کاربر:Hosseiney4030/صفحه تمرین4: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسه، اصلاح نویسه‌های عربی)
خط ۶: خط ۶:
{{درگاه|حوزه و روحانیت}}
{{درگاه|حوزه و روحانیت}}


عبدالکریم حائری یزدی (۱۲۷۶ـ ۱۳۵۵ق) معروف به‌ آیت‌الله مؤسس از مراجع تقلید شیعه، بنیانگذار و زعیم حوزه علمیه قم از سال ۱۳۰۱ش تا ۱۳۱۵ش بود. حائری سال‌های طولانی در حوزه علمیه کربلا، سامرا و نجف تحصیل کرد. او در سال ۱۳۳۳ق/۱۲۹۳ش برای همیشه به ایران بازگشت و در ابتدا به اداره حوزه علمیه اراک مشغول شد. آیت‌الله حائری در سال ۱۳۴۰ق (۱۳۰۱ش) به دعوت عالمان قم، به آن شهر رفت و با شکل‌دادن به حوزه علمیه قم و بر عهده گرفتن ریاست آن، در قم ماندگار شد.
عبدالکریم حائری یزدی (۱۲۷۶–۱۳۵۵ق) معروف به آیت‌الله مؤسس از مراجع تقلید شیعه، بنیانگذار و زعیم حوزه علمیه قم از سال ۱۳۰۱ش تا ۱۳۱۵ش بود. حائری سال‌های طولانی در حوزه علمیه کربلا، سامرا و نجف تحصیل کرد. او در سال ۱۳۳۳ق/۱۲۹۳ش برای همیشه به ایران بازگشت و در ابتدا به اداره حوزه علمیه اراک مشغول شد. آیت‌الله حائری در سال ۱۳۴۰ق (۱۳۰۱ش) به دعوت عالمان قم، به آن شهر رفت و با شکل‌دادن به حوزه علمیه قم و بر عهده گرفتن ریاست آن، در قم ماندگار شد.


حائری در دوران ریاست حوزه قم بیش از هر چیز به برنامه‌ریزی برای تثبیت و پیشرفت حوزه می‌اندیشید. تحول در روش‌های آموزش در حوزه، تخصصی شدن ابواب فقه، توسعه دامنه معلومات دانش‌پژوهان حوزه، حتی آموزش زبان‌های خارجی، و به‌طور خلاصه تربیت محقق و مجتهد، از برنامه‌های او بود.
حائری در دوران ریاست حوزه قم بیش از هر چیز به برنامه‌ریزی برای تثبیت و پیشرفت حوزه می‌اندیشید. تحول در روش‌های آموزش در حوزه، تخصصی شدن ابواب فقه، توسعه دامنه معلومات دانش‌پژوهان حوزه، حتی آموزش زبان‌های خارجی، و به‌طور خلاصه تربیت محقق و مجتهد، از برنامه‌های او بود.


== تولد ==
== تولد ==
سال ۱۲۶۷ هجري ق. در روستاي «مهرجرد»‌ يزد در خانة مردي پاكدل و پرهيزكار به نام «محمد جعفر» كودكي پا به عرصة حيات گذاشت و عبدالكريم نام گرفت.<ref>مجله حوزه، ش ۱۲، سال ۶۴؛ فصلنامه ياد، ش ۴، سال ۶۵.</ref> وي دوران كودكي را در دامان پر مهر مادري سپري كرد تا به شش سالگي رسيد. در آن روزگار كه عبدالكريم بايستي پايش به مكتب باز مي‎شد در مهرجرد از مدرسه و مكتب خبري نبود و كودكاني كه بزرگ مي‎شدند به دنبال كار و حرفة پدران خود رفته، بهار عمرشان را در مزارع سپري مي‎كردند. اما عبدالكريم كه گويي سرنوشتي جز اين داشت مورد لطف الهي قرار گرفت و خيلي زود وسيلة‌درس و دانش اندوزي برايش فراهم شد.
سال ۱۲۶۷ هجری ق. در روستای «مهرجرد» یزد در خانة مردی پاکدل و پرهیزکار به نام «محمد جعفر» کودکی پا به عرصة حیات گذاشت و عبدالکریم نام گرفت.<ref>مجله حوزه، ش ۱۲، سال ۶۴؛ فصلنامه یاد، ش ۴، سال ۶۵.</ref> وی دوران کودکی را در دامان پر مهر مادری سپری کرد تا به شش سالگی رسید. در آن روزگار که عبدالکریم بایستی پایش به مکتب باز می‌شد در مهرجرد از مدرسه و مکتب خبری نبود و کودکانی که بزرگ می‌شدند به دنبال کار و حرفة پدران خود رفته، بهار عمرشان را در مزارع سپری می‌کردند. اما عبدالکریم که گویی سرنوشتی جز این داشت مورد لطف الهی قرار گرفت و خیلی زود وسیلةدرس و دانش اندوزی برایش فراهم شد.


== آغاز تحصیل ==
== آغاز تحصیل ==
«روزي يكي از بستگانش به نام محمد جعفر معروف به (ميرابوجعفر) - كه خود عالم و در كسوت روحانيّت بود - به مهرجرد آمد و (در ديدار نخست) آثار استعداد و پرتو نبوغي خارق‎العاده را در سيماي اين كودك مشاهده نمود و اين بود كه تحصيل عبدالكريم را عهده دار شد و در همين سفر با رضايت پدر و مادرش، او را به اردكان برد و به مكتب سپرد.»<ref>يادداشتهاي مرحوم آيت الله شيخ مرتضي حائري (فرزند بزرگ ايشان).</ref>
«روزی یکی از بستگانش به نام محمد جعفر معروف به (میرابوجعفر) - که خود عالم و در کسوت روحانیّت بود - به مهرجرد آمد و (در دیدار نخست) آثار استعداد و پرتو نبوغی خارق‌العاده را در سیمای این کودک مشاهده نمود و این بود که تحصیل عبدالکریم را عهده‌دار شد و در همین سفر با رضایت پدر و مادرش، او را به اردکان برد و به مکتب سپرد.»<ref>یادداشتهای مرحوم آیت الله شیخ مرتضی حائری (فرزند بزرگ ایشان).</ref>


عبدالكريم، در اين شهر ناآشنا چندين سال در رفت و آمد بود. روزها در درس استادان حاضر مي‎شد و شبها در خانة مير ابوجعفر به سر مي‎برد و گاهي در شبهاي جمعه به منظور ديدار با پدر و مادر راه مهرجرد را پيش مي‎گرفت. عبدالكريم هر چند با رحلت پدر مدتّي از تحصيل باز ماند امّا اين فراق از مكتب چندان طول نكشيد و ديگر بار شوق مدرسه و مكتب، قرار از كف اختيار او ربود و عشق به معارف قرآن در دلش جوانه زد و اين بار راه حوزة علميّة يزد را در پيش گرفت.
عبدالکریم، در این شهر ناآشنا چندین سال دررفت و آمد بود. روزها در درس استادان حاضر می‌شد و شبها در خانة میر ابوجعفر به سر می‌برد و گاهی در شبهای جمعه به منظور دیدار با پدر و مادر راه مهرجرد را پیش می‌گرفت. عبدالکریم هر چند با رحلت پدر مدتّی از تحصیل بازماند امّا این فراق از مکتب چندان طول نکشید و دیگر بار شوق مدرسه و مکتب، قرار از کف اختیار او ربود و عشق به معارف قرآن در دلش جوانه زد و این بار راه حوزة علمیّة یزد را در پیش گرفت.


== حوزه یزد ==
== حوزه یزد ==
در آن دوران (اواخر قرن سيزدهم) يزد حوزة علمي پر رونقي داشت. پنج مدرسة علوم ديني در اين شهر، بخش عمده‎اي از دانشجويان علوم اسلامي را در خود جاي داده بود و دانشمندان بزرگي كه تربيت يافتة حوزة پر آوازه نجف و شاگردان شيخ بزرگ انصاري و ميرزاي شيرازي بودند، در آنجا به تدريس علوم مختلف اسلامي اشتغال داشتند.
در آن دوران (اواخر قرن سیزدهم) یزد حوزة علمی پر رونقی داشت. پنج مدرسة علوم دینی در این شهر، بخش عمده‌ای از دانشجویان علوم اسلامی را در خود جای داده بود و دانشمندان بزرگی که تربیت یافتة حوزة پر آوازه نجف و شاگردان شیخ بزرگ انصاری و میرزای شیرازی بودند، در آنجا به تدریس علوم مختلف اسلامی اشتغال داشتند.


«در ميان مدرسه‎هاي مختلف علوم ديني، مدرسه بزرگ (و زيباي) «محمدتقي خان» از معروف‎ترين آنها به شمار مي‎رفت.»<ref>تاريخ يزد، عبدالحسين آيتي، ص ۴۲۸.</ref> كه بسياري از درسهاي دورة سطح و خارج در آنجا تدريس مي‎شد. عبدالكريم جوان، در چنين جوّ معنوي وارد دارالعبادة يزد گرديد و در مدرسة محمدتقي خان سكني گزيد و سالها با شور و اشتياق فراوان در پاي درس استادان بزرگ به تحصيل علوم اسلامي پرداخت.
«در میان مدرسه‌های مختلف علوم دینی، مدرسه بزرگ (و زیبای) «محمدتقی خان» از معروف‌ترین آنها به‌شمار می‌رفت.»<ref>تاریخ یزد، عبدالحسین آیتی، ص ۴۲۸.</ref> که بسیاری از درسهای دورة سطح و خارج در آنجا تدریس می‌شد. عبدالکریم جوان، در چنین جوّ معنوی وارد دارالعبادة یزد گردید و در مدرسة محمدتقی خان سکنی گزید و سالها با شور و اشتیاق فراوان در پای درس استادان بزرگ به تحصیل علوم اسلامی پرداخت.


== شوق دیدار ==
== شوق دیدار ==
هنوز بيش از ۱۸ بهار از عمر عبدالكريم سپري نگرديده بود كه شوق ديدار عتبات در دل وي جوشيدن گرفت و راهي سرزمين عراق شد. چهار شهر مذهبي عراق (نجف، كربلا، كاظمين و سامرّا) كه فرزندان پيامبر خدا را ميزبان هستند و خاكشان وجود پاك امامان بزرگوار ما را در آغوش خود كشيده است، عتبات مي‎گويند.
هنوز بیش از ۱۸ بهار از عمر عبدالکریم سپری نگردیده بود که شوق دیدار عتبات در دل وی جوشیدن گرفت و راهی سرزمین عراق شد. چهار شهر مذهبی عراق (نجف، کربلا، کاظمین و سامرّا) که فرزندان پیامبر خدا را میزبان هستند و خاکشان وجود پاک امامان بزرگوار ما را در آغوش خود کشیده است، عتبات می‌گویند.


او به همراه مادر خويش با كاروان زيارتي راهي آنجا شد و بي‎درنگ به حلقه دانشوران و عالمان بزرگي كه گرداگرد امامان را گرفته بودند، پيوست. عبدالكريم ابتدا چند سالي در حوزة علمية كربلا در محضر آية الله فاضل اردكاني بود و پس از آن با راهنمايي استادش به حوزه علميه سامرّا و به محضر ميرزاي بزرگ شيرازي شتافت.
او به همراه مادر خویش با کاروان زیارتی راهی آنجا شد و بی‌درنگ به حلقه دانشوران و عالمان بزرگی که گرداگرد امامان را گرفته بودند، پیوست. عبدالکریم ابتدا چند سالی در حوزة علمیة کربلا در محضر آیة الله فاضل اردکانی بود و پس از آن با راهنمایی استادش به حوزه علمیه سامرّا و به محضر میرزای بزرگ شیرازی شتافت.


