ابن تیمیه و اهل سنت: تفاوت میان نسخهها
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = ادیان و مذاهب | | شاخه اصلی = ادیان و مذاهب | ||
| شاخه فرعی۱ = | | شاخه فرعی۱ = اسلام | ||
| شاخه فرعی۲ = | | شاخه فرعی۲ =وهابیت | ||
| شاخه فرعی۳ = | | شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} |
نسخهٔ ۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۴۹
ابن تیمیه چه عقایدی داشته است و آیا علمای اهل سنت با او مخالف اند؟
ابن تیمیه که بهعنوان شیخالاسلام وهابیت معروف است، عقایدی را در جامعه اسلام مطرح کرد که منافات با مبانی دین اسلام دارند. عقاید او در راستای اختلاف افکنی بین مسلمانان القا شده که انحرافات او را به اثبات میرساند. برخی عقاید ابن تیمیه مبتنی بر ظاهرگرایی است که سر از تجسیم و تشبیه درآورده و برخی دیگر آن از مخالفت و دشمنی با اهلبیت پیامبر اسلام(ص) ناشی شده و بر این اساس زیارت قبور، شفاعت، توسل، زیارت، تبرک و امثال این امور را بدعت و موجب شرک شمرده است. علمای اهل سنت چه آنانی که در عصر ابن تیمیه حضور داشته و چه آنانی که در زمانهای بعد آمده علیه ابن تیمیه کتاب نوشته و عقاید او را مردود شمردهاند.
شخصیت ابن تیمیه
احمدبن عبدالحلیم حرانی معروف به ابن تیمیه در سال (۶۶۱ ق) در شهر حران یکی از شهرهای عراق متولد گردید،[۱] حران در دوران خلیفه دوم و به دست «عیاض بن غنم» فتح شد. مردم حران پس از اسلام آوردن، تحت تأثیر حاکمان اموی، به شدت به بنی امیه گرایش یافتند، تا آنجا که بر اثر تبلیغات بنی امیه، نماز جمعه را بدون لعن امام علی (علیه السلام) تمام نمیدانستند و هنگامی که در دورهٔ «عمر بن عبدالعزیز»، دستور منع سب اهل بیت پیامبر(ص) به حران رسید، مردم نپذیرفتند و گفتند: نماز بدون لعنت ابوتراب درست نیست، و این وضعیت تا زمان ابن تیمیه ادامه داشت.[۲] با توجه به اینکه ابن تیمیه در این فضا رشد کرده، عقاید او بیشتر در ضدیت با اهلبیت(ع) میباشد.
عقاید ابن تیمیه
ابن تیمیه ۳۳ ساله بود که آثار انحرافهای فکری خطرناک او نمایان شد به طوری که انتشار افکار باطل او در دمشق و اطراف آن غوغایی به پا کرد و باعث شد که بسیاری از علمای اهل سنت در برابر او موضعگیری و حتی او را تکفیر کنند. عقاید ابن تیمیه که زمینهساز به وجود آمدن فرقه وهابیت در قرن دوازدهم است، بر محور شرک و توحید دور میزند که به برخی آز آنها اشاره میشود:
۱. یکی از عقاید ابن تیمیه تجسیم و تشبیه خداوند به مخلوقات است. او خداوند را مانند پادشاهان موجود در جامعه بشری پنداشته و عرش و محل سکونت او را در جهت فوق بالاتر از جایگاه مخلوقاتش قرار میدهند.[۳] و برای عرش خداوند اوصافی مانند خصوصیات تختهای شاهانه قائل است.[۴] او میگوید خداوند در روز جمعه از روزهای آخرت با انبیاء خودش جلسه تشکیل میدهد و برای این کار از عرش فرود میآید و بر کرسی خاصی که برای این منظور در نظر گرفته شده است مینشیند و بعد از گفتگو با انبیاء جلسه را ترک گفته و به عرش خودش برمیگردد.[۵]
۲. ابن تیمیه معتقداست که خداوند با چشم سر دیده میشود.[۶] و برای این ادعا چنین استدلال میکند که هر چیزی که وجودش کاملتر باشد برای دیدن سزاوارتر است. و از آن جا که خداوند اکمل موجودات است سزاوارتر است برای دیدن از غیر او.[۷]
