بداء در امامت

از ویکی پاسخ
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۴۵ توسط Rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

در اصول کافی ج۱ آمده است، امام هادی ع به ابوهاشم جعفری می‌فرماید: برای خدا درباره امام حسن عسکری بعد از سید محمد (بداء) حاصل شد. این روایت با حدیث جابر که در آن نام همه امامان ذکر شده چگونه قابل جمع است؟

شیعیان بداء به معنای ظهور بعد از جهل را به خداوند نسبت نمی‌دهند؛ زیرا هیچ گونه جهلی در مورد خداوند راه ندارد بلکه بداء را به معنای ظهور امری از خداوند که برای دیگران مخفی بوده است می‌دانند به خلاف بدا در انسانها که به معنای علم بعد از جهل است که نوعی معنای ندامت هم در آن است، علامه طباطبایی در ذیل آیه مذکور می‌فرماید: «بداء به معنای ظهور امری است از ناحیه خدای تعالی بعد از آنکه به ظاهر، خلاف آن امر ثابت بود. پس بداء عبارت است از محو اول و اثبات ثانی و خدای سبحان، عالم به هر دو است؛ و این حقیقتی است که هیچ صاحب عقلی نمی‌تواند انکارش کند، برای اینکه برای امور و حوادث دو وجود پیش‌بینی و تصور می‌شود: یک وجود به حسب اقتضای اسباب ناقص از قبیل شرط یا علت یا مانعی است که قابل تخلف است، و یک وجود دیگری بر حسب اقتضای اسباب و علل تامه آن که این وجود بر خلاف وجود اول وجودیست ثابت و غیر مشروط و غیر متخلف…. این مسئله که امری یا اراده ای از ناحیه خدای تعالی ظاهر گردد که خلاف آن توقع می‌رفت، مسئله ایست واضح که جای هیچگونه تردید در آن نیست».[۱]

به عبارت بهتر بداء به معنای ابداء است یعنی آشکار ساختن چیزی که قبلاً ظاهر نبود و پیش‌بینی نمی‌شد.

بنابراین در مورد بداء درباره امام عسگری باید گفت آنچه مردم نسبت به امامت سید محمد عقیده داشتند بر اساس ظواهری بوده که با توجه به آنها امام بعد را سید محمد می‌دانسته‌اند مثل اینکه امامت در بزرگترین فرزندان ائمه(ع) بوده است و سید محمد هم از امام عسگری از نظر سنی بزرگتر بوده‌اند و با توجه به جلالت شأن سید محمد مردم فکر می‌کرده‌اند که امام بعدی ایشان هستند اما در حقیقت و نزد خداوند نور امامت در امام حسن عسگری(ع) بوده است مرحوم شیخ طوسی هم خود در روایتی که شما ذکر نمودید در توضیح مسئله بداء درباره امام عسگری چنین می‌فرمایند: «در مورد برادر محمد یعنی امام عسگری از طرف خداوند امری جدید ظاهر شد و این شک و شبهه را در مورد امامت او از بین برد چون تعدادی از شیعیان گمان می‌کردند که امامت در وجود محمد متعین است چرا که از امام حسن عسگری بزرگتر بود… بنابر این وقتی محمد از دنیا رفت امر خداوند در مورد او ظاهر شد به این که او امام نیست و به امامت نصب نشده است چنان‌که در مورد اسماعیل هم مثل همین امر ظاهر شد نه این که قبلاً نصی مبنی بر امامت او باشد و پس از آن در نص دیگری برای غیر او (محمد) بداء حاصل شده باشد چرا که این معنا از خداوندی که عالم به عواقب امور است محال می‌باشد».[۲]

از آنچه که گفته شد روشن می‌شود که احادیث متعددی که نام ائمه در آنها آمده است همان بوده که خداوند از ازل مقرر فرموده و مشیتش بر آن تعلق گرفته بوده است و هیچ‌گاه چنین نبوده است که در علم خدا امامت با سید محمد باشد و بعد بداء شده و امام عسگری امام شده باشندلذا هیچ گونه تنافی بین روایات وجود ندارد و آنچه به ظاهر دیده می‌شد غیر از مشیت الهی بوده است. علاوه بر اینکه برای امام هادی علیه‌السلام نیز به علت خطراتی که از ناحیهٔ حکومت وقت در مورد امامت وجود داشت و مراقبت شدید جاسوسان خلیفه _که تا جای ممکن مانع از ارتباط شیعیان با ایشان می‌شدند_، این امکان وجود نداشت که از ابتدا برای تمام مردم و شیعیان مسئله را روشن کنند.

منابع

  1. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، ۱۴۱۷ق، ج۱۱، ص۳۸۱.
  2. طوسی، محمد بن الحسن، الغیبه، قم، مؤسسه معارف اسلامی، ۱۴۱۱ق، ص۲۰۲.