جامعه‌شناسی دین

نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۴۳ توسط Nazarzadeh (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - ' | بازبینی =' به ' | ارزیابی کمی =')
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
سؤال

جامعه‌شناسی دین چیست؟

جامعه‌شناسی دین، فارغ از صدق و کذب گزاره‌های دینی، دین را به عنوان پدیده‌ای در کنار سایر پدیده‌های جهان نگاه می‌کند و روابط یک جانبه یا چند جانبه دین و آموزه‌های دینی را با معرفت، انسان، جامعه، سیاست، ادبیات، معماری و… مورد مطالعه قرار می‌دهد. جامعه‌شناسی دین، به دین و تعالیم ادیان به عنوان پدیده‌ای به سانِ سایر پدیده‌ها می‌نگرد و بدون ورود به ساحت چیستی دین و امر دینی به مطالعه روابط آن با سایر پدیده‌های اجتماعی می‌پردازد.

جامعه‌شناسی دین به مسئله نقش و اهمیت دین به معنای عام در جامعه بشری و نیز اهمیت باورداشت‌ها و عملکردهای گروه‌ها و جوامع خاص (یک دین خاص) می‌پردازد.[۱] می‌توان گفت که جامعه‌شناسی دین دو مسئله اصلی و کانونی دارد: یکی این است که چرا باورداشت‌ها و عملکردهای مذهبی چنین نقش تعیین‌کننده‌ای در فرهنگ و جامعه دارند و دیگر این که چرا این باورداشت‌ها و عملکردها چنین صورت‌های گوناگونی به خود گرفته‌اند.[۲] علاقه بنیادین بیشتر جامعه‌شناسان دینی بالا بردن فهم ما از نقش دین در جامعه، تحلیل اهمیت و تأثیر دین بر تاریخ بشری و شناخت جلوه‌های گوناگون دین و نیروهای اجتماعی تأثیرگذار و شکل‌دهنده آنهاست.[۳]

شاخه‌های جامعه‌شناسی دین

جامعه‌شناسی دین دانشی است که به بررسی تجربی دین در زمینه اجتماعی آن[۴] می‌پردازد که در نتیجه هم تأثیرگذاری بر جامعه و هم تأثیرپذیری دین از سایر پدیده‌های اجتماعی مورد مطالعه قرار می‌گیرد. ورنز اشتارک در کتاب جامعه‌شناسی دین موضوع این دانش را به سه حوزه تقسیم می‌کند:

الف) جامعه‌شناسی کلان دین: این نگرش به کشف رابطه اجتماع‌های فرعی دینی (گروه‌های دینی) با جوامع اصلی، می‌پردازد. زمانی این بخش را تحت عنوان «رابطه کلیسا و حکومت» مورد توجه قرار می‌دادند؛ اما امروز معلوم شده که این تعبیر کاملاً محدود و بکلی نامتناسب است؛ زیرا اولاً، موضوع‌های مورد مطالعه از قلمرو دو مفهوم فراتر می‌رود و ثانیاً، رابطه‌ای که مورد مطالعه واقع می‌شود فقط رابطه حقوقی و سیاسی نیست.

ب) جامعه‌شناسی خُرد دین: این نوع جامعه‌شناسی، وظیفه دارد که به زندگی و حیات داخلی (درونی) آن اجتماع‌ها و گروه‌های دینی بپردازد.

ج) جامعه‌شناسی دین به معنای اعم: این بخش از جامعه‌شناسی دین، به مطالعه عوامل دینی در جامعه در سطح گسترده می‌پردازد و به‌طور کلی، رابطه عوامل دینی را با عرف، حقوق، خانواده، جنبه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و در واقع رابطه این عوامل را با همه جنبه‌های واقعیت‌های اجتماعی که با آنها همزیستی داشته و به‌طور معناداری دارای ارتباط و انسجامند، مطالعه می‌کند.

