داشته باشد. بلکه از نگاه سید بن طاووس، اگر امتثال امر کتاب و سنت نبود، اظهار محبت نسبت به اهل بیت (ع) ایجاب میکرد که به دلیل منزلت والایی که امام حسین (ع) و یارانش به واسطه شهادت بدان دست یافتند، اظهار مسرّت و شادمانی کنیم.[۷]
حکمتهای عزاداری برای امام حسین(ع)
برخی برای عزاداری امام حسین(ع) حکمتهایی برشمردهاند:
- گریه بر امام حسین(ع) و سایر مظلومان جهان باعث برانگیختن عواطف بر ضد حکومت طاغوت میشود.
- مجالس عزاداری شیعیان را متحد و روحیه عدالتطلبی آنها را حفظ میکند و باعث حفظ و تقویت مکتب اهل بیت(ع) میگردد.
- برای پیوند با یک مکتب، فقط منطق کافی نیست، بلکه پیوند عاطفی که عشق و علاقه و محبت میباشد، نیز لازم است.
- شیعیان با گریه بر مظلومیّت امام حسین (ع) و سایر اهل بیت (ع)، آنها را الگو قرار میدهند و زمینه تطبیق اعمال خود با سیره عملی آن حضرات را فراهم میسازند.
- عزاداری برای امام حسین (ع) مصداق تعظیم شعائر الهی و نوعی ابراز مودّت نسبت به خاندان پیامبر خدا (ص) است.[۸]
عدم تضاد عزاداری با قضا و قدر
در مورد گریه و عزاداری شیعیان برای شهادت اهل بیت (ع) خصوصاً امام حسین (ع) لازم است بدانیم این گریه تنها از نوع گریه انفعالی و احساسات محض نیست تا به معنی اعتراض باشد. شیعه فقط به عنوان سوگواری برای اهل بیت (ع) گریه نمیکند تا اعتراض به قضا و قدر الهی باشد؛ بلکه گریه شیعه حکمتهای فراوانی دارد که هر یک به تنهایی دلیل منطقی و قابل قبولی برای آن است.[۹]
عزاداری با رویکرد انقلابی و ضد ظلم
اهل بیت (ع) اولین عزاداران امام حسین بودند که شیعیان را نیز به این امر سفارش فراوان میکردند تا برای زنده نگه داشتن یاد امام حسین و عاشورا هر سال به عزاداری بپردازند. به همین دلیل به تدریج این عزاداریها در بین شیعیان به سنتی پایدار تبدیل شد و با گذشت زمان، هم ابعاد گستردهای پیدا کرد. این عزاداریها در دورههای مختلف و با توجه به شرایط سیاسی - اجتماعی حاکم، کارکرد متفاوت و جداگانهای را ایفاء داشتند. گاه این عزاداریها صرفاً آیینی مذهبی بوده است؛ یعنی که شیعیان برای دلسوزی نسبتبه امام حسین و فرزندانش به سوگواری میپرداختند و تا حد زیادی این مراسم تهی از کارکرد سیاسی اجرا میشد. گاه نیز از این مراسم، روایتی سیاسی و انقلابی مطرح میشد که بر اساس آن عزاداران امام حسین(ع) در راه مبارزه با ظلم و حکومت جور باید به تبع شهدای کربلا حرکت کنند.
عزاداریهای عاشورا را به عنوان عامل سازنده، حرکتساز و بالنده در اندیشه تشیع معرفی کردند که با گفتمان غالب در آن دوره هیچ قرابتی نداشت. شریعتی به نقد اجتماعی و سیاسی و مذهبی مراسم عزاداری عاشورا از لحاظ فلسفه وجودی و روش عزاداری پرداخت و گفتمانی انقلابی را از عزاداریها ارایه کرد که در جریان انقلاب اسلامی مؤثر بود. شریعتی اصل سوگواری را یک سنت انقلابی میداند که از نظر روحی و اعتقادی در پرورش و ایمان و تلطیف روح اخلاقی و عاطفی فرد، اثر عمیق و آموزنده دارد و این سنتبه یک مبارزه دائمی با دستگاه حاکم و نامشروع میانجامید. شریعتی در آثار خود به این بعد مبارزهجویی و ستم ستیزی عزاداری امام حسین توجه بیشتری کرده، و به دنبال احیای آثار سیاسی و مذهبی عزداری امام حسین(ع) بود تا آن را از سکون و آرامش، خارج ساخته، وسیلهای برای اعتراض و انقلاب و تداوم راه حسین(ع) در دورانهای مختلف تبدیل کند و نماد دائمی مبارزه با دستگاههای حکومتی.