== در حوزه سامرا ==
== در حوزه سامرا ==
ميرزاي شيرازي در آن زمان مرجع وقت و در رأس حوزة‌ علميه سامرّا بود. وي از آنجا كه به علم و معنويت آية الله اردكاني احترام زيادي مي‎گذاشت شيخ عبدالكريم را مورد توجه قرار داد. مي‎گويند وقتي نامة فاضل اردكاني را خواند رو به عبدالكريم كرد و فرمود: «من به شما اخلاص پيدا كردم».<ref>آيت الله موسس، كريم جهرمي، ص ۳۱، به نقل از يادداشتهاي مرحوم آيت الله شيخ مرتضي حائري.</ref> از همين رو آن طلبة‌جوان و پر تلاش را در منزل خود جاي داد.
میرزای شیرازی در آن زمان مرجع وقت و در رأس حوزة علمیه سامرّا بود. وی از آنجا که به علم و معنویت آیة الله اردکانی احترام زیادی می‌گذاشت شیخ عبدالکریم را مورد توجه قرار داد. می‌گویند وقتی نامة فاضل اردکانی را خواند رو به عبدالکریم کرد و فرمود: «من به شما اخلاص پیدا کردم».<ref>آیت الله مؤسس، کریم جهرمی، ص ۳۱، به نقل از یادداشتهای مرحوم آیت الله شیخ مرتضی حائری.</ref> از همین رو آن طلبةجوان و پرتلاش را در منزل خود جای داد.


آية الله حائري پس از اينكه به مقام اجتهاد نايل گشته بود از اين دروان به نيكي ياد كرده، از خانة ميرزا خاطراتي را اين گونه نقل مي‎كند:
آیة الله حائری پس از اینکه به مقام اجتهاد نایل گشته بود از این دروان به نیکی یاد کرده، از خانة میرزا خاطراتی را این گونه نقل می‌کند:


«سرداب خانة ميرزا هم محل مطالعه‎ام بود و هم محل استراحتم و در ماه مبارك رمضان سحري را نيز در آنجا مي‎خوردم امّا براي افطار به خانة ميرزا باز نمي‎گشتم، بلكه به علت گرماي طاقت فرساي هوا، به سوي فرات رفته،‌ آب مفصلي مي‎خوردم و شنا مي‎كردم.»<ref>آيت الله موسس، كريم جهرمي، ص ۳۰، به نقل از يادداشتهاي مرحوم آيت الله شيخ مرتضي حائري.</ref>
«سرداب خانة میرزا هم محل مطالعه‌ام بود و هم محل استراحتم و در ماه مبارک رمضان سحری را نیز در آنجا می‌خوردم امّا برای افطار به خانة میرزا بازنمی‌گشتم، بلکه به علت گرمای طاقت فرسای هوا، به سوی فرات رفته، آب مفصلی می‌خوردم و شنا می‌کردم.»<ref>آیت الله مؤسس، کریم جهرمی، ص ۳۰، به نقل از یادداشتهای مرحوم آیت الله شیخ مرتضی حائری.</ref>


شيخ عبدالكريم در حوزة عمليّه سامرّا دوازده سال تمام به تحصيل علم پرداخت. او در اين مدّت. با همة رنجها و مشقتها ساخت و فارغ از هر گونه اشتغال ديگري با دلي پراميد، به آينده روشن خويش چشم مي‎دوخت و سرانجام نيز به كمالات علمي و معنوي نايل گشت.
شیخ عبدالکریم در حوزة عملیّه سامرّا دوازده سال تمام به تحصیل علم پرداخت. او در این مدّت. با همة رنجها و مشقتها ساخت و فارغ از هر گونه اشتغال دیگری با دلی پرامید، به آینده روشن خویش چشم می‌دوخت و سرانجام نیز به کمالات علمی و معنوی نایل گشت.


== در محضر استادان ==
== در محضر استادان ==
گذشته از ارادة محكم و تلاش خستگي ناپذير شيخ عبدالكريم در راه تحصيل دانش، استادان پرمايه نيز در شكل‎گيري شخصيّت علمي و معنوي او نقش اساسي ايفا مي‎كردند.
گذشته از ارادة محکم و تلاش خستگی ناپذیر شیخ عبدالکریم در راه تحصیل دانش، استادان پرمایه نیز در شکل‌گیری شخصیّت علمی و معنوی او نقش اساسی ایفا می‌کردند.


وي در سالهايي كه در حوزة علميّه سامرّا حضور داشت از خرمن دانش فقهاي بزرگي چون آية الله سيد محمد فشاركي، آية الله نوري، كه هر يك از ستاره‎هاي درخشان آسمان فقاهت به شمار مي‎رفتند. خوشه علم و معنويت چيد.
وی در سالهایی که در حوزة علمیّه سامرّا حضور داشت از خرمن دانش فقهای بزرگی چون آیة الله سید محمد فشارکی، آیة الله نوری، که هر یک از ستاره‌های درخشان آسمان فقاهت به‌شمار می‌رفتند. خوشه علم و معنویت چید.


== اقامت در کربلا ==
== اقامت در کربلا ==
آية الله حائري پس از رحلت ميرزاي شيرازي راهي نجف گرديد و در آنجا رحل اقامت افكند اما به زودي دريافت كه حوزة علمية كربلا اكنون به وجود او نياز بيشتر دارد. به همين سبب شهر امام مظلومان حسين ـ عليه السلام ـ را برگزيد و راهي كربلا گرديد.
آیة الله حائری پس از رحلت میرزای شیرازی راهی نجف گردید و در آنجا رحل اقامت افکند اما به زودی دریافت که حوزة علمیة کربلا اکنون به وجود او نیاز بیشتر دارد. به همین سبب شهر امام مظلومان حسین ـ علیه السلام ـ را برگزید و راهی کربلا گردید.


كربلا كه روزگاري حوزة علمية معروف و باشكوهي داشت در آن روزها ديگر شكوه و رونق خود را از دست داده بود هيچ جنب و جوشي در مدرسه‎هاي علميه به چشم نمي‎خورد و از تراكم طلاب مثل سالهاي دوران تحصيل او خبري نبود.
کربلا که روزگاری حوزة علمیة معروف و باشکوهی داشت در آن روزها دیگر شکوه و رونق خود را از دست داده بود هیچ جنب و جوشی در مدرسه‌های علمیه به چشم نمی‌خورد و از تراکم طلاب مثل سالهای دوران تحصیل او خبری نبود.


بارگاه مقدس حسيني نيز آرام و خالي از درس و بحث علمي، روزگار خود را تنها با زمزمة‌ شيفتگان اهل بيت و زائران مشتاق ضريح حسين ـ عليه السلام ـ مي‎گذراند. وي به موجب همين اوضاع تأسف بار حوزة علمية،‌ اين شهر را انتخاب كرد و اينجا بود كه او لقب حائري* را براي خود برگزيد با حضور اندك مدّت خود در حوزة‌ علميّه، كربلا، غبار عزلت و فراموشي سالهاي گذشته را از چهرة اين شهر زدود و پس از سالها آرامش و سكوت بار ديگر همهمة طلاب در مدارس پيچيد و بارگاه امام حسين ـ عليه السلام ـ نيز با طنين افكندن بحثهاي علمي دانش پژوهان در آن، جلوه‎اي ديگر گرفت. آية الله حائري در اين مدّت دو درس عمدة خارج اصول و فقه تدريس مي‎كرد و باقي اوقاتش را در اختيار طلاب علوم ديني قرار داد و علاوه بر اينها، در مقام كسي كه آية الله ميرزا محمدتقي شيرازي مرجع تقليد شيعه احتياطات خود را به ايشان ارجاع داده، پاسخگويي به مسائل ديني مردم را نيز بر عهده گرفت.
بارگاه مقدس حسینی نیز آرام و خالی از درس و بحث علمی، روزگار خود را تنها با زمزمة شیفتگان اهل بیت و زائران مشتاق ضریح حسین ـ علیه السلام ـ می‌گذراند. وی به موجب همین اوضاع تأسف بار حوزة علمیة، این شهر را انتخاب کرد و اینجا بود که او لقب حائری* را برای خود برگزید با حضور اندک مدّت خود در حوزة علمیّه، کربلا، غبار عزلت و فراموشی سالهای گذشته را از چهرة این شهر زدود و پس از سالها آرامش و سکوت بار دیگر همهمة طلاب در مدارس پیچید و بارگاه امام حسین ـ علیه السلام ـ نیز با طنین افکندن بحثهای علمی دانش پژوهان در آن، جلوه‌ای دیگر گرفت. آیة الله حائری در این مدّت دو درس عمدة خارج اصول و فقه تدریس می‌کرد و باقی اوقاتش را در اختیار طلاب علوم دینی قرار داد و علاوه بر اینها، در مقام کسی که آیة الله میرزا محمدتقی شیرازی مرجع تقلید شیعه احتیاطات خود را به ایشان ارجاع داده، پاسخگویی به مسائل دینی مردم را نیز بر عهده گرفت.


== در حلقه خوبان ==
== در حلقه خوبان ==
آية الله حائري در اواخر سال ۱۳۳۲ هجري ق. وقتي ماجراجويي انگليس در عراق شدت گرفت و دامنة آشوب به شهر كربلا نيز كشيده شده به دعوت مردم اراك عزم سفر به ايران كرد. و تا سال ۱۳۴۰ كه عازم قم شد در كنار مردم اين ديار و در خدمت حوزة علميّة شهر اراك بود. گويند در اين ايّام امام خميني (ره) جواني بيست ساله بود كه با شنيدن آوازة حوزة علميّة شهر اراك، از عزيمت به حوزة‌ اصفهان صرف نظر كرد و به سوي اراك شتافت و تا انتقال اين حوزه به شهر مقدس قم از حوزة دانش و معرفت اين مرد بزرگ بهره‎ها جست.<ref>فصلنامه ياد، ش ۱۷.</ref>
آیة الله حائری در اواخر سال ۱۳۳۲ هجری ق. وقتی ماجراجویی انگلیس در عراق شدت گرفت و دامنة آشوب به شهر کربلا نیز کشیده شده به دعوت مردم اراک عزم سفر به ایران کرد. و تا سال ۱۳۴۰ که عازم قم شد در کنار مردم این دیار و در خدمت حوزة علمیّة شهر اراک بود. گویند در این ایّام امام خمینی (ره) جوانی بیست ساله بود که با شنیدن آوازة حوزة علمیّة شهر اراک، از عزیمت به حوزة اصفهان صرف نظر کرد و به سوی اراک شتافت و تا انتقال این حوزه به شهر مقدس قم از حوزة دانش و معرفت این مرد بزرگ بهره‌ها جست.<ref>فصلنامه یاد، ش ۱۷.</ref>


آية الله حائري به مدّت هشت سال در اين حوزة پرشكوه بر مسند تدريس تكيه زد و در كنار مسؤوليت سنگين مرجعيت از پرورش و شكوفايي استعدادهاي طلاب جوان نيز لحظه‎اي غافل نبود و به موجب اهميت فوق‎العاده به اين امر صدها جوان پاك طينت ديگر را كه اميد آن مي‎رفت همه در زمرة مراجع بزرگ بشمار آيند در دامان پر مهر و محبت پدرانة خود پرورش داد.
آیة الله حائری به مدّت هشت سال در این حوزة پرشکوه بر مسند تدریس تکیه زد و در کنار مسؤولیت سنگین مرجعیت از پرورش و شکوفایی استعدادهای طلاب جوان نیز لحظه‌ای غافل نبود و به موجب اهمیت فوق‌العاده به این امر صدها جوان پاک طینت دیگر را که امید آن می‌رفت همه در زمرة مراجع بزرگ بشمار آیند در دامان پر مهر و محبت پدرانة خود پرورش داد.


