اصحاب ایرانی امام هادی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:


== پیشینه ارتباط ائمه(ع) با شیعیان ایران تا زمان امام هادی(ع) ==
== پیشینه ارتباط ائمه(ع) با شیعیان ایران تا زمان امام هادی(ع) ==
به گفته محققان، دلایل زیادی وجود دارد که بیشتر [[شیعیان]] در قرن نخست هجری قمری از [[عراق]] و شهر [[کوفه]] بودند. فراوانی لقب کوفی برای راویان شیعی در این دوره، به‌عنوان دلیلی بر این مدعا دانسته شده است.<ref>جعفریان، رسول، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، تهران، نشر علم، ۱۳۹۰ش، ص۶۵۳.</ref> پس از کوفه شهر [[قم]]، دومین مرکز شیعه در [[ایران]] به‌شمار رفته که از آن به کوفه صغیر یاد شده است.<ref>جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ص۶۵۴.</ref> از دوره [[امام باقر(ع)]] و [[امام صادق(ع)]]، وجود لقب قمی در اسامی راویان [[حدیث]] [[ائمه(ع)]] به‌عنوان دلیلی بر وجود شیعیان ایرانی برای ائمه(ع) یاد شده است.<ref>جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ص۶۵۴.</ref> این شیعیانِ ایرانیِ قمی، عموماً از خاندان اشعری بودند که خاندانی عرب‌تبار بوده و پس از رخدادهای عراق در زمان [[حجاج بن یوسف ثقفی|حجاج بن یوسف]] به ایران کوچ کرده و در قم ساکن شده بودند.<ref>قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، تهران، انتشارات توس، ۱۳۶۱ش، ص۲۶۰.</ref> در دوره [[امام رضا(ع)]]، به‌دلیل هجرت ایشان به خراسان، بر تعداد راویان ایرانی ائمه(ع) افزوده شده است. این وضعیت در دوران [[امامت]] [[امام جواد(ع)]] نیز ادامه داشته است.<ref>جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ص۶۵۴.</ref>  
به گفته محققان، دلایل زیادی وجود دارد که بیشتر [[شیعیان]] در قرن نخست هجری قمری از [[عراق]] و شهر [[کوفه]] بودند. فراوانی لقب کوفی برای راویان شیعی در این دوره، به‌عنوان دلیلی بر این مدعا دانسته شده است. پس از کوفه شهر [[قم]]، دومین مرکز شیعه در [[ایران]] به‌شمار رفته که از آن به کوفه صغیر یاد شده است. از دوره [[امام باقر(ع)]] و [[امام صادق(ع)]]، وجود لقب قمی در اسامی راویان [[حدیث]] [[ائمه(ع)]] به‌عنوان دلیلی بر وجود شیعیان ایرانی برای ائمه(ع) یاد شده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=حیات فکری - سیاسی امامان شیعه|سال=1390|نام=رسول|نام خانوادگی=جعفریان|ناشر=تهران، نشر علم|صفحه=653}}</ref> این شیعیانِ ایرانیِ قمی، عموماً از خاندان اشعری بودند که خاندانی عرب‌تبار بوده و پس از رخدادهای عراق در زمان [[حجاج بن یوسف ثقفی|حجاج بن یوسف]] به ایران کوچ کرده و در قم ساکن شده بودند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ قم|سال=1361|نام=حسن بن محمد|نام خانوادگی=قمی|ناشر=تهران، انتشارات توس|صفحه=260}}</ref> در دوره [[امام رضا(ع)]]، به‌دلیل هجرت ایشان به خراسان، بر تعداد راویان ایرانی ائمه(ع) افزوده شده است. این وضعیت در دوران [[امامت]] [[امام جواد(ع)]] نیز ادامه داشته است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=حیات فکری - سیاسی امامان شیعه|سال=1390|نام=رسول|نام خانوادگی=جعفریان|ناشر=تهران، نشر علم|صفحه=654}}</ref>  


