چیستی معجزه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
در توضیح این [[حدیث]] باید دانست که معجزه<ref>واژه ی "معجزه" از "عجز" ـ مقابل قدرت ـ گرفته شده و از وصفیّت به اسمیّت نقل گردیده و تا را به علامت نقل آوردهاند، مانند تای صمدیه، و برخی آن را تای مبالغه میدانند، مانند تا در "علامه".</ref> (چنانکه از لفظش پیدا است) یعنی عاجز کننده، و آن کار خارقالعادهای است که نوع بشر، حتی نوابغ در تمام زمانها از آوردن آن عاجز باشند، و اساساً معجزه فراتر از نیروی بشر است و پیامبران به اراده و مشیّت خدا، برای اثبات درستی ادعای رسالت خویش، انجام میدهند و دعوت به «مقابله به مثل» (تحدی) نیز مینمایند. | در توضیح این [[حدیث]] باید دانست که معجزه<ref>واژه ی "معجزه" از "عجز" ـ مقابل قدرت ـ گرفته شده و از وصفیّت به اسمیّت نقل گردیده و تا را به علامت نقل آوردهاند، مانند تای صمدیه، و برخی آن را تای مبالغه میدانند، مانند تا در "علامه".</ref> (چنانکه از لفظش پیدا است) یعنی عاجز کننده، و آن کار خارقالعادهای است که نوع بشر، حتی نوابغ در تمام زمانها از آوردن آن عاجز باشند، و اساساً معجزه فراتر از نیروی بشر است و پیامبران به اراده و مشیّت خدا، برای اثبات درستی ادعای رسالت خویش، انجام میدهند و دعوت به «مقابله به مثل» (تحدی) نیز مینمایند. | ||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۳۱ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۶:۰۰
این مقاله هماکنون به دست کاربرHosseiney4030 در حال ویرایش است. |
معجزه چیست؟
واژه «معجزه» از مصدر «اعجاز» گرفته شده و از ریشه «عجز» است که به معنای درماندگی، ناتوانی و نیز پایانه و انتهای هر چیز است.[۱] در اصطلاح علم کلام و تفسیر «اعجاز» کار شگفت و امر خارقالعادهای است که پیامبران الهی بر خلاف قوانین عادی و جاری طبیعت، به منظور اثبات ادعای رسالت خدایی خویش انجام میدهند.[۲]
تعریف معجزه
معجزه، کاری بزرگ و دور از دسترس مردم است که معمولا توسط یک شخص عادی صورت نمیگیرد و انجام دادنش عادی نمیباشد. معجزه دارای ویژگی هایی می باشد که آن ویژگیها در تشخیص معجزه بودن یک امر، به ما کمک میکنند.
در مورد معجزه، عالم ها و دانشمندان زیادی نظر داده اند و ملاک هایی را برای جداسازی معجزه از غیر از معجزه بیان کرده اند.
علمای اسلامی تعریفهایی برای اعجاز ارائه کردهاند که به چند نمونه اشاره میشود:
- محقق طوسی: وجود یافتن چیزی که مورد عادت نباشد (عادی نباشد) یا از بین بردن چیزی که وجودش مورد عادت باشد با این نشانه که مطابق با ادعای صاحب معجزه (پیامبر) باشد.[۳]
- شیخ مفید: امری که خارق العاده (عادی نباشد)، مطابق ادعا و همراه با مبارز طلبیدن باشد و مردمان از آوردن مثل آن عاجز باشند.[۴]
- آیت الله سبحانی از عالم های مذهب شیعه، کلام مشهور را در تعریف معجزه اینچنین میداند: کاری که خارق العاده و همراه با ادعا تحدی (مبارز طلبی) است و نمیشود با آن مبارزه کرد.[۵]
- فخر رازی و تفتازانی نیز کلام همین تعریف آیت الله سبحانی را بیان کرده اند.[۶]
ویژگیهایمعجزه
آنچه از بررسی تعاریف اعجاز از دیدگاه علما بدست میآید این است که موارد زیر به عنوان ارکان معجزه لازم می باشند:
- وقوع حادثهای که خلاف عادت باشد یا جلوگیری از وقوع حادثهای که طبق عادت است و باید واقع شود.
- به دنبال ادعای یک منصب الهی یا ادعای حقانیت دین باشد
- همراه با تحدی و مبارزهطلبی باشد.
- مطابق ادعای صاحب معجزه باشد.
معجزه کاری خارق العاده است که انجام آن تنها توسط پیامبران ممکن است. امام صادق(ع) در تعریف معجزه میفرماید: «و المعجزه علامه لله لا یعطیها إلا انبیاءهُ و رُسُلَهُ و حججه لیعرف به صدق الصادق من کذب الکاذب» "معجزه" نشانهای از خداوند است که آن را جز به پیامبران و فرستادگان و حجتهای خود نمیدهد، تا به وسیله آن، راستگویی مدّعیان ارتباط با خدا از دروغگویی مدّعیان دروغین شناخته شود.[۷]
در توضیح این حدیث باید دانست که معجزه[۸] (چنانکه از لفظش پیدا است) یعنی عاجز کننده، و آن کار خارقالعادهای است که نوع بشر، حتی نوابغ در تمام زمانها از آوردن آن عاجز باشند، و اساساً معجزه فراتر از نیروی بشر است و پیامبران به اراده و مشیّت خدا، برای اثبات درستی ادعای رسالت خویش، انجام میدهند و دعوت به «مقابله به مثل» (تحدی) نیز مینمایند.
منابع
- ↑ ابن فارس، مقاییس اللّغه، ج۴، ص۲۳۲.
- ↑ سعیدی روشن، محمد باقر، معجزهشناسی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. ص۱۸،
- ↑ حلی، کشف المراد، تحقیق حسنزاده، مؤسسه نشر اسلامی، ص۳۵۰.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، ایضاح المراد، مؤسسه امام صادق(ع)، جزوه دوم، ص۳۱ به نقل از: الکنت الاعتقادیه، ص۴۸.
- ↑ اعجاز نور، همان، ص۱۵.
- ↑ مسعود بن عمر مشهور بن عمر مشهور به تفتازانی، شرح المقاصد، انتشارات شریف مرتضی، قم، ج۵، ص۱۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۱۱، ص۷۱.
- ↑ واژه ی "معجزه" از "عجز" ـ مقابل قدرت ـ گرفته شده و از وصفیّت به اسمیّت نقل گردیده و تا را به علامت نقل آوردهاند، مانند تای صمدیه، و برخی آن را تای مبالغه میدانند، مانند تا در "علامه".