== قم شهر فضيلت ==
== قم شهر فضیلت ==
قم از بزرگترين شهرهاي مذهبي جهان تشيّع به شمار مي‎آيد كه از روزگاران نخست تولد تشيع در ايران، به مركزيّت شيعه شهرت داشته و تاكنون نيز مركزيّت خود را در دانش و بينش اسلامي و تصميم‎گيري دربارة حوادث سياسي و اجتماعي حفظ كرده است. اين شهر همانند شهرهاي نجف و كربلا در سالهاي پس از ظهور اسلام ايجاد گرديد و با ورود دختر امام موسي كاظم ‎ ـ عليه السلام ـ و بعدها به سبب وجود بارگاه عظيم آن حضرت به عظمتش افزوده شد و مورد توجه مشتاقان اهل علم و ايمان قرار گرفت.
قم از بزرگترین شهرهای مذهبی جهان تشیّع به‌شمار می‌آید که از روزگاران نخست تولد تشیع در ایران، به مرکزیّت شیعه شهرت داشته و تاکنون نیز مرکزیّت خود را در دانش و بینش اسلامی و تصمیم‌گیری دربارة حوادث سیاسی و اجتماعی حفظ کرده است. این شهر همانند شهرهای نجف و کربلا در سالهای پس از ظهور اسلام ایجاد گردید و با ورود دختر امام موسی کاظم ـ علیه السلام ـ و بعدها به سبب وجود بارگاه عظیم آن حضرت به عظمتش افزوده شد و مورد توجه مشتاقان اهل علم و ایمان قرار گرفت.


قم تاريخ درخشاني در خصوص برپايي حوزة علميّه و پايگاه ديني مردم دارد. اوّلين كساني كه در اين شهر براي تأسيس حوزة علميّه قيام كردند محدثان و روات قبيلة اشعري بودند كه از ياران امامان معصوم عليهم السلام به شمار مي‎رفتند.
قم تاریخ درخشانی در خصوص برپایی حوزة علمیّه و پایگاه دینی مردم دارد. اوّلین کسانی که در این شهر برای تأسیس حوزة علمیّه قیام کردند محدثان و روات قبیلة اشعری بودند که از یاران امامان معصوم علیهم السلام به‌شمار می‌رفتند.


سپس ظهور شخصيّتهاي بزرگي چون شيخ كليني و شيخ صدوق و پس از آنها رو آوردن شيعيان علوي بدين حوزه بر رونقش افزود. امّا با اينهمه اين شهر روزگاري نيز خالي از عالمان بوده است و از قرن ششم هجري تا دوران صفويه چندان رونقي نداشته است و بر حجره‎هاي مدارس آن گرد غربت و تنهايي نشسته بود.
سپس ظهور شخصیّتهای بزرگی چون شیخ کلینی و شیخ صدوق و پس از آنها رو آوردن شیعیان علوی بدین حوزه بر رونقش افزود. امّا با اینهمه این شهر روزگاری نیز خالی از عالمان بوده است و از قرن ششم هجری تا دوران صفویه چندان رونقی نداشته است و بر حجره‌های مدارس آن گرد غربت و تنهایی نشسته بود.


«در اوايل قرن يازدهم هجري ق. چند سالي شخصيتهاي بزرگي چون صدرالدين شيرازي، فياض لاهيجي و فيض كاشاني و بعدها ميرزاي قمي در مدارس اين شهر به بحث و اشاعة علوم اسلامي در فقه، تفسير كلام، فلسفه و عرفان پرداختند.»<ref>ر.ك: آشنايي با حوزه‎هاي علميه شيعه، سيّد حجه موحّدي ابطحي، ج ۱، ص ۲۹۱.</ref> و با تشكيل جلسات پرشكوه علمي مدّتي كور سوي دانش را در اين شهر روشن نگه داشتند. اما پس از آن تا روزي كه آية الله حائري پا به اين شهر مي‎گذارد وضع حوزه‎هاي علميّه همچنان اسفبار و مدتها عظمت گذشتة‌ آن فراموش شده بود.
«در اوایل قرن یازدهم هجری ق. چند سالی شخصیتهای بزرگی چون صدرالدین شیرازی، فیاض لاهیجی و فیض کاشانی و بعدها میرزای قمی در مدارس این شهر به بحث و اشاعة علوم اسلامی در فقه، تفسیر کلام، فلسفه و عرفان پرداختند.»<ref>ر. ک. آشنایی با حوزه‌های علمیه شیعه، سیّد حجه موحّدی ابطحی، ج ۱، ص ۲۹۱.</ref> و با تشکیل جلسات پرشکوه علمی مدّتی کور سوی دانش را در این شهر روشن نگه داشتند. اما پس از آن تا روزی که آیة الله حائری پا به این شهر می‌گذارد وضع حوزه‌های علمیّه همچنان اسفبار و مدتها عظمت گذشتة آن فراموش شده بود.


آية الله حائري پيش از آنكه از طرف اهالي قم به اين شهر دعوت شود يك بار در سال ۱۳۳۲ هجري ق. در سفري كه به مشهد رضوي عزيمت نمودند، از قم نيز ديدن كرده و چند شبي را در كنار حرم حضرت فاطمه معصومه عليهماالسلام گذرانده و اوضاع مدارس ديني را از نزديك مشاهده نموده بود. مدرسة فيضيه را ديده بود كه حجره‎هاي پرغوغاي ديروزش اكنون خالي از همهمة ‌محصلان علوم ديني شده و بر قفسه‎هاي كتاب گرد فراموشي نشسته است. انگار هيچ گاه زمزمة دانش پژوهان اسلامي در فضاي قم طنين انداز نبوده است! مدرسة بزرگ «دارالشفا» را ديده بود كه سالنهاي درس و بحث آن اكنون محل اسكان فقراي شهر يا زائران شده است «و بعضاً كسبة اطراف حرم از حجره‎هايش به عنوان انبار اجناس استفاده مي‎كردند.» و از همه غمناك‎تر حال و روز طلاب جواني بود كه به علت محروم بودن از استادان چيره دست و نبود نظم با چهره‎هاي افسرده، عمر خود را به بيهودگي مي‎گذرانيدند و در آن حجره‎هاي تاريك و غبار گرفته با مباحثات سطحي، روزگار سپري مي‎كردند.
آیة الله حائری پیش از آنکه از طرف اهالی قم به این شهر دعوت شود یک بار در سال ۱۳۳۲ هجری ق. در سفری که به مشهد رضوی عزیمت نمودند، از قم نیز دیدن کرده و چند شبی را در کنار حرم حضرت فاطمه معصومه علیهماالسلام گذرانده و اوضاع مدارس دینی را از نزدیک مشاهده نموده بود. مدرسة فیضیه را دیده بود که حجره‌های پرغوغای دیروزش اکنون خالی از همهمة محصلان علوم دینی شده و بر قفسه‌های کتاب گرد فراموشی نشسته است. انگار هیچ‌گاه زمزمة دانش پژوهان اسلامی در فضای قم طنین انداز نبوده است! مدرسة بزرگ «دارالشفا» را دیده بود که سالنهای درس و بحث آن اکنون محل اسکان فقرای شهر یا زائران شده است «و بعضاً کسبة اطراف حرم از حجره‌هایش به عنوان انبار اجناس استفاده می‌کردند.» و از همه غمناک‌تر حال و روز طلاب جوانی بود که به علت محروم بودن از استادان چیره‌دست و نبود نظم با چهره‌های افسرده، عمر خود را به بیهودگی می‌گذرانیدند و در آن حجره‌های تاریک و غبار گرفته با مباحثات سطحی، روزگار سپری می‌کردند.


گويند ايشان پس از آنكه از نزديك اوضاع اسفبار مدارس علمي اين شهر را ديد، بسيار ناراحت و افسرده خاطر قم را ترك گفت و اطرافيانش بارها از او شنيدند كه مي‎گفت: «چه مي‎شد اگر حوزة علميّة قم سر و سامان مي‎گرفت!».
گویند ایشان پس از آنکه از نزدیک اوضاع اسفبار مدارس علمی این شهر را دید، بسیار ناراحت و افسرده خاطر قم را ترک گفت و اطرافیانش بارها از او شنیدند که می‌گفت: «چه می‌شد اگر حوزة علمیّة قم سر و سامان می‌گرفت!».


آية الله حائري در اواخر زمستان ۱۳۰۰ هجري ش. (۲۲ رجب ۱۳۴۰ ق.) بود كه با فرزند بزرگش حاج شيخ مرتضي حائري به همراه آية الله محمدتقي خوانساري به قصد اجابت دعوت مردم، از اراك به سمت قم حركت كردند و در ميان انبوه جمعيت استقبال كننده وارد شهر قم شدند.
آیة الله حائری در اواخر زمستان ۱۳۰۰ هجری ش. (۲۲ رجب ۱۳۴۰ ق) بود که با فرزند بزرگش حاج شیخ مرتضی حائری به همراه آیة الله محمدتقی خوانساری به قصد اجابت دعوت مردم، از اراک به سمت قم حرکت کردند و در میان انبوه جمعیت استقبال کننده وارد شهر قم شدند.


== تأسيس حوزه ==
== تأسیس حوزه ==
تأسيس حوزة علميّة‌قم چيزي بود كه زمزمة آن قرنها پيش از حوزة علميه نجف شروع شده بود و ريشه در روايات امامام معصوم عليهم السلام داشت امام صادق ـ عليه السلام ـ در قرن دوم هجري قمري به ياران خود دربارة شهر قم و مركزيّت اين شهر براي دانش اسلامي چنين فرموده بود:
تأسیس حوزة علمیّةقم چیزی بود که زمزمة آن قرنها پیش از حوزة علمیه نجف شروع شده بود و ریشه در روایات امامام معصوم علیهم السلام داشت امام صادق ـ علیه السلام ـ در قرن دوم هجری قمری به یاران خود دربارة شهر قم و مرکزیّت این شهر برای دانش اسلامی چنین فرموده بود:


زود باشد كه كوفه روزگاري از مؤمنان خالي گردد و دانش در آن ناپديد شود ... و به شهري كه آن را «قم» گويند ظاهر شود و معدن اهل علم و فضل شود.<ref>گنجينة دانشمندان، ج ۱، ص ۳۲.</ref>
زود باشد که کوفه روزگاری از مؤمنان خالی گردد و دانش در آن ناپدید شود و به شهری که آن را «قم» گویند ظاهر شود و معدن اهل علم و فضل شود.<ref>گنجینة دانشمندان، ج ۱، ص ۳۲.</ref>


حضور آية الله حائري در قم اين نويد امامان بزرگوار شيعه را كه همواره زبان به زبان نقل شده و در ذهن شيعيان جاي گرفته بود. تحقق مي‎بخشيد.
حضور آیة الله حائری در قم این نوید امامان بزرگوار شیعه را که همواره زبان به زبان نقل شده و در ذهن شیعیان جای گرفته بود. تحقق می‌بخشید.


