محسنین در قرآن: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(ابرابزار) |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
قرآن بعد از یادآوری نعمتهایی که بر [[حضرت نوح(ع)]]؛<ref>سوره صافات، آیه۷۹–۷۵.</ref> [[حضرت ابراهیم(ع) در قرآن|حضرت ابراهیم(ع)]]؛<ref>سوره صافات، آیه۱۰۹–۸۳.</ref> [[حضرت موسی(ع)]] و [[حضرت هارون(ع)]]؛<ref>سوره صافات، آیه۱۲۰–۱۱۴.</ref> [[حضرت الیاس(ع)]]<ref>سوره صافات، آیه۱۳۰–۱۲۳.</ref> داده است، میفرماید: {{قرآن| إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ | ترجمه= ما این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم|سوره = صافات| آیه= ۸۰ و ۱۰۵ و ۱۱۰ و ۱۲۱ و ۱۳۱}} | قرآن بعد از یادآوری نعمتهایی که بر [[حضرت نوح(ع)]]؛<ref>سوره صافات، آیه۷۹–۷۵.</ref> [[حضرت ابراهیم(ع) در قرآن|حضرت ابراهیم(ع)]]؛<ref>سوره صافات، آیه۱۰۹–۸۳.</ref> [[حضرت موسی(ع)]] و [[حضرت هارون(ع)]]؛<ref>سوره صافات، آیه۱۲۰–۱۱۴.</ref> [[حضرت الیاس(ع)]]<ref>سوره صافات، آیه۱۳۰–۱۲۳.</ref> داده است، میفرماید: {{قرآن| إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ | ترجمه= ما این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم|سوره = صافات| آیه= ۸۰ و ۱۰۵ و ۱۱۰ و ۱۲۱ و ۱۳۱}} | ||
قرآن در داستان [[حضرت یوسف(ع)]] بعد از یادآوری نعمت حاکمیت که بر آن حضرت ارزانی داشته است و نشان از رحمت الهی است،<ref> | قرآن در داستان [[حضرت یوسف(ع)]] بعد از یادآوری نعمت حاکمیت که بر آن حضرت ارزانی داشته است و نشان از رحمت الهی است،<ref>طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، ج۶، ص۱۵۸.</ref> از ضایع نشدن اجر محسنین نزد خدا سخن آورده است: {{قرآن| وَ کَذلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ یَتَبَوَّأُ مِنْها حَیْثُ یَشاءُ نُصیبُ بِرَحْمَتِنا مَنْ نَشاءُ وَ لا نُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ | ترجمه= و این گونه ما به یوسف در سرزمین (مصر) قدرت دادیم، که هر جا میخواست در آن منزل میگزید (و تصرّف میکرد)! ما رحمت خود را به هر کس بخواهیم (و شایسته بدانیم) میبخشیم؛ و پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکنیم.|سوره = یوسف| آیه=۵۶}} | ||
پیامبران الهی هدایتیافتگان خدا هستند.<ref> | پیامبران الهی هدایتیافتگان خدا هستند.<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه: گروهی از مترجمان، تهران، فراهانی، چاپ اول، ج۸، ص۱۷۴.</ref> قرآن همین هدایت را نیز از پاداشهای الهی میداند که خدا به بندگان خود ارزانی داشته است: {{قرآن| وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ کُلاًّ هَدَیْنا وَ نُوحاً هَدَیْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسی وَ هارُونَ وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ | ترجمه= و اسحاق و یعقوب را به او [ابراهیم] بخشیدیم؛ و هر دو را هدایت کردیم؛ و نوح را (نیز) پیش از آن هدایت نمودیم؛ و از فرزندان او، داوود و سلیمان و ایّوب و یوسف و موسی و هارون را (هدایت کردیم)؛ این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم.|سوره= انعام|آیه= ۸۴}} | ||
== انفاق کنندگان == | == انفاق کنندگان == | ||