۳. ابن تیمیه بعد از اینکه برای خداوند دست، پا، ساق، کفش طلائی و امثال اینها را قائل میشوند میگویند: خداوند هر شب به آسمان زمین فرود میآید و در شب عرفه به زمین نزدیکتر میشود تا دعاهای بندگان خود را از نزدیک اجابت کند.[۸]
۴. عقیده دیگر ابن تیمیه بدعت شمردن شفاعت است. او میگوید اگر کسی شیخی (نبی ولی و امثال اینها) را ندا دهد که شفیع او شود این کار از جنس دعای نصاری برای مریم و احبار و رهبان است و مؤمن فقط باید به خدا امید داشته باشد و از او بترسد و از او بخواهد.[۹] و نیز میگوید: برای مؤمن غیر از خدا هیچکسی نه ملَکی و نه پیامبری و نه صدیقی شفیع و ولی نیست.[۱۰] بلکه این گفتار و اعمال بدتر از گفتار یهود و نصاری و بلکه بدتر از سخنان مشرکین و مجوس و سایر کفار میباشد… و توحید این است که فقط خدا را عبادت کنیم و چیزی را با او شریک و شفیع قرار ندهیم به دلیل اینکه مشرکین اعتقاد به توحید در ربوبیت داشتند و لی به علت اعتقاد به شفاعت مشرک بودند.[۱۱]
۵. یکی دیگر از عقاید ابن تیمیه حرمت سفر به سوی زیارت است. او میگوید اگر کسی چنین کاری انجام داد مخالف با صریح نهی بوده و مخالفت با نهی معصیت است و منجر به کفر یا غیر آن میشود؛ بنابراین هیچکسی برای قبر هیچیکی از انبیاء و مشایخ و غیر آنها نباید سفر کند.[۱۲]
۶. ابن تیمیه برخلاف همه مسلمانان اعم از شیعه و سنی بر این عقیده است که اهل بیت رسول خدا(ص) هیچ فضلیتی ندارند بلکه این عقیده را ناشی از جاهلیت عرب دانسته و میگوید: اعتقاد برتری و افضلیت اهلبیت رسولالله بر دیگران از تفکرات عصر جاهلیت است که در آن عصر سران و رؤسای قبیله را بر دیگران مقدم میداشتهاند؟[۱۳] اینها برخی از عقاید ابن تیمیه است که اساس فرقه وهابیت را تشکیل میدهد.
ابن تیمیه از نگاه علمای اهل سنت
۱. علمای اهل سنت هم آنانی که معاصر ابن تیمیه و هم علمای بعدی اهل سنت در برابر عقاید ابن تیمیه کتابهای متعددی نوشتهاند. ابن بطوطه، عبدالله بن سعد یافعی، تقی الدین سبکی، ابن حجر مکی، قاضی احنائی هر کدام به ترتیب کتابهای بنام تحفه النظار مرآت الجنان، شفاء السقام فی زیاره خیر الانام، جوهر المنظم فی زیاره قبر النبی مکرم و المقاله المرضیه، در ردّ عقاید ابن تیمیه نوشته و همچنین ابوحیان اندلسی، کمال الدین زملکانی، ابوبکر الحصینی، ابن حجر عسقلانی، شیخ موسوی عبدالعظیم هندی، حافظ ذهبی، هر کدام به سهم خود عقاید و نظرات ابن تیمیه را مردود شمرده و منافات و تضاد آراء او را با اسلام به اثبات رساندهاند.[۱۴]
۲. ابن حجر هیثمی از دانشمندان بنام اهل سنت که حافظ علی الاطلاق است درباره ابن تیمیه میگوید: «خدا او را خوار و گمراه و کور و کر کرده است و پیشوایان اهل سنت و معاصرین وی از شافعیها و مالکیها و حنفیها، بر فساد افکار و اقوال او تصریح دارند، و اعتراض وی حتی عمر بن خطاب و علی بن ابیطالب را نیز دربر گرفته است… سخنان ابن تیمیه فاقد ارزش بوده و او فردی بدعتگذار، گمراه، گمراهگر و غیر معتدل است، خداوند با او به عدالت خود رفتار نماید و ما را از شر عقیده و راه و رسم وی حفظ کند. (ابن حجر هیثمی، الفتاوی الحدیثه، بیتا بیجا بینا، ص۸۶.)
