شأن نزول آیه ۱ سوره تحریم

نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۵۲ توسط A.rezapour (بحث | مشارکت‌ها)
سؤال

شأن نزول آیه ۱ از سوره تحریم چیست؟ و آیا منافاتی با عظمت پیامبر(ص) دارد؟


متن آیه

شأن نزول

در شأن نزول این آیه آمده است که پیامبر(ص) گاه که نزد زینب بنت جحش که یکی از همسران او بود، می‌رفت زینب او را نگاه می‌داشت و از عسلی که تهیه کرده بود خدمت پیامبر(ص) می‌آورد این سخن به گوش عایشه رسید و بر او گران آمد. عایشه خود می‌گوید: من با حفصه یکی دیگر از همسران پیامبر(ص) قرار گذاشتیم که هر وقت پیامبر(ص) نزدیک ما آمد فوراً بگوئیم: آیا ضمغ «مغافیه» (که بوی نامناسبی داشت) خورده‌ای؟ و پیامبر حساسیت زیادی به بوی بد و نامناسب داشت. به این ترتیب روزی پیامبر(ص) نزد حفصه آمد او این سخن را به پیامبر(ص) گفت. حضرت فرمود: «من مغافیه نخورده‌ام بلکه عسل نوشیده‌ام من سوگند یاد می‌کنم که دیگر از آن عسل ننوشم. ولی این سخن را به کسی مگو، ولی سرانجام او این راز را فاش کرد.» بعداً معلوم شد اصل این قضیه توطئه‌ای بوده است. پیامبر(ص) سخت ناراحت شد و آیات اول سوره تحریم نازل گشت.[۱] هرچند بعضی از مفسرین این شأن نزول را قبول ندارند.[۲]

در شأن نزول دیگری آمده است که پیامبر(ص) در حجره یکی از زنانش به نام حفصه دختر عمر بن خطاب بود و برای حفصه کاری پیش آمد و رفت. پیامبر در غیابش ماریه را فراخواند اما چندی بعد حفصه بازگشت و پیامبر را با ماریه دید و سخت ناراحت شد و گریست و اعتراض کرد که چرا در حجره من ماریه را آوردی. پیامبر همانجا ماریه کنیز خود را بر خود حرام کرد. این قصه درباره عایشه هم آمده است که پیامبر در حجره او حفصه را آورده بود.[۳]

عتاب به پیامبر و عدم منافات با عصمت او

مسئله‌ای که در شأن نزول ذکر شده هیچ‌گونه منافاتی با عظمت پیامبر اکرم(ص) ندارد.


مطالعه بیشتر

۱. علامه طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، (تهران، دارالکتب الاسلامیه)، ج۱۹، ص۳۸۲.

۲. ابراهیم امینی، آیین همسرداری.

۳. طبرسی، ابوعلی‌الفضل بن الحسن، مجمع‌البیان، (بیروت، دارمکتبه الحیاه)، ج۶، ص۱۱۹.

۴. عروسی هویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، ج۵.


منابع

  1. ر. ک. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۱۷، ص۲۴۱–۲۵۰.
  2. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۱۹، ص۳۸۲.
  3. تفسیر کشف الاسرار و عده الابرار، میبدی، ج۱۰، ص ۱۵۶ ۱۵۵