اوايل بهار ۱۳۰۱ ش، پس از دو ماه اقامت آية الله حائري در شهر قم، در منزل آية الله پايين شهري، جلسه‎اي از طرف علما، بازاريان و كسبة تهران تشكيل شد كه بزرگاني از فقهاي قم چون آية الله بافقي، آية الله كبير وآية الله فيض در آن شركت داشتند. در اين جلسه، گفتگو پيرامون حوزة علمية قم، ساعتها به درازا كشيد و سرانجام نظر نهايي به آية الله حائري محوّل شد.
اوایل بهار ۱۳۰۱ ش، پس از دو ماه اقامت آیة الله حائری در شهر قم، در منزل آیة الله پایین شهری، جلسه‌ای از طرف علما، بازاریان و کسبة تهران تشکیل شد که بزرگانی از فقهای قم چون آیة الله بافقی، آیة الله کبیر وآیة الله فیض در آن شرکت داشتند. در این جلسه، گفتگو پیرامون حوزة علمیة قم، ساعتها به درازا کشید و سرانجام نظر نهایی به آیة الله حائری محوّل شد.


همة علما و بزرگان علم و معرفت قبول اين امر مهم را به آية الله حائري اصرار كردند ونيز بسياري از بازاريان و كسبه در تأمين مالي حوزه اعلام آمادگي نمودند. آية الله حائري ابتدا بر اين عقيده بود كه بزرگان قم خود اين كار را انجام دهند و از عهدة اين امر خطير نيز بر خواهند آمد. امّا چون اصرار بي حد علما را مشاهده كرد تكليف را بر عهدة خود ثابت ديد و اين نكته را بيان فرمود: «استخاره خواهيم كرد آيا صلاح است در قم مانده، به فضلا و محصلين حوزة اراك كه انتظار بازگشت مرا دارند، بنويسم به قم بيايند يا نه؟».
همة علما و بزرگان علم و معرفت قبول این امر مهم را به آیة الله حائری اصرار کردند ونیز بسیاری از بازاریان و کسبه در تأمین مالی حوزه اعلام آمادگی نمودند. آیة الله حائری ابتدا بر این عقیده بود که بزرگان قم خود این کار را انجام دهند و از عهدة این امر خطیر نیز برخواهند آمد. امّا چون اصرار بی حد علما را مشاهده کرد تکلیف را بر عهدة خود ثابت دید و این نکته را بیان فرمود: «استخاره خواهیم کرد آیا صلاح است در قم مانده، به فضلا و محصلین حوزة اراک که انتظار بازگشت مرا دارند، بنویسم به قم بیایند یا نه؟».


وي صبح روز بعد، پس از آنكه نماز صبح را به پايان رساند در حرم حضرت معصومه عليهما السلام به دعا و نيايش ايستاد و به قرآن روي آورد. نقل است كه آية الله حائري به قرآن استخاره نمي‎كرد و مي‎فرمود من درست نمي‎فهمم مثلاً «يسبح له ما في السموات و الارض، نسبت به موضوع استخاره خوب است يا بد». اما در مورد ماندن در قم به قرآن استخاره كرد و خود را به مشيّت الهي سپرد، كه آيه‎اي زيبا و مناسب حالش «... وَ أْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ»<ref>سوره يوسف، آيه ۹۳؛ يعني «پدر : و همه كسان خود را نزد من بياوريد».</ref> خط مشي آينده او را ترسيم نمود و آية الله حائري را مصمّم ساخت حوزة علميّه قم را سامان داده، شاگردان خود را از اراك به اين شهر فرا خواند.<ref>گنجينة دانشمندان، ج ۱، ص ۲۸۷.</ref>
وی صبح روز بعد، پس از آنکه نماز صبح را به پایان رساند در حرم حضرت معصومه علیهما السلام به دعا و نیایش ایستاد و به قرآن روی آورد. نقل است که آیة الله حائری به قرآن استخاره نمی‌کرد و می‌فرمود من درست نمی‌فهمم مثلاً «یسبح له ما فی السموات و الارض، نسبت به موضوع استخاره خوب است یا بد». اما در مورد ماندن در قم به قرآن استخاره کرد و خود را به مشیّت الهی سپرد، که آیه‌ای زیبا و مناسب حالش «... وَ أْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ»<ref>سوره یوسف، آیه ۹۳؛ یعنی «پدر: و همه کسان خود را نزد من بیاورید».</ref> خط مشی آینده او را ترسیم نمود و آیة الله حائری را مصمّم ساخت حوزة علمیّه قم را سامان داده، شاگردان خود را از اراک به این شهر فرا خواند.<ref>گنجینة دانشمندان، ج ۱، ص ۲۸۷.</ref>


با اقامت گزيدن آية الله حائري در قم بنيان حوزة عمليّه قم نيز نهاده شد و با گامهاي بزرگي كه ايشان برداشت اين حوزه بتدريج رشد كرد و در رديف بزرگترين حوزه‎هاي علميّة جهان تشيّع در آمد.
با اقامت گزیدن آیة الله حائری در قم بنیان حوزة عملیّه قم نیز نهاده شد و با گامهای بزرگی که ایشان برداشت این حوزه بتدریج رشد کرد و در ردیف بزرگترین حوزه‌های علمیّة جهان تشیّع درآمد.


اساسی‌‎ترين گام آية الله حائري پس از تأسيس حوزه، تعمير مدارس ديني و تغيير روش آموزشي بود كه تحوّلي عظيم را در آنها به وجود آورد. و دوران نابسامان حوزة علميّه قم كه پس از ميرزاي قمّي وضع رقّت باري يافته بود، پايان گرفت. ابتكار آية الله حائري پس از توجه دادن محصلان علوم ديني به ژرف نگري در درس و بحث علمي گزينش «هيأت ممتحنه» براي گرفتن امتحان از دروس حوزوي بود كه امروز چنين روشي در آموزش و پرورش همة كشورها از ضروريات كار محسوب مي‎شود.
اساسی‌ترین گام آیة الله حائری پس از تأسیس حوزه، تعمیر مدارس دینی و تغییر روش آموزشی بود که تحوّلی عظیم را در آنها به وجود آورد. و دوران نابسامان حوزة علمیّه قم که پس از میرزای قمّی وضع رقّت باری یافته بود، پایان گرفت. ابتکار آیة الله حائری پس از توجه دادن محصلان علوم دینی به ژرف نگری در درس و بحث علمی گزینش «هیئت ممتحنه» برای گرفتن امتحان از دروس حوزوی بود که امروز چنین روشی در آموزش و پرورش همة کشورها از ضروریات کار محسوب می‌شود.


شكوه و عظمت حوزة علميّة قم از آغاز تا به امروز كه بيش از هفتاد سال از شكل گيري آن مي‎كذرد هر سال چشمگيرتر از گذشته در عرصه‎هاي مختلف، نمود داشته است و پرتو آثار وجودي‎اش افقهاي جديدي از دورترين نقاط عالم را در نورديده است. اين حوزه با شكوه گذشته از اينكه بزرگ‎ترين دانشگاه علوم اسلامي است در رشته‎هاي اعتقادات، فقه و حقوق، و عرفان، فلسفه، اقتصاد، تفسير، كلام و ...
شکوه و عظمت حوزة علمیّة قم از آغاز تا به امروز که بیش از هفتاد سال از شکل‌گیری آن می‌کذرد هر سال چشمگیرتر از گذشته در عرصه‌های مختلف، نمود داشته است و پرتو آثار وجودی‌اش افقهای جدیدی از دورترین نقاط عالم را درنوردیده است. این حوزه با شکوه گذشته از اینکه بزرگ‌ترین دانشگاه علوم اسلامی است در رشته‌های اعتقادات، فقه و حقوق، و عرفان، فلسفه، اقتصاد، تفسیر، کلام و


پاسخگوي نيازهاي اجتماعي، فرهنگي و فكري جامعه نيز بوده و هست و در اين راه انديشمندان و فرزانگان فراواني در دامن خود پرورانده است و اكنون بيش از ۴۰ هزار دانشجوي علوم اسلامي از ايران و هزاران نفر از ۴۵ كشور اسلامي را در خود جاي داده است.
پاسخگوی نیازهای اجتماعی، فرهنگی و فکری جامعه نیز بوده و هست و در این راه اندیشمندان و فرزانگان فراوانی در دامن خود پرورانده است و اکنون بیش از ۴۰ هزار دانشجوی علوم اسلامی از ایران و هزاران نفر از ۴۵ کشور اسلامی را در خود جای داده است.


به طور كلي حوزة علميه در زمينه‎هاي مختلف فرهنگي، اعتقادي، سياسي و اجتماعي آثار و بركات فراواني به جاي گذاشت كه مي‎توان در يك كلام از آن، احياي عظمتهاي فراموش شده اين سرزمين تعبير آورد. پس از تأسيس حوزة عمليّه قم بود كه در كمترين زمان، روح بالندگي و تحرّك علمي و فرهنگي در بسياري از شهرهاي ايران نمايان گرديد. پرورش يافتگان حوزة‌ علميّة قم به ساير بلاد سرازير گشتند، و ده‎ها كتابخانه و مدرسة علوم ديني در سراسر كشور تأسيس شد. در آن روزگار كه چند مدرسة‌ دولتي ايران محدود به شاهزادگان و حكومتيان بود درگاه حوزه‎هاي علميّة سراسر كشور، به روي فرزندان همة اقشار ملّت گشوده بود و حتي در دورترين نقاط كشور هم به همّت علماي اسلام آثار اسلامي انتشار مي‎يافت و مكتبهاي درسي رونق مي‎گرفت و از هر خانة گلي در دل كوهها و ميان جنگلها هم صداي دلنشين قرآن بچه‎هاي مسلمان در آسمان اين كشور طنين انداز مي‎شد و روز به روز فرهنگ اسلامي و معارف تشيّع در ايران راه مي‎يافت.
به‌طور کلی حوزة علمیه در زمینه‌های مختلف فرهنگی، اعتقادی، سیاسی و اجتماعی آثار و برکات فراوانی به جای گذاشت که می‌توان در یک‌کلام از آن، احیای عظمتهای فراموش شده این سرزمین تعبیر آورد. پس از تأسیس حوزة عملیّه قم بود که در کمترین زمان، روح بالندگی و تحرّک علمی و فرهنگی در بسیاری از شهرهای ایران نمایان گردید. پرورش یافتگان حوزة علمیّة قم به سایر بلاد سرازیر گشتند، و ده‌ها کتابخانه و مدرسة علوم دینی در سراسر کشور تأسیس شد. در آن روزگار که چند مدرسة دولتی ایران محدود به شاهزادگان و حکومتیان بود درگاه حوزه‌های علمیّة سراسر کشور، به روی فرزندان همة اقشار ملّت گشوده بود و حتی در دورترین نقاط کشور هم به همّت علمای اسلام آثار اسلامی انتشار می‌یافت و مکتبهای درسی رونق می‌گرفت و از هر خانة گلی در دل کوه‌ها و میان جنگلها هم صدای دلنشین قرآن بچه‌های مسلمان در آسمان این کشور طنین انداز می‌شد و روز به روز فرهنگ اسلامی و معارف تشیّع در ایران راه می‌یافت.