بخش‌های اول و دوم، به مطالعه دین به عنوان یک مجموعه تمرکز یافته می‌پردازند و از دینی که دارای تجسم اجتماعی شده‌ است، سخن می‌گویند، ولی عنوان اخیر (جامعه‌شناسی دین به معنای اعم) می‌کوشد تا تأثیر دین را که در جامعه پراکنده‌ است، کشف کند و نقش آن را در پیدایش و شکل‌گیری دیگر نهادهای اجتماعی دریابد.[۵]

موضوعات جامعه‌شناسی دین

از آنجا که هدف این علم بررسی رابطه دین و سایر پدیده‌های بشری است، روشن است که ابتدا باید معلوم باشد منظور از دین چیست؟ و از آنجا که در جهان، ادیان بسیار متفاوتی وجود دارند که نامیدن همه آن‌ها با نام دین مشکلات نظری فراوانی ایجاد می‌کند، جامعه‌شناسان دین تلاش می‌کنند تا تعریفی از دین ارائه کنند که شامل همه آن چیزی شود که دین نامیده شده‌ است. در نتیجه همین واقعیت است که یکی از مهم‌ترین مسائل مطرح شده در این دانش، تعریف دین است.

با نگاهی گذرا به برخی از کتب جامعه‌شناسی دین می‌توان فهرستی از مباحث مطرح شده را تنظیم کرد که خود گویای موضوع این علم و مباحث مطرح در آن می‌باشد. به عنوان مثال همیلتون در کتاب خود به پیروی از جامعه‌شناسان بزرگ دین و با انگیزه معرفی جامعه‌شناسی دین، مباحثی همچون؛ عقل و دین، جادو، دین و عاطفه، دین و ایدئولوژی، دین و همبستگی، اخلاق پروتستانی، دنیاگرایی، و… را مورد مطالعه قرار داده‌ است. برخی از مباحث مطرح شده توسط یواخیم واخ در کتاب خود با نام جامعه‌شناسی دین[۶] نیز عبارتند از: درباره تجربه دینی و بیان نظری و عملی آن، نتایج جامعه‌شناختی دین مثل وحدت بخشی، دین و گروه‌های طبیعی مثل خانواده و خویشاوندان و مناسک محلی و نژادی و…، سازمان‌های دینی مثل کلیسا، مریدان و…، دین و تمایزات درون جامعه مثل قشربندی اجتماعی و شغلی و منطقه‌ای، رابطه دین و حکومت، دین جهانی، انواع اقتدار دینی مثل رهبران و بنیان‌گذاران، پیغمبری، کاهنی، و روحانیت و…. در دوران اخیر می‌توان موضوع سکولار شدن جوامع، ظهور فرقه‌ها یا جنبش‌های جدید دینی، بنیادگرایی دینی و نیز جهش‌های اعتقاد دینی[۷] را از موضوعات مهم جامعه‌شناسی دین دانست.[۸]

تاریخچه و زمینه‌های شکل‌گیری

در طول تاریخ مباحثی از جنس جامعه‌شناسی دین وجود داشته‌ است هر چند چنین نامی بر آن ننهاده بودند؛ مثلاً گزنوفانوس، شکل خدایان اقوام مختلف را تابعی از همان قوم می‌دانست، افلاطون طرح اتوپیایی خویش از یک جامعه ایده‌آل را ارائه می‌داد، ارسطو در اخلاق نیکوماخوسی از سهم ارزش‌های اخلاقی در حیات اجتماعی سخن می‌گفت و آگوستین در کتاب شهر خدا تصویری آرمانی از یک نظام دنیویِ همسان با نظم ازلی عرضه می‌کرد. در اندیشه مسلمانان نیز می‌توان در اندیشه فارابی که انواع مُدُن فاضله را معرفی می‌کرد و نیز مقدمه ابن خلدون و بررسی نقش دین در طلوع و افول سلسله‌های گوناگون و انسجام اجتماعی (عصبیت) در جوامع، ریشه‌های این نگاه را جستجو کرد.[۹]

