جایگاه عید غدیر
این مقاله هماکنون به دست A.ahmadi در حال ویرایش است. |
از این رو جامعه اسلامی با زنده کردن خاطرات این روز و تفهیم محتوای آن به فرزندان سرزمینهای اسلامی باید کفاره گناه خود را راجع به پوشیده ماندن «غدیر» بپردازند، زیرا پوشاندن یا پوشیده ماندن آن در حقیقت بیتوجهی به یکی از روشنترین روزهای انسان و یکی از اساسیترین اصل اسلام، یعنی امامت به شمار میرود.
به بیان دیگر بیتوجهی به «غدیر» نسیان یکی از سنتهای پیامبر اکرم(ص) و رد کردن عظیمترین فریاد وحی الهی است که از حلقوم محمد(ص) ۱۴ قرن قبل در آن صحرای سوزان بدر آمد.
اصل واقعه غدیر توسط صدو ده نفر صحابی و هشتاد و چهار نفر تابعی در کتب معتبر روایئی شیعه و سنی نقل شده است به گونه ای که جای تردید در تحقق این واقعه مهم و سرنوشت ساز برای کسی باقی نمیگذارد.[۱]
گذشته از منابع شیعی، احادیثی که از طریق اهل سنّت درباره جریان غدیر وارد شده است، بر دو گونه میباشد: نخست احادیثی که نزول آیه تبلیغ یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک … را در غدیر خم و جریان اعلام ولایت علی بن ابی طالب(ع) را بیان میکند. دوم احادیثی که مشتمل بر اصل داستان است و در آنها ذکری از آیه به میان نیامده است، تعداد این احادیث نسبت به اول بسیار است. و از جمله کتابهایی که محدثان و علماء اهل سنّت نوشتهاند و به تفصیل نزول آیه تبلیغ در روز غدیر خم را با اسناد مختلف نقل کردهاند، عبارت اند از: ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج۲، فخررازی، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر) ج۱۲ ـ ثعلبی، الکشف و البیان، (نسخه خطی)، حموینی، فراید السمطین، ج۱. ابن صبّاغ مالکی، الفصول المهمّه. آلوسی، روح المعانی، ج۶. و نیز از جمله کتابهایی که علماء و محدثان اهل سنّت در آنها اشاره به آیه تبلیغ و نزول آن نکرده ولی اصل داستان و حدیث غدیر را ذکر کردهاند عبارت اند از: احمد بن حنبل، المسند، ج۴. حاکم، المستدرک، ج۳. الریاض النظر، ج۳. طبری شافعی. سیوطی. الحاوی للفتاوی، ج۱.
انساب الاشراف، بلاذری، ج۲. المناقب، خوارزمی. کنزل العّمال، متقی هندی، ج۱۳. الفصول المهمّه، ابن صبّاغ مالکی. وفاء الوفاء باخبار دار المصطفی، ج۲. علاوه بر این کتابها مرحوم علامه امینی نام دهها کتاب را میبرد که حدیث غدیر در آنها آمده است.[۲]
ضمناً در بعضی کتب اهل سنت این جمله پیامبر اکرم(ص) که فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه» بدون اشاره به جریان غدیر خم آمده است که از جمله آنهاست: الصحیح، ترمذی، ج۵، ص۲۹۷. السنن، ابن ماجه، ج۱، ص۴۵. التاریخ الکبیر، بخاری، ج۱، ص۳۷۵، تاریخ الاسلام، ذهبی، ج۲، ص۱۹۶. و دهها کتاب دیگر.
بنابراین واقعه غدیر چیزی نیست که قابل انکار باشد و لذا اهل سنّت هم که متأسفانه در طول تاریخ به خاطر وابستگی به حکام و دولتهای جائر که تمام تلاش شان بر محو و نابودی آثار اهلبیت رسول خدا(ص) بودند، نتوانستهاند اصل واقعه غدیر را انکار کنند، بلکه به تأویل و توجیه غیر منصفانه آن پرداختهاند.
شرح آنچه در این روز اتفاق افتاده است از حد این مقال بیرون و فقط اکتفاء میشود به بیان مولای متقیان علی(ع) که این روز، روز اظهار ولایت او توسط پیامبر اکرم(ص) میباشد:
امام علی(ع) در دوران خلافت خود در یک روزی که دو عید جمعه و عید غدیر مقارن و همزمان شده بود خطبه ایراد کرده است و در آن میفرماید:
«... خدا در رساندن احکام خویش، محمد(ص) را به جای خود قرار داد، زیرا خداوند خود به چشمها دیده نشود و به خاطر در نگنجد و در لایههای پیچیده گمانهای انسان جای نگیرد، خداوند اعتراف به نبوت محمد(ص) را با اعتراف به الهیت خود مقرون ساخت… آنگاه پس از محمد(ص) خدا از میان خلق تنی چند را ویژه خویش ساخت (منظور ائمه هدی هستند) تا داعیانی باشند راستین که خلق را به سوی خدا دعوت کنند، از این دسته در هر قرنی و زمانی، کسی هست خدا اینان را در ازل بیافرید، و اینان به صورت انواری، زبان به ستایش خدا گشوده و خدا اینان را حجتهای خویش کرد، خدا آنها را به هنگام آفرینش دیگران حاضر داشت و تا آنجا که خود خواست کار را به ایشان بسپرد (یعنی ولایت و امامت و هدایت خلق را به ایشان واگذار کرد). امّا با این همه آنان بندگان خدایند که بدون دستور او لب به سخن نگشایند.