== شهرهای شیعی و ارتباط شیعیان آنها با امام هادی(ع) ==
== شهرهای شیعی و ارتباط شیعیان آنها با امام هادی(ع) ==
در منابع روایی و تاریخی، از ارتباط شیعیان شهرها و مناطق مختلف ایران (چون قم، اهواز، دیلم، جرجان، نیشابور، اصفهان، طالقان، همدان) با [[امام هادی(ع)]] در قالب ارتباط در زمینه‌های مذهبیِ علمی و مالی یاد شده است.<ref>جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ص۶۵۳-۶۵۹.</ref>
در منابع روایی و تاریخی، از ارتباط شیعیان شهرها و مناطق مختلف ایران (چون قم، اهواز، دیلم، جرجان، نیشابور، اصفهان، طالقان، همدان) با [[امام هادی(ع)]] در قالب ارتباط در زمینه‌های مذهبیِ علمی و مالی یاد شده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=حیات فکری ـ سیاسی امامان شیعه|سال=1390|نام=رسول|نام خانوادگی=جعفریان|ناشر=تهران، نشر علم|صفحه=653 ـ 659}}</ref>


=== قم و شهرهای اطراف آن ===
=== قم و شهرهای اطراف آن ===
گفته شده در زمان امامت امام هادی(ع)، قم به مهم‌ترین مرکز تجمع شیعیان در ایران تبدیل شد که رابطه محکمی میان شیعیان آن با ائمه(ع) برقرار شده است. در کنار قم، از برخی دیگر از شهرهای اطراف آن، چون آوه و کاشان نیز یاد شده است.<ref>جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ص۶۵۴.</ref> در برخی منابع از مکاتبه امام هادی(ع) با شیعیان قم درباره موضوع [[غلو]] صحبتی به میان آمده است: "در جریان رخدادی که شیعیان قمی شخصی را متهم به غلو کردند، امام هادی(ع) نامه‌ای خطاب به شیعیان قم نوشت و آن شخص را از این اتهام مبرا دانست.<ref>نجاشی، علی بن عباس، رجال نجاشی، تحقیق سید موسی شبیری زنجانی، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۳۷۴ش، ص۳۲۹.</ref>
گفته شده در زمان امامت امام هادی(ع)، قم به مهم‌ترین مرکز تجمع شیعیان در ایران تبدیل شد که رابطه محکمی میان شیعیان آن با ائمه(ع) برقرار شده است. در کنار قم، از برخی دیگر از شهرهای اطراف آن، چون آوه و کاشان نیز یاد شده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=حیات فکری ـ سیاسی امامان شیعه|سال=1390|نام=رسول|نام خانوادگی=جعفریان|ناشر=تهران، نشر علم|صفحه=654}}</ref> در برخی منابع از مکاتبه امام هادی(ع) با شیعیان قم درباره موضوع [[غلو]] صحبتی به میان آمده است: "در جریان رخدادی که شیعیان قمی شخصی را متهم به غلو کردند، امام هادی(ع) نامه‌ای خطاب به شیعیان قم نوشت و آن شخص را از این اتهام مبرا دانست.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=رجال نجاشی|سال=1374|نام=علی بن عباس|نام خانوادگی=نجاشی|ناشر=قم، انتشارات جامعه مدرسین|صفحه=329}}</ref>


شیعیان قم با امام هادی(ع) رابطه مالی نیز داشته‌اند؛ آنچنان که در برخی منابع از دو نفر قمی، به نام‌های "محمد بن داود قمی" و "محمد طُلَحی"، یاد شده که از قم و شهرهای اطراف آن اموالی که عموماً [[خمس]]، نذورات و هدایا بودند، برای امام به عراق می‌بردند.<ref>مشارق الأنوار فی فوز أهل الإعتبار، الحمزاوی، حسن العدوی، شرقیه، مصر، بی تا، چاپ اول، ص 100؛ عطاردی قوچانی، عزیزالله، مسند الامام الهادی ابی الحسن علی بن محمد عليهما السلام، مشهد، المؤتمر العالمی للامام الرضا(ع)، ۱۴۱۰ق، ص۴۵.</ref> در برخی متون، از سوی [[متوکل عباسی|متوکل]]، خلیفه عباسی، فرستاده شدن این اموال از سوی شیعیان قم به عنوان اتهامی به امام(ع) عنوان شده است.<ref>مناقب آل أبی طالب(علیهم السلام)، ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی، علامه، قم، 1379 ق، چاپ اول، ج 2، ص 451؛ طوسی، محمد بن حسن، أمالی الشيخ الطوسی، قم، مکتبة الداوری، بی‌تا، ج۱، ص۲۸۲-۲۸۳.</ref>
شیعیان قم با امام هادی(ع) رابطه مالی نیز داشته‌اند؛ آنچنان که در برخی منابع از دو نفر قمی، به نام‌های "محمد بن داود قمی" و "محمد طُلَحی"، یاد شده که از قم و شهرهای اطراف آن اموالی که عموماً [[خمس]]، نذورات و هدایا بودند، برای امام به عراق می‌بردند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مشارق الأنوار فی فوز أهل الإعتبار|نام=حسن العدوی|نام خانوادگی=الحمزاوی|ناشر=مصر، شرقیه|صفحه=100}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مسند الامام الهادی ابی الحسن علی بن محمد عليهما السلام|سال=1410|نام=عزیزالله|نام خانوادگی=عطاردی قوچانی|ناشر=مشهد، المؤتمر العالمی للامام الرضا(ع)|صفحه=45}}</ref> در برخی متون، از سوی [[متوکل عباسی|متوکل]]، خلیفه عباسی، فرستاده شدن این اموال از سوی شیعیان قم به عنوان اتهامی به امام(ع) عنوان شده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مناقب آل أبی طالب|سال=1379|نام=محمد بن علی|نام خانوادگی=ابن شهر آشوب مازندرانی|جلد=2|صفحه=451}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=أمالی|سال=1414|نام=محمد بن حسن|نام خانوادگی=طوسی|ناشر=قم، دار الثقافة|جلد=1|صفحه=282 ـ 283}}</ref>


