حکومت تئوکراسی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز Shahroudi صفحهٔ پیش نویس:حکومت تئوکراسی را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به حکومت تئوکراسی منتقل کرد |
(بدون تفاوت)
| |
نسخهٔ ۲۶ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۲۰
تئوکراسی چه حکومتی است. آیا مورد تأیید اسلام است؟
تئوکراسی به معنای حکومت دینی است که در آن، قدرت سیاسی به مرجع دینی تعلق دارد و قوانین بر اساس آموزههای مذهبی اجرا میشوند. نمونههایی از حکومتهای تئوکراتیک در تاریخ باستان (مصر، هند، چین) و نیز در جهان مسیحیت دیده میشود؛ در مسیحیت، هرچند رهبران کلیسا، الهی بودن حاکم را رد کردند، اما حاکم را نماینده خدا دانسته و مخالفت با او را نپذیرفتند.
در دیدگاه اسلامی، حاکمیت مطلق از آن خداوند است و هر حکومتی به اذن او برقرار میشود؛ لذا، اسلام تئوکراسی مسیحی را که حاکم را بدون مسئولیتپذیری و نظارت میپذیرد، قبول ندارد. در اسلام، حکومت به عنوان وظیفه و نه امتیاز دیده میشود، و حاکم، تنها مجری قانون الهی است؛ این تفاوت، تئوکراسی اسلامی را از تئوکراسی رایج مسیحی متمایز میکند.
مفهوم تئوکراسی
تئوکراسی (به انگلیسی: Theocracy)، به معنی حکومت الهی یا حکومت مذهبی است.[۱] در حکومت تئوکراسی، اساس نظری حکومت بر این است که حکومت از جانب خداست و در آن قدرت سیاسی در دست مرجع عالی دینی است[۲] که آن مقام، پیشوای مذهبی و حکومت را با هم در دست داشته[۳] و فرمانهای خداوند را تفسیر و اجرا میکند.[۴]
تاریخچه تئوکراسی
تئوکراسی یا ربانیسالاری به اشکال گوناگون در تاریخ ظاهر شده است شکلی از آن در جوامع ابتدایی نظیر مصر و هند و چین وجود داشته است.[۵] شکل دیگری از آن در جهان مسیحیت پدید آمد و رهبران کلیسا با آن که ایده الوهیت حاکمان را رد نمودند اما به نوعی تفویض مستقیم حق حکومت به رهبران دینی را قائل شدند و حاکم را تنها در برابر خداوند مسئول دانسته و اطاعت مطلق از او را واجب و هرگونه مخالفت با او را غیرقابل پذیرش تلقی کردند.[۶]
تئوکراسی از منظر اسلام
مطابق جهانبینی اسلامی، سراسر هستی ملک طلق خداوند است[۷] و در این قلمرو برای او شریکی متصور نیست و به همین جهت در اصل و بالذّات فرمانی جز فرمان او وجود ندارد[۸] از این رو حاکمیت چه در نظام تکوین و چه در نظام تشریع، اختصاص به خداوند دارد، خداوند منشأ تمام قدرتها ست و شریعت اسلام تنها مصدر و منشأ و خاستگاه قانونگذاری است، چرا که خالقیت، ربوبیت و خلاقیت مختص خداوند است.[۹]
از این خاطر در اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است که: «جمهوری اسلامی نظامی است بر پایه ایمان به خدای یکتا و اختصاص حاکمیت و تشریع به او و لزوم تسلیم در برابر امر او است.» و یا اصل پنچاه و ششم اعلام میدارد: «حاکمیت مطلق بر جهان وانسان از آن خداست و با توجه به این حاکمیت چه بر اساس مبانی دینی و چه مطابق موازین حقوق اساسی جمهوری اسلامی اختصاص به خداوند دارد».