اسلام | اسلام تأمین وسایل جهاد با دشمنان از واجبات شمرده شده است: {{قرآن|وَ أَنْفِقُوا فی سَبیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَه| ترجمه= و در راهِ خدا، انفاق کنید! و (با ترک انفاق) خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید!|سوره= بقره|آیه= ۱۹۵}} ارتباط انفاق با جهاد در این است که همه کارها بایستی برای خدا و در راه خدا باشد، چه جهاد با نفس، چه جهاد با مال که انفاق کردن است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۳۵.</ref> قرآن برای بیان اهمیت انفاق، یادآور میشود که خدا افراد نیکوکار را دوست دارد و با انفاق در راه خدا نیکی کنید: {{قرآن|وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ | ترجمه= و نیکی کنید! که خداوند، نیکوکاران را دوست میدارد.|سوره= بقره|آیه= ۱۹۵}} | ||
قرآن انفاق در توانگری و ناتوانی را یکی از نشانههای اهل تقوا معرفی کرده است.<ref>سوره آل عمران، | قرآن انفاق در توانگری و ناتوانی را یکی از نشانههای اهل تقوا معرفی کرده است.<ref>سوره آل عمران، آیه۱۳۴–۱۳۳. رضایی اصفهانی، محمدعلی، تفسیر قرآن مهر، قم، پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن، چاپ اول، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۲۶۱.</ref>در پایان یادآور میشود که خدا نیکوکاران را دوست میدارد: {{قرآن|وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ | ترجمه= و خدا نیکوکاران را دوست دارد. | سوره = آل عمران| آیه=۱۳۴}} احسان با هرچیزی که در آن نفع مادّی یا معنوی باشد، تحقق پیدا میکند، کم باشد یا بسیار، حتّی اگر به وسیله سخنی باشد که راه را نشان دهد و بگوید حق این است.<ref>مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، قم، دار الکتاب الإسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۱۵۸.</ref> | ||
== خشم فرونشانندگان و گذشت از خطاهای مردم == | == خشم فرونشانندگان و گذشت از خطاهای مردم == | ||
قرآن داستان | قرآن داستان پیمانشکنی عدهای را بیان میکند که آثار زیانباری هم داشت مانند دوری از رحمت خدا، قساوت قلب، تحریف سخنان خدا، فراموش شدن آنها توسط خدا. این افراد هر روز به خیانت تازهای دست میزدند.<ref>سوره مائده، آیه ۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۳۱۱.</ref> خداوند بعد از بیان همه این اتفاقها، به رسول خدا(ص) دستور میدهد از این افراد بگذرد:{{قرآن|فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ| ترجمه= از آنها درگذر و صرف نظر کن، که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد!|سوره= مائده|آیه= ۱۳}} | ||
بخشش افرادی که | بخشش افرادی که پیمانشکنی کرده و خیانت پیشه گرفتهاند، یکی از دستورات قرآن به رسول خداست که اهمیت عفو و چشمپوشی از خطاهای مردم را میرساند. عفو و اغماض ظاهراً برای آن است که باید با اینگونه اشخاص مدارا کرد که نهضت و انقلاب به راه خود ادامه دهد و آنها به تدریج ذوب شده و از بین بروند و گرنه اینگونه اشخاص در مسیر حقپرستی واقع نمیشوند، این عمل از جمله نیکوکاری است، خدا نیکوکاران را دوست دارد.<ref>قرشی بنابی، علیاکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، مرکز چاپ و نشر، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۳۷.</ref> قرآن در آیات دیگر نیز فروبردن خشم و چشمپوشی از خطاهای مردم را ستوده است و یادآور میشود که خدا محسنین را که این صفات را دارند، دوست میدارد: {قرآن|... وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ | ترجمه= همانها که در توانگری و تنگدستی، انفاق میکنند؛ و خشم خود را فرو میبرند؛ و از خطای مردم درمیگذرند؛ و خدا نیکوکاران را دوست دارد. | سوره = آل عمران| آیه=۱۳۴}} | ||
== ایمان آورندگان با استقامت و عمل صالح == | == ایمان آورندگان با استقامت و عمل صالح == | ||