در کنار «قم»، دو شهر «آبه» یا «آوه» و «کاشان» نیز تحت تأثیر تعلیمات شیعی قرار داشته و از بینش شیعی مردم «قم» پیروی می کردند. در پاره‌ای روایات از «محمد بن علی کاشانی» نام برده شده که در باب توحید از امام هادی(ع) سؤالی کرده است.<ref>الکافی، کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، دار الکتب الإسلامیه، تهران، 1407 ق، ج 1، ص 102؛ صدوق، محمد بن علی، التوحيد، تحقیق هاشم حسینی طهرانی، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۶ق، ص۱۰۱.</ref> مردم «قم» و «آوه»، همچنین برای زیارت مرقد مطهر [[امام رضا(ع)]] به مشهد الرضا مسافرت می‌کردند و حضرت نیز آنها را در قبال این عمل {{عربی|مغفور لهم}} وصف کرده اند.<ref>عیون أخبار الرضا(علیه السلام)، ابن بابویه، محمد بن علی، نشر اعلمی، تهران، بی تا، ج 2، ص 260.</ref>
در کنار «قم»، دو شهر «آبه» یا «آوه» و «کاشان» نیز تحت تأثیر تعلیمات شیعی قرار داشته و از بینش شیعی مردم «قم» پیروی می کردند. در پاره‌ای روایات از «محمد بن علی کاشانی» نام برده شده که در باب توحید از امام هادی(ع) سؤالی کرده است.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کافی|سال=1407|نام=محمد بن یعقوب|نام خانوادگی=کلینی|ناشر=تهران، دار الکتب الإسلامیه|جلد=1|صفحه=102}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=توحید|سال=1416|نام=محمد بن علی|نام خانوادگی=ابن بابویه|ناشر=قم، مؤسسه نشر اسلامی|صفحه=101}}</ref> مردم «قم» و «آوه»، همچنین برای زیارت مرقد مطهر [[امام رضا(ع)]] به مشهد الرضا مسافرت می‌کردند و حضرت نیز آنها را در قبال این عمل {{عربی|مغفور لهم}} وصف کرده اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=عیون أخبار الرضا|سال=1378|نام=محمد بن علی|نام خانوادگی=ابن بابویه|ناشر=تهران، نشر اعلمی|جلد=2|صفحه=260}}</ref>


=== اهواز ===
=== اهواز ===

نسخهٔ ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۱۰

سؤال

در میان برخی راویان امام هادی(ع) کسانی هستند که ظاهراً ایرانی هستند؛ آیا آنان در ایران زندگی می‌کردند یا در عراق یا حجاز بودند؟


