خواستگاری زن از مرد

نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۲۲:۳۷ توسط Rezapour (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
سؤال

آیا پدر دختر می‌تواند از پسری برای دخترش خواستگاری کند چون حضرت شعیب «ع» این کار را برای دخترش انجام دادند، آیا در صورت جواب رد پسر ضربهٔ روحی به دختر نمی‌خورد؟


ازدواج و تشکیل خانواده در هر منطقه ای با آداب و رسومی همراه است که از جمله این آداب و رسوم، مراسم خواستگاری می‌باشد و آگاهی از حدود و فلسفه آن، برای ما لازم است. دراغلب موارد خانواده مرد به خواستگاری زن می‌رود و پس از انجام آداب مربوطه، در صورت قبول طرفین، کار به مرحله عقد شرعی و رسمی ازدواج می‌رسد. البته گاهی اوقات دیده شده یا شنیده شده که خواستگار، خانواده دختر بوده است و بخاطر این خرق عادت و رسوم مشکلی هم پیش نیامده؛ حتّی در بعضی کشورها مانند هندوستان، در برخی مناطق مرسوم است که خانواده دختر به خانواده پسر پیشنهاد ازدواج می‌کند یا حداقل از طرف خانواده دختر پیشنهاد می‌شود که مثلاً ما آمادگی داریم دخترمان را به ازدواج پسر شما درآوریم.

چنین قضیه ای در صدر اسلام نیز اتفاق افتاده است؛ به این صورت که زنی در خدمت پیامبر اکرم آمد و اظهار آمادگی برای ازدواج با پیامبر(ص) را نمود. پیامبر(ص) در جواب سکوت فرمود، مرد مسلمانی آنجا بود، عرض کرد: «یا رسول اللهّ! اگر شما راحاجتی به این خانم نیست او را به من تزویج کنید». پیامبر قبول کردند و زن نیز در مقابل اجازه پیامبر پذیرفت که با مهریه ای برابر با آموزش چند سوره از قرآن به ازدواج آن مرد دربیاید.[۱]

در شرع مقدس اسلام هم، هیچ دلیلی مبنی بر عدم جواز خواستگاری کردن زن از مرد، وجود ندارد و بهترین دلیل بر جواز آن، وقوع آن در حضور پیامبر اسلام(ص) می‌باشد. البته هر پدیده ای اجتماعی هنجار، موقعیّت و شرایط مناسب خود را می‌طلبد. همان‌طور که بیان شد، مثلاً در فرهنگهایی مانند برخی مناطق کشور هندوستان خواستگاری زن از مرد، از قدر و منزلت زن نمی‌کاهد و او را در چشم مرد کوچک نمی‌کند و حتی اگر جواب خواستگاری از طرف خانواده مرد منفی باشد، موجب سرشکستگی خانواده دختر نمی‌شود و از نظر روانی هم برای دختر شکننده نیست، امّا آیا در فرهنگهایی مانند فرهنگ کشور ما واقعاً این چنین است؟ آیا اگر زن در پاسخ خواستگاری از مردی جواب ردّ بشنود می‌تواند تحمل کند؟ و باعث شکست عاطفی و روانی اش نمی‌شود؟

برای روشن‌تر شدن مسئله نظر شمارا به چند مطلب اساسی جلب می نمائیم:

خواستگاری اظهار طلب است نه فقط یک حق انتخاب

خواستگاری به معنای نهایت طلب و شدت خواستن است. بنابر این خانواده ای که به خواستگاری دختری می‌رود باید واقعاً خواستار ازدواج با او باشند و با رفتارشان این خواستاری و تمنا و علاقه‌مندی را نشان دهند.[۲]

از طرف دیگر خواستگاری مرد از زن بر طبق نظر علّامه طباطبائی در تفسیر المیزان، مطابق فطرت و طبیعت شمرده و توجیه شده است؛ «از آنجا که زن باید جنس مخالف خود، یعنی مرد را مجذوب خود کند و مرد برای اینکه نسل بشر، باقی بماند و به طرف او و ازدواج، با زن برود، خداوند در آفرینش انسان خلقت زن را لطیف قرار داد …».[۳] لذا دختران بر اساس ساختار روحی و روانی شان به انتخاب شدن گرایش دارند و به قول شهید مطهری «آفرینش، مرد را مظهر طلب و عشق، و زن را مظهر محبوبیت و معشوقیت قرار داده است. احساسات مرد نیازآمیز و احساسات زن نازخیزاست. احساسات مرد، طالبانه و احساسات زن مطلوبانه است[۴]».