به بركت شكل گيري حوزة علميّة قم در زماني اندك فروغ درخشان آن به افقهاي دور دست رسيد.
به برکت شکل‌گیری حوزة علمیّة قم در زمانی اندک فروغ درخشان آن به افقهای دور دست رسید.


وضع مدارس ديگر شهرستانها - نيز با گسيل شاگردان مكتب آية الله حائري بدان مناطق - رو به بهبود گذاشت. و در خود شهر قم علاوه بر احياي مدرسه‎هاي علميّه قديمي چون، فيضيه، دارالشّفا، مؤمنيّه، خان، مدرسه‎هاي بزرگ ديگري نيز نأسيس شد كه امروزه تعداد آنها «به بيش از ۷۰» مدرسه مي‎رسد.<ref>آشنايي با حوزه‎هاي علميه، ص ۱۲۸.</ref>
وضع مدارس دیگر شهرستانها - نیز با گسیل شاگردان مکتب آیة الله حائری بدان مناطق - رو به بهبود گذاشت. و در خود شهر قم علاوه بر احیای مدرسه‌های علمیّه قدیمی چون، فیضیه، دارالشّفا، مؤمنیّه، خان، مدرسه‌های بزرگ دیگری نیز نأسیس شد که امروزه تعداد آنها «به بیش از ۷۰» مدرسه می‌رسد.<ref>آشنایی با حوزه‌های علمیه، ص ۱۲۸.</ref>


== آثار ==
== آثار ==
در كنار همة تلاشهاي خستگي ناپذير آية الله حائري آثار قلمي مهمي نيز از ايشان به يادگار مانده است كه از آن ميان مي‎توان به كتابهاي ذيل اشاره كرد:
در کنار همة تلاشهای خستگی ناپذیر آیة الله حائری آثار قلمی مهمی نیز از ایشان به یادگار مانده است که از آن میان می‌توان به کتابهای ذیل اشاره کرد:


۱. كتاب الصلوة - كتاب مفصّلي درباره مسائل نماز است.
# کتاب الصلوة - کتاب مفصّلی درباره مسائل نماز است.
# کتاب دور الاصول - این کتاب تقریرات درس آیة الله سید محمد فشارکی است.
گویند آیة الله محمدحسین کمپانی اصفهانی، صاحب کتاب گرانقدر «نهایة الدرایه فی شرح الکفایه» بحثهای درس خارج خود را مطابق با سرفصلهای همین کتاب پیش می‌برده و از مؤلف آن با عنوان «بعض الأجله» (یکی از مردان بزرگ) تعبیر می‌فرموده است.<ref>آیة الله مؤسس، ص ۱۰۳.</ref>


۲. كتاب دور الاصول - اين كتاب تقريرات درس آية الله سيد محمد فشاركي است.
۳. کتابهای دیگر آیة الله حائری مجموعة رسائلی است که در ابواب مختلف فقهی مانند احکام ارث، احکام شیر دادن و مسائل ازدواج و طلاق به رشتة تحریر درآورده است.


گويند آية الله محمدحسين كمپاني اصفهاني، صاحب كتاب گرانقدر «نهاية الدرايه في شرح الكفايه» بحثهاي درس خارج خود را مطابق با سرفصلهاي همين كتاب پيش مي‎برده و از مؤلف آن با عنوان «بعض الأجله» (يكي از مردان بزرگ) تعبير مي‎فرموده است.<ref>آية الله مؤسس، ص ۱۰۳.</ref>
شاگردان مکتب آیة الله حائری


۳. كتابهاي ديگر آية الله حائري مجموعة رسائلي است كه در ابواب مختلف فقهي مانند احكام ارث، احكام شير دادن و مسائل ازدواج و طلاق به رشتة تحرير در آورده است.
آیة الله حائری در دوران زندگی پربار خود علاوه بر خدمات بسیار ارزشمند فرهنگی و اجتماعی به اسلام و مسلمانان، در مکتب خود فرزانگان و اندیشمندان بزرگی را تربیت کرد.


شاگردان مكتب آية الله حائري
او که در دوران تدریس توجّه ویژه‌ای نسبت به شاگردان تشویق می‌نمود و مورد حمایت خویش قرار می‌داد و بدین ترتیب توانست شخصیّتهای بارزی را به جهان اسلام تقدیم دارد که از میان آنان می‌توان از آیة الله گلپایگانی، آیة الله العظمی آٌقای اراکی، آیة الله العظمی آقای مرعشی نجفی و صدها فرزانة دیگر نام برد.<ref>ر. ک. گنجینه دانشمندان، ج ۱، ص ۲۹۰. (در این کتاب نام ۸۱ شاگرد آیت الله حائری ذکر شده است).</ref>


آية الله حائري در دوران زندگي پربار خود علاوه بر خدمات بسيار ارزشمند فرهنگي و اجتماعي به اسلام و مسلمانان، در مكتب خود فرزانگان و انديشمندان بزرگي را تربيت كرد.
== ویژگی روحی ==
از خصوصیات بارز آیة الله حائری که سایر خصوصیات اخلاقی دیگر او را تحت الشعاع خویش قرار می‌داد، زهد و ساده زیستی و زندگی بی‌آلایش - قبل و پس از مرجعیّت - او بود. پای‌بندی او به طلبگی زیستن تا آخر عمر، از او تندیسی از زهد ساخته بود. او همواره خدا را شاکر بود که از همان اندک چیزی که در دست دارد می‌تواند به وضع فقرا رسیدگی کند. روزی یکی از بزرگان، عبای گرانقیمتی را به فرزندش هدیه کرد و آیة الله حائری چون از آن مطلع گردید با فرزندش به سخن نشست و با این جمله که «فرزندم، این عبا برای تو زیاد است» او را متقاعد ساخت که آن را فروخته، با پولش سه عبای متوسط برای خود و دو طلبة دیگر تهیه نماید.


او كه در دوران تدريس توجّه ويژه‎اي نسبت به شاگردان تشويق مي‎نمود و مورد حمايت خويش قرار مي‎داد و بدين ترتيب توانست شخصيّتهاي بارزي را به جهان اسلام تقديم دارد كه از ميان آنان مي‎توان از آية الله گلپايگاني، آية الله العظمي آٌقاي اراكي، آية الله العظمي آقاي مرعشي نجفي و صدها فرزانة ديگر نام برد.<ref>ر.ك: گنجينه دانشمندان، ج ۱، ص ۲۹۰. (در اين كتاب نام ۸۱ شاگرد آيت الله حائري ذكر شده است).</ref>
در مقام زهد ایشان، همین بس که امام خمینی (ره) وقتی به یاوه گوییهای پسر رضاخان پاسخ می‌دهد. با اشاره به زهد آیة الله حائری چنین می‌فرماید:


== ويژگي روحي ==
«ما مفت خوریم! … مایی که مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری ما از دنیا می‌رود، همان شب آقازاده‌های ایشان شام ندارند، مفت خوریم! یا آنها که بانکهای خارج را پر کرده‌اند و باز دست از مملکت برنمی‌دارند مفت خور نیستند!».<ref>صحیفه نور، ج ۱۶، ص ۹۲.</ref>
از خصوصيات بارز آية الله حائري كه ساير خصوصيات اخلاقي ديگر او را تحت الشعاع خويش قرار مي‎داد، زهد و ساده زيستي و زندگي بي‎آلايش - قبل و پس از مرجعيّت - او بود. پاي‎بندي او به طلبگي زيستن تا آخر عمر، از او تنديسي از زهد ساخته بود. او همواره خدا را شاكر بود كه از همان اندك چيزي كه در دست دارد مي‎تواند به وضع فقرا رسيدگي كند. روزي يكي از بزرگان، عباي گرانقيمتي را به فرزندش هديه كرد و آية الله حائري چون از آن مطلع گرديد با فرزندش به سخن نشست و با اين جمله كه «فرزندم، اين عبا براي تو زياد است» او را متقاعد ساخت كه آن را فروخته، با پولش سه عباي متوسط براي خود و دو طلبة ديگر تهيه نمايد.


در مقام زهد ايشان، همين بس كه امام خميني (ره) وقتي به ياوه گوييهاي پسر رضاخان پاسخ مي‎دهد. با اشاره به زهد آية الله حائري چنين مي‎فرمايد:
در جای دیگر حضرت امام (ره) در خصوص زندگی زاهدانه استاد معظم خود فرموده است:


«ما مفت خوريم! ... مايي كه مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائري ما از دنيا مي‎رود، همان شب آقازاده‎هاي ايشان شام ندارند، مفت خوريم!‌يا آنها كه بانكهاي خارج را پر كرده‎اند و باز دست از مملكت برنمي‎دارند مفت خور نيستند!».<ref>صحيفه نور، ج ۱۶، ص ۹۲.</ref>
«جناب استاد معظم و فقیه مکرّم حاج شیخ عبدالکریم یزدی حائری - که از سال ۱۳۴۰ تا سال ۱۳۵۵ ریاست تامّه و مرجعیّت کامله قطر شیعه را داشت همه دیدیم که چه سیره‌ای داشت. با نوکر و خادم خود همسفره و هم غذا بود و روی زمین می‌نشست.»<ref>چهل حدیث، امام خمینی، ص ۹۷.</ref>


در جاي ديگر حضرت امام (ره) در خصوص زندگي زاهدانه استاد معظم خود فرموده است:
از دیگر ویژگیهای روحی آیة الله حائری اینکه اخلاق بسیار در معاشرت با مردم داشت وی کم حرف بود و با مردم با مهربانی و ملایمت رفتار می‌کرد و در برخورد با طلاب جوان حال و روحیّه آنها را مراعات می‌نمود و همواره چهره‌ای بشاش و بر لبهایش تبسّم داشت.


«جناب استاد معظم و فقيه مكرّم حاج شيخ عبدالكريم يزدي حائري - كه از سال ۱۳۴۰ تا سال ۱۳۵۵ رياست تامّه و مرجعيّت كامله قطر شيعه را داشت همه ديديم كه چه سيره‎اي داشت. با نوكر و خادم خود همسفره و هم غذا بود و روي زمين مي‎نشست.»<ref>چهل حديث، امام خميني، ص ۹۷.</ref>
گاهی در دمادم سحر برای سرکشی و شناخت طلاب پرکار و سحرخیز، راهی مدارس می‌شد و در رفع مشکلات مالی و رفاهی آنان همواره تلاش می‌کرد. بارها می‌شد که به صاحبان مغازه‌های اطراف حرم مراجعه می‌کرد و بدهی طلابی را که از آنها جنس نسیه برده بودند، ادا می‌نمود.


