پیش نویس:فلسفه خلقت گناهکار: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
=== شهید مطهری === | === شهید مطهری === | ||
* خداوند انسان گناهکار را نیافریده، بلکه موجودی را آفریده است که توان رسیدن به مقاماتی فراتر از فرشتگان و نزدیکی به سرچشمه هستی را دارد؛ بنابراین، انسان با داشتن قابلیت تکامل و تقرب به کمالات بینهایت، شایسته آفرینش است و هدف از خلقت او را باید در همین ظرفیت تکاملش جستجو کرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=هدف زندگی|سال=1360|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه|صفحه=7|مکان=قم}}</ref> | * خداوند انسان [[گناهکار]] را نیافریده، بلکه موجودی را آفریده است که توان رسیدن به مقاماتی فراتر از [[فرشتگان]] و نزدیکی به سرچشمه هستی را دارد؛ بنابراین، [[انسان]] با داشتن قابلیت تکامل و تقرب به کمالات بینهایت، شایسته آفرینش است و هدف از خلقت او را باید در همین ظرفیت تکاملش جستجو کرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=هدف زندگی|سال=1360|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه|صفحه=7|مکان=قم}}</ref> | ||
* البته در چرايی خلقت انسان سخن بسيار گفته شده است و بسيار میتواند سخن گفت و بطور كوتاه ديدگاه درست در علت خلقت انسان اين است كه به كمال برتر برسد زيرا انسان است كه میتواند | * البته در چرايی خلقت انسان سخن بسيار گفته شده است و بسيار میتواند سخن گفت و بطور كوتاه ديدگاه درست در علت خلقت انسان اين است كه به كمال برتر برسد زيرا انسان است كه میتواند حتی فراتر از فرشتگان تعالی پيدا كند. پس هدف از خلقت انسان را میتوان در ماهيت تكاملپذير انسان جستجو كرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=هدف زندگی|سال=1360|نام=مرتضی|نام خانوادگی=مطهری|ناشر=دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه|صفحه=7|مکان=قم}}</ref> | ||
=== علامه طباطبائی === | === علامه طباطبائی === | ||
* برای هریک از این انتخابها نیز عاقبتی درنظر گرفته شده است که انسانها از آن آگاه هستند؛ بنابراین خداوند انسان را برای رفتن به جهنم خلق نکرده است. هدف خداوند آن است که انسان مشمول رحمت او واقع شود و به سعادت و کمال شایسته خود، برسد. حالا خداوند به خاطر این که عدهای قدردانی نکرده و مرتکب گناه میشوند باید سفره جود و کرم خود را برچیند؟ اگر انسان خود نمیخواهد از نعمات استفاده کند و به سعادت واقعی برسد، ارتباطی با جود و کرم منعم ندارد.<ref>ر. ک. علامه طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ترجمه سیدمحمد باقر موسوی همدانی، چ ۴، ۱۳۷۰، ج۱۱، ص۱۰۱.</ref> | * برای هریک از این انتخابها نیز عاقبتی درنظر گرفته شده است که انسانها از آن آگاه هستند؛ بنابراین [[خداوند]] انسان را برای رفتن به [[جهنم]] خلق نکرده است. هدف خداوند آن است که انسان مشمول رحمت او واقع شود و به سعادت و کمال شایسته خود، برسد. حالا خداوند به خاطر این که عدهای قدردانی نکرده و مرتکب گناه میشوند باید سفره جود و کرم خود را برچیند؟ اگر انسان خود نمیخواهد از نعمات استفاده کند و به سعادت واقعی برسد، ارتباطی با جود و کرم منعم ندارد.<ref>ر. ک. علامه طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ترجمه سیدمحمد باقر موسوی همدانی، چ ۴، ۱۳۷۰، ج۱۱، ص۱۰۱.</ref> | ||