اینکه از قدیم الایام هم مردان به خواستگاری زنان می‌رفته‌اند و از آنها تقاضای همسری می‌کرده‌اند نشانه حیثیت و احترام زن بوده است. براین اساس حفظ حدود و توجه به ارزشهای اخلاقی و رعایت برخی آداب عرفی و خانوادگی موجّه که زیر بنای عفت و عزت جوانان را تشکیل می‌دهد و هم برای پسران ضروری است و هم برای دختران، لکن حفظ این امور از ناحیه دختر و خانواده دختران ضروری تر است؛ زیرا لطافت روح دختران و غلبه داشتن عواطف و احساسات جنس مؤنث ایجاب می‌کند به موضوع حفظ حریم و عفاف خود بیش از جنس مذکر توجه کنند و با پیش قدم نشدن در امر ازدواج مهرتأیید دیگری بر گوهر بودن خود بزنند.

داستان دختران حضرت شعیب و حضرت موسی

در تاریخ آمده است که حضرت شعیب به موسی(ع) گفت: «من می‌خواهم یکی از دو دخترم را به همسری تو درآورم به شرط آن که هشت سال برای من کار کنی و اگر تا ده سال کار خود را افزایش دهی، محبّتی از طرف توست، من نمی‌خواهم کار سنگینی بردوش تو نهم، ان شاء الله مرا از شایستگان خواهی یافت». و موسی(ع) با پیشنهاد شعیب(ع) موافقت کرد.[۵]

همان‌طور که بیان شد، از شرطی که حضرت شعیب(ع) برای ازدواج موسی(ع) با صفورا، دخترش قرار داد و حضرت موسی(ع) هم این شرط را قبول نمود، برمی آید که موسی(ع) از قبل خواستار ازدواج با دختر شعیب نبی(ع) بوده است و گرنه زیر بار چنین شرطی نمی‌رفت: گذشته از این که در این مورد دو پیامبر حضور دارند. از طرفی دیگر حضرت موسی(ع) مدت زیادی در خانه حضرت شعیب(ع) زندگی کردند و حضرت شعیب(ع) از صفات اخلاقی مثبت و روحیات حضرت موسی خبر داشتند و می‌دانستند که حضرت موسی با دخترشان تناسب‌های زیادی با هم دارند و بالاترین آنها تناسب در ایمان و دینداری بود. حضرت موسی نیز دارای سجایا و صفات اخلاقی والایی بودند و اگر نمی‌خواستند با دختر حضرت شعیب ازدواج کنند حتماً به شکلی منطقی برخورد می‌کردند که از نظر روحی آسیبی به دختر حضرت شعیب نخورد؛ نیز احتمال دارد که حضرت شعیب این مسئله را دور از نظر دخترانشان مطرح کرده‌اند؟! اگر جواب منفی باشد به آنها ضربه ای نخورد.

نکاتی پیرامون خواستگاری

در ارزشگذاری مقام انسانی زن و مرد، وحدت نوع اقتضاء می‌کند که میان آن دو از جهت بعد جنسیّت هیچ تفاوتی نباشد، یعنی هیچ‌یک از زن و مرد وجود تبعی و ثانوی ندارد و در بیان قرآن کریم، طبق تأکید علّامه طباطبائی، منظور از «خلقت حوا از آدم»، همان وحدت نوع و تماثل و تشابهی است که در اصل و حقیقت انسانی دارند.[۶] لذا در برخی روایات آمده است که حتّی وقتی آدم(ع) به حوا(ع) گفت: «پیش من بیا»، حوا گفت: «نه! تو پیش من بیا» و خداوند نیز به آدم دستور داد که به سراغ حوا برود و رسم خواستگاری مرد از زن نیز شاید از همین ناشی شده باشد.[۷]