از ديگر ويژگيهاي روحي آية الله حائري اينكه اخلاق بسيار در معاشرت با مردم داشت وي كم حرف بود و با مردم با مهرباني و ملايمت رفتار مي‎كرد و در برخورد با طلاب جوان حال و روحيّه آنها را مراعات مي‎نمود و همواره چهره‎اي بشاش و بر لبهايش تبسّم داشت.
== بردباری ==
صبر و بردباری یکی دیگر از خصوصیات روحی آیة الله حائری در مقابل مشکلات بود که از وی رادمردی پراستقامت ساخته بود. ایشان در مقابل حوادث و مسائل سیاسی در اوایل شکل‌گیری حوزه که مصادف با روی کار آمدن رضاخان پهلوی و به دنبال آن ماجرای کشف حجاب بود همواره صبر و بردباری را پیشة خود ساخت و حراست از حوزة علمیّة نوپا را که انهدام آن در رأس توطئة دشمنان دین بود، تلاش بسیاری نمود و همواره می‌فرمود: «من حفظ حوزه علمیه را اهم می‌دانم.» آیة الله حائری در ماجرای کشف حجاب بارها با رضاخان برخورد و ستیز نمود.


گاهي در دمادم سحر براي سركشي و شناخت طلاب پركار و سحرخيز، راهي مدارس مي‎شد و در رفع مشكلات مالي و رفاهي آنان همواره تلاش مي‎كرد. بارها مي‎شد كه به صاحبان مغازه‎هاي اطراف حرم مراجعه مي‎كرد و بدهي طلابي را كه از آنها جنس نسيه برده بودند، ادا مي‎نمود.
معروف است که: پس از ماجرای کشف حجاب و کشتار مسجد گوهرشاد ایشان هیچ‌گاه حال و روز خوشی نداشت و این اندوه را تا پایان عمر در دل داشت.
 
== بردباري ==
صبر و بردباري يكي ديگر از خصوصيات روحي آية الله حائري در مقابل مشكلات بود كه از وي رادمردي پر استقامت ساخته بود. ايشان در مقابل حوادث و مسائل سياسي در اوايل شكل گيري حوزه كه مصادف با روي كار آمدن رضاخان پهلوي و به دنبال آن ماجراي كشف حجاب بود همواره صبر و بردباري را پيشة خود ساخت و حراست از حوزة علميّة نوپا را كه انهدام آن در رأس توطئة‌ دشمنان دين بود، تلاش بسياري نمود و همواره مي‎فرمود: «من حفظ حوزه علميه را اهم مي‎دانم.» آية الله حائري در ماجراي كشف حجاب بارها با رضاخان برخورد و ستيز نمود.
 
معروف است كه: پس از ماجراي كشف حجاب و كشتار مسجد گوهرشاد ايشان هيچ گاه حال و روز خوشي نداشت و اين اندوه را تا پايان عمر در دل داشت.


== وفات ==
== وفات ==
آية الله حائري پس از عمري تلاش و تحمل رنج و مشقت، در ۸۱ سالگي، در ۱۷ ذيقعده ۱۳۵۵ هجري ق (۱۳۱۵ هجري ش) به ديار ابدي شتافت و در جوار مرقد مقدس حضرت معصومه عليهاالسلام به آغوش خاك سپرده شد.
آیة الله حائری پس از عمری تلاش و تحمل رنج و مشقت، در ۸۱ سالگی، در ۱۷ ذیقعده ۱۳۵۵ هجری ق (۱۳۱۵ هجری ش) به دیار ابدی شتافت و در جوار مرقد مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام به آغوش خاک سپرده شد.


==منابع ==
== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
{{شاخه
{{شاخه
خط ۱۴۲: خط ۱۴۰:
| شاخه فرعی۱ = مشاهیر
| شاخه فرعی۱ = مشاهیر
| شاخه فرعی۲ = عالمان دینی
| شاخه فرعی۲ = عالمان دینی
| شاخه فرعی۳ =  
| شاخه فرعی۳ =
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
| شناسه =  
| شناسه =
| تیترها =  
| تیترها =
| ویرایش =  
| ویرایش =
| لینک‌دهی =  
| لینک‌دهی =
| ناوبری =  
| ناوبری =
| نمایه =  
| نمایه =
| تغییر مسیر =
| تغییر مسیر =
| ارجاعات =  
| ارجاعات =
| بازبینی نویسنده =  
| بازبینی نویسنده =
| بازبینی =  
| بازبینی =
| تکمیل =  
| تکمیل =
| اولویت =  
| اولویت =
| کیفیت =  
| کیفیت =
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
[[رده:تاریخ تمدن اسلامی]]
[[رده:تاریخ تمدن اسلامی]]

نسخهٔ ‏۲ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۵۸

سؤال

عبدالکریم حائری کیست؟

درگاه‌ها
حوزه-و-روحانیت.png


عبدالکریم حائری یزدی (۱۲۷۶–۱۳۵۵ق) معروف به آیت‌الله مؤسس از مراجع تقلید شیعه، بنیانگذار و زعیم حوزه علمیه قم از سال ۱۳۰۱ش تا ۱۳۱۵ش بود. حائری سال‌های طولانی در حوزه علمیه کربلا، سامرا و نجف تحصیل کرد. او در سال ۱۳۳۳ق/۱۲۹۳ش برای همیشه به ایران بازگشت و در ابتدا به اداره حوزه علمیه اراک مشغول شد. آیت‌الله حائری در سال ۱۳۴۰ق (۱۳۰۱ش) به دعوت عالمان قم، به آن شهر رفت و با شکل‌دادن به حوزه علمیه قم و بر عهده گرفتن ریاست آن، در قم ماندگار شد.

حائری در دوران ریاست حوزه قم بیش از هر چیز به برنامه‌ریزی برای تثبیت و پیشرفت حوزه می‌اندیشید. تحول در روش‌های آموزش در حوزه، تخصصی شدن ابواب فقه، توسعه دامنه معلومات دانش‌پژوهان حوزه، حتی آموزش زبان‌های خارجی، و به‌طور خلاصه تربیت محقق و مجتهد، از برنامه‌های او بود.

تولد

سال ۱۲۶۷ هجری ق. در روستای «مهرجرد» یزد در خانة مردی پاکدل و پرهیزکار به نام «محمد جعفر» کودکی پا به عرصة حیات گذاشت و عبدالکریم نام گرفت.[۱] وی دوران کودکی را در دامان پر مهر مادری سپری کرد تا به شش سالگی رسید. در آن روزگار که عبدالکریم بایستی پایش به مکتب باز می‌شد در مهرجرد از مدرسه و مکتب خبری نبود و کودکانی که بزرگ می‌شدند به دنبال کار و حرفة پدران خود رفته، بهار عمرشان را در مزارع سپری می‌کردند. اما عبدالکریم که گویی سرنوشتی جز این داشت مورد لطف الهی قرار گرفت و خیلی زود وسیلةدرس و دانش اندوزی برایش فراهم شد.

آغاز تحصیل

«روزی یکی از بستگانش به نام محمد جعفر معروف به (میرابوجعفر) - که خود عالم و در کسوت روحانیّت بود - به مهرجرد آمد و (در دیدار نخست) آثار استعداد و پرتو نبوغی خارق‌العاده را در سیمای این کودک مشاهده نمود و این بود که تحصیل عبدالکریم را عهده‌دار شد و در همین سفر با رضایت پدر و مادرش، او را به اردکان برد و به مکتب سپرد.»[۲]

عبدالکریم، در این شهر ناآشنا چندین سال دررفت و آمد بود. روزها در درس استادان حاضر می‌شد و شبها در خانة میر ابوجعفر به سر می‌برد و گاهی در شبهای جمعه به منظور دیدار با پدر و مادر راه مهرجرد را پیش می‌گرفت. عبدالکریم هر چند با رحلت پدر مدتّی از تحصیل بازماند امّا این فراق از مکتب چندان طول نکشید و دیگر بار شوق مدرسه و مکتب، قرار از کف اختیار او ربود و عشق به معارف قرآن در دلش جوانه زد و این بار راه حوزة علمیّة یزد را در پیش گرفت.

حوزه یزد

در آن دوران (اواخر قرن سیزدهم) یزد حوزة علمی پر رونقی داشت. پنج مدرسة علوم دینی در این شهر، بخش عمده‌ای از دانشجویان علوم اسلامی را در خود جای داده بود و دانشمندان بزرگی که تربیت یافتة حوزة پر آوازه نجف و شاگردان شیخ بزرگ انصاری و میرزای شیرازی بودند، در آنجا به تدریس علوم مختلف اسلامی اشتغال داشتند.

«در میان مدرسه‌های مختلف علوم دینی، مدرسه بزرگ (و زیبای) «محمدتقی خان» از معروف‌ترین آنها به‌شمار می‌رفت.»[۳] که بسیاری از درسهای دورة سطح و خارج در آنجا تدریس می‌شد. عبدالکریم جوان، در چنین جوّ معنوی وارد دارالعبادة یزد گردید و در مدرسة محمدتقی خان سکنی گزید و سالها با شور و اشتیاق فراوان در پای درس استادان بزرگ به تحصیل علوم اسلامی پرداخت.

شوق دیدار

هنوز بیش از ۱۸ بهار از عمر عبدالکریم سپری نگردیده بود که شوق دیدار عتبات در دل وی جوشیدن گرفت و راهی سرزمین عراق شد. چهار شهر مذهبی عراق (نجف، کربلا، کاظمین و سامرّا) که فرزندان پیامبر خدا را میزبان هستند و خاکشان وجود پاک امامان بزرگوار ما را در آغوش خود کشیده است، عتبات می‌گویند.

او به همراه مادر خویش با کاروان زیارتی راهی آنجا شد و بی‌درنگ به حلقه دانشوران و عالمان بزرگی که گرداگرد امامان را گرفته بودند، پیوست. عبدالکریم ابتدا چند سالی در حوزة علمیة کربلا در محضر آیة الله فاضل اردکانی بود و پس از آن با راهنمایی استادش به حوزه علمیه سامرّا و به محضر میرزای بزرگ شیرازی شتافت.

در حوزه سامرا

میرزای شیرازی در آن زمان مرجع وقت و در رأس حوزة علمیه سامرّا بود. وی از آنجا که به علم و معنویت آیة الله اردکانی احترام زیادی می‌گذاشت شیخ عبدالکریم را مورد توجه قرار داد. می‌گویند وقتی نامة فاضل اردکانی را خواند رو به عبدالکریم کرد و فرمود: «من به شما اخلاص پیدا کردم».[۴] از همین رو آن طلبةجوان و پرتلاش را در منزل خود جای داد.

آیة الله حائری پس از اینکه به مقام اجتهاد نایل گشته بود از این دروان به نیکی یاد کرده، از خانة میرزا خاطراتی را این گونه نقل می‌کند:

«سرداب خانة میرزا هم محل مطالعه‌ام بود و هم محل استراحتم و در ماه مبارک رمضان سحری را نیز در آنجا می‌خوردم امّا برای افطار به خانة میرزا بازنمی‌گشتم، بلکه به علت گرمای طاقت فرسای هوا، به سوی فرات رفته، آب مفصلی می‌خوردم و شنا می‌کردم.»[۵]

شیخ عبدالکریم در حوزة عملیّه سامرّا دوازده سال تمام به تحصیل علم پرداخت. او در این مدّت. با همة رنجها و مشقتها ساخت و فارغ از هر گونه اشتغال دیگری با دلی پرامید، به آینده روشن خویش چشم می‌دوخت و سرانجام نیز به کمالات علمی و معنوی نایل گشت.