با این همه دانشی با نام جامعه‌شناسی دین محصول دنیای بعد از رنسانس و شکل‌گیری دانش جامعه‌شناسی، و مولود تقارن چند رخداد مهم تاریخی و تلاقی چند فرایند عظیم در حیات اجتماعی و معرفتی بشر است.[۱۰] ظهور سرمایه‌داری، کثرت‌گرایی فرهنگی، تسامح دینی و دولت لیبرال نمونه‌های این اتفاقات می‌باشند. این فرایندها محققان را قادر ساخت، یا مجبور کرد که خود را از مدعیات هنجاری ادیان و جوامعی که مورد مطالعه قرار می‌دادند جدا سازند.[۱۱] نقادی‌های دوره رنسانس و اصلاح‌طلبی و تردیدهای عصر روشنگری نسبت به اصالت و حقانیت دین، سرچشمه دیگر شکل‌گیری جامعه‌شناسی دین است.[۱۲]

اسپنسر، تونیس، زیمل، وبلن و پاره تو از جمله جامعه شناسانی‌اند که می‌توان در لابلای آثار برجای مانده از ایشان به مطالبی در حوزه جامعه‌شناسی دین دست یافت.[۱۳] ماکس وبر اولین صاحب نظری است که به جامعه‌شناسی دین به صورت یک علم منظم نگاه کرد. البته تمام توجه اصلی او تقریباً در مذهب کالوینیسم متمرکز است.[۱۴]

پیشینه مطالعات جامعه‌شناختی دین

واکاوی و ریشه‌یابی پیشینه مطالعات جامعه‌شناختی درباره دین، جستجوگران و علاقمندان این رشته را حداقل به دو سرچشمه متفاوت رهنمون می‌سازد.

مدخل نخست از مطالعات دین‌پژوهانه در حوزه‌های مختلفی چون تاریخ دین، مطالعات تطبیقی ادیان، مردم‌شناسی و حتی روان‌شناسی دین نشأت می‌گیرد. به لحاظ قدمت، مطالعات تاریخی ـ تطبیقی و تاریخی ـ انتقادیِ ادیان، مردم‌شناسیِ دین و جادو و روان‌شناسیِ دین، پیشینه بیشتری از رشته نوپای جامعه‌شناسی دین دارند. بهره‌هایی که نخستین جامعه‌شناسانِ دین از ادبیات دین‌پژوهیِ گرد آمده در این رشته‌های علمی برای ساخت و پرداخت نظریات تحلیلی و تبیینی خویش برده‌اند، مؤید وجود همین سبقت و تعاقب است. استفاده‌های فراوان دورکیم از نتایج به دست آمده از مطالعات تاریخی و تطبیقی دین‌پژوهان پیش از خود درباره ادیان شرقی و ابتنای نظریات و تست فرضیات جامعه‌شناسانه خویش با استمداد از این تحلیل‌های تاریخی و هم چنین کار کسانی چون مارکس و اسپنسر که با اشراف و تسلط نسبی بر بعضی از رشته‌های دین پژوهی متقدم گام‌هایی نیز ـ هر چند ابتدایی و لرزان ـ در درون مرزهای جامعه‌شناسی دین زده‌اند، همگی از مصادیق همین صله و پیوند است.[۱۵]

مدخل دوم، ریشه در روندی دارد که طی آن جامعه‌شناسی به عنوان یک رشته علمی مستقل، راه خویش را از فلسفه و تفکرات کلامی جدا نمود و اهداف و مقاصد جدیدی را پیش روی عالمان اجتماعی قرار داد. جامعه‌شناسی دین به عنوان یکی از زیر شاخه‌های تخصصی‌تر جامعه‌شناسی، کارش را به نحو جدی و مستقل از حوالی دهه ۴۰ و ۵۰ آغاز کرده‌ است. نخستین کارهای شناخته شده در این حوزه، ظاهراً در آمریکا انجام گرفته‌ است و آن هم به تحقیقات میدانی راجع به تغییرات پدید آمده در میزان دینداری مردم، از طریق اندازه‌گیری میزان عضویت و حضور کلیسایی مربوط می‌شود. چنان‌که همین نکته را برگر و لاکمن نیز تأیید می‌کنند. پس از آن، جامعه‌شناسی دین حداقل سه جهش تکاملی را تجربه کرده‌ است. نخست، بیرون جَستن از چارچوب نظری؛ دوم، گسترش مرزهای دین به بیرون از محدوده‌های نهادی و سازمانی آن و سوم، تلاش برای خارج کردن آن از جغرافیای غربی و مسیحی.[۱۶]

