تعدد زوجات در اسلام
عموم فقها و علمای اسلام تعدد زوجات را با تحقق شرایطی و رعایت عدالت بین آنها جایز میدانند. طبق این نظر هر مرد میتواند با چهار زن ازدواج کند. برخی محققین در جواز این مسئله با توجه به شرایط جوامع امروزی مناقشه کردهاند. این نظریه معتقد است تعدد زوجات با عرف امروز همخوانی ندارد. و قرآن سعی کرده بود این رسم متداول و عادی در صدر اسلام را محدود و مقید به قیود سختی کند.
تعدد زوجات در قرآن
دو آیه از سوره نساء درباره تعدد زوجات آمده است. آیه ۳ میفرماید: ﴿وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَىٰ فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ ۖ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَلَّا تَعُولُوا؛ و اگر در اجراى عدالت ميان دختران يتيم بيمناكيد، هر چه از زنان [ديگر] كه شما را پسند افتاد، دو دو، سه سه، چهار چهار، به زنى گيريد. پس اگر بيم داريد كه به عدالت رفتار نكنيد، به يك [زن آزاد] يا به آنچه [از كنيزان] مالك شدهايد [اكتفا كنيد]. اين [خوددارى] نزديكتر است تا به ستم گراييد [و بيهوده عيالوار گرديد].﴾
و در آیه ۱۲۹ آمده است:﴿وَلَن تَسْتَطِيعُوا أَن تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ ۖ فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ ۚ وَإِن تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّـهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا؛ و شما هرگز نمىتوانيد ميان زنان عدالت كنيد هر چند [بر عدالت] حريص باشيد! پس به يك طرف يكسره تمايل نورزيد تا آن [زن ديگر] را سرگشته [بلا تكليف] رها كنيد. و اگر سازش نماييد و پرهيزگارى كنيد، يقيناً خدا آمرزنده مهربان است.﴾
مدافعان و مخالفان تعدد زوجات هردو به این دو آیه استناد کردهاند. مدافعان تعدد زوجات اعتقاد دارند آیه صراحت دارد به اینکه تعدد جایز است و شرط آن، عدالت بین همسران است. و نیز استناد به سنت پیامبر اکرم(ص) کردهاند: «سنت رسول خدا (ص) و عملكرد مسلمانان به آن سنت در مرآ و مسمع رسول خدا (ص) بود و آن جناب از رفتار مسلمانان با زنان متعدد خود اطلاع داشت و ايرادى به آنان نمىگرفت و همان سنت تا عصر حاضر در بين مسلمين برقرار و متصل مانده و همه اينها دليل بر بطلان آن توهم است.»[۱]
اما مخالفان میگویند آیه ۱۲۹ سوره نساء عدالت بین همسران را ناممکن میداند و سازش با یک همسر و تقوا را نیکو میشمرد. این نظریه مبتنی بر این واقعیت تاریخی است که در صدر اسلام، ازدواج متعدد و نادیده گرفتن حقوق زنان امری عرفی و عادی بود و اسلام سعی در تحدید و تقیید آن برآمده است. علامه طباطبایی درباره وضع زنان صدر اسلام میگوید: «و اما زنان از تمامى مزاياى مجتمع بشرى محروم بودند، نه مالك اراده خود بودند و نه مالك عملى از اعمال خود، و نه مالك ارثى از پدر و مادر و برادر، مردان با آنان ازدواج میكردند، اما ازدواجى بدون هيچ حد و قيدى، هم چنان كه در يهود و بعضى از وثنیها ازدواج به اين صورت بوده است»[۲]
عدالت میان همسران
در اینکه مقصود عدالت میان همسران در قرآن چیست نظرات متفاوتی گفته شده است. برخی گفتهاند که این عدالت، محبت قلبی نیست زیرا محبت قلبی خارج از اراده انسان است. و این عدالت را تنها در لوازم زندگی و موضوعات مالی و مادی و نفقه و رعایت حقوق همسر میدانند. به همین دلیل رعایت این نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و در آیه ۱۲۹ همین سوره نساء میفرماید: ﴿وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ﴾؛ شما هر قدر کوشش کنید نمیتوانید در میان همسران خود (از نظر تمایلات قلبی) عدالت و مساوات برقرار سازید».