در محضر استادان

گذشته از ارادة محکم و تلاش خستگی ناپذیر شیخ عبدالکریم در راه تحصیل دانش، استادان پرمایه نیز در شکل‌گیری شخصیّت علمی و معنوی او نقش اساسی ایفا می‌کردند.

وی در سالهایی که در حوزة علمیّه سامرّا حضور داشت از خرمن دانش فقهای بزرگی چون آیة الله سید محمد فشارکی، آیة الله نوری، که هر یک از ستاره‌های درخشان آسمان فقاهت به‌شمار می‌رفتند. خوشه علم و معنویت چید.

اقامت در کربلا

آیة الله حائری پس از رحلت میرزای شیرازی راهی نجف گردید و در آنجا رحل اقامت افکند اما به زودی دریافت که حوزة علمیة کربلا اکنون به وجود او نیاز بیشتر دارد. به همین سبب شهر امام مظلومان حسین ـ علیه السلام ـ را برگزید و راهی کربلا گردید.

کربلا که روزگاری حوزة علمیة معروف و باشکوهی داشت در آن روزها دیگر شکوه و رونق خود را از دست داده بود هیچ جنب و جوشی در مدرسه‌های علمیه به چشم نمی‌خورد و از تراکم طلاب مثل سالهای دوران تحصیل او خبری نبود.

بارگاه مقدس حسینی نیز آرام و خالی از درس و بحث علمی، روزگار خود را تنها با زمزمة شیفتگان اهل بیت و زائران مشتاق ضریح حسین ـ علیه السلام ـ می‌گذراند. وی به موجب همین اوضاع تأسف بار حوزة علمیة، این شهر را انتخاب کرد و اینجا بود که او لقب حائری* را برای خود برگزید با حضور اندک مدّت خود در حوزة علمیّه، کربلا، غبار عزلت و فراموشی سالهای گذشته را از چهرة این شهر زدود و پس از سالها آرامش و سکوت بار دیگر همهمة طلاب در مدارس پیچید و بارگاه امام حسین ـ علیه السلام ـ نیز با طنین افکندن بحثهای علمی دانش پژوهان در آن، جلوه‌ای دیگر گرفت. آیة الله حائری در این مدّت دو درس عمدة خارج اصول و فقه تدریس می‌کرد و باقی اوقاتش را در اختیار طلاب علوم دینی قرار داد و علاوه بر اینها، در مقام کسی که آیة الله میرزا محمدتقی شیرازی مرجع تقلید شیعه احتیاطات خود را به ایشان ارجاع داده، پاسخگویی به مسائل دینی مردم را نیز بر عهده گرفت.

در حلقه خوبان

آیة الله حائری در اواخر سال ۱۳۳۲ هجری ق. وقتی ماجراجویی انگلیس در عراق شدت گرفت و دامنة آشوب به شهر کربلا نیز کشیده شده به دعوت مردم اراک عزم سفر به ایران کرد. و تا سال ۱۳۴۰ که عازم قم شد در کنار مردم این دیار و در خدمت حوزة علمیّة شهر اراک بود. گویند در این ایّام امام خمینی (ره) جوانی بیست ساله بود که با شنیدن آوازة حوزة علمیّة شهر اراک، از عزیمت به حوزة اصفهان صرف نظر کرد و به سوی اراک شتافت و تا انتقال این حوزه به شهر مقدس قم از حوزة دانش و معرفت این مرد بزرگ بهره‌ها جست.[۶]

آیة الله حائری به مدّت هشت سال در این حوزة پرشکوه بر مسند تدریس تکیه زد و در کنار مسؤولیت سنگین مرجعیت از پرورش و شکوفایی استعدادهای طلاب جوان نیز لحظه‌ای غافل نبود و به موجب اهمیت فوق‌العاده به این امر صدها جوان پاک طینت دیگر را که امید آن می‌رفت همه در زمرة مراجع بزرگ بشمار آیند در دامان پر مهر و محبت پدرانة خود پرورش داد.

قم شهر فضیلت

قم از بزرگترین شهرهای مذهبی جهان تشیّع به‌شمار می‌آید که از روزگاران نخست تولد تشیع در ایران، به مرکزیّت شیعه شهرت داشته و تاکنون نیز مرکزیّت خود را در دانش و بینش اسلامی و تصمیم‌گیری دربارة حوادث سیاسی و اجتماعی حفظ کرده است. این شهر همانند شهرهای نجف و کربلا در سالهای پس از ظهور اسلام ایجاد گردید و با ورود دختر امام موسی کاظم ـ علیه السلام ـ و بعدها به سبب وجود بارگاه عظیم آن حضرت به عظمتش افزوده شد و مورد توجه مشتاقان اهل علم و ایمان قرار گرفت.

قم تاریخ درخشانی در خصوص برپایی حوزة علمیّه و پایگاه دینی مردم دارد. اوّلین کسانی که در این شهر برای تأسیس حوزة علمیّه قیام کردند محدثان و روات قبیلة اشعری بودند که از یاران امامان معصوم علیهم السلام به‌شمار می‌رفتند.

سپس ظهور شخصیّتهای بزرگی چون شیخ کلینی و شیخ صدوق و پس از آنها رو آوردن شیعیان علوی بدین حوزه بر رونقش افزود. امّا با اینهمه این شهر روزگاری نیز خالی از عالمان بوده است و از قرن ششم هجری تا دوران صفویه چندان رونقی نداشته است و بر حجره‌های مدارس آن گرد غربت و تنهایی نشسته بود.

«در اوایل قرن یازدهم هجری ق. چند سالی شخصیتهای بزرگی چون صدرالدین شیرازی، فیاض لاهیجی و فیض کاشانی و بعدها میرزای قمی در مدارس این شهر به بحث و اشاعة علوم اسلامی در فقه، تفسیر کلام، فلسفه و عرفان پرداختند.»[۷] و با تشکیل جلسات پرشکوه علمی مدّتی کور سوی دانش را در این شهر روشن نگه داشتند. اما پس از آن تا روزی که آیة الله حائری پا به این شهر می‌گذارد وضع حوزه‌های علمیّه همچنان اسفبار و مدتها عظمت گذشتة آن فراموش شده بود.

آیة الله حائری پیش از آنکه از طرف اهالی قم به این شهر دعوت شود یک بار در سال ۱۳۳۲ هجری ق. در سفری که به مشهد رضوی عزیمت نمودند، از قم نیز دیدن کرده و چند شبی را در کنار حرم حضرت فاطمه معصومه علیهماالسلام گذرانده و اوضاع مدارس دینی را از نزدیک مشاهده نموده بود. مدرسة فیضیه را دیده بود که حجره‌های پرغوغای دیروزش اکنون خالی از همهمة محصلان علوم دینی شده و بر قفسه‌های کتاب گرد فراموشی نشسته است. انگار هیچ‌گاه زمزمة دانش پژوهان اسلامی در فضای قم طنین انداز نبوده است! مدرسة بزرگ «دارالشفا» را دیده بود که سالنهای درس و بحث آن اکنون محل اسکان فقرای شهر یا زائران شده است «و بعضاً کسبة اطراف حرم از حجره‌هایش به عنوان انبار اجناس استفاده می‌کردند.» و از همه غمناک‌تر حال و روز طلاب جوانی بود که به علت محروم بودن از استادان چیره‌دست و نبود نظم با چهره‌های افسرده، عمر خود را به بیهودگی می‌گذرانیدند و در آن حجره‌های تاریک و غبار گرفته با مباحثات سطحی، روزگار سپری می‌کردند.

گویند ایشان پس از آنکه از نزدیک اوضاع اسفبار مدارس علمی این شهر را دید، بسیار ناراحت و افسرده خاطر قم را ترک گفت و اطرافیانش بارها از او شنیدند که می‌گفت: «چه می‌شد اگر حوزة علمیّة قم سر و سامان می‌گرفت!».

آیة الله حائری در اواخر زمستان ۱۳۰۰ هجری ش. (۲۲ رجب ۱۳۴۰ ق) بود که با فرزند بزرگش حاج شیخ مرتضی حائری به همراه آیة الله محمدتقی خوانساری به قصد اجابت دعوت مردم، از اراک به سمت قم حرکت کردند و در میان انبوه جمعیت استقبال کننده وارد شهر قم شدند.

تأسیس حوزه

تأسیس حوزة علمیّةقم چیزی بود که زمزمة آن قرنها پیش از حوزة علمیه نجف شروع شده بود و ریشه در روایات امامام معصوم علیهم السلام داشت امام صادق ـ علیه السلام ـ در قرن دوم هجری قمری به یاران خود دربارة شهر قم و مرکزیّت این شهر برای دانش اسلامی چنین فرموده بود:

زود باشد که کوفه روزگاری از مؤمنان خالی گردد و دانش در آن ناپدید شود … و به شهری که آن را «قم» گویند ظاهر شود و معدن اهل علم و فضل شود.[۸]

حضور آیة الله حائری در قم این نوید امامان بزرگوار شیعه را که همواره زبان به زبان نقل شده و در ذهن شیعیان جای گرفته بود. تحقق می‌بخشید.

اوایل بهار ۱۳۰۱ ش، پس از دو ماه اقامت آیة الله حائری در شهر قم، در منزل آیة الله پایین شهری، جلسه‌ای از طرف علما، بازاریان و کسبة تهران تشکیل شد که بزرگانی از فقهای قم چون آیة الله بافقی، آیة الله کبیر وآیة الله فیض در آن شرکت داشتند. در این جلسه، گفتگو پیرامون حوزة علمیة قم، ساعتها به درازا کشید و سرانجام نظر نهایی به آیة الله حائری محوّل شد.

همة علما و بزرگان علم و معرفت قبول این امر مهم را به آیة الله حائری اصرار کردند ونیز بسیاری از بازاریان و کسبه در تأمین مالی حوزه اعلام آمادگی نمودند. آیة الله حائری ابتدا بر این عقیده بود که بزرگان قم خود این کار را انجام دهند و از عهدة این امر خطیر نیز برخواهند آمد. امّا چون اصرار بی حد علما را مشاهده کرد تکلیف را بر عهدة خود ثابت دید و این نکته را بیان فرمود: «استخاره خواهیم کرد آیا صلاح است در قم مانده، به فضلا و محصلین حوزة اراک که انتظار بازگشت مرا دارند، بنویسم به قم بیایند یا نه؟».

وی صبح روز بعد، پس از آنکه نماز صبح را به پایان رساند در حرم حضرت معصومه علیهما السلام به دعا و نیایش ایستاد و به قرآن روی آورد. نقل است که آیة الله حائری به قرآن استخاره نمی‌کرد و می‌فرمود من درست نمی‌فهمم مثلاً «یسبح له ما فی السموات و الارض، نسبت به موضوع استخاره خوب است یا بد». اما در مورد ماندن در قم به قرآن استخاره کرد و خود را به مشیّت الهی سپرد، که آیه‌ای زیبا و مناسب حالش «... وَ أْتُونِی بِأَهْلِکُمْ أَجْمَعِینَ»[۹] خط مشی آینده او را ترسیم نمود و آیة الله حائری را مصمّم ساخت حوزة علمیّه قم را سامان داده، شاگردان خود را از اراک به این شهر فرا خواند.[۱۰]

با اقامت گزیدن آیة الله حائری در قم بنیان حوزة عملیّه قم نیز نهاده شد و با گامهای بزرگی که ایشان برداشت این حوزه بتدریج رشد کرد و در ردیف بزرگترین حوزه‌های علمیّة جهان تشیّع درآمد.