* در بعضی از تفاسیر یکی از اهداف خداوند از خلقت آدم را علم و دانشی میدانند که خداوند آن را به [[حضرت آدم]] آموزش داد؛ علم و دانشی که ملائکه توان دریافت آن را نداشتند و فراگرفتن آن فقط برای آدم امکانپذیر بود و ارزشی بسیار والا دارد که حتی از عبادت مهمتر میباشد. این مفسران مستند خود را آیات بعد که درباره دریافت اسماء الهی توسط آدم از سوی خدا است قرار میدهند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=المیزان فی تفسیر القرآن|سال=۱۳۹۰|نام=محمدحسین|نام خانوادگی=طباطبایی|ناشر=مؤسسة الأعلمی للمطبوعات|صفحه=۱۱۷|مکان=بیروت}}</ref> | |||
=== مصباح یزدی === | === مصباح یزدی === | ||
خداوند متعال انسان را برای گناه کردن نیافرید؛ بلکه برای آفرینش انسان دو هدف را میتوان تصور کرد:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معارف قرآن|نام=محمدتقی|نام خانوادگی=مصباح یزدی|ناشر=مؤسسه در راه حق|جلد=1|صفحهها=179|مکان=قم}}</ref>'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معارف قرآن|نام خانوادگی=مصباح یزدی|نام=محمدتقی|جلد=3|صفحهها=155|ناشر=مؤسسه در راه حق|مکان=قم}}</ref>''' | خداوند متعال انسان را برای گناه کردن نیافرید؛ بلکه برای آفرینش انسان دو هدف را میتوان تصور کرد:<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معارف قرآن|نام=محمدتقی|نام خانوادگی=مصباح یزدی|ناشر=مؤسسه در راه حق|جلد=1|صفحهها=179|مکان=قم}}</ref>'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=معارف قرآن|نام خانوادگی=مصباح یزدی|نام=محمدتقی|جلد=3|صفحهها=155|ناشر=مؤسسه در راه حق|مکان=قم}}</ref>''' | ||
* هدف متوسط: از آیات قرآن و روایات اسلامی برمیآید که هدف متوسط خلقت عبادت و بندگی خداست و این مطلب در تمام پدیدههای عالم، ساری و جاری است: {{قرآن|وَ إِن مِّن شَیْءٍ إِلآ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِی وَ لَـَکِن لآ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُم ...|ترجمه=همه موجودات، تسبیح خدا میگویند; ولی شما تسبیح آنان را نمیفهمید.|سوره=اسرأ|آیه=44}} و همچنین قرآن کریم، درباره هدف متوسط در انسان و جن میفرماید: {{قرآن|وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاْ نسَ إِلآ لِیَعْبُدُون|ترجمه=من جن و انس را نیافریدم جز برای این که عبادتم کنند|سوره=ذاریات|3=56}} | * هدف متوسط: از آیات قرآن و روایات اسلامی برمیآید که هدف متوسط خلقت عبادت و بندگی خداست و این مطلب در تمام پدیدههای عالم، ساری و جاری است: {{قرآن|وَ إِن مِّن شَیْءٍ إِلآ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِی وَ لَـَکِن لآ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُم ...|ترجمه=همه موجودات، تسبیح خدا میگویند; ولی شما تسبیح آنان را نمیفهمید.|سوره=اسرأ|آیه=44}} و همچنین قرآن کریم، درباره هدف متوسط در انسان و [[جن]] میفرماید: {{قرآن|وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاْ نسَ إِلآ لِیَعْبُدُون|ترجمه=من جن و انس را نیافریدم جز برای این که عبادتم کنند|سوره=ذاریات|3=56}} | ||
* هدف عالی: این هدف رسیدن به مبدأ و منشأ نور هستی است؛ یعنی نهایت سیر مخلوقات اوست.{{قرآن|وَ أَنَّ إِلَیَ رَبِّکَ الْمُنتَهَیَ|ترجمه=انتهای سیر انسان به سوی خداوند است|سوره=نجم|آیه=42}} و آیه {{قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَیْهِ رَاجِعُون|ترجمه=ما از خداییم و به سوی او برمیگردیم|سوره=بقره|آیه=156}} آیات مذکور غایت و نهایت سیر را روشن میکنند، رسیدن به خدا، همان به کمال رسیدن مخلوقات است، پدیدههای هستی وقتی کمال آخر خود را مییابند که به خداوند متعال نزدیک شوند. | * هدف عالی: این هدف رسیدن به مبدأ و منشأ نور هستی است؛ یعنی نهایت سیر مخلوقات اوست.