اهمیت موضوع دین برای جامعه‌شناسان، نه فی نفسه، بلکه به تبع تأثیراتی بوده‌ است که بر حیات اجتماعی می‌گذارده یا از آن می‌پذیرفته‌ است. مخاطبین دین در بادی امر، اگر چه افرادند و تجلی نخستین آن در ایمان و تعلق خاطر فردی است، لیکن دین مستعد آن است که به سرعت وجه اجتماعی بیابد. چنان‌که با وجود تمایز ادیان از این حیث، هیچ دینی را در هیچ زمانی نمی‌توان سراغ گرفت که کاملاً سرّی، درونی، ذهنی و حاشیه‌ای باقی مانده باشد و حتی برخی از ادیان، خود را صاحب نقش و رسالت اجتماعی می‌شناسند. به علاوه دین نیز مانند هر پدیده اجتماعی دیگر، از تأثیرپذیری محیط نشو و نمای خویش مصون نیست؛ لذا از این حیث هم به مثابه یک متغیر وابسته، محل توجه جامعه‌شناسان و محمل مطالعات جامعه‌شناختی قرار گرفته و بی استثناء در تمامی سرفصل‌های مطالعات جامعه‌شناسانه مطرح بوده‌ است و همچنان دنبال می‌شود. مثل جامعه‌شناسیِ ساخت‌ها، جامعه‌شناسی نهادها، جامعه‌شناسی گروه‌ها، جامعه‌شناسی نظم و تغییرات، جامعه‌شناسی کنش و کنش‌گران اجتماعی و…[۱۷]

رویکردهای جامعه‌شناسی دین

جامعه‌شناسی دین در نسل نخست، از دو جریان تحولی و اثباتی (پوزیتویستی) تأثیر پذیرفت؛ این نگرش‌ها خاستگاه انگلیسی و فرانسوی داشتند و ریشه رهیافت تحولی در نظریه اگوست کنت مبنی بر تحول سه‌گانه تاریخ اندیشه بشری قرار داشت. نماینده بزرگ این گرایش امیل دورکیم است و بسیاری از جامعه‌شناسان با عنوان دورکیمی شناخته می‌شوند. مهم‌ترین دغدغه این جریان که راه خود را از فلسفه و معرفت‌های ربانی جدا کرده بود فاصله گرفتن از موضوع خویش و احراز حداکثر بی‌طرفی و نیز شئ انگاری پدیده اجتماعی بود. اسپنسر و مارکس و تابعینش به این رهیافت تعلق دارند. در این رهیافت که با نام تبیینی نیز معرفی می‌شود بر عوامل تأثیرگذار بیرونی تأکید شده و تمایل شدیدی به تعمیمی دهی قوانین علّی به سوی ریشه و منشأ دین، کارکردها و مناسبات آن با دیگر پدیده‌های اجتماعی وجود دارد.