به هرحال اینکه در اکثر موارد رسم براین است که مرد به خواستگاری زن می‌رود علل و عواملی دخیل بوده‌اند؛ لذا این یک هنجار اجتماعی محسوب می‌شود. مگر اینکه مواردی به دلایلی مخصوص ایجاب کند که خواستگاری از طرف زن صورت پذیرد که دراین باره توجّه به چند تذکّرضروری به نظر می‌رسد:

اولاً: در انتخاب همسر و تصمیم برای ازدواج، نباید تسلیم احساسات شد؛ بلکه باید با تفکّر و دور اندیشی و از طرف دیگر با مشورت و همفکری والدین و افراد خبره و دلسوز، در تمامی مراحل اقدام نمود.

ثانیاً. به علّت تفاوتی که بین پسر و دختر، به‌طور طبیعی وجود دارد، بهتر آن است که خواستگاری از طرف مرد باشد. اگر عکس این قضیه اتفاق بیفتد؛ حیثیت و ارزش دختر در شرف تهدید قرار می‌گیرد. زیرا دختران براساس ساختار روحی و روانی شان به انتخاب شدن گرایش دارند؛ درست همانند گلهایی که در گستان انتخاب می‌شوند. این گرایش دروجودشان باعث می‌شود، اگردر انتخاب شریک زندگی خود اقدام به گزینش کنند، ولی با پاسخ سرد یا منفی طرف مقابل روبرو شوند چه بسا برایشان شکننده باشد و احساس کنند که قابلیت «محبوب واقع شدن» ندارند.

در پایان پیشنهادی مطرح می‌شود تا دختران جوانی که همسر آینده خودشان را بر اساس ملاکها و معیارهای صحیح و مناسب انتخاب کرده‌اند و احتمال قوی دهند که در صورت پیشنهاد ازدواج به آنها پاسخ مثبت دریافت کنند، بتوانند با عملی کردن آن هم از حالت انتظار بیرون آیند و هم با پاسخ منفی مردان مواجه نشوند و به تعادل روحی و عزت و کرامت انسانی شان لطمه وارد نشود، مشروط براینکه در اجرای این پیشنهاد وقت کافی صورت گیرد. زیرا مواردی دیده و شنیده شده که در اثر بی دقتی در این امر دختران جوان بالأخص در قشر دانشجو، دچار شکست روانی و شخصیتی شدیدی شده‌اند و اصلاً از ازدواج متنفر گردیده‌اند.

برای این امر باید از فردی مورد اعتماد، دلسوز و متأهل خواسته شود که دختر مورد نظر را به فرد یا افراد صالح و شایسته که در صدد ازدواج هستند معرفی کند، بطوری که آن فرد از این قضیه مطلع نشود و بعداً دختر مورد نظر را از خانواده اش خواستگاری کند و مقدمات ازدواج را فراهم آورد. باز تأکید می‌شود که فرد واسطه باید راز نگه دار، دلسوز، مورد اعتماد و حتماً خودش متأهل باشد.

تقویت

توجه داشته باشید که فقط علاقه شما کافی نیست؛ باید او هم نسبت به شما علاقه داشته باشد؛ زیرا عشق دو طرفه است. اگر مطمئن هستید که ایشان هم به شما علاقه دارد، می‌توانید به این عشق امیدوار باشید و به نحوی ابراز کنید. اما اگر ایشان آشنایی کافی با شما ندارد یا علاقه‌ای به شما ندارد، در این صورت اظهار علاقه و صحبت به ایشان نوعی تحقیر خود محسوب می‌شود.[۸]

به هر حال از نظر روان شناختی لازم است اقدام و پیشنهاد از طرف ایشان باشد نه شما. در این صورت مطمئن می‌شوید که واقعاً می‌خواهید با شما ازدواج کند. بهترین راهی که می‌توانید در پیش بگیرید این است که فردی متدین و رازدار را واسطه قرار دهید. کسی که هم شما به وی اعتماد دارید و هم ایشان. به این صورت که نظر او را درباره ازدواج و انتخاب همسر سؤال کند. شاید ایشان فرد دیگری را انتخاب کرده باشد و شما از آن اطلاعی ندارید. یا ملاک‌هایی را در نظر داشته باشد که با ملاک‌های شما سازگار نیست. با استفاده از این روش معلوم می‌شود که نظر او چیست.[۹]