همچنین شهید مطهری روایت جدیدی را از عزاداری برای امام حسین(ع) مطرح کرد که در آن فلسفه عزاداری کاملاً متفاوت بود. در گام اول از دیدگاه شهید مطهری هدف سوگواری و عزاداری دریافتشفاعت امام حسین(ع) نیست، حتی این فکر، اندیشهای کاملاً خطرناک است: «این فکر، امام حسین(ع) را به کلی مسخ میکند و او را به صورت سنگر گنهکاران درمیآورد و قیام او را کفاره عمل دیگران قرار میدهد.»[۱۰]
امام خمینی در آبان ماه سال ۱۳۵۸ به مناسبت عزاداری ماه محرم گفته است: «عزاداریها رمز بقای اسلام و کشورهای اسلامی و شیعی است. ما باید این رمز و رازها را پیدا کنیم و نگه داریم. یکی از مهمترین رمزها و بالاترین حماسهها، در حادثهٔ سیدالشهدا(ع) نهفته است. حضرت امام حسین، اسلام ناب محمدی را با قیام آگاهانه و نثار خون خودش بیمه کرد. اگر قیام او نبود حکومتهای بنیامیه اسلام را به تدریج نابود میکردند.»[۱۱]
هدف عزاداری از نگاه شهید مطهری
اسلام اصلی دارد به نام مبارزه با ظلم و ستمگری، اصلی دارد به نام حماسه شهادت. حسین سمبل احیای عدالت اسلام است. حسین سمبل مبارزه با ظلم در دنیای اسلام است، حسین حماسه شهادت است، حسین شعار عدالت اسلامی است، شعار عدالت است. تا شما نام حسین را زنده نگه میدارید، یعنی ما طرفدار عدالت اسلامی هستیم. اینکه پرچم سیاه بالای خانهتان میزنید یعنی من وابسته به حسینم، کدام حسین؟ همان حسینی که در راه عدالت شهید شد. پس من وابسته به عدالت اسلامیام. من وابسته به حسینم، کدام حسین؟ همان حسینی که در راه خدا هرچه داشت داد، آن حسینِ پاکباخته در راه خدا. پس من طرفدار پاکباختگی در راه خدا هستم. خود همین شعار است. اسم بچهتان را هم که حسین میگذارید- اگر توجه داشته باشید- میخواهید این شعار را زنده نگه دارید.
این است که به ما گفتند نگذارید این [حادثه] فراموش بشود. سال به سال این خاطره را تجدید کنید. وقتی که این خاطره را تجدید میکنید متن وقایع را برای یکدیگر بازگو میکنید. وقتی متن وقایع را بازگو میکنید میبینید چگونه است که حسین برای عدل اسلامی قیام کرد و در مقابل ظلم ایستادگی کرد؛ صحنهای و حماسهای میبینید که نظیرش در همه دنیا هرگز وجود ندارد. این هم خودش تعظیم شعائر است. ذلِک وَ مَنْ یعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَانَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلوبِ. هرکسی که شعارهای الهی را زنده کند و بزرگ بشمارد این نشانه آن است که قلبی پاک و متقی و پرهیزکار دارد.[۱۲]
عزاداری در اصلْ فلسفهاش تهییج احساسات علیه یزیدها و ابن زیادها و به سود حسینها و حسینیها بوده. در شرایطی که حسین به صورت یک مکتب در یک زمان حضور دارد و سمبل راه و روش اجتماعی معین و نفی کننده راه و روش موجود معین دیگری است، یک قطره اشک برایش ریختن واقعاً نوعی سربازی است. در شرایط خشن یزیدی، در حزب حسینیها شرکت کردن و تظاهر به گریه کردن بر شهدا نوعی اعلام وابسته بودن به گروه اهل حق و اعلان جنگ با گروه اهل باطل و در حقیقت نوعی از خود گذشتگی است. اینجاست که عزاداری حسین بن علی یک حرکت است، یک موج است، یک مبارزه اجتماعی است. مطهری ج۲۴. ص۷۹.
منابع
- ↑ ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، دار صادر، بیتا، ج۱، ص۱۴۳.
- ↑ «امّا حَمْزَه فَلا بَواکی لَه» ابن کثیر، اسماعیل بنعمر، البدایه و النهایه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چ۱، ۱۴۰۸، ج۴، ص۵۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ترجمه: دکترمحمود مهدوی دامغانی، تهران، فرهنگ و اندیشه، ج۳، ص ۵.
- ↑ «منافات عزاداری با پذیرش قضا و قدر الهی»، آیین رحمت (سایت دفتر آیت الله مکارم شیرازی)، تاریخ بازدید: ۸ مرداد ۱۴۰۲ش.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، شهادت نامه امام حسین علیه السّلام، ص۱۱۸.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، عاشورا ریشهها، انگیزهها، رویدادها، پیامدها، قم، ص۷۰ و ۷۱.
- ↑ محسنی، شیخ محمد آصف، تبلیغ عاشورا در سطح اسلامی، ص۳۹.
- ↑ محمدی ریشهری، محمد، فرهنگ نامه مرثیه سرایی و عزاداری سید الشهداء، ص۱۹، تهران، مشعر، ۱۳۸۷ش.
- ↑ «منافات عزاداری با پذیرش قضا و قدر الهی»، آیین رحمت (سایت دفتر آیت الله مکارم شیرازی)، تاریخ بازدید: ۸ مرداد ۱۴۰۲ش.
- ↑ «منافات عزاداری با پذیرش قضا و قدر الهی»، آیین رحمت (سایت دفتر آیت الله مکارم شیرازی)، تاریخ بازدید: ۸ مرداد ۱۴۰۲ش.
- ↑ رنجبر، مقصود، «با کاروان هدایت گفتمان عاشورایی و انقلاب اسلامی»، پگاه حوزه، شماره ۹۱، ص۴.
- ↑ «اهمیت عزاداری»، معارف اسلامی، ش۷۹، ص۱.
- ↑ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۲۵، ص۲۷۰. تهران، صدرا، ۱۳۸۹ش.