فعالیتهای سیاسی امام صادق علیهالسلام: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
=== الف: قيام زيد === | === الف: قيام زيد === | ||
د | |||
زيد بن علي، برادر امام باقر(ع) بود و با توجه به اهميت زيادي كه امام باقر از لحاظ علمي در جامعه داشت، موقعيت چشم گيري براي زيد و حركت انقلابي او به وجود نيامد، گرچه در شمار محدثان بود و به سبب علوي بودنش مورد توجه فراوان مردم عراق قرار داشت.<ref>علی خزار قمی، کفایه الاثر، ص۳۲۷</ref> | |||
آنچه در اينجا براي ما اهميت دارد، مسأله برخورد امام صادق(ع) با خروج زيد و با فرقهاي به نام زيديه (كه پس از شهادت زيد موجوديت خود را در عراق آغاز كرده بود) ميباشد. در برخي از روايات شيعه آمده است كه زيد از معتقدان به امامت امامان شيعه از جمله امام باقر و صادق - عليه السلام - بوده است، چنانكه از او نقل شده كه ميگفت: جعفر امامنا في الحلال و الحرام.<ref>سیره پیشوایان، ص ۳۶۱، ۳۵۶؛ رجال النجاشي، ص ۱۳۰؛ كفايه الاثر، ص ۳۲۷؛ کریمان، حسین، سيره و قيام زيدبن علي، ص ۴۹ به بعد.</ref> جعفر، امام ما در حلال و حرام است. | آنچه در اينجا براي ما اهميت دارد، مسأله برخورد امام صادق(ع) با خروج زيد و با فرقهاي به نام زيديه (كه پس از شهادت زيد موجوديت خود را در عراق آغاز كرده بود) ميباشد. در برخي از روايات شيعه آمده است كه زيد از معتقدان به امامت امامان شيعه از جمله امام باقر و صادق - عليه السلام - بوده است، چنانكه از او نقل شده كه ميگفت: جعفر امامنا في الحلال و الحرام.<ref>سیره پیشوایان، ص ۳۶۱، ۳۵۶؛ رجال النجاشي، ص ۱۳۰؛ كفايه الاثر، ص ۳۲۷؛ کریمان، حسین، سيره و قيام زيدبن علي، ص ۴۹ به بعد.</ref> جعفر، امام ما در حلال و حرام است. |
نسخهٔ ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۳۸
فعالیتهای سیاسی امامصادق(ع) چه بودهاست؟
برخلاف تصور عمومی، حركت امامصادق(ع) تنها در زمينههای علمی خلاصه نمیشد، بلكه امام فعاليت سياسی نيز داشت، ولی اين بُعد حركت امام، بر بسياری از گويندگان و نويسندگان پوشيده مانده است. در اينجا برای اينكه سستی اين تصور«كه امام صادق(ع) بنا به ملاحظه اوضاع و احوال آن زمان هرگز در امر سياست مداخله نميكرد و هيچگونه ابتكار عمل سياسی نداشت، بلكه در جهت سياست خلفای وقت حركت میكرد» روشن گردد، نمونههايی از فعاليتهای سياسی امام را ذکر میشود.
اعزام نمايندگان به منظور تبليغ امامت
امام به منظور تبليغ جريان امامت، نمايندگانی به مناطق مختلف میفرستاد. شخصی به نمايندگی از امام به خراسان رفت و مردم را به ولايت او دعوت كرد. جمعی اطاعت كردند و گروهی نپذیرفتند، و افرادی به عنوان احتياط و پرهيز از فتنه دست نگهداشتند. سپس به نمايندگی از هر گروه، يکنفر به ديدار امام صادق(ع) رفت. نماينده گروه سوم در جريان اين سفر با كنيز يكی از همسفران، كار زشتی انجام داد و كسی از آن آگاهی نيافت. هنگامی كه اين چند نفر به حضور امام رسيدند، همان شخص گفت: «شخصی از اهل كوفه به منطقه ما آمد و مردم را به اطاعت و ولايت تو دعوت كرد؛ گروهی پذيرفتند، گروهی مخالفت كردند، و گروهی نيز از روی پرهيزگاری و احتياط دست نگهداشتند.
امام فرمود: تو از كدام دسته هستی؟ گفت: من از دسته احتياط كار هستم. امام فرمود: تو كه اهل پرهيزگاری و احتياط بودی، پس چرا در فلان شب احتياط نكردی و آن عمل زشت را انجام دادی؟! چنانکه مشاهده میشود، در اين قضيه، فرستاده امام اهل كوفه، و منطقه مأموريت، خراسان بوده در حالی كه امام در مدينه اقامت داشته است، و اين وسعت حوزه فعاليت سياسی امام را نشان میدهد.[۱]
امام صادق و رويارويي عباسيان
بنیعباس در آغاز درگیری با بنیاميه، شعار خود را طرفداری از خاندان پيامبر و تحقق عدل قرار دادند.