قرآن ایمان آوردن عدهای را که [[دلبستگی به دنیا|دنیامحور]] نبودند؛ در مقابل حق [[خضوع|خاضع]] بوده و [[تکبر|تکبرورزی]] نداشتند، میستاید. اینها وقتی آیات خدا را میشنیدند، با | قرآن ایمان آوردن عدهای را که [[دلبستگی به دنیا|دنیامحور]] نبودند؛ در مقابل حق [[خضوع|خاضع]] بوده و [[تکبر|تکبرورزی]] نداشتند، میستاید. اینها وقتی آیات خدا را میشنیدند، با شهامت صدا میزدند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم، ما را از گواهان حق و همراهان محمد و یاران او قرار ده. آنها بقدری تحت تأثیر آیات تکان دهنده این کتاب آسمانی قرار میگرفتند که میگفتند: چگونه ممکن است ما به خداوند یگانه و حقایقی که از طرف او آمده است ایمان نیاوریم در حالی که انتظار داریم ما را در زمره جمعیت صالحان قرار دهد.<ref>سوره مائده، آیه۸۴–۸۲.</ref> پاداش اینگونه افراد، بهشت جاویدان با نعمتهای الهی است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ ش، ج۵، ص۵۵.</ref> | ||
خداوند بعد از شمردن این ویژگیها میفرماید: {{قرآن|فَأَثابَهُمُ اللَّهُ بِما قالُوا جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ ذلِکَ جَزاءُ الْمُحْسِنینَ | ترجمه= خداوند بخاطر این سخن، به آنها باغهایی از بهشت پاداش داد که از زیر درختانش، نهرها جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و این است جزای نیکوکاران!| سوره= مائده | آیه= ۸۵}} | خداوند بعد از شمردن این ویژگیها میفرماید: {{قرآن|فَأَثابَهُمُ اللَّهُ بِما قالُوا جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ ذلِکَ جَزاءُ الْمُحْسِنینَ | ترجمه= خداوند بخاطر این سخن، به آنها باغهایی از بهشت پاداش داد که از زیر درختانش، نهرها جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و این است جزای نیکوکاران!| سوره= مائده | آیه= ۸۵}} | ||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
== دوری از فساد و اعتدال در عبادت == | == دوری از فساد و اعتدال در عبادت == | ||
قرآن از یک سو به اصلاح امور مردم و | قرآن از یک سو به اصلاح امور مردم و ریشهکن ساختن ظلم از میان آنان دستور میدهد. از دیگر سوی میگوید در هنگام عبادت هم خوف داشته باشید و هم امید: {{قرآن| وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَریبٌ مِنَ الْمُحْسِنینَ| ترجمه= و در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید، و او را با بیم و امید بخوانید! (بیم از مسئولیتها، و امید به رحمتش. و نیکی کنید) زیرا رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است! | سوره = اعراف| آیه=۵۶}}اعتدال در عبادت و اجتناب از فساد در روی زمین بعد از اصلاح احسان کردن است و کسانی را که به این دستورات عمل کنند، محسنین نامیده شدهاند، که رحمت خدا نزدیک به آنان است.<ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۸، ص۱۹۸.</ref> | ||
== خیرخواهان == | == خیرخواهان == | ||
قرآن سه گروه از مسلمانان را از شرکت در جهاد معاف دانسته است: ناتوانان جسمی، بیماران، ناتوانان مالی. سپس | قرآن سه گروه از مسلمانان را از شرکت در جهاد معاف دانسته است: ناتوانان جسمی، بیماران، ناتوانان مالی. سپس یک شرط مهم برای حکم معافی آنها بیان کرده، میگوید: {{قرآن| لَیْسَ عَلَی الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَی الْمَرْضی وَ لا عَلَی الَّذینَ لا یَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ ما عَلَی الْمُحْسِنینَ مِنْ سَبیلٍ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ | ترجمه= بر ضعیفان و بیماران و آنها که وسیلهای برای انفاق (در راه جهاد) ندارند، ایرادی نیست (که در میدان جنگ شرکت نجویند) هر گاه برای خدا و رسولش خیرخواهی کنند. بر نیکوکاران راه مؤاخذه نیست؛ و خداوند آمرزنده و مهربان است!| سوره= توبه| آیه= ۹۱}} | ||