اگر به شما علاقمند باشد، قطعاً اظهار می‌کند و اگر توجهی به این مسئله نداشته باشد یا شناختی نسبت به شما نداشته باشد، فردی که واسطه قرار داده‌اید، می‌تواند شما را برای ایشان معرفی کند بدون اینکه از علاقه شما نسبت به ایشان سخنی به میان آورد اگر واقعاً ایشان به این موضوع و ازدواج با شما علاقمند باشد، پیشنهاد می‌کند. این بهترین و مطمئن‌ترین راهی است که شما می‌توانید در پیش بگیرید.

تقویت۲

در ابتدا لازم است ذکر شود که در صیغه عقد، درخواست ازدواج از جانب زن و پذیرش آن از طرف مرد است و از نظر حکم اسلامی خواستگاری زن حرام نمی‌باشد و این (خواستگاری مرد) از سنّت و عرف جامعه است. هرچند سنّتی خوب و پسندیده است و با تحلیل و بررسی آن به درستی و هماهنگی آن با روحیّات دخترو پسر پی‌می‌بریم.

از دوران گذشته و در بسیاری از اقوام و ملل مختلف خواستگاری مردان مرسوم بوده که از بزرگترین عوامل حفظ حیثیّت و احترام زن بوده است، پس این رسم منحصر به جامعه اسلامی یا ایران نمی‌باشد.

استاد شهید مطهّری در این باره سخن جامع و کاملی دارند:

طبیعت، مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن، طبیعت زن را گُل و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرارداده است. (مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، قم: صدرا، ابتدای کتاب)

این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است که در غزیزه مرد نیاز و طلب و در غریزه زن ناز و جلوه قرار داده است. ضعف جسمانی زن را در مقابل نیرومندی جسمانی مرد با این وسیله جبران کرده است.

خلاف حیثیّت و احترام زن است که به دنبال مرد بدود، برای مرد قابل تحمّل است که از زنی خواستگاری کند و جواب رّد بشنود و آن‌گاه از زن دیگری خواستگاری کند و جواب رّد بشنود تا بالآخره زنی رضایت خود را به همسری با او اعلام کند.

اما برای زن که می‌خواهد محبوب و معشوق و مورد پرستش باشد و در قلب مرد نفوذ کند تا بر دل او حکومت نماید، قابل تحمّل و موافق غریزه نیست که مردی را به همسری خود دعوت کند واحیاناً جواب رّد بشنود و سراغ مرد دیگری برود.

به عقیده ویلیام جیمز فیلسوف معروف آمریکایی: حیا و خودداری ظریفانه زن غریزه نیست بلکه دختران حوّا، در طول تاریخ دریافتند که عزّت و احترامشان به این است که دنبال مردان نروند و خود را مبتذل نکنند و از دسترس مرد، خود را دورنگه دارند، زنان این درس‌ها را در طول تاریخ دریافتند و به دختران خود یاد دادند.

مرد، خریدار وصال زن است و با خضوع و خشوع، خود را نیازمند به عشق به زن نشان می‌دهد و او با بی‌نیازی تمام در مقام معشوقیت، سنگ محک مدعیّان عشق شده و بهترین را انتخاب می‌کند.

در طول تاریخ، زن مظهر عشق و جمال ـ با کمال خردورزی و هنر توانست مرد را در هر مقامی و هر وضعی که بوده است به آستان خود بکشاند و خود را مظهر مطلوبیت و پاسخگویی قرار داده است.

این بهترین ضامن حیثیت و احترام زن و جبران کننده ضعف جسمانی او در مقابل نیروی جسمانی مرد است و هم بهترین عامل حفظ تعادل و توازن زندگی مشترک آنهاست. (مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، قم: صدرا، ۱۳۷۸، ص۳۹ و ۴۰؛ صدوق، من لا یحضره الفقه، انتشارات الاعلمی المطبوعات، ج۳، ص۲۴۷، کناب النکاح)

استاد فرزانه آیت الله جوادی آملی در کتاب ارزشمند زن در آینه جلال و جمال روایتی پیرامون خلقت آدم و حوّا نقل می‌کند. حضرت آدم آگاهی از خلقت حوّا از پروردگارش پرسید: این کیست که قرب و نگاه او مایه انس من شده است؟ خداوند فرمود: این حوّا است؛ آیا دوست داری که با تو بوده و مایه انس تو شود؟ آدم گفت: (آری). آنگاه خداوند فرمود: از من ازدواج با او را بخواه، چون صلاحیّت همسری تو را جهت علاقه جنسی نیز دارد… پس آدم عرض کرد: من پیشنهاد ازدواج با وی را عرضه می‌دارم.

