طور سینا
این مقاله هماکنون به دست A.rezapour در حال ویرایش است. |
چرا طور سینا و مقام ابراهیم، مقدس هستند، ولی محل نزول قرآن نماز یا دعا یا زیارتنامه خاص ندارد؟
۱. تقدس طور سینا: قرآن کریم در ده مورد از طور، طور سینا و وادی مقدسی که حضرت موسی به آنجا رفت و مأموریت یافت تا به هدایت فرعون رود، یاد نموده است.[۱] اما اینکه منظور از طور سینا چیست دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاه اول: کوه طور است که صحرای سینا در آن قرار دارد. منطقه طور در جنوب صحرای سینا بوده است. دیدگاه دوّم: طور سینا جنبه توصیفی دارد و به معنی کوه پر برکت یا کوه پر درخت یا کوه زیباست چون طور در لغت یعنی کوه و سینا یعنی پر برکت، زیبا و مشجر.[۲] و طور سینا همان کوهی است که حضرت موسی برای عبادت به آنجا میرفت.[۳]
در سوره مؤمنون آیه ۲۰ نیز به این مطلب اشاره شده است که خداوند میفرماید: و درختی که از طور سینا میروید و از آن روغن و نان خورش برای خورندگان فراهم میگردد.
اما اینکه این طور سینا مقدس بوده یا بر اثر نزول تورات بر حضرت موسی(ع) و مأموریت آن حضرت برای مبارزه با فرعون تقدس پیدا نموده است؟ با نگاهی به آیات قرآن کریم مشخص میشود که طور سینا از تقدس برخوردار بود قبل از آن که حضرت موسی(ع) به پیامبری برسد از جمله این آیات عبارتند از:
آیه اول: خداوند متعال در آیات ۲۹ و ۳۰ سوره قصص میفرمایند: هنگامی که حضرت موسی(ع) مدت خود را (در نزد حضرت شعیب(ع)) به پایان رسانید و همراه خانواده اش به سوی مصر حرکت کرد، از جانب طور آتشی دید، به خانواده اش گفت: درنگ کنید که من آتشی دیدم، شاید خبری از آن برای شما بیاورم یا شعله ای از آتش آن برای گرم شدن بیاورم. هنگامی که به سراغ آتش آمد، در آن سرزمین پر برکت از میان یک درخت ندا داده شد که ای موسی! منم خداوند پروردگار جهانیان. در این آیه این سرزمین به بقعه مبارکه یاد شده است و این یعنی قبل از حضرت موسی(ع) از تقدس برخوردار بود.
آیه دوم: در سوره طه آیه ۹ به رسول خدا(ص) میفرماید: و آیا خبر موسی(ع) به تو رسیده است؟ هنگامی که آتشی مشاهده کرد و به خانواده اش گفت: درنگ کنید که من آتشی دیدم، شاید شعله ای از آن برای شما بیاورم یا راهی پیدا کنم. هنگامی که نزد آتش آمد، ندا داده شد که ای موسی! من پروردگار توأم، کفشهایت را بیرون آر که تو در سرزمین مقدسی هستی و من تو را برگزیدم اکنون به آنچه بر تو وحی شود گوش فرا ده.
بنابراین هیچ دلیلی وجود ندارد که طور سینا بخاطر نزول تورات و مبعوث شدن حضرت موسی(ع) به پیامبری، مقدس شد و بلکه قرآن ثابت میکند که این مکان از قبل، مکان مقدس، مبارک و پربرکت بود.
البته بخاطر طور سینا نماز یا دعایی نیز تشریع نشد.
غار حرا و آغاز وحی: درباره آغاز نزول قرآن کریم در غار حرا دو مطلب وجود دارد.
مطلب اول: برخی ادعا میکنند که وقتی به رسول خدا(ص) در غار حرا آیات پنجگانه اول سوره علق نازل شد، آن حضرت به خانه آمد و از آنچه شنیده بود ابراز تردید نمود تا اینکه عموی حضرت خدیجه او را اطمینان داد که این نشانههای وحی است.