از آنجا كه مظلوميت خاندان پيامبر در زمان حكومت امويان دلهای مسلمانان را جريحه دار ساخته بود، و از طرف ديگر امويان بنام خلافت اسلامی از هيچ ظلم و ستمی دریغ نمیكردند، بنیعباس با استفاده از تنفر شديد مردم از بنیاميه و به عنوان طرفداری از خاندان پيامبر توانستند توجه مردم را جلب كنند. ولی نه تنها وعدههای آنان در مورد رفع مظلوميت خاندان پيامبر و اجرای عدالت عملی نشد، بلكه طولی نكشيد كه برنامههای ضد اسلامی بنیاميه، اين بار با شدت بيشتر اجرا گرديد، به طوری كه مردم، باز گشت حكومت اموی را آرزو کردنند! از آنجا كه حكومت سفاح، اولین خليفه عباسی، كوتاه مدت بود و در زمان وی هنوز پايههای حكومت عباسيان محكم نشده بود، در دوران خلافت او فشار كمتری متوجه مردم شد و خاندان پيامبر نيز زياد در سختی نبودند، اما با روی كار آمدن منصور دوانيقی، فشارها شدت يافت.[۲]
امام صادق (ع) و رخدادهاي سياسي
الف: قيام زيد
د
زيد بن علي، برادر امام باقر(ع) بود و با توجه به اهميت زيادي كه امام باقر از لحاظ علمي در جامعه داشت، موقعيت چشم گيري براي زيد و حركت انقلابي او به وجود نيامد، گرچه در شمار محدثان بود و به سبب علوي بودنش مورد توجه فراوان مردم عراق قرار داشت.[۳]
آنچه در اينجا براي ما اهميت دارد، مسأله برخورد امام صادق(ع) با خروج زيد و با فرقهاي به نام زيديه (كه پس از شهادت زيد موجوديت خود را در عراق آغاز كرده بود) ميباشد. در برخي از روايات شيعه آمده است كه زيد از معتقدان به امامت امامان شيعه از جمله امام باقر و صادق - عليه السلام - بوده است، چنانكه از او نقل شده كه ميگفت: جعفر امامنا في الحلال و الحرام.[۴] جعفر، امام ما در حلال و حرام است. و در روايتي از امام صادق - عليه السلام - درباره زيد چنين آمده است: رحمه الله، اما أنَّه كان مؤمناً و كان عالما و كان صدوقاً، اما أنّه لو ظفر لوفي، اما أنَّه لو ملك يعرف كيف يُضَعْها.[۵]خدا او را رحمت كند، مرد مؤمن و عارف و عالم و راست گويي بود، كه اگر پيروز ميشد وفا ميكرد و اگر زمام امور را به دست ميگرفت، ميدانست آن را به دست چه كسي بسپارد. پس از قيام زيد و به خصوص به دنبال روي كار آمدن بني عباس، بني الحسن از بني الحسين جدا شدند[۶] و به بهانه زيد و فرزندش يحيي، روي كار آوردن يكي از بني الحسن به نام محمد بن عبدالله بن الحسين بن حسن بن علی(ع) را وجهه همت خود قرار دادند.[۷] اينها به تدريج گروهي از شيعيان را نيز به دور خويش جمع كردند كه عنوان زيديه بر آنان اطلاق گرديد. همانگونه كه پس از اين خواهيم ديد در ميان جعفريها و [۸]زيديها اختلافات شديد و مبارزات داغي آغاز شد كه در جريان آن، زيديها، امام صادق - عليه السلام - را آماج ايراد اتهاماتي قرار دادند. در حديثي آمده است: زيديان امام صادق را متهم ميكردند كه ايشان اعتقاد به جهاد در راه خدا ندارد. [۹]امام اين اتهام را از خود رد كرده، فرمود: ولكنّي أكْره أن أدع علمي الي جهلهم. ولي من نميخواهم علم خود را در كنار جهل آنان بگذارم.[۱۰]
ب: امام صادق - عليه السلام - و دعوت ابوسلمه
سياست نخست امام صادق - عليه السلام - يك سياست فرهنگي و در جهت پرورش اصحابي بود كه از نظر فقهي و روايي از بنيان گذاران تشيع جعفري به شمار آمدهاند. براي اين كار به راه انداختن يك جريان شيعي فراگير با اعتقاد به امامت، لازم بود تا بر اساس آن قيامي عليه حاكميت آغاز و حصول به پيروزي از آن ممكن باشد وگرنه يك اقدام ساده و شتابزده نه تنها دوام نميآورد بلكه فرصت طلبان از آن بهرهبرداري ميكردند.