گر چه این افراد | گر چه این افراد توانایی گرفتن سلاح بدست و شرکت در میدان نبرد ندارند؛ این توانایی را دارند که با سخن و طرز رفتار خود مجاهدان را تشویق کنند و روحیه آنها را با شمردن ثمرات جهاد تقویت کنند. در تضعیف روحیه دشمن و فراهم آوردن مقدمات شکست آنها کوتاهی نورزند. دلیل این کار را این میداند که اینگونه افراد مردان نیکوکاری هستند و برای نیکوکاران هیچ راه ملامت و سرزنش و مجازات و مؤاخذه وجود ندارد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۸، ص۸۰.</ref> | ||
== شکیباگران == | == شکیباگران == | ||
خداوند پس از امر به نماز، رسول خدا(ص) را به صبر | خداوند پس از امر به نماز، رسول خدا(ص) را به صبر کردن دستور میدهد.<ref>سوره هود، آیه۱۱۵–۱۱۴.</ref> سر آن این است که در میان عبادات، نماز مهمترین عبادت و در اخلاقیات صبر مهمترین خُلق است، هم چنانکه در باره نماز فرمود: {{قرآن|وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ|ترجمه= البته ذکر خدا بزرگتر و برتر است.|سوره = عنکبوت| آیه= ۴۵}}و در باره صبر فرمود: {{قرآن|إِنَّ ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ|ترجمه= همانا این گذشت نشانه عزم راسخ و اراده ثابت در کارها است. |سوره = شوری| آیه= ۴۳}} همراه بودن نماز و شکیبایی، مهمترین وسیلهای است که با آن میتوان بر ناملایمات پیروز شد.<ref>طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۱، ص۷۸.</ref> قرآن مره این همراهی را رسیدن به پاداش الهی دانسته است: | ||
{{قرآن| وَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ | ترجمه= و شکیبایی کن، که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد!|سوره= هود|آیه= ۱۱۵}} | {{قرآن| وَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ | ترجمه= و شکیبایی کن، که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد!|سوره= هود|آیه= ۱۱۵}} | ||
حضرت یوسف(ع) رسیدن به مقام حکومتداری را ثمره همین استقامتورزی، تقوا و شکیبایی بر مشکلات دانست<ref> | حضرت یوسف(ع) رسیدن به مقام حکومتداری را ثمره همین استقامتورزی، تقوا و شکیبایی بر مشکلات دانست<ref>قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ اول، ۱۳۸۸ش، ج۴، ص۲۷۳.</ref> و به برادرانش یادآور شد که خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند: {{قرآن| قالُوا أَ إِنَّکَ لَأَنْتَ یُوسُفُ قالَ أَنَا یُوسُفُ وَ هذا أَخی قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنا إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَ یَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ| ترجمه= گفتند: «آیا تو همان یوسفی؟!» گفت: «(آری) من یوسفم، و این برادر من است! خداوند بر ما منّت گذارد؛ هر کس تقوا پیشه کند، و شکیبایی و استقامت نماید، (سرانجام پیروز میشود) چرا که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند!| سوره= یوسف| ایه= ۹۰}} | ||
قرآن با | قرآن با یادآوری شجاعت، ایمان و استقامت مجاهدان و یاران پیامبران گذشته، مسلمانان را به شجاعت و فداکاری و پایداری تشویق میکند و فرار از میدان جنگ سرزنش مینماید. مجاهدان نستوه به جای تسلیم شدن، روی به درگاه خدا میآوردند و ضمن تقاضای عفو و بخشش از گناهان خود از پیشگاه خداوند تقاضای صبر و استقامت و پایمردی میکنند.<ref>سوره آل عمران، آیه۱۴۷–۱۴۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۱۲۱.</ref> بعد از این هشدارها به مسلمانان است که میفرماید: {{قرآن|فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْیا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَه وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ | ترجمه= از این رو خداوند پاداش این جهان و پاداش نیک آن جهان را به آنها داد و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد. |سوره= آل عمران| آیه=۱۴۸}} | ||