درگاه‌ها
درگاه تاریخ.png


شیعیان ایرانی امام هادی(ع) از شهرهای مختلف ایران چون قم، اهواز، دیلم، جرجان، نیشابور، اصفهان، طالقان و همدان بودند و با امام(ع) ارتباط داشتند. دلایل زیادی وجود دارد که بیشتر اصحاب حضرت ایرانی بودند. در زمان امام هادی(ع) «قم» مهمترین مرکز تجمّع شیعیان ایران بود. مردم «قم» رابطه مالی با امام(ع) داشتند و نامه آنها به حضرت درباره غلو و سخت‌گیری آنها درباره «غالیان» در تاریخ آمده است. دو شهر «آبه» یا «آوه» و «کاشان» نیز تابع بینش شیعی قمی‌ها بودند. اهواز را یکی دیگر از شهرهای ایران که شیعیان آن با امام(ع) ارتباط داشتند به‌قلم آورده‌اند. علی بن مهزیار یکی از معروف‌ترین شیعیان این شهر دانسته شده که دارای روابط صمیمی و مستحکمی با حضرت بوده است. نامه امام هادی(ع) به وکیل خود در «همدان» نیز قابل توجه است. هم چنین لقب‌های محلی اصحاب حضرت مانند «بشار نیشابوری»، «یزید جرجانی»، «سعید اهوازی» و. .. شاهدی بر این امر است.

پیشینه ارتباط ائمه(ع) با شیعیان ایران تا زمان امام هادی(ع)

به گفته محققان، دلایل زیادی وجود دارد که بیشتر شیعیان در قرن نخست هجری قمری از عراق و شهر کوفه بودند. فراوانی لقب کوفی برای راویان شیعی در این دوره، به‌عنوان دلیلی بر این مدعا دانسته شده است. پس از کوفه شهر قم، دومین مرکز شیعه در ایران به‌شمار رفته که از آن به کوفه صغیر یاد شده است. از دوره امام باقر(ع) و امام صادق(ع)، وجود لقب قمی در اسامی راویان حدیث ائمه(ع) به‌عنوان دلیلی بر وجود شیعیان ایرانی برای ائمه(ع) یاد شده است.[۱] این شیعیانِ ایرانیِ قمی، عموماً از خاندان اشعری بودند که خاندانی عرب‌تبار بوده و پس از رخدادهای عراق در زمان حجاج بن یوسف به ایران کوچ کرده و در قم ساکن شده بودند.[۲] در دوره امام رضا(ع)، به‌دلیل هجرت ایشان به خراسان، بر تعداد راویان ایرانی ائمه(ع) افزوده شده است. این وضعیت در دوران امامت امام جواد(ع) نیز ادامه داشته است.[۳]

شهرهای شیعی و ارتباط شیعیان آنها با امام هادی(ع)

در منابع روایی و تاریخی، از ارتباط شیعیان شهرها و مناطق مختلف ایران (چون قم، اهواز، دیلم، جرجان، نیشابور، اصفهان، طالقان، همدان) با امام هادی(ع) در قالب ارتباط در زمینه‌های مذهبیِ علمی و مالی یاد شده است.[۴]

قم و شهرهای اطراف آن

گفته شده در زمان امامت امام هادی(ع)، قم به مهم‌ترین مرکز تجمع شیعیان در ایران تبدیل شد که رابطه محکمی میان شیعیان آن با ائمه(ع) برقرار شده است. در کنار قم، از برخی دیگر از شهرهای اطراف آن، چون آوه و کاشان نیز یاد شده است.[۵] در برخی منابع از مکاتبه امام هادی(ع) با شیعیان قم درباره موضوع غلو صحبتی به میان آمده است: "در جریان رخدادی که شیعیان قمی شخصی را متهم به غلو کردند، امام هادی(ع) نامه‌ای خطاب به شیعیان قم نوشت و آن شخص را از این اتهام مبرا دانست.[۶]

شیعیان قم با امام هادی(ع) رابطه مالی نیز داشته‌اند؛ آنچنان که در برخی منابع از دو نفر قمی، به نام‌های "محمد بن داود قمی" و "محمد طُلَحی"، یاد شده که از قم و شهرهای اطراف آن اموالی که عموماً خمس، نذورات و هدایا بودند، برای امام به عراق می‌بردند.[۷][۸] در برخی متون، از سوی متوکل، خلیفه عباسی، فرستاده شدن این اموال از سوی شیعیان قم به عنوان اتهامی به امام(ع) عنوان شده است.[۹][۱۰]

در کنار «قم»، دو شهر «آبه» یا «آوه» و «کاشان» نیز تحت تأثیر تعلیمات شیعی قرار داشته و از بینش شیعی مردم «قم» پیروی می کردند. در پاره‌ای روایات از «محمد بن علی کاشانی» نام برده شده که در باب توحید از امام هادی(ع) سؤالی کرده است.[۱۱][۱۲] مردم «قم» و «آوه»، همچنین برای زیارت مرقد مطهر امام رضا(ع) به مشهد الرضا مسافرت می‌کردند و حضرت نیز آنها را در قبال این عمل «مغفور لهم» وصف کرده اند.[۱۳]