اساسی‌ترین گام آیة الله حائری پس از تأسیس حوزه، تعمیر مدارس دینی و تغییر روش آموزشی بود که تحوّلی عظیم را در آنها به وجود آورد. و دوران نابسامان حوزة علمیّه قم که پس از میرزای قمّی وضع رقّت باری یافته بود، پایان گرفت. ابتکار آیة الله حائری پس از توجه دادن محصلان علوم دینی به ژرف نگری در درس و بحث علمی گزینش «هیئت ممتحنه» برای گرفتن امتحان از دروس حوزوی بود که امروز چنین روشی در آموزش و پرورش همة کشورها از ضروریات کار محسوب می‌شود.

شکوه و عظمت حوزة علمیّة قم از آغاز تا به امروز که بیش از هفتاد سال از شکل‌گیری آن می‌کذرد هر سال چشمگیرتر از گذشته در عرصه‌های مختلف، نمود داشته است و پرتو آثار وجودی‌اش افقهای جدیدی از دورترین نقاط عالم را درنوردیده است. این حوزه با شکوه گذشته از اینکه بزرگ‌ترین دانشگاه علوم اسلامی است در رشته‌های اعتقادات، فقه و حقوق، و عرفان، فلسفه، اقتصاد، تفسیر، کلام و …

پاسخگوی نیازهای اجتماعی، فرهنگی و فکری جامعه نیز بوده و هست و در این راه اندیشمندان و فرزانگان فراوانی در دامن خود پرورانده است و اکنون بیش از ۴۰ هزار دانشجوی علوم اسلامی از ایران و هزاران نفر از ۴۵ کشور اسلامی را در خود جای داده است.

به‌طور کلی حوزة علمیه در زمینه‌های مختلف فرهنگی، اعتقادی، سیاسی و اجتماعی آثار و برکات فراوانی به جای گذاشت که می‌توان در یک‌کلام از آن، احیای عظمتهای فراموش شده این سرزمین تعبیر آورد. پس از تأسیس حوزة عملیّه قم بود که در کمترین زمان، روح بالندگی و تحرّک علمی و فرهنگی در بسیاری از شهرهای ایران نمایان گردید. پرورش یافتگان حوزة علمیّة قم به سایر بلاد سرازیر گشتند، و ده‌ها کتابخانه و مدرسة علوم دینی در سراسر کشور تأسیس شد. در آن روزگار که چند مدرسة دولتی ایران محدود به شاهزادگان و حکومتیان بود درگاه حوزه‌های علمیّة سراسر کشور، به روی فرزندان همة اقشار ملّت گشوده بود و حتی در دورترین نقاط کشور هم به همّت علمای اسلام آثار اسلامی انتشار می‌یافت و مکتبهای درسی رونق می‌گرفت و از هر خانة گلی در دل کوه‌ها و میان جنگلها هم صدای دلنشین قرآن بچه‌های مسلمان در آسمان این کشور طنین انداز می‌شد و روز به روز فرهنگ اسلامی و معارف تشیّع در ایران راه می‌یافت.

به برکت شکل‌گیری حوزة علمیّة قم در زمانی اندک فروغ درخشان آن به افقهای دور دست رسید.

وضع مدارس دیگر شهرستانها - نیز با گسیل شاگردان مکتب آیة الله حائری بدان مناطق - رو به بهبود گذاشت. و در خود شهر قم علاوه بر احیای مدرسه‌های علمیّه قدیمی چون، فیضیه، دارالشّفا، مؤمنیّه، خان، مدرسه‌های بزرگ دیگری نیز نأسیس شد که امروزه تعداد آنها «به بیش از ۷۰» مدرسه می‌رسد.[۱۱]

آثار

در کنار همة تلاشهای خستگی ناپذیر آیة الله حائری آثار قلمی مهمی نیز از ایشان به یادگار مانده است که از آن میان می‌توان به کتابهای ذیل اشاره کرد:

  1. کتاب الصلوة - کتاب مفصّلی درباره مسائل نماز است.
  2. کتاب دور الاصول - این کتاب تقریرات درس آیة الله سید محمد فشارکی است.

گویند آیة الله محمدحسین کمپانی اصفهانی، صاحب کتاب گرانقدر «نهایة الدرایه فی شرح الکفایه» بحثهای درس خارج خود را مطابق با سرفصلهای همین کتاب پیش می‌برده و از مؤلف آن با عنوان «بعض الأجله» (یکی از مردان بزرگ) تعبیر می‌فرموده است.[۱۲]

۳. کتابهای دیگر آیة الله حائری مجموعة رسائلی است که در ابواب مختلف فقهی مانند احکام ارث، احکام شیر دادن و مسائل ازدواج و طلاق به رشتة تحریر درآورده است.

شاگردان مکتب آیة الله حائری

آیة الله حائری در دوران زندگی پربار خود علاوه بر خدمات بسیار ارزشمند فرهنگی و اجتماعی به اسلام و مسلمانان، در مکتب خود فرزانگان و اندیشمندان بزرگی را تربیت کرد.

او که در دوران تدریس توجّه ویژه‌ای نسبت به شاگردان تشویق می‌نمود و مورد حمایت خویش قرار می‌داد و بدین ترتیب توانست شخصیّتهای بارزی را به جهان اسلام تقدیم دارد که از میان آنان می‌توان از آیة الله گلپایگانی، آیة الله العظمی آٌقای اراکی، آیة الله العظمی آقای مرعشی نجفی و صدها فرزانة دیگر نام برد.[۱۳]

ویژگی روحی

از خصوصیات بارز آیة الله حائری که سایر خصوصیات اخلاقی دیگر او را تحت الشعاع خویش قرار می‌داد، زهد و ساده زیستی و زندگی بی‌آلایش - قبل و پس از مرجعیّت - او بود. پای‌بندی او به طلبگی زیستن تا آخر عمر، از او تندیسی از زهد ساخته بود. او همواره خدا را شاکر بود که از همان اندک چیزی که در دست دارد می‌تواند به وضع فقرا رسیدگی کند. روزی یکی از بزرگان، عبای گرانقیمتی را به فرزندش هدیه کرد و آیة الله حائری چون از آن مطلع گردید با فرزندش به سخن نشست و با این جمله که «فرزندم، این عبا برای تو زیاد است» او را متقاعد ساخت که آن را فروخته، با پولش سه عبای متوسط برای خود و دو طلبة دیگر تهیه نماید.

در مقام زهد ایشان، همین بس که امام خمینی (ره) وقتی به یاوه گوییهای پسر رضاخان پاسخ می‌دهد. با اشاره به زهد آیة الله حائری چنین می‌فرماید:

«ما مفت خوریم! … مایی که مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری ما از دنیا می‌رود، همان شب آقازاده‌های ایشان شام ندارند، مفت خوریم! یا آنها که بانکهای خارج را پر کرده‌اند و باز دست از مملکت برنمی‌دارند مفت خور نیستند!».[۱۴]

در جای دیگر حضرت امام (ره) در خصوص زندگی زاهدانه استاد معظم خود فرموده است:

«جناب استاد معظم و فقیه مکرّم حاج شیخ عبدالکریم یزدی حائری - که از سال ۱۳۴۰ تا سال ۱۳۵۵ ریاست تامّه و مرجعیّت کامله قطر شیعه را داشت همه دیدیم که چه سیره‌ای داشت. با نوکر و خادم خود همسفره و هم غذا بود و روی زمین می‌نشست.»[۱۵]

از دیگر ویژگیهای روحی آیة الله حائری اینکه اخلاق بسیار در معاشرت با مردم داشت وی کم حرف بود و با مردم با مهربانی و ملایمت رفتار می‌کرد و در برخورد با طلاب جوان حال و روحیّه آنها را مراعات می‌نمود و همواره چهره‌ای بشاش و بر لبهایش تبسّم داشت.

گاهی در دمادم سحر برای سرکشی و شناخت طلاب پرکار و سحرخیز، راهی مدارس می‌شد و در رفع مشکلات مالی و رفاهی آنان همواره تلاش می‌کرد. بارها می‌شد که به صاحبان مغازه‌های اطراف حرم مراجعه می‌کرد و بدهی طلابی را که از آنها جنس نسیه برده بودند، ادا می‌نمود.

بردباری

صبر و بردباری یکی دیگر از خصوصیات روحی آیة الله حائری در مقابل مشکلات بود که از وی رادمردی پراستقامت ساخته بود. ایشان در مقابل حوادث و مسائل سیاسی در اوایل شکل‌گیری حوزه که مصادف با روی کار آمدن رضاخان پهلوی و به دنبال آن ماجرای کشف حجاب بود همواره صبر و بردباری را پیشة خود ساخت و حراست از حوزة علمیّة نوپا را که انهدام آن در رأس توطئة دشمنان دین بود، تلاش بسیاری نمود و همواره می‌فرمود: «من حفظ حوزه علمیه را اهم می‌دانم.» آیة الله حائری در ماجرای کشف حجاب بارها با رضاخان برخورد و ستیز نمود.

معروف است که: پس از ماجرای کشف حجاب و کشتار مسجد گوهرشاد ایشان هیچ‌گاه حال و روز خوشی نداشت و این اندوه را تا پایان عمر در دل داشت.

وفات

آیة الله حائری پس از عمری تلاش و تحمل رنج و مشقت، در ۸۱ سالگی، در ۱۷ ذیقعده ۱۳۵۵ هجری ق (۱۳۱۵ هجری ش) به دیار ابدی شتافت و در جوار مرقد مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام به آغوش خاک سپرده شد.

منابع

  1. مجله حوزه، ش ۱۲، سال ۶۴؛ فصلنامه یاد، ش ۴، سال ۶۵.
  2. یادداشتهای مرحوم آیت الله شیخ مرتضی حائری (فرزند بزرگ ایشان).
  3. تاریخ یزد، عبدالحسین آیتی، ص ۴۲۸.
  4. آیت الله مؤسس، کریم جهرمی، ص ۳۱، به نقل از یادداشتهای مرحوم آیت الله شیخ مرتضی حائری.
  5. آیت الله مؤسس، کریم جهرمی، ص ۳۰، به نقل از یادداشتهای مرحوم آیت الله شیخ مرتضی حائری.
  6. فصلنامه یاد، ش ۱۷.
  7. ر. ک. آشنایی با حوزه‌های علمیه شیعه، سیّد حجه موحّدی ابطحی، ج ۱، ص ۲۹۱.
  8. گنجینة دانشمندان، ج ۱، ص ۳۲.
  9. سوره یوسف، آیه ۹۳؛ یعنی «پدر: و همه کسان خود را نزد من بیاورید».
  10. گنجینة دانشمندان، ج ۱، ص ۲۸۷.
  11. آشنایی با حوزه‌های علمیه، ص ۱۲۸.
  12. آیة الله مؤسس، ص ۱۰۳.
  13. ر. ک. گنجینه دانشمندان، ج ۱، ص ۲۹۰. (در این کتاب نام ۸۱ شاگرد آیت الله حائری ذکر شده است).
  14. صحیفه نور، ج ۱۶، ص ۹۲.
  15. چهل حدیث، امام خمینی، ص ۹۷.