سؤال

شیخ صدوق روایتی را نقل کرده است که پیامبر اسلام(ص) یکی از نمازهای چهار رکعتی را سهواً دو رکعت خواند، و مردم به او یادآور شدند و حضرت نماز را دوباره خواند. آیا این روایت صحیح است یا نه؟ اگر صحیح است آیا این موضوع با عصمت پیامبر(ص) مغایر نیست؟

درباره سهو نبی در نماز یا این که روزی بر اثر غلبه خواب نماز صبح آن حضرت قضا شد، روایاتی آمده است.[۱] اما این روایات از حیث سند و راوی و دلالت دارای اشکال می باشد.

قرائن و شواهد عقلی کافی وجود دارد بر این که پیامبر همان گونه که در بیداری از گزند سهو و نسیان مصون است، از هرگونه کارهای غیر معصومانه و استیلای غیر معصومانه در خواب نیز محفوظ است. البته خواب و بیداری بدن، نقص و کمال نیست؛ ولی خوابِ روح نقص است و از آنجا که معصوم در حالت خوابِ بدنی نیز شاهد اعمال امّت خود است تا در روز رستاخیر نسبت به آنها شهادت دهد، چنانچه قرآن فرمود: ﴿و جئنا بک علی هولاء شهیداً[۲] از کمال عدم تسلّط خواب بر روحش بهره‌مند است؛ و خواب چشم و سکون بدن، نه نقص است و نه منافی احاطه وجودی روح انسان کامل بر عالم و آدم.[۳]

رد روایات سهو نبی

عمومات و روایاتی وجود دارد که وقوع هر گونه سهو و نسیانی را از پیامبر نفی می‌کند؛ به گونه‌ای که در برخی روایات صریحاً وقوع سهو در نماز پیامبر(ص) انکار گردیده است؛ مثلا زراره از امام صادق(ع) سؤال می‌کند: آیا پیامبر در عمر خود سجده سهو به جا آورد؟ امام در پاسخ می‌فرماید: نه، پیامبر سجده سهو انجام نداد، بلکه هیچ انسان آگاه و عالمی، سجده سهو به جا نمی‌آورد؛ یعنی سجده سهو برای کسانی است که از یاد خدا غافل شده‌اند، دچار فراموشی و زیاده و نقصان در اجزای نماز می‌گردند؛ امّا کسانی که دائماً خود را در محضر خدا می‌بینند و حتّی در غیر نماز نیز لحظه‌ای از توجّه به او غفلت نمی‌کنند چگونه ممکن است در نماز دچار سهو گردیده، نیاز به سجده سهو پیدا نمایند؟![۴]

روایات سهو نبی گذشته از آن که از جهت راویان آنها مورد اشکال است، چون کسانی که آن روایات را نقل کرده مجهول‌الحال هستند، از نظر صدور نیز تام نیست. و دیگر اینکه آن اخبار، خبر واحد است؛ و در مسائل اعتقادی مثلا جواز سهو برای پیامبر هرگز نمی‌توان به آن گونه اخبار اعتماد کرد، چون مسائل اعتقادی (جواز سهو نبی) با خبر واحد ثابت نمی‌شود.

گذشته از ضعف روایاتی که سهو نبی را نقل کرده‌اند از نظر متن نیز تناقضات بسیاری بین آنها وجود دارد. به عنوان مثال داستان سهو نبی یا سجده سهو بعد از نماز یا اینکه حضرت خشمگین شد، به صورت‌های بسیار مختلف در روایات آمده است؛ در مجموع معلوم می‌شود که نحوه نقل این جریان، خود دلیل بر مشکوک بودن اصل مسئله است و داستان به گونه‌ای نقل شده که هرگز با شأن پیامبر سازگار نیست.[۵]

و بعید نیست این گونه روایات که در کتب شیعه آمده از باب تقیّه گفته شده باشد؛ زیرا در کتاب‌های اهل سنّت، مسئله سهو نبی در نماز بسیار مطرح شده، و اهل‌سنت عصمت را به آن نحو کامل و دقیق که شیعه معتقد است باور ندارند؛ چنان‌که شیخ طوسی می‌گوید: «آنچه که من بر اساس آن فتوا می‌دهم، مضمون روایاتی است که صدور سهو در نماز پیامبر را نفی می‌کند؛ امّا اخباری که دلالت بر سهو پیامبر در نماز دارد، مورد پذیرش ما نیستند، چون موافق با نظریه اهل‌سنت می‌باشند و لذا معلوم می‌شود که از روی تقیه صادر شده است.»[۶]

شیخ صدوق درباره سهو نبی در نماز این روایت را آورده است: «خداوند رسول خود را به خواب برد تا آفتاب طلوع کرد و نماز صبح او قضا شد، و نیز او را دچار سهو کرد تا در نمازی در رکعت دوم سلام بگوید»؛[۷] صدوق بر اساس این روایت معتقد بر نظریه «اسهاء» شده است. و مرادش آن است که پیامبر به خودی خود دچار سهو و فراموشی نمی‌گردد، لیکن گاه خداوند او را دچار فراموشی می‌کند تا حکم سهو در نماز را عملاً به مردم تعلیم دهد. یا به جهت این که بشر بودن انبیا هر چه بیشتر برای مردم روشن گردد تا مبادا درباره آنها غلوّ کرده و برای آنان مقامی بالاتر از بندگی قائل شوند.



مطالعه بیشتر

۱. جعفر سبحانی، الهیات، ج۳، صفحات ۱۹۳ و ۲۰۵ و ۲۰۶، نشر مؤسسه امام صادق(ع)، قم، ۱۴۱۷ ق.

۲. مجلسی، بحار، ج۱۷، ص۱۰۲، نشر دار الاحیاء لتراث العربی، ۱۴۰۳ ق.

۳. جوادی آملی، ولایت فقیه، ص۷۸، انتشارات الزهراء، تهران، ۱۳۷۲ ش.

۴. قیصر التمیمی، نظریه الاسهاء عند الشیخ الصدوق، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی.

منابع

  1. کلینی، محمّد بن یعقوب، الفروع فی الکافی، تهران، نشر دار الکتب اسلامیه، ۱۳۷۷ ش، ج۳، ص۳۵۵، باب من تکلم فی صلاته، حدیث ۱، صدوق، من لا یحضره الفقیه، قم، نشر جامعه مدرسین، بی‌تا، ج۱، ص۳۵۸، حدیث ۱۰۳۱.
  2. نساء/ ۴۱.
  3. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، نشر مرکز اسراء، ۱۳۷۶ ش، ج۹، ص۴۸.
  4. یوسفیان، حسن، پژوهشی در عصمت معصومان، نشر پژوهش‌گاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ۱۳۷۷ ش، ص۲۴۹.
  5. همان، ص۲۴۶ و ۲۴۷.
  6. طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الاحکام، بیروت، نشر دار التعاریف للمطبوعات، ۱۴۱۲ ق، ج۲، ص۳۵۱.
  7. صدوق، محمد بن علی بن بابویه، من لا یحضره الفقیه، نشر پیشین، ص۳۵۸، حدیث ۱۰۳۱.