این گونه مطالب به یقین ساخته افرادی هستند که میخواستند به پندار باطل خویش در دین اسلام نفوذ کرده و آن را به انحراف بکشانند در حالی که رسول گرامی اسلام(ص) هیچ وقت از وحی الهی دچار تردید نشد.
مطلب دوم: آیات نخستین قرآن در غار حرا نازل شد که علامه طباطبائی به این مطلب اشاره دارد و کسانی که میگویند اولین سوره نازل شده سوره مدثر است با روایاتی که بیانگر نزول سوره علق قبل از آن در غار حرا میباشد، پاسخ میدهد.[۴]
در تفسیر مواهب علیه آمده است که جمهور علما بر این امر اتفاق نظر دارند که نخستین سوره، سوره علق بود که در غار حرا بر رسول گرامی اسلام(ص) توسط جبرئیل نازل گشت.[۵]
نزول قرآن و آغاز آن در غار حرا فراتر از آن است که کسی بتواند در آن تردید کند و حتی آنان که روایاتی جعل کردهاند و بر رسول خدا(ص) تهمت شک داشتن را زدند باز هم میرساند که در اصل مطلب که قرآن کریم در غار حرا توسط جبرئیل امین نازل شده است تردیدی وجود ندارد و ما در این نوشتار فقط به چند تفسیر که در ذیل سوره علق به این مطلب اشاره کردهاند و ادعای اتفاق یا اینکه گفته اکثر مفسران قائلند قرآن کریم در حرا نازل شده است اشاره میکنیم:
سید هاشم بحرانی در تفسیر البرهان فی تفسیر القرآن؛ آیت الله سید محمود طالقانی در تفسیر پرتوی از قرآن؛ آیت الله سید محمد حسینی شیرازی در تفسیر تقریب القرآن الی الاذهان؛ محمد سبزواری نجفی در تفسیر الجدید فی تفسیر القرآن؛ ملا فتحالله کاشانی در تفسیر زبده التفاسیر، مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان فی تفسیر القرآن و مفسران دیگر….
سخن آخر اینکه آغازگر نزول قرآن کریم در غار حرا بوده و این را علمای بزرگ شیعه و نیز مفسران و نویسندگان کتابهای روائی توسط اهل سنت قبول کرده و با روایات آن را به اثبات رساندهاند، هر چند درکنار نقل اصل نزول، گاهی مطالبی نادرست نیز دیده میشود که به اصل مطلب صدمه ای نمیزند و اینکه گفته شود یهودیان این داستان را سر هم کردند وگرنه قرآن در غار حرا نازل نشده، حرفی بدون دلیل است، چرا که این مطلب نقصی بر دین اسلام وارد نمیسازد تا کسی بگوید که یهودیان با جعل این داستان خواستند به اسلام ضربه بزنند.
اما اینکه چرا در روایات این محل نزول قرآن مقدس شمرده نشده است، میتوان گفت که قرآن کریم در طول ۲۳ سال در مناطقی مختلف از مکه و مدینه و بیرون از این دو شهر نازل گشته است و برای این مناطق بخاطر نزول قرآن زیارت نامه یا نمازی وارد نگشته است تا کسی بگوید پس چون برای غار حرا نماز یا زیارتی وارد نشده، پس آنجا نمیتواند محل نزول وحی باشد. و اگر قرار بود برای غار حراء به خاطر نزول قرآن نماز و دعا و … خاصی وارد میشد لازم بود برای تمام زمین عربستان که در آنها آیاتی نازل شده دعا و نماز و … وارد میشد.
منابع
- ↑ ر. ک. بقره / ۶۳ و ۹۳؛ نساء / ۱۵۴، طه / ۱۲ و ۸۰، مریم / ۵۲، قصص / ۲۹ و ۴۶، مومنون / ۲۰ تین / ۲، طور / ۱، نازعات / ۱۶.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش، ج۱۴، ص۲۲۱.
- ↑ همان، ج۲۷، ص۱۴۰.
- ↑ ترجمه المیزان، همان، ج۲۰. ص۱۲۹ و ۵۵۵.
- ↑ واعظ کاشفی سبزواری، حسین، مواهب علیه، تهران، چاپخانه اقبال، ۱۳۶۹ش، ج۴، ص۴۲۹.