{{قرآن|وَ أَنَّ إِلَیَ رَبِّکَ الْمُنتَهَیَ|ترجمه=انتهای سیر انسان به سوی خداوند است|سوره=نجم|آیه=42}} و آیه {{قرآن|إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَیْهِ رَاجِعُون|ترجمه=ما از خداییم و به سوی او برمیگردیم|سوره=بقره|آیه=156}} آیات مذکور غایت و نهایت سیر را روشن میکنند، رسیدن به خدا، همان به کمال رسیدن مخلوقات است، پدیدههای هستی وقتی کمال آخر خود را مییابند که به خداوند متعال نزدیک شوند. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۶: | ||
=== مکارم شیرازی === | === مکارم شیرازی === | ||
* خدا موجودی آفرید كه | * خدا موجودی آفرید كه گل سر سبد عالَم هستی محسوب می شود، به خاطر زمینه هایی كه در وجود او نهاد. و آیه {{متن عربی|و علّم آدم الاسماءَ كلّها|ترجمه=خداوند به آدم تمامی اسما را آموخت}}؛ ، شاید به این معنا باشد كه خداوند زمینه رشد و تكامل را در وجود انسان قرار داد. وی با این زمینه می تواند به حقایقی از عالَم دست یابد كه حتی فرشتگان از آن اظهار عجز نموده اند. بشر امروز توانسته است در اثر علم و آگاهی و تجربه به مراحلی برسد كه هیچ موجود دیگری این قدرت را ندارد. بنابراین خلقت آدم با دارا بودن زمینه های كمال و ترقی بسیار عالی و بر جسته است ، گرچه برخی انسان ها از این زمینه ها سوء استفاده می كنند، امّا سوء استفاده دلیل نمی شود كه خدا از اصل خلقت آن ها خودداری كند، همان طوری كه خداوند درختان را آفرید كه فوائد بسیار دارد، امّا گاهی در اثر آتش سوزی باعث تخریب [[اسلام و محیط زیست|محیط زیست]] می شود. همین طور دریا و آب كه بسیار خوب است گرچه گاهی عامل فساد می شود.'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|صفحه=178|سال=۱۳۷۱|ناشر=دارالکتب الاسلامیة|مکان=تهران}}</ref>'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|جلد=22|صفحه=392|سال=۱۳۷۱|ناشر=دارالکتب الاسلامیة|مکان=تهران}}</ref> | ||
* اطاعت و فرمانبرداری واقعی: بعضی از مفسران با تفاوت گذاشتن میان [[عبادت]] و اطاعت فرشتگان و انسان معتقدند انسان چون در معرض وسوسههای [[شیطان]] قرار دارد، اطاعت و فرمانبرداری او بسیار باارزشتر از عبادت فرشتگان است که با چنین محدودیتهایی مواجه نیستند.'''<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تفسیر نمونه|نام=ناصر|نام خانوادگی=مکارم شیرازی|صفحه=174|ناشر=دارالکتب الاسلامیة|سال=۱۳۷۱|مکان=تهران}}</ref>''' | |||
=== محمود رجبی === | === محمود رجبی === |
نسخهٔ ۲۵ مهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۲۰:۰۵
سؤال از چرایی آفرینش انسانهایی که گناه میکنند و شاید به جهنم بروند، در واقع بازتابی از دغدغهای عمیق درباره عدالت، رحمت و حکمت الهی است. که باید گفت: خداوند انسان را نه گناهکار، بلکه موجودی آگاه، مختار و دارای ظرفیت کمال میآفریند. گناه نتیجه انتخاب نادرست انسان است، نه اراده الهی بر گناهکاری او. اگرچه برخی انسانها به گناه آلوده میشوند، اما خود آفرینش آنها موهبت است، چرا که امکان زیستن، انتخاب، بازگشت، توبه، رشد و قرب الهی به انسانها داده شده است. بهعلاوه، خداوند راههای متعددی برای بخشش و نجات قرار داده تا انسان گناهکار از رحمت الهی ناامید نشود. بنابراین آفرینش چنین انسانهایی، نهتنها اشکالی ندارد، بلکه خود نشانهای از لطف و حکمت بیپایان خداوند است. خداوند انسان را گناهکار نیافریده است؛ بلکه موجودی را آفریده است که میتواند از فرشتگان که پاکترین موجودات هستند والاتر و به سرچشمه هستی نزدیکتر باشد.