ای جماعت مؤمنان خداوند در این روز برای شما دو عید فراهم کرد: جمعه را روز اجتماع قرار داد و همه را به شرکت کردن در آن فراخواند تا آنچه در روزهای هفته کردهاید تطهیر پذیرد و اصلاح شود… اکنون بدانید که اعتقاد به توحید پذیرفته نیست مگر با اعتراف به نبوت محمد(ص) و هیچ اعتقاد و عملی قبول نیست مگر با قبول ولایت آن کس که خدا او را اولی قرار داده است و در روز غدیر درباره ولایت آن آیت فرستاد و به پیامبرش دستور داد که آن را ابلاغ کند و او را از گزند و بدی گمراهان و منافقان در امان داشت.
بدین سان خدا دین خودش را کامل کرد و این همان واقعه غدیر بود که وعده خداوند در حق صبر کنندگان به وقوع پیوست و پرداختههای فرعون وهامان و قارون و سپاه آنان را تباه و ویران کرد. همانا امروز روز بزرگی است که برهان خدا در آن روشن شد… امروز روز عهد و پیمان، روز گواهی گواهان و امروز روز نص بر شخص است.[۳]
در این خطبه علاوه بر مطالبی که بیان شد حضرت امیر المومنین علی(ع) از واقعه غدیر به عنوان دو نعمت یاد میکند و میفرماید خدای را برآن شکر گزارید و این یادآوری را تکرار میکند و معلوم است که این همه یادآوری بخاطر محتوا و پیام عید غدیر است نه صرف یک حادثه تاریخی و نه صرف اینکه روز ۱۸ ذی الحجه بعد از این واقعه به عنوان یکی از اعیاد اسلامی به شمار آمده است، زیرا روز غدیر پیش از این هم شناخته شده بود. آری به فرموده امام صادق(ع) در جواب این سئوال که: یابن رسول الله فدایت شوم آیا برای مسلمانان به جز دو عید (فطر و عید قربان) عید دیگری هست؟ فرمود: «عید غدیر و روز نصب علی(ع) به ولایت، برتر از آن دو عید است».[۴]
و باز هم امام صادق(ع) میفرماید: «روز عید غدیر بزرگترین عید خداست و هیچ پیامبری را خدا مبعوث نکرده مگر آنکه حرمت این روز را نگهداشته و آن را عید گرفته است روزی که در آسمان به «عهد معهود» و پیمان شناخته شده و در زمین به میثاق مأخوذ شناخته میشود. و خدا آن را این گونه نام نهاده است.
و نیز امام(ع) فرموده است روزه روز غدیر معادل روزه تمام عمر دنیاست، که اگر کسی به اندازه عمر دنیا عمر کند و تمام آن را روزه بگیرد به اندازه روزه روز غدیر ثواب دارد نه بیشتر. و نیز روزه این روز برابر است با صد عمره و حج مقبول.[۵] بنابراین در ملکوت آسمانها روز غدیر به «عهد معهود» مشهور است.
در اعمال این روز در کتب ادعیه و زیارات مطالب سودمند و حیرتانگیز به چشم میخورد. این چند برابری اعمال نیست مگر بخاطر اینکه عید غدیر پیام آسمانی و انسانی دارد که اگر کسی موفق به درک عمق این پیام شد و عقدالقلب و باور قلبی نه زبانی برایش حاصل شد و آنگاه آنچه را لازمه این روز مبارک است انجام داد، ان شاءالله از جمله متمسکین به ولایت علی(ع) به شمار خواهد آمد.
منابع
- ↑ طهرانی، امامشناسی، ج۷، درسهای ۹۸–۹۹.
- ↑ امینی، ابراهیم، الغدیر، ج۱–۲، ص۱۴ تا ۱۰۸.
- ↑ کاشف الغطاء، هادی، مستدرک نهج البلاغه، بیروت، مکتبه الاندلس، بی تا، ص۸۱.
- ↑ حکیمی، محمد رضا، حماسه غدیر، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بی تا، ص۴۴ و کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۳۰۳.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، دوم، ۱۴۰۳ق، ج۹۵، ص۲۰۳ و ۳۲۱. شیخ مفید، محمد، مقنعه، جامعه مدرسین، قم، ۱۴۱۰ق. ص۲۰۳. وسائل، ج۸، ص۸۹.