== اهل تقوا == | == اهل تقوا == | ||
{{قرآن|لَهُمْ ما یَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِکَ جَزاءُ الْمُحْسِنینَ|ترجمه= |سوره = زمر|آیه= ۳۴}} | قرآن بعد از بشارتهایی که به اهل تقوا داده است.<ref>سوره زمر، آیه۳۳.</ref> این پاداشها را به خاطر محسن بودن اهل تقوا میداند: {{قرآن|لَهُمْ ما یَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِکَ جَزاءُ الْمُحْسِنینَ|ترجمه= |سوره = زمر|آیه= ۳۴}} در آیه ۴۴–۴۱ سوره مرسلات نیز بعد از شمارش برخی از نعمتهای اهل تقوا، در پایان میگوید: {{قرآن|إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ| ترجمه=ما این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم| سوره= مرسلات|آیه= ۴۴}} | ||
{{قرآن|إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ| ترجمه= | سوره= مرسلات|آیه= ۴۴}} | |||
== منابع == | == منابع == |
نسخهٔ ۷ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۸
این مقاله هماکنون به دست fabbasi در حال ویرایش است. |
قرآن برای محسنین چه خصوصیاتی ذکر کرده است؟
قرآن خصوصیات برجستهای برای محسنین شمرده است؛ از جمله:
پیامبران الهی؛ ایمانآورندگان به خدا همراه با استقامت و انجام کارهای نیک؛ انفاق؛ فرونشاندن خشم و گذشت از خطاهای مردم؛ دوری از فساد و اعتدال در عبادت؛ خیرخواه؛ شکیبایی؛ اهل حکمت و دانش؛ تقوا؛ جهاد در راه خدا.
پیامبران
قرآن بعد از یادآوری نعمتهایی که بر حضرت نوح(ع)؛[۱] حضرت ابراهیم(ع)؛[۲] حضرت موسی(ع) و حضرت هارون(ع)؛[۳] حضرت الیاس(ع)[۴] داده است، میفرماید: ﴿إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ؛ ما این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم﴾(صافات:۸۰ و ۱۰۵ و ۱۱۰ و ۱۲۱ و ۱۳۱)
قرآن در داستان حضرت یوسف(ع) بعد از یادآوری نعمت حاکمیت که بر آن حضرت ارزانی داشته است و نشان از رحمت الهی است،[۵] از ضایع نشدن اجر محسنین نزد خدا سخن آورده است: ﴿وَ کَذلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ یَتَبَوَّأُ مِنْها حَیْثُ یَشاءُ نُصیبُ بِرَحْمَتِنا مَنْ نَشاءُ وَ لا نُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ؛ و این گونه ما به یوسف در سرزمین (مصر) قدرت دادیم، که هر جا میخواست در آن منزل میگزید (و تصرّف میکرد)! ما رحمت خود را به هر کس بخواهیم (و شایسته بدانیم) میبخشیم؛ و پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکنیم.﴾(یوسف:۵۶)
پیامبران الهی هدایتیافتگان خدا هستند.[۶] قرآن همین هدایت را نیز از پاداشهای الهی میداند که خدا به بندگان خود ارزانی داشته است: ﴿وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ کُلاًّ هَدَیْنا وَ نُوحاً هَدَیْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسی وَ هارُونَ وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ؛ و اسحاق و یعقوب را به او [ابراهیم] بخشیدیم؛ و هر دو را هدایت کردیم؛ و نوح را (نیز) پیش از آن هدایت نمودیم؛ و از فرزندان او، داوود و سلیمان و ایّوب و یوسف و موسی و هارون را (هدایت کردیم)؛ این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم.﴾(انعام:۸۴)
انفاق کنندگان