نظرات اندیشمندان درباره فلسفه خلقت
شهید مطهری
- خداوند انسان گناهکار را نیافریده، بلکه موجودی را آفریده است که توان رسیدن به مقاماتی فراتر از فرشتگان و نزدیکی به سرچشمه هستی را دارد؛ بنابراین، انسان با داشتن قابلیت تکامل و تقرب به کمالات بینهایت، شایسته آفرینش است و هدف از خلقت او را باید در همین ظرفیت تکاملش جستجو کرد.[۱]
- البته در چرايی خلقت انسان سخن بسيار گفته شده است و بسيار میتواند سخن گفت و بطور كوتاه ديدگاه درست در علت خلقت انسان اين است كه به كمال برتر برسد زيرا انسان است كه میتواند حتی فراتر از فرشتگان تعالی پيدا كند. پس هدف از خلقت انسان را میتوان در ماهيت تكاملپذير انسان جستجو كرد.[۲]
علامه طباطبائی
- برای هریک از این انتخابها نیز عاقبتی درنظر گرفته شده است که انسانها از آن آگاه هستند؛ بنابراین خداوند انسان را برای رفتن به جهنم خلق نکرده است. هدف خداوند آن است که انسان مشمول رحمت او واقع شود و به سعادت و کمال شایسته خود، برسد. حالا خداوند به خاطر این که عدهای قدردانی نکرده و مرتکب گناه میشوند باید سفره جود و کرم خود را برچیند؟ اگر انسان خود نمیخواهد از نعمات استفاده کند و به سعادت واقعی برسد، ارتباطی با جود و کرم منعم ندارد.[۳]
- در بعضی از تفاسیر یکی از اهداف خداوند از خلقت آدم را علم و دانشی میدانند که خداوند آن را به حضرت آدم آموزش داد؛ علم و دانشی که ملائکه توان دریافت آن را نداشتند و فراگرفتن آن فقط برای آدم امکانپذیر بود و ارزشی بسیار والا دارد که حتی از عبادت مهمتر میباشد. این مفسران مستند خود را آیات بعد که درباره دریافت اسماء الهی توسط آدم از سوی خدا است قرار میدهند.[۴]
مصباح یزدی
خداوند متعال انسان را برای گناه کردن نیافرید؛ بلکه برای آفرینش انسان دو هدف را میتوان تصور کرد:[۵][۶]
- هدف متوسط: از آیات قرآن و روایات اسلامی برمیآید که هدف متوسط خلقت عبادت و بندگی خداست و این مطلب در تمام پدیدههای عالم، ساری و جاری است: ﴿وَ إِن مِّن شَیْءٍ إِلآ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِی وَ لَـَکِن لآ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُم ...؛ همه موجودات، تسبیح خدا میگویند; ولی شما تسبیح آنان را نمیفهمید.﴾(اسرأ:44) و همچنین قرآن کریم، درباره هدف متوسط در انسان و جن میفرماید: ﴿وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاْ نسَ إِلآ لِیَعْبُدُون56؛ من جن و انس را نیافریدم جز برای این که عبادتم کنند﴾(ذاریات)
- هدف عالی: این هدف رسیدن به مبدأ و منشأ نور هستی است؛ یعنی نهایت سیر مخلوقات اوست.﴿وَ أَنَّ إِلَیَ رَبِّکَ الْمُنتَهَیَ؛ انتهای سیر انسان به سوی خداوند است﴾(نجم:42) و آیه ﴿إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَیْهِ رَاجِعُون؛ ما از خداییم و به سوی او برمیگردیم﴾(بقره:156) آیات مذکور غایت و نهایت سیر را روشن میکنند، رسیدن به خدا، همان به کمال رسیدن مخلوقات است، پدیدههای هستی وقتی کمال آخر خود را مییابند که به خداوند متعال نزدیک شوند.