۳. سبکی از محققان برجسته و معاصر ابن تیمیه درباره او میگوید: او در پوشش پیروی از کتاب و سنت، در عقاید اسلامی بدعت گذاشت و ارکان اسلام را درهم شکست، او با اتفاق مسلمانان به مخالفت برخاست و سخنی گفت که مستلزم جسمانی بودن خدا و مرکّب بودن ذات او است، تا آنجا که ازلی بودن عالم را ملتزم شد و با این سخنان حتی از ۷۳ فرقه نیز بیرون رفت.[۱۵]
۴. شوکانی یکی دیگر از علمای بزرگ اهل سنت میگوید: «محمد بخاری حنفی متوفای سال ۸۴۱ ق از بدعتگذاری و کفر ابن تیمیه سخن گفته است تا آنجا که در مجلس خود تصریح کرده که اگر کسی به ابن تیمیه «شیخ الاسلام» بگوید، کافر است.[۱۶]
و نیز در جای دیگر میگوید: «طبق فتوای قاضی مالکی دمشق که حکم به کفر او داده بود، در دمشق ندا در دادند که هرکس معقتد به عقاید ابن تیمیه باشد، خون و مالش حلال است «من اعتقد عقیده ابن تیمیه، حلّ دمه و ماله».[۱۷]
۵. ابن بطوطه جهانگرد معروف در سفرنامه خود (رحله ابن بطوطه) درباره ابن تیمیه مینویسد: «و کان فی عقله شیء»؛ در عقل او چیزی بود.[۱۸] به این معنا که او مشکل عقلی داشته است.
۶. ذهبی دانشمند بلندآوازه و هم عصر ابن تیمیه، صاحب کتاب «سیر اعلام النبلاء» در نامهای به ابن تیمیه مینویسد:
ای بیچاره! آنان که از تو متابعت میکنند، در پرتگاه زندقه و کفر و نابودی قرار دارند، نه این است که عمده¬ پیروان تو عقب مانده، گوشهگیر و سبک عقل یا عوام، دروغگو و کودن، یا بیگانه، فرومایه و مکّار، یا خشک، ظاهر الصلاح و فاقد فهم هستند. اگر چنانچه سخن مرا قبول نداری، آنان را امتحان کن و با مقیاس عدالت بسنج آیا وقت آن نرسیده است که از جهل و نادانی دست برداری و توبه کنی؟ بدان که مرگت نزدیک شده، به خدا قسم گمان نمیکنم تو به یاد مرگ باشی؛ بلکه کسانی را که به یاد مرگ هستند، تحقیر میکنی!... تو با من که دوستت هستم، این چنین برخورد (تند و دور از ادب اسلامی) میکنی؛ پس با دشمنانت چه خواهی کرد. به خدا سوگند در میان دشمنانت، افراد صالح، شایسته، عاقل و دانشور فراوان هستند؛ چنانکه در بین دوستان تو افراد آلوده، دروغگو، نادان و بیعار زیاد به چشم میخورند.[۱۹]
و در نامهای دیگری او را این گونه نصیحت میکند:
ای مرد! قسم به خدا، ما باید جلوی افکار تو را بگیریم. تو بحث کنندهای هستی زبان دان که نه آرام هستی و نه فروکش میکنی. بپرهیز از این لغزشهایی که در دین داری که پیامبر تو آن [نوع] مسائل [را که مطرح میکنی] کراهت و عیب میدارد و [پیامبر] از کثرت سؤال نهی فرمود… سخن زیاد ـ آن هم بدون لغزش ـ اگر در مورد حلال و حرام باشد، باعث قساوت قلب میشود. حال اگر آن سخنان کفر گویی باشد، قلبها را کور میکند و پیامد خوبی نخواهد داشت.
ای فرومایه! کسی که از تو پیروی میکند، اگر علم و دینش کم باشد، خودش را در معرض انکار خداوند و نابودی دینش قرار داده است. پیروان تو نیستند؛ مگر عدهای دست و پا بسته و کم عقل؛ یا بیسواد و دروغگو و ابله؛ یا بیگانهای ساکت که مکرش قوی است، یا فردی صالح اما خشک و بیفهم.