اسلام تأمین وسایل جهاد با دشمنان از واجبات شمرده شده است: ﴿وَ أَنْفِقُوا فی سَبیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَه؛ و در راهِ خدا، انفاق کنید! و (با ترک انفاق) خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید!﴾(بقره:۱۹۵) ارتباط انفاق با جهاد در این است که همه کارها بایستی برای خدا و در راه خدا باشد، چه جهاد با نفس، چه جهاد با مال که انفاق کردن است.[۷] قرآن برای بیان اهمیت انفاق، یادآور میشود که خدا افراد نیکوکار را دوست دارد و با انفاق در راه خدا نیکی کنید: ﴿وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ؛ و نیکی کنید! که خداوند، نیکوکاران را دوست میدارد.﴾(بقره:۱۹۵)
قرآن انفاق در توانگری و ناتوانی را یکی از نشانههای اهل تقوا معرفی کرده است.[۸]در پایان یادآور میشود که خدا نیکوکاران را دوست میدارد: ﴿وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ؛ و خدا نیکوکاران را دوست دارد.﴾(آل عمران:۱۳۴) احسان با هرچیزی که در آن نفع مادّی یا معنوی باشد، تحقق پیدا میکند، کم باشد یا بسیار، حتّی اگر به وسیله سخنی باشد که راه را نشان دهد و بگوید حق این است.[۹]
خشم فرونشانندگان و گذشت از خطاهای مردم
قرآن داستان پیمانشکنی عدهای را بیان میکند که آثار زیانباری هم داشت مانند دوری از رحمت خدا، قساوت قلب، تحریف سخنان خدا، فراموش شدن آنها توسط خدا. این افراد هر روز به خیانت تازهای دست میزدند.[۱۰] خداوند بعد از بیان همه این اتفاقها، به رسول خدا(ص) دستور میدهد از این افراد بگذرد:﴿فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ؛ از آنها درگذر و صرف نظر کن، که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد!﴾(مائده:۱۳)
بخشش افرادی که پیمانشکنی کرده و خیانت پیشه گرفتهاند، یکی از دستورات قرآن به رسول خداست که اهمیت عفو و چشمپوشی از خطاهای مردم را میرساند. عفو و اغماض ظاهراً برای آن است که باید با اینگونه اشخاص مدارا کرد که نهضت و انقلاب به راه خود ادامه دهد و آنها به تدریج ذوب شده و از بین بروند و گرنه اینگونه اشخاص در مسیر حقپرستی واقع نمیشوند، این عمل از جمله نیکوکاری است، خدا نیکوکاران را دوست دارد.[۱۱] قرآن در آیات دیگر نیز فروبردن خشم و چشمپوشی از خطاهای مردم را ستوده است و یادآور میشود که خدا محسنین را که این صفات را دارند، دوست میدارد: {قرآن|... وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ | ترجمه= همانها که در توانگری و تنگدستی، انفاق میکنند؛ و خشم خود را فرو میبرند؛ و از خطای مردم درمیگذرند؛ و خدا نیکوکاران را دوست دارد. | سوره = آل عمران| آیه=۱۳۴}}
ایمان آورندگان با استقامت و عمل صالح
قرآن ایمان آوردن عدهای را که دنیامحور نبودند؛ در مقابل حق خاضع بوده و تکبرورزی نداشتند، میستاید. اینها وقتی آیات خدا را میشنیدند، با شهامت صدا میزدند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم، ما را از گواهان حق و همراهان محمد و یاران او قرار ده. آنها بقدری تحت تأثیر آیات تکان دهنده این کتاب آسمانی قرار میگرفتند که میگفتند: چگونه ممکن است ما به خداوند یگانه و حقایقی که از طرف او آمده است ایمان نیاوریم در حالی که انتظار داریم ما را در زمره جمعیت صالحان قرار دهد.[۱۲] پاداش اینگونه افراد، بهشت جاویدان با نعمتهای الهی است.[۱۳]
خداوند بعد از شمردن این ویژگیها میفرماید: ﴿فَأَثابَهُمُ اللَّهُ بِما قالُوا جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدینَ فیها وَ ذلِکَ جَزاءُ الْمُحْسِنینَ؛ خداوند بخاطر این سخن، به آنها باغهایی از بهشت پاداش داد که از زیر درختانش، نهرها جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و این است جزای نیکوکاران!﴾(مائده:۸۵)