بعد از ازدواج، آدم به حوّا گفت: به طرف من بیا و به من روکن؛ و حوّا به او گفت: تو به سوی من روکن. خداوند امر کرد که آدم برخیزد و به طرف حوّا برود.

این همان راز خواستگاری مرد از زن است وگرنه زن به خواستگاری مرد برمی‌خواست.

پس در نتیجه:

۱ـ الزام شرعی در خواستگاری مرد نبوده و خواستگاری زن حرام نمی‌باشد.

۲ـ رسم خواستگاری مرد منحصر به ایران و جوامع اسلامی و زمان حاضر نبوده بلکه از دیر باز در اقوام و ملل مختلف مرسوم بوده است.

۳ـ خواستگاری مرد مطابق با راز خلقت انسان و هماهنگ با روحیات ونقش زن و مرد در زندگی است.

۴ ـ شکست و ناکامی در خواستگاری، برای مرد قابل تحمّل است اما در زن اثر روحی ـ روانی نامطلوب می‌نهد.

۵ ـ خواستگاری مرد ضامن حفظ تعادل نظام اجتماعی است و ایجاد توازن میان قدرت جسمانی مرد و ضعف جسمانی زن است.

۶ ـ در مجموع خواستگاری مرد نوعی احترام به شخصیّت زن است.



مطالعه بیشتر

  • احمدی، محمدرضا، خواستگاری، قم: دفتر نشر معارف (وابسته به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها)، ۱۳۹۱.
  • پلنگ‌پوش، منیژه، خواستگاری (۹۰ نکته کاربردی برای مراسم خواستگاری)، نوش، ۱۳۸۵.
  • حسینی، سیدحسین، آیین خواستگاری و ازدواج، تهران: منیر، ۱۳۸۹.
  • معظمی گودرزی، شهره، بررسی خواستگاری در فقه و حقوق، تهران: نیک ملکی، ۱۳۹۱.


منابع

  1. ذاکری، مجتبی، فلسفه ازواج دائم وموقت در اسلام، تهران، غدیر خم، ۱۳۸۰، ص۱۱، نقل از تفسیر سیوطی، ج۵، ص۲۰۹؛ ذیل آیه شریفه «و امرأهً مؤمنه ان وهبت نفسها للنّبی» احزاب/۵۰.
  2. حسینی، علی اکبر، اخلاق در خانواده، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، ماهنامه پیام زن، ش ۱، ۱۳۷۱.
  3. طباطبائی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۸۱، چاپ دوم، ص۴۰۹.
  4. مطهری، مرتضی، مسئله حجاب، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۶۸، ص۲۱۴.
  5. محمدی اشتهاردی، محمد، قصه‌های قرآن، تهران. مؤسسه انتشارات نبوی، ۱۳۷۹، ص۲۴۹.
  6. مرتضی، سید ضیاء، درآمدی بر شناخت مسایل زنان، قم، دفتر تبلیغات حوزه علمیه، ماهنمامه پیام زن، ش ۶۸، ۱۳۷۶؛ نقل از تفسیر المیزان، چاپ چهارم، ص۱۳۶.
  7. مرتضی، سید ضیاء، درآمدی بر شناخت مسایل زنان، قم، دفتر تبلیغات حوزه علمیه، ماهنمامه پیام زن، ش ۶۸، ۱۳۷۶، نقل از من لا یحضر الفقیه، چاپ سوم، ص۳۸۰.
  8. اکبری، محمود، دختران، پندها و هشدارها، انتشارات گلستان ادب، ۱۳۸۱، فصل اول.
  9. صافی، احمد، خانواده متعادل، انجمن اولیا و مربیان، ۱۳۷۴ش.