خلقت انسانها با رنگهای متفاوت
تفاوت به جهت مختلف بودن عوامل طبیعی
تفاوت در شکلها، رنگها، قد و دیگر خصوصیات بدنی معلول عوامل طبیعی است که به مرور زمان تأثیر میگذارند. مثلاً مردمانی که در مناطق گرم زندگی میکنند، کمکم رنگ پوستشان به سیاهی و آفتاب سوختگی متمایل میشود اما مردمانی که در مناطق معتدل زندگی میکنند از پوست سفید برخوردار میشود. پس این گونه نیست که خداوند از اول بعضی را سفید و بعضی را سیاه خلق کرده باشد. بلکه این عمل اختیاری خود انسان، یعنی زندگی در یک منطقه جغرافیایی خاص است که موجب تنوع رنگها میگردد.
نکته مهم که نباید مورد غفلت قرار گیرد، فرقی است که بین تبعیض و تفاوت وجود دارد. تفاوت در رنگها تبعیض نیست؛ و نباید به این امور به دیده تبعیض نگاه کرد. ادیان الهی با این نگاه تبعیضانه به شدت مبارزه کردهاند، پیامبر ما بیشترین سهم را در این مبارزه ایفا کرده است. او دستور میدهد که به «جویبر» سیاهپوست از اشراف انصار که سفیدپوست بودند همسر دهند تا تصور برتری نژادی برچیده شود[۱] و بلال حبشی را به عنوان مؤذن خاص خود انتخاب کرد و ترتیبی اتخاذ کرد تا سیاهان برده به تدریج آزاد و زندگی شرافتمندانه در پیش گیرند.
حکمت و مصلحت در خلقت
«ما خدا را به صفات علیم، حکیم، غنی، کامل، عادل، جواد شناختهایم و چون او را با این صفات شناختهایم، میدانیم که آنچه واقع میشود مبنی بر حکمت، و مصلحت است، هر چند ما نمیتوانیم همه آن حکمتها و مصلحتها را درک کنیم، ما با اصطلاح از «سرّ قدر» آگاه نیستیم… بشر پس از آن که در نظام هستی این همه حکمت و تدبیر که عقل او را میدان میگرداند میبیند، باید اعتراف کند که آن جا که حکمت یک امر بر او مجهول است از قصور و نقصان درک اوست نه از خلقت.»[۲]
«خداوند به وسیله اسلام نخوتهای جاهلیت و افتخار به نسب و فامیل را منسوخ کرد. همه مردم از سفید و سیاه، عرب و عجم در یک درجهاند. هیچکس بر دیگری برتری ندارد مگر به وسیله تقوا و طاعت الهی.» اینها کلماتی است که پیامبر در ملاقات با اصحاب صفه بیان کردند.[۳]