پاداشی که خدا بر محسنین میدهد، ثمره استقامت آنها در عمل به نیکیهاست: ﴿لَیْسَ عَلَی الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ جُناحٌ فیما طَعِمُوا إِذا مَا اتَّقَوْا وَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَ آمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَ أَحْسَنُوا وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ؛ بر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، گناهی در آنچه خوردهاند نیست؛ (و نسبت به خوردن برخی از حرامها، قبل از نزول حکم تحریم، مجازات نمیشوند) اگر تقوا پیشه کنند و ایمان بیاورند و اعمال صالح انجام دهند؛ سپس تقوا پیشه کنند و ایمان آورند؛ سپس تقوا پیشه کنند و نیکی نمایند. و خداوند، نیکوکاران را دوست میدارد.﴾(مائده:۹۳)
دوری از فساد و اعتدال در عبادت
قرآن از یک سو به اصلاح امور مردم و ریشهکن ساختن ظلم از میان آنان دستور میدهد. از دیگر سوی میگوید در هنگام عبادت هم خوف داشته باشید و هم امید: ﴿وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَریبٌ مِنَ الْمُحْسِنینَ؛ و در زمین پس از اصلاح آن فساد نکنید، و او را با بیم و امید بخوانید! (بیم از مسئولیتها، و امید به رحمتش. و نیکی کنید) زیرا رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است!﴾(اعراف:۵۶)اعتدال در عبادت و اجتناب از فساد در روی زمین بعد از اصلاح احسان کردن است و کسانی را که به این دستورات عمل کنند، محسنین نامیده شدهاند، که رحمت خدا نزدیک به آنان است.[۱۴]
خیرخواهان
قرآن سه گروه از مسلمانان را از شرکت در جهاد معاف دانسته است: ناتوانان جسمی، بیماران، ناتوانان مالی. سپس یک شرط مهم برای حکم معافی آنها بیان کرده، میگوید: ﴿لَیْسَ عَلَی الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَی الْمَرْضی وَ لا عَلَی الَّذینَ لا یَجِدُونَ ما یُنْفِقُونَ حَرَجٌ إِذا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ ما عَلَی الْمُحْسِنینَ مِنْ سَبیلٍ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ؛ بر ضعیفان و بیماران و آنها که وسیلهای برای انفاق (در راه جهاد) ندارند، ایرادی نیست (که در میدان جنگ شرکت نجویند) هر گاه برای خدا و رسولش خیرخواهی کنند. بر نیکوکاران راه مؤاخذه نیست؛ و خداوند آمرزنده و مهربان است!﴾(توبه:۹۱)
گر چه این افراد توانایی گرفتن سلاح بدست و شرکت در میدان نبرد ندارند؛ این توانایی را دارند که با سخن و طرز رفتار خود مجاهدان را تشویق کنند و روحیه آنها را با شمردن ثمرات جهاد تقویت کنند. در تضعیف روحیه دشمن و فراهم آوردن مقدمات شکست آنها کوتاهی نورزند. دلیل این کار را این میداند که اینگونه افراد مردان نیکوکاری هستند و برای نیکوکاران هیچ راه ملامت و سرزنش و مجازات و مؤاخذه وجود ندارد.[۱۵]
شکیباگران
خداوند پس از امر به نماز، رسول خدا(ص) را به صبر کردن دستور میدهد.[۱۶] سر آن این است که در میان عبادات، نماز مهمترین عبادت و در اخلاقیات صبر مهمترین خُلق است، هم چنانکه در باره نماز فرمود: ﴿وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ؛ البته ذکر خدا بزرگتر و برتر است.﴾(عنکبوت:۴۵)و در باره صبر فرمود: ﴿إِنَّ ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ؛ همانا این گذشت نشانه عزم راسخ و اراده ثابت در کارها است.﴾(شوری:۴۳) همراه بودن نماز و شکیبایی، مهمترین وسیلهای است که با آن میتوان بر ناملایمات پیروز شد.[۱۷] قرآن مره این همراهی را رسیدن به پاداش الهی دانسته است: ﴿وَ اصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ؛ و شکیبایی کن، که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد!﴾(هود:۱۱۵)