ای مسلمان! مرکب شهوتت را برای مدح خودت پیش بیاور تا چه اندازه نَفْس خود را تصدیق میکنی و نیکان را خوار میشماری؟! تا چه اندازه خود را بزرگ میشماری و عابدان را کوچک مینگری؟! تا کی با نَفْست دوستانه برخورد میکنی و کار زاهدان را زشت میشماری؟! تا کی میخواهی کلامت را به گونهای ستایش کنی که به همان صورت ـ به خدا قسم ـ احادیث صحیحین را مدح نمیکنی! ای کاش احادیث صحیحین از دست تو سالم میماند؛ بلکه هر وقت خواستی، آنها را با برچسپ تضعیف و موهوم بودن یا با تأویل و انکار تغییر دادهای.[۲۰]
۷. افکار باطل ابن تیمیه، به ویژه در شامات که مهد علم و دانش بود، با انتقادات شدید و اعتراضات گستردهٔ علمای مذاهب مختلف مواجه شد؛ تا جایی که گروهی از علما علیه او قیام کردند و جلال الدین حنفی قاضی وقت، محاکمه وی را خواستار شد؛ اما وی از حضور در دادگاه امتناع کرد، تا اینکه در هشتم رجب سال ۷۰۵ قضات شهر همراه با وی در قصر نائب السلطنه حاضر شدند و کتاب «الواسطیه» وی را قرائت کردند و پس از دو جلسه مناظره با کمال الدین زملکانی و اثبات انحراف فکری و عقیدتی ابن تیمیه به مصر تبعید شد و در آنجا نیز به خاطر نشر اندیشههای انحرافی، به وسیلهٔ ابن محلوف مالکی قاضی وقت به زندان محکوم شد. او با قضاوت علماء اهل سنت به خصوص علماء شافعی و مالکی چندین بار زندانی میشود و بالاخره در سال (۷۲۸ق) در زندان میمیرد.[۲۱]
منابع
- ↑ کثیری، سید محمد، السلفیه بین السنه و الامامیه، بیروت انتشارات غدیر، چ۱، ۱۴۱۸ ق، ص۲۱۱.
- ↑ کثیری، سید محمد، السلفیه بین اهل السنه و الامامیه، الغدیر للطباعه والنشر و التوزیع، بیروت، لبنان، چ۱، ۱۴۱۸ق، ص ۲۱۲.
- ↑ ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه، بولاق مصر، مطبعه کبری امیریه، چ۱، ۱۳۲۱ ق، ج۱ ص۳۶۳.
- ↑ ابن تیمیه، ابوالعباس احمد بن عبدالحلیم الحرانی، مجموع الفتاوی (کتب و رسائل و فتاوی شیخ الاسلام ابن تیمیه)، مکتبه ابن تیمیه، چ۲، تحقیق: عبدالرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ج۵، ص۱۳۷.
- ↑ ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، اجتماع الجیوش الاسلامیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، ج۱، ص۵۱؛ مجموع الفتاوی، ج۵، ص۵۵.
- ↑ منهاج السنه، ج۳، ص۳۴۱.
- ↑ منهاج السنه، ج۱، ص۲۱۷.
- ↑ منهاج السنه، ج۱، ص۲۶۲.
- ↑ کتب و رسائل و فتاوی ابن تیمیه، ج۲۷، ص۸۹.
- ↑ کتب و رسائل و فتاوی ابن تیمیه، ج۲۸، ص۶۰۳.
- ↑ مجموع الفتاوی (کتب و رسائل و فتاوی ابن تیمیه)، ج۱۱، ص۵۰–۵۱.
- ↑ مجموع الفتاوی (کتب و رسائل و فتاوی ابن تیمیه)، ج۲۷، ص۱۹۶.
- ↑ منهاج السنه، ج۳ ص۲۶۹.
- ↑ کثیری، سید محمد، السلفیه بین السنه و الامامیه، بیروت انتشارات غدیر، چ۱، ۱۴۱۸ ق، ص۲۳۵–۲۳۹.
- ↑ سبکی، تقی الدین، الدره المضیه فی الرد علی ابن تیمیه، بی جا، بی تا، ص۵.
- ↑ شوکانی، محمد بن علی، البدر الطالع، بیروت، دارالمعرفه. بیتا، ج۲، ص۲۶۰.
- ↑ ابن حجرعسقلانی، احمد بن علی، الدرر الکامنه، فی آعیان المائة الثامنة، بیروت، دارالجیل، ج۱، ص۱۴۷؛ البدر الطالع، ج۱، ص۶۷.
- ↑ ابن بطوطه، أبی عبدالله محمد بن ابراهیم، رحله ابن بطوطه، بیروت، داربیروت، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۳۱۶.
- ↑ محمد کوثری مصری، تکمله السیف الصیقل، بیتا، بینا، بیجا، ص۱۹۰.
- ↑ محمد کوثری مصری، تکمله السیف الصیقل، بیتا، بینا، بیجا، ص۱۹۰.
- ↑ فقیهی، علی اصغر، وهابیان، اسماعلیان، چ۲، ۱۳۶۴ش، ص۴۶.