مکارم شیرازی
- خدا موجودی آفرید كه گل سر سبد عالَم هستی محسوب می شود، به خاطر زمینه هایی كه در وجود او نهاد. و آیه «و علّم آدم الاسماءَ كلّها؛ خداوند به آدم تمامی اسما را آموخت»؛ ، شاید به این معنا باشد كه خداوند زمینه رشد و تكامل را در وجود انسان قرار داد. وی با این زمینه می تواند به حقایقی از عالَم دست یابد كه حتی فرشتگان از آن اظهار عجز نموده اند. بشر امروز توانسته است در اثر علم و آگاهی و تجربه به مراحلی برسد كه هیچ موجود دیگری این قدرت را ندارد. بنابراین خلقت آدم با دارا بودن زمینه های كمال و ترقی بسیار عالی و بر جسته است ، گرچه برخی انسان ها از این زمینه ها سوء استفاده می كنند، امّا سوء استفاده دلیل نمی شود كه خدا از اصل خلقت آن ها خودداری كند، همان طوری كه خداوند درختان را آفرید كه فوائد بسیار دارد، امّا گاهی در اثر آتش سوزی باعث تخریب محیط زیست می شود. همین طور دریا و آب كه بسیار خوب است گرچه گاهی عامل فساد می شود.[۷][۸]
- اطاعت و فرمانبرداری واقعی: بعضی از مفسران با تفاوت گذاشتن میان عبادت و اطاعت فرشتگان و انسان معتقدند انسان چون در معرض وسوسههای شیطان قرار دارد، اطاعت و فرمانبرداری او بسیار باارزشتر از عبادت فرشتگان است که با چنین محدودیتهایی مواجه نیستند.[۹]
محمود رجبی
- موجودی كه میتواند چنين صعود و ترقی نمايد شايسته و ضروری است كه خلق شود. البته كمال انسان همانطور كه خداوند فرموده است، قرب الهی است.[۱۰]
- پس روشن شد كه چنين موجود قابل رشدی حيف است كه از نعمت هستی محروم شود.[۱۱]
شواهد قرآنی بر اختیار انسان
سوره انسان
﴿إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن نُّطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَّبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعًا بَصِیرًاإِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا كَفُورًا؛ (1)ما انسان را از نطفه آمیخته و مختلطی آفریدیم و او را از حالتی به حالتی و شکلی به شکلی درآوردیم، پس او را شنوا و بینا قرار دادیم. (2)ما راه را به او نشان دادیم یا سپاس گزار خواهد بود یا ناسپاس.﴾(انسان:2و3)
سوره کهف
﴿وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكُمْ ۖ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ ...؛ و بگو: حق فقط از سوی پروردگار شماست؛ پس هر که خواست ایمان بیاورد، و هر که خواست کافر شود.﴾(کهف:29)
سوره بقره
﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ؛ و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمین جانشینی خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آیا در آن کسی را میگماری که در آن فساد انگیزد و خونها بریزد و حال آنکه ما با ستایش تو [تو را] تنزیه میکنیم و به تقدیست میپردازیم فرمود من چیزی میدانم که شما نمیدانید﴾(بقره:30)
مطالب جمع آوری شده
/ و به همين جهت خداوند درباره متقيان كه به كمال رسيدهاند ميفرمايد:«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ»به راستي كه پرهيزكاران در باغها و جويبار در جايگاهي راستين نزد پادشاهي مقتدرند/قمر/ 55