حضرت یوسف(ع) رسیدن به مقام حکومتداری را ثمره همین استقامتورزی، تقوا و شکیبایی بر مشکلات دانست[۱۸] و به برادرانش یادآور شد که خدا پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند: ﴿قالُوا أَ إِنَّکَ لَأَنْتَ یُوسُفُ قالَ أَنَا یُوسُفُ وَ هذا أَخی قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنا إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَ یَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ؛ گفتند: «آیا تو همان یوسفی؟!» گفت: «(آری) من یوسفم، و این برادر من است! خداوند بر ما منّت گذارد؛ هر کس تقوا پیشه کند، و شکیبایی و استقامت نماید، (سرانجام پیروز میشود) چرا که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند!﴾(یوسف)
قرآن با یادآوری شجاعت، ایمان و استقامت مجاهدان و یاران پیامبران گذشته، مسلمانان را به شجاعت و فداکاری و پایداری تشویق میکند و فرار از میدان جنگ سرزنش مینماید. مجاهدان نستوه به جای تسلیم شدن، روی به درگاه خدا میآوردند و ضمن تقاضای عفو و بخشش از گناهان خود از پیشگاه خداوند تقاضای صبر و استقامت و پایمردی میکنند.[۱۹] بعد از این هشدارها به مسلمانان است که میفرماید: ﴿فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْیا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَه وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ؛ از این رو خداوند پاداش این جهان و پاداش نیک آن جهان را به آنها داد و خداوند نیکوکاران را دوست میدارد.﴾(آل عمران:۱۴۸)
اهل تقوا
قرآن بعد از بشارتهایی که به اهل تقوا داده است.[۲۰] این پاداشها را به خاطر محسن بودن اهل تقوا میداند: ﴿لَهُمْ ما یَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِکَ جَزاءُ الْمُحْسِنینَ﴾(زمر:۳۴) در آیه ۴۴–۴۱ سوره مرسلات نیز بعد از شمارش برخی از نعمتهای اهل تقوا، در پایان میگوید: ﴿إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ؛ ما این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم﴾(مرسلات:۴۴)
منابع
- ↑ سوره صافات، آیه۷۹–۷۵.
- ↑ سوره صافات، آیه۱۰۹–۸۳.
- ↑ سوره صافات، آیه۱۲۰–۱۱۴.
- ↑ سوره صافات، آیه۱۳۰–۱۲۳.
- ↑ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ اول، ج۶، ص۱۵۸.
- ↑ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ترجمه: گروهی از مترجمان، تهران، فراهانی، چاپ اول، ج۸، ص۱۷۴.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۳۵.
- ↑ سوره آل عمران، آیه۱۳۴–۱۳۳. رضایی اصفهانی، محمدعلی، تفسیر قرآن مهر، قم، پژوهشهای تفسیر و علوم قرآن، چاپ اول، ۱۳۸۷ش، ج۳، ص۲۶۱.
- ↑ مغنیه، محمدجواد، التفسیر الکاشف، قم، دار الکتاب الإسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۴ق، ج۲، ص۱۵۸.
- ↑ سوره مائده، آیه ۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۴، ص۳۱۱.
- ↑ قرشی بنابی، علیاکبر، تفسیر احسن الحدیث، تهران، بنیاد بعثت، مرکز چاپ و نشر، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۳۷.
- ↑ سوره مائده، آیه۸۴–۸۲.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ ش، ج۵، ص۵۵.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۸، ص۱۹۸.
- ↑ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۸، ص۸۰.
- ↑ سوره هود، آیه۱۱۵–۱۱۴.
- ↑ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۱، ص۷۸.
- ↑ قرائتی، محسن، تفسیر نور، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ اول، ۱۳۸۸ش، ج۴، ص۲۷۳.
- ↑ سوره آل عمران، آیه۱۴۷–۱۴۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۳، ص۱۲۱.
- ↑ سوره زمر، آیه۳۳.