با انتقال اندیشه‌های جامعه‌شناختی به آلمان رهیافت تفهّمی بر جامعه‌شناسی و نیز جامعه‌شناسی دین حاکم شد. این رهیافت با نام ماکس وِبِر شناخته شده و دسته‌ای از جامعه‌شناسان با نام وبری شناخته می‌شوند. این نگره با تأکید بر فاعل اجتماعی، ابعاد دیگری از دین را نیز که در رهیافت تحولی ـ اثباتی مغفول مانده بود مورد توجه قرار داد. این جریان که جریان تفسیری نیز نامیده می‌شود به سوی بررسی ماهیت باورها و ارزش‌های دین و نقش معنابخشی آن به زندگی فردی و اجتماعی گرایش دارد. جامعه‌شناسی در آمریکا با انفصال هر چه بیشتر از فلسفه به سوی جنبه‌های میدانی و کمّی روی آورد و به رهیافت تحولی و اثباتی بازگشت. انتقال مکاتب آلمانی به آمریکا باعث احیاء رهیافت تفسیری در قالب ایجاد رهیافت‌های شهودی (شلایر ماخر)، وجودی (کی یر کگور)، و پدیدارشناسانه (هوسرل) شد.[۱۸] در نسل جدید، جامعه‌شناسانی دیده می‌شوند که به جامعه‌شناسی ادیان بیش از جامعه‌شناسی دین، به درک همدلانه بیش از بی‌طرفی خشک و به رهیافت فلسفی ـ کلامی بیش از نگرش‌های علم گرایانه دین و به‌طور کلی به تفسیر دین بیش از تبیین آن اهمیت می‌دهند.[۱۹]

منابع

  1. همیلتون، ملکلم، جامعه‌شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، انتشارات تبیان، ۱۳۷۷ش، ص۲.
  2. همیلتون، ملکلم، جامعه‌شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، انتشارات تبیان، ۱۳۷۷ش، ص۲.
  3. همیلتون، ملکلم، جامعه‌شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، انتشارات تبیان، ۱۳۷۷ش، ص۳.
  4. همیلتون، ملکلم، جامعه‌شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، انتشارات تبیان، ۱۳۷۷ش، ص۱۸.
  5. علیزاده، عبدالرضا، جامعه‌شناسی دین، فصلنامه حوزه و دانشگاه، شماره ۸، پاییز ۱۳۷۵ش.
  6. واخ، یواخیم، جامعه‌شناسی دین، ترجمه جمشید آزادگان، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۸۰ش.
  7. منظور از این عنوان آن است که امروزه بسیاری افراد بدون داشتن تعلق به کلیسا دارای عقیده دینی هستند واین پدیده در دوران جدید رو به گسترش است.
  8. ویلم، ژان پل، جامعه‌شناسی ادیان، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، انتشارات تبیان، ۱۳۷۷ش، ص۸۵–۱۲۹.
  9. شجاعی زند، علی رضا، دین ـ جامعه و عرفی شدن، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۰ش، ص۱۴۳؛ دیویس، وینستون، مقاله جامعه‌شناسی دین، ترجمه همایون همتی، مندرج در کیهان فرهنگی، شماره ۱۳۹، بهمن ۱۳۷۶ش، ص۴۴–۴۹؛ همین مقاله به همت: الیاده، میرچاد، دین پژوهی، ترجمه بهاء الدین خرمشاهی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۳۱۱.
  10. دین ـ جامعه و عرفی شدن، ص۱۴۴.
  11. دیویس، وینستون، مقاله جامعه‌شناسی دین، ترجمه همایون همتی، مندرج در کیهان فرهنگی، شماره ۱۳۹، بهمن ۱۳۷۶ش، ص۴۴–۴۹
  12. شجاعی زند، علی رضا، دین ـ جامعه و عرفی شدن، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۰ش، ص۱۴۳
  13. شجاعی زند، علی رضا، دین ـ جامعه و عرفی شدن، تهران، نشر مرکز، ۱۳۸۰ش، ص۱۵۲–۱۵۳.
  14. واخ، یواخیم، جامعه‌شناسی دین، ترجمه جمشید آزادگان، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۸۰ش. ص ۸
  15. دین ـ جامعه و عرفی شدن، همان ص۱۴۵.
  16. دین ـ جامعه و عرفی شدن، ص۱۴۶.
  17. دین ـ جامعه و عرفی شدن، ص۱۴۷–۱۴۸.
  18. دین ـ جامعه و عرفی شدن، ص۱۵۵–۱۶۱.
  19. دین ـ جامعه و عرفی شدن، ص۱۷۶.