شغل انبیاء

نسخهٔ تاریخ ‏۲۰ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۵۳ توسط Shamloo (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

شغل انبیاء الهی، که از طریق آن معیشت خود را تأمین می‌کردند، چه بوده است؟

تصویر یک یادداشت پشت یک نسخهٔ خطی دربارهٔ شغل انبیاء

با تکیه بر اطلاعات برخی از آیات قرآنی و با استفاده از بعضی اطلاعات واردشده در منابع روایی و تاریخی شغل برخی از انبیاء الهی حدس زده شده است:

  • بر اساس برخی نقل‌ها شغل حضرت آدم(ع) کشاورزی[۱]، آهنگری[۲] و نانوایی[۳] بر شمرده شده است.
  • بر اساس آیات ۳۷ سورهٔ هود، ۲۷ سورهٔ قصص و ۸۰ سورهٔ انبیاء و برخی روایات شغل حضرت نوح(ع) نجاری دانسته شده است.[۴]
  • شغل حضرت ادریس(ع) خیاطی برشمرده شده است.[۵] در منابع او را اولین کسی دانسته‌اند که با به کار گرفتن سوزن خیاطی کرده است.[۶]
  • شغل حضرت ابراهیم(ع) کشاورزی[۷] و بنایی[۸] عنوان شده است.
  • شغل حضرت اسماعیل(ع) بنایی عنوان شده است.[۹]
  • در برخی منابع، شغل حضرت یعقوب(ع) شبانی و دام‌پروری دانسته شده است.[۱۰]
  • بنابر برخی منابع، شغل حضرت ایوب(ع) شبانی و دامداری تلقی شده است.[۱۱]
  • بنابر برخی آیات و منابع تاریخی، شغل حضرت موسی(ع) شبانی[۱۲] و بنایی عنوان شده است.
  • شغل حضرت شعیب علیه السّلام را دامداری و کارگری و شغل حضرت موسی علیه السّلام را شبانی و کارگری و شغل حضرت داود را زره سازی و آهنگری و شغل حضرت آدم علیه السلام را کشاورزی و شغل حضرت ابراهیم علیه السّلام را کشاورزی و دامداری، شغل حضرت ادریس علیه السّلام خیاطی و حضرت یعقوب و ایوب به زراعت و دامداری وشغل حضرت هود و صالح تجارت و حضرت سلیمان حصیربافی و حضرت عیسی صیادی و نجاری و حضرت محمد صلّی اللّه علیه و اله تجارت و صیادی و شبانی بوده است.[۱۳]

کار حضرت موسی برای شعیب پیامبر

﴿(شعیب) گفت: «من می‌خواهم یکی از این دو دخترم را به همسری تو (موسی) درآورم به این شرط که هشت سال برای من کار کنی و اگر آن را تا ده سال افزایش دهی، محبّتی از ناحیه توست من نمی‌خواهم کار سنگینی بر دوش تو بگذارم و ان شاء اللَّه مرا از صالحان خواهی یافت.(قصص:۲۷)


کار یوسف در خزانه داری مصر

﴿قالَ اجْعَلْنی عَلی خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفیظٌ عَلیمٌ؛ (یوسف) گفت: مرا سرپرست خزائن سرزمین (مصر) قرار ده، که نگهدارنده و آگاهم!(یوسف:۵۵).

این آیه نیز نشان می‌دهد که حضرت یوسف به خاطر احساس مسئولیت از خطر قحطی که جان مردم را تهدید می‌کرد این پیشنهاد را داد و یک کار و مسئولیت اقتصادی مهمی را بر عهده گرفت و به خوبی از عهده آن برآمد.