___________________
حضرت علیمیفرماید: "بیگمان خدای سبحان دنیا را مقدمهای برای زندگی پس از آن قرار داده و آن را برای مردم، محل آزمایش شمرده تا هرکس که نیکوکارتر است، بشناسد...".(فرهنگ آفتاب، فرهنگ تفصیلی نهج البلاغه، عبدالمجید معادیخواه، ج 1، ص 77، نشر ذره.) بنابراین، انسان برای به تکامل رسیدن خلق شده و به طور کلی آفرینش نیز در راستای همین هدف خلق شده و تکامل و نزدیک شدن به خداوند، همان هدف غایی و نهایی است و چنین هدفی ذاتاً دارای ارزش و بالاتر از آن خوبی یافت نمیشود; و در این راستا انسان میتواند با اختیار و امکاناتی که در خدمت دارد به این هدف برسد و در غیر این صورت کوتاهی و کم همتی از خود انسانها است و دیگر آن که خداوند متعال در خلقت به دنبال منافع خویش نیست، بلکه منفعت و سود خلقت به مخلوق (انسان) برمیگردد; زیرا خداوند متعال ناقص نیست که نیازمند سود و منفعت باشد. من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگان جودی کنمهمان طور که گذشت انسان موجودی مختار و با اراده است. و قرآن کریم به صراحت اختیار انسان را ثابت کرده و میفرماید: "وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّکُمْ فَمَن شَآءَ فَلْیُؤْمِن وَ مَن شَآءَ فَلْیَکْفُر...;(کهف،29) بگو این حق است ]قرآن[ از سوی پروردگارتان! هرکس میخواهد ایمان بیاورد و هرکس میخواهد کافر شود!..." پس سعادت یا شقاوت انسان به دست خودش است، اگر راه کمال و صراط مستقیم را پیمود و رهنمودهای خداوند متعال را گوش داد و عمل کرد، سعادتمند شده و ازنعمتهای او در بهشت رضوان برخوردار میشود و لزومی ندارد که هیچ گونه شک و دودلی و یا تردید به خود راه دهد; بلکه با توکل و ایمان به خداوند متعال و عمل به دستورها و فرمانهای الهی راه راست و رسیدن به کمال نهایی را طی نماید. افزون بر آن چه گذشت، اگر خداوند متعال انسان را مانند سایر موجودات بدون اراده خلق میکرد، آن گاه پیمودن راه کمال و رسیدن به درجات عالی و... ارزش چندانی نداشت; بلکه آن چه نزد خداوند از ارزش بیشتری برخوردار است، به کمال رسیدن و نزدیک شدن به خداوند متعال با وجود مختار بودن دارای ارزش است.(ر. ک: تفسیر نمونه، آیةالله مکارم شیرازی و دیگران، ج 22، ص 393; ج 13، ص 375، دارالکتب الاسلامیه، تهران / انسانشناسی، تدوین مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ص 82 ـ 91، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی;، قم.)
_______
منابع
- ↑ مطهری، مرتضی (۱۳۶۰). هدف زندگی. قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه. ص۷.
- ↑ مطهری، مرتضی (۱۳۶۰). هدف زندگی. قم: دفتر انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه. ص۷.
- ↑ ر. ک. علامه طباطبائی، محمدحسین، المیزان، ترجمه سیدمحمد باقر موسوی همدانی، چ ۴، ۱۳۷۰، ج۱۱، ص۱۰۱.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین (۱۳۹۰). المیزان فی تفسیر القرآن. بیروت: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات. ص۱۱۷.
- ↑ مصباح یزدی، محمدتقی. معارف قرآن. ج۱. قم: مؤسسه در راه حق. صص۱۷۹.
- ↑ مصباح یزدی، محمدتقی. معارف قرآن. ج۳. قم: مؤسسه در راه حق. صص۱۵۵.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۷۱). تفسیر نمونه. تهران: دارالکتب الاسلامیة. ص۱۷۸.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۷۱). تفسیر نمونه. ج۲۲. تهران: دارالکتب الاسلامیة. ص۳۹۲.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر (۱۳۷۱). تفسیر نمونه. تهران: دارالکتب الاسلامیة. ص۱۷۴.
- ↑ رجبی، محمود (۱۳۷۹). انسانشناسی. مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره). ص۱۸۱.
- ↑ رجبی، محمود (۱۳۷۹). انسانشناسی. مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی(ره). ص۱۸۱.