چنانكه در جريان حركتي كه زيدبن علي و پس از آن يحيي بن زيد در خراسان به آن دست زدند، همراه با اين تلاشها آن عده از طالبيان كه بنا به نقل برخي، به طرفداري از جانشيني ابوهاشم بن محمد بن حنفيه فعال بودند به قتل رساندند. نتيجه كار بعدها معلوم شد؛ زيرا فقه جعفري، بنيانگذار تشيع نيرومندي گشت كه روز به روز اوج بيشتري گرفت، اما زيديه و خوارج كه منحصراً در خط سياست كار ميكردند، طولي نكشيد كه دچار محدوديت فرهنگي شده و كمكم موضع نسبتا نيرومند خود را از دست دادند و رو به افول گذاشتند.
ج: برخورد با منصور
امام صادق(ع) در زمان منصور از شهرت علمي برخوردار بوده و مورد توجه بسياري از فقيهان و محدثان اهل سنت بوده است. طبيعي بود كه منصور با توجه به كينه شديدي كه نسبت به علويان داشت، آن حضرت را به شدت زير نظر گرفته و اجازه زندگي آزاد به او نميداد. امام صادق - عليه السلام - نيز همانند پدرانش اعتقاد خود را داير بر اين كه امامت حق منحصر به فرد او بوده و ديگران آن را غصب كردهاند، پنهان نميداشت.
ابن عنبه مينويسد: منصور بارها تصميم به قتل آن حضرت گرفت ولي خدا او را حفظ كرد.[۱۱] فعاليتهاي امام به طور عمده در پنهاني انجام ميگرفت و آن حضرت مكرر اصحاب خود را به كتمان و حفظ اسرار اهل بيت- عليه السلام - دستور ميداد، چنانكه روايات زيادي در اين زمينه از آن حضرت نقل شده است.[۱۲]امام معمولا از رفت و آمد به دربار منصور ـ جز در موارد سرباز ميزد و به همين سبب هم از طرف منصور مورد اعتراض قرار ميگرفت.[۱۳]چنانكه روزي به آن حضرت گفت: چرا مانند ديگران به ديدار او نميرود؟ امام در جواب فرمود: ما كاري نكردهايم كه به جهت آن از تو بترسيم؛ و از امر آخرت پيش تو چيزي نيست كه به آن اميدوار باشيم؛ و اين مقام تو در واقع نعمتي نيست كه آن را به تو تبريك بگوييم و تو آن را مصيبتي براي خود نميداني كه تو را دلداري بدهيم، پس پيش تو چكار داريم؟[۱۴] بدينگونه بود كه امام نارضايي خود را نسبت به حكومت او ابراز ميداشت.
منابع
- ↑ پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص۳۳۷
- ↑ نجاشی، رجال النجاشی، ص۱۳۰
- ↑ علی خزار قمی، کفایه الاثر، ص۳۲۷
- ↑ سیره پیشوایان، ص ۳۶۱، ۳۵۶؛ رجال النجاشي، ص ۱۳۰؛ كفايه الاثر، ص ۳۲۷؛ کریمان، حسین، سيره و قيام زيدبن علي، ص ۴۹ به بعد.
- ↑ پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، ص۳۸۵
- ↑ خطط مقريزي، ج ۴، ص ۳۰۷؛ نامه دانشوران، ج ۵، ص ۹۲؛ فوات الوفيات، ج ۱؛ ص ۲۱۰.
- ↑ عيون اخبار الرضا، ج ۱، باب ۲۵؛ امالي صدوق، مجلس ۱۰، ص ۴۰؛ تنقيح المقال، ج ۱، ص ۴۶۸؛ سيره و قيام زيدبن علي، ص ۱۶۸.
- ↑ نثر الدر، ج ۱، صص ۳۵۲، ۳۵۳.
- ↑ تهذيب، ج ۲، ص ۴۳؛ وسائل الشيعه، ج ۲، ص ۳۲.
- ↑ نثر الدر، ج ۱، ص ۳۵۳.
- ↑ عمده الطالب في انساب آل ابي طالب، ص ۱۹۵.
- ↑ مستدرك الوسائل، ج ۱۲، صص ۲۰۳ـ ۲۹۱.
- ↑ مستدرك الوسائل، ج ۱۲، ص ۳۰۷.
- ↑ كشف الغمه، ج ۲، صص ۲۰۹- ۲۰۸؛ الامام الصادق _ عليه السلام _، ص ۱۴۱.