کسانی با ضمیمه کردن آیه ۳ سوره نساء ﴿فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَةً أَوْ ما مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ ذلِكَ أَدْنى أَلاَّ تَعُولُو؛ پس اگر بيم داريد كه به عدالت رفتار نكنيد، به يك [زنِ آزاد] يا به آنچه [از كنيزان] مالك شدهايد [اكتفاء كنيد]. اين [خوددارى] نزديكتر است تا به ستم گراييد.﴾ به آیه ۱۲۹ «﴿وَ لَنْ تَسْتَطِیعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَیْنَ النِّساءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ﴾ چنین نتیجه میگیرند که تعدد زوجات در اسلام مطلقاً ممنوع است، زیرا در آیه نخست آن را مشروط به عدالت کرده، و در آیه دوم عدالت را برای مردان در این مورد امری محال دانسته است.
و در ادامه آیه می فرماید ﴿فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ ۚ وَإِن تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّـهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا؛ پس به يك طرف يكسره تمايل نورزيد تا آن [زن ديگر] را سرگشته [بلا تكليف] رها كنيد. و اگر سازش نماييد و پرهيزگارى كنيد، يقيناً خدا آمرزنده مهربان است.﴾
نظریه تقیید و الغای تعدد
بعضی محققان تنها در ضرورت و حکمت و مصالح خاصی ازدواج مجدد را جایز میدانند؛ آن هم در صورت توان اداره زندگی و تحقق شرط عدالت میان همسران. شیخ محمد عبده و پیروانش معتقدند که تعدد زوجات تنها در هنگام ضرورت جایز است.[۳] از این جهت که تحقق شرط عدالت بسیار نامحتمل است. به موجب نظریه الغای تعدد زوجات که معدودی از نویسندگان معاصر بدان قائلند، با توجه به رواج تعدد زوجات بدون حد و حصر در میان اعراب، اسلام برای برداشتن این رسم روشی تدریجی اتخاذ کرده است: ابتدا تعداد همسران را به چهار محصور نمود. سپس عدالت را شرط تعدد زوجات دانست. و در مرحله بعد با نامکن دانستن اجرای عدالت آن را یکسره از میان برداشت.[۴]
نقد دیگر به تعدد چند همسری، مبتنی بر شرایط زمانی امروز است که کاملا با عصر آن زمان متفاوت شده است. زیرا نه تنها مصلحتی برای ازدواج مجدد وجود ندارد، بلکه آسیب جدی به زن اول میزند و بنیان خانواده را که اسلام بدان تأکید جدی دارد از بین میبرد. امروزه تعدد زوجات با اصول اخلاقی از جمله تحکیم و قوام خانواده، تعهد به همسر و مهر و محبت به او، در تضاد است و عرف و عقل جوامع جدید آن را برنمیتابد و ناسازگار با حقوق زنان دانسته میشود.
برخی چند همسری را رواج شهوترانی میدانند که با فلسفه ازدواج منافات دارد. جواز تعدد زوجات به مرد این اجازه را میدهد که با وجود داشتن یک زن، تعهدی به او نداشته باشد و دنبال زنان دیگر بگردد که این تأثیر بسیار بد بر همسر اول و خانواده در روزگار امروز میگذارد. در آیه ۲۱ سوره روم، هدف ازدواج، آرامش و دوستی است که باید بین زوج برقرار شود. با این وجود، چطور در جامعه امروز زنی احساس آرامش و دوستی با همسر خودش داشته باشد در حالی که همسرش با زنان دیگر ازدواج کند؟