بر این مبنا است که هیچ انسانی حق حاکمیت و ولایت بر جامعه بشری را ندارد مگر آن که از سوی خالق و آفریدگار انسان باشد و انبیاء و اولیاء الهی که بر جامعه انسانی حاکمیت و ولایت دارند، ولایت آنان مظهری از ولایت خداوند و به اذن و فرمان او است.[۱۰]
بر اساس منطق اسلام، ولایت و حاکمیت مطلق از آن خداوند است و به همین جهت هرگونه حاکمیت و ولایتی چه تکوینی و چه تشریعی تنها به اذن خداوند تحقق مییابد[۱۱] با این همه اسلام با اعتقاد به حاکمیت الهی و تبلور آن در عصر غیبت در ولایت فقیه، تئوکراسی که به شکل معهود و موجود در جهان مسیحیت است را نمیپذیرد[۱۲] یا به عبارتی، تئوکراسیهای رایج مسیحی هیچگونه ارتباطی با حاکمیت الهی در اسلام ندارد[۱۳] زیرا یزدانسالاری مسیحی با توجه به این که در آن حکومت بدون هیچ دلیلی به فردی تفویض میگردد و هیچگونه نظارتی بر اعمال او وجود ندارد و حاکم و فرمانروا خود را در برابر مردم مسئول نمیداند، با حاکمیت معقول، مسئول و انتقادپذیری که تابع شریعت الهی است هیچگونه سنخیتی و شباهتی ندارد.[۱۴] بلکه در اسلام و حکومت اسلامی علاوه بر این که حاکم، قانون خداست نه شخص[۱۵] و حکومت به عنوان وظیفه است نه امتیاز[۱۶] و مرجع عالی دینی تنها مبین و مجری قانون است.[۱۷] بنابراین، این نوع حکومت هیچ ارتباطی با تئوکراسی غربی نداشته و ندارد.[۱۸]
معرفی منع جهت مطالعه بیشتر
- قدردان قراملکی، محمد حسن، سکولاریزم در مسیحیت و اسلام، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ طلوعی، محمد. فرهنگ جامع سیاسی. نشر علم.
- ↑ آشوری، داریوش. دانشنامه سیاسی. انتشارات مروارید.
- ↑ طلوعی، محمد. فرهنگ جامع سیاسی. نشر علم.
- ↑ آشوری، داریوش. دانشنامه سیاسی. انتشارات مروارید.
- ↑ جوان آراسته، حسین. مبانی حکومت اسلامی. قم: انتشارات بوستان کتاب. ص۳۰.
- ↑ جوان آراسته، حسین. مبانی حکومت اسلامی. قم: انتشارات بوستان کتاب. ص۳۰.
- ↑ سوره مائده،آیه۱۷.
- ↑ سوره انعام،آیه۵۷.
- ↑ جوان آراسته، حسین. مبانی حکومت اسلامی. قم: انتشارات بوستان کتاب. ص۱۳۵.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله. ولایت فقیه (ولایت فقاهت و عدالت). انتشارات اسراء. ص۱۴۸.
- ↑ جوان آراسته، حسین. مبانی حکومت اسلامی. قم: انتشارات بوستان کتاب. ص۱۳۸.
- ↑ جوان آراسته، حسین. مبانی حکومت اسلامی. قم: انتشارات بوستان کتاب. ص۳۰۱.
- ↑ جوان آراسته، حسین. مبانی حکومت اسلامی. قم: انتشارات بوستان کتاب. ص۲۸و۲۹.
- ↑ جوان آراسته، حسین. مبانی حکومت اسلامی. قم: انتشارات بوستان کتاب. ص۲۸و۲۹.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله. ولایت فقیه (ولایت فقاهت و عدالت). انتشارات اسراء. ص۲۵۶.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله. ولایت فقیه (ولایت فقاهت و عدالت). انتشارات اسراء. ص۲۵۴.
- ↑ جوادی آملی، عبدالله. ولایت فقیه (ولایت فقاهت و عدالت). انتشارات اسراء. ص۴۶۴.
- ↑ جوان آراسته، حسین. مبانی حکومت اسلامی. قم: انتشارات بوستان کتاب. ص۳۰۱.