اهواز

اهواز را یکی دیگر از شهرهای ایران که شیعیان آن با امام هادی(ع) ارتباط داشتند به قلم آورده‌اند. علی بن مهزیار یکی از معروف‌ترین شیعیان این شهر دانسته شده که دارای رابطه صمیمی و مستحکم با امام بوده است؛[۱۴] به طوری که نجاشی در رجال خود او را دارای موقعیتی خاص نزد حضرت دانسته است.[۱۵] احمد بن علی بن ابی‌طالب طبرسی،‌ محدث شیعه در قرن ششم، در کتاب خود نامه‌ای از امام هادی(ع) خطاب به مردم اهواز را نقل کرده است؛ امام(ع) در این نامه به مباحثی درباره جبر و تفویض پرداخته است.[۱۶]

فارسی دانستن امام هادی(ع)

در برخی منابع، روایتی نقل شده که در آن امام هادی(ع) با علی بن مهزیار و غلام او به فارسی سخن می‌گوید.[۱۷] مفاد این روایت این‌گونه است که در سال ۲۸۸ق حضرت از علی بن مهزیار می‌خواهد برای ایشان ساعتی شنی تهیه کند. در قسمتی از این روایت، امام(ع) با علی بن مهزیار و غلام او مسرور به فارسی سخن می‌گوید: «من در کنار ساعت بودم. یک سنگ افتاد. مسرور [به فارسی] گفت: هشت. امام فرمود: ثمانیه؟ گفتیم: بلی ای سرور ما. آنگاه ما بیرون آمدیم. امام به علی بن مهزیار فرمودند: فردا صبح مسرور را نزد من بفرست. ابن‌مهزیار او را فرستاد. وقتی وارد شده بود، امام [به فارسی به وی]‌ فرموده بودند: بار خدایا چون؟ مسرور گفته بود: نیک یا سیدی. در این وقت، [شخصی به نام] نصر [از آنجا] گذشت. امام [به فارسی] به مسرور فرمود: در ببند؛ او در را بست».[۱۸]

اصفهان

«اصفهان» که شایع بود اهالی آن سنّیان متعصب حنبلی هستند ـ و بخش عمده‌ای نیز چنین بود ـ گاه شیعیانی از اصحاب امام هادی(ع) را در خود داشت که از آن جمله باید به «ابراهیم بن شیبه اصفهانی» اشاره کرد. وی گرچه «کاشانی» بوده، ولی احتمالاً مدتی طولانی در «اصفهان» می‌زیسته که ملقب به «اصفهانی» شده است. عکس این مطلب نیز صادق است. چنانکه «علی بن محمد کاشانی» که از اصحاب حضرت است اصلاً «اصفهانی» بوده است.[۱۹] در روایتی از عبدالرحمن نامی، نام برده شده که از مردم «اصفهان» بوده و تحت تأثیر کرامتی که در سامرّاء از امام هادی(ع) دیده به مذهب شیعه در آمده است.[۲۰]

شهرهای دیگر

مردم شیعه دیگر شهرهای «ایران» نیز، چنین رابطه‌ای را با امامان(ع) داشتند. این در حالی بود که بیشتر شهرهای «ایران»، به دلیل نفوذ قهرآمیز امویان و عباسیان، گرایشات سنی داشتند و شیعه در اقلیت بود. لقب‌های شهری که نسبت‌های محلی اصحاب امام هادی(ع) را مشخص می کند، تا حدودی می‌تواند نشان از مراکز و اقامتگاه‌های شیعیان باشد؛ به عنوان نمونه می‌توان از «بشر بن بشار نیشابوری»، «فتح بن یزید جرجانی»، «احمد بن اسحاق رازی»، «حسین بن سعید اهوازی»، «حمدان بن اسحاق خراسانی» و «علی بن ابراهیم طالقانی» یاد کرد که در شهرهای مختلف «ایران» می‌زیسته‌اند. «جرجان»[۲۱] و «نیشابور»[۲۲] در پرتو فعالیت‌های روزافزون شیعیان، به مرور، به صورت مراکز نفوذ شیعه در قرن چهارم درآمد. شواهد دیگری حاکی از آن است که در «قزوین» نیز کسانی از اصحاب امام هادی(ع) ساکن بوده‌اند.[۲۳]