کارگری دو پیامبر برای دو یتیم

﴿(موسی و خضر) باز به راه خود ادامه دادند تا به مردم قریه‌ای رسیدند از آنان خواستند که به ایشان غذا دهند ولی آنان از مهمان کردنشان خودداری نمودند (با این حال) در آن جا دیواری یافتند که می‌خواست فرو ریزد و (آن مرد عالم) آن را برپا داشت. (موسی) گفت: «(لا اقل) می‌خواستی در مقابل این کار مزدی بگیری»!(کهف[۱۸]:۷۷)

زره‌بافی حضرت داود(ع)

﴿... وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدیدَ۝۱۰أَنِ اعْمَلْ سابِغاتٍ وَ قَدِّرْ فِی السَّرْدِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ۝۱۱؛ و آهن را برای او نرم کردیم (و به او گفتیم:) زره‌های کامل و فراخ بساز، و حلقه‌ها را به اندازه و متناسب کن! و عمل صالح بجا آورید که من به آنچه انجام می‌دهید بینا هستم!(سبأ:۱۰-۱۱).

شیخ طبرسی در مجمع البیان می‌فرماید: خداوند آهن را برای داود نرم ساخت برای آنکه دوست داشت از زحمت و دست‌رنج خود بخورد و زندگی کند؛ پس برای او آهن را نرم کرد و صنعت زره‌سازی را به او آموخت. و از درآمد آن خودش و عیالش استفاده کرده و زیادی آن را صدقه می‌داد.

امام صادق(ع) فرمود: «خدا به داود وحی کرد، تو خوب بنده‌ای هستی مگر آنکه تو از بیت المال می‌خوری، پس داود چهل روز گریه کرد، پس خدا آهن را برای او چون موم نرم ساخت و هر روز یک زره می‌ساخت و به هزار درهم می‌فروخت… و از بیت‌المال بی‌نیاز گشت».[۱۴]

همکاری با ذوالقرنین برای ساختن سد و نجات از دست یاجوج و ماجوج

﴿قالَ ما مَکَّنِّی فیهِ رَبِّی خَیْرٌ فَأَعینُونی بِقُوَّه أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْماً؛ (ذو القرنین) گفت: آنچه پروردگارم در اختیار من گذارده، بهتر است (از آنچه شما پیشنهاد می‌کنید)! مرا با نیرویی یاری دهید، تا میان شما و آنها سدّ محکمی قرار دهم!(کهف[۱۸]:۹۵)

مردم آن منطقه در ابتدا می‌خواستند که فقط پول و کمک مالی بدهند تا ذوالقرنین برای آنها سدی در برابر دشمنان بسازد ولی ذوالقرنین کار کردن و کمک جسمی را بهتر از کمک مالی عنوان کرد و از نیروی خود مردم برای ساخت سد استفاده نمود. او با تلاش و مدیریت صحیح برای مردم سد بسیار محکمی در برابر هجوم دشمنان ساخت.

منابع

  1. المجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳، ج ۱۰۳، ص ۵۶.
  2. الطبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، روائع التراث العربی، ۱۳۸۷ق، ج۱، ص ۱۳۰.
  3. الطبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱، ص ۱۲۹.
  4. المجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج ۱۰۳، ص ۵۶.
  5. ابن‌رسته، احمد بن عمر، الاعلاق النفیسه، ترجمهٔ حسین قره‌چانلو، تهران، مؤسسهٔ انتشارات امیرکبیر، ۱۳۶۵، ۲۲۶.
  6. المسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، بیروت، المکتبة العصریة، ۲۰۰۵م، ج ۱، ص ۳۲.
  7. ابن‌الجوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم في تاريخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمية، ۱۹۹۲-۱۹۹۳م، ج۲، ص ۱۴۶.
  8. سورهٔ بقره، آیهٔ ۱۲۷.
  9. سورهٔ بقره، آیهٔ ۱۲۷.
  10. المسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، بیروت، الشرکة العلمیة للکتاب، ج۱، ص ۴۱.
  11. الطبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۱، ص ۳۲۳.
  12. سورهٔ قصص، آیهٔ ۲۷.
  13. ناد علی، فاطمه، مجله قرآنی کوثر، ۱۳۹۱، شماره ۴۲.
  14. طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه تفسیر مجمع البیان، گروهی از مترجمان، تهران، انتشارات فراهانی، چاپ اول، ۱۳۶۰ش، ج۲۰، ص۲۲۵.