روایت دیگری حاوی نامه‌ای از امام هادی(ع) به وکیل خود در همدان است که طی آن چنین فرموده: «من سفارش شما را به دوستداران خود در همدان کرده‌ام».[۲۴][۲۵]


منابع

  1. جعفریان، رسول (۱۳۹۰). حیات فکری - سیاسی امامان شیعه. تهران، نشر علم. ص. ۶۵۳.
  2. قمی، حسن بن محمد (۱۳۶۱). تاریخ قم. تهران، انتشارات توس. ص. ۲۶۰.
  3. جعفریان، رسول (۱۳۹۰). حیات فکری - سیاسی امامان شیعه. تهران، نشر علم. ص. ۶۵۴.
  4. جعفریان، رسول (۱۳۹۰). حیات فکری ـ سیاسی امامان شیعه. تهران، نشر علم. ص. ۶۵۳ ـ ۶۵۹.
  5. جعفریان، رسول (۱۳۹۰). حیات فکری ـ سیاسی امامان شیعه. تهران، نشر علم. ص. ۶۵۴.
  6. نجاشی، علی بن عباس (۱۳۷۴). رجال نجاشی. قم، انتشارات جامعه مدرسین. ص. ۳۲۹.
  7. الحمزاوی، حسن العدوی. مشارق الأنوار فی فوز أهل الإعتبار. مصر، شرقیه. ص. ۱۰۰.
  8. عطاردی قوچانی، عزیزالله (۱۴۱۰). مسند الامام الهادی ابی الحسن علی بن محمد عليهما السلام. مشهد، المؤتمر العالمی للامام الرضا(ع). ص. ۴۵.
  9. ابن شهر آشوب مازندرانی، محمد بن علی (۱۳۷۹). مناقب آل أبی طالب. ج. ۲. ص. ۴۵۱.
  10. طوسی، محمد بن حسن (۱۴۱۴). أمالی. ج. ۱. قم، دار الثقافة. ص. ۲۸۲ ـ ۲۸۳.
  11. کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۰۷). کافی. ج. ۱. تهران، دار الکتب الإسلامیه. ص. ۱۰۲.
  12. ابن بابویه، محمد بن علی (۱۴۱۶). توحید. قم، مؤسسه نشر اسلامی. ص. ۱۰۱.
  13. ابن بابویه، محمد بن علی (۱۳۷۸). عیون أخبار الرضا. ج. ۲. تهران، نشر اعلمی. ص. ۲۶۰.
  14. جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ص۶۵۵.
  15. نجاشی، رجال نجاشی، ص۲۵۳.
  16. طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج على أهل اللجاج، تحقیق محمدباقر خرسان،‌ مشهد، نشر مرتضى‌، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۴۵۰.
  17. صفار قمی، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(ص)، تحقیق ميرزا محسن كوچه‌باغى، تهران، منشورات اعلمی، بی‌تا، ص۳۳۷.
  18. جعفریان، حیات فکری-سیاسی امامان شیعه، ص۶۵۶.
  19. مسند الامام الهادی(علیه السّلام)، عطاردی، عزیز الله، کنگره امام رضا(علیه السلام)، مشهد، بی تا، ص 352.
  20. بحار الأنوار، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق / مصحح: جمعی از محققان، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1403 ق، چاپ دوم، ج 50، ص 141؛ مسند الامام الهادی(ع)، عطاردی، عزیز الله، کنگره امام رضا(علیه السلام)، مشهد، بی تا، ص 123.
  21. أحسن التقاسیم فی معرفة الأقالیم، مقدسی، أبو عبد الله محمد بن أحمد، مکتبة مدبولی، قاهره، 1411 قمری /1991 م، چاپ دوم، ص 315 و 358 و 361 و 371.
  22. أحسن التقاسیم فی معرفة الأقالیم، مقدسی، أبو عبد الله محمد بن أحمد، مکتبة مدبولی، قاهره، 1411 قمری /1991 م، چاپ دوم، ص 366.
  23. إختیار معرفة الرجال، کشی، محمد بن عمر، محقق / مصحح: طوسی، محمد بن حسن / مصطفوی، حسن، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، مشهد، 1409 ق، چاپ اول، ص 526.
  24. إختیار معرفة الرجال، کشی، محمد بن عمر، محقق / مصحح: طوسی، محمد بن حسن / مصطفوی، حسن، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، مشهد، 1409 ق، چاپ اول، ص 610.
  25. حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، 1381 ش، چاپ ششم، ص 530.