پیدایش ایده صهیونیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{شروع متن}} {{سوال}} ايده صهيونيسم چگونه شکل گرفت؟ {{پایان سوال}} {{پاسخ}} در ابتدا لازم است معناي صهيونيسم را بدانيم، سپس به چگونگي به وجود آمدن آن بپردازيم. منظور از صهيونيسم كساني هستند كه براساس ديدگاه عدّه‌اي از سردمداران يهود مبني بر نژادپر...» ایجاد کرد)
 
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
ايده صهيونيسم چگونه شکل گرفت؟
ایده صهیونیسم چگونه شکل گرفت؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}


در ابتدا لازم است معناي صهيونيسم را بدانيم، سپس به چگونگي به وجود آمدن آن بپردازيم.
در ابتدا لازم است معنای صهیونیسم را بدانیم، سپس به چگونگی به وجود آمدن آن بپردازیم.
منظور از صهيونيسم كساني هستند كه براساس ديدگاه عدّه‌اي از سردمداران يهود مبني بر نژادپرستي و سلطه‌جويي به سرزمين فلسطين فراخوانده شدند و براساس شعار (فلسطين، سرزمين موعود) در آنجا سكني گزيدند و به طرق مختلف مردم فلسطين را آواره نموده و يا به شهادت رساندند و اين سرزمين را به اشغال خود درآوردند و به فعاليّت‌هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و... خود ادامه دادند. امّا در مورد چگونگي ايجاد آن مي‌توان گفت؛ صهيونيسم يك تشكّل سياسي است كه با وسايل و ابزار ظلم و خشونت، اهداف ظالمانه‌اي را دنبال مي‌كند، هدف حزب اين است كه در فلسطين و بلاد عربي اطراف آن، دولت مستقل واحد يهودي به وجود آورند و همة يهوديان عالم را در اين مملكت جمع كنند، اين جمعيّت به مناسبت يكي از قلّه‌هايي كه در بيت‌المقدّس به نام «صهيون» وجود دارد، عنوان صهيونيسم را براي خويش برگزيده‌اند. البتّه در ابتدا هدف حزب مخصوص فلسطين نبود بلكه به منظور اين بود كه يهود عالم را از تفرق و جدايي و پراكندگي نجات دهند و در يك مكان جمع نمايند، اين نهضت پايه‌ريزي شد و نام صهيون را نداشت.[1]
منظور از صهیونیسم کسانی هستند که براساس دیدگاه عدّه‌ای از سردمداران یهود مبنی بر نژادپرستی و سلطه‌جویی به سرزمین فلسطین فراخوانده شدند و براساس شعار (فلسطین، سرزمین موعود) در آنجا سکنی گزیدند و به طرق مختلف مردم فلسطین را آواره نموده یا به شهادت رساندند و این سرزمین را به اشغال خود درآوردند و به فعالیّت‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و… خود ادامه دادند. امّا در مورد چگونگی ایجاد آن می‌توان گفت؛ صهیونیسم یک تشکّل سیاسی است که با وسایل و ابزار ظلم و خشونت، اهداف ظالمانه‌ای را دنبال می‌کند، هدف حزب این است که در فلسطین و بلاد عربی اطراف آن، دولت مستقل واحد یهودی به وجود آورند و همة یهودیان عالم را در این مملکت جمع کنند، این جمعیّت به مناسبت یکی از قلّه‌هایی که در بیت‌المقدّس به نام «صهیون» وجود دارد، عنوان صهیونیسم را برای خویش برگزیده‌اند. البتّه در ابتدا هدف حزب مخصوص فلسطین نبود بلکه به منظور این بود که یهود عالم را از تفرق و جدایی و پراکندگی نجات دهند و در یک مکان جمع نمایند، این نهضت پایه‌ریزی شد و نام صهیون را نداشت.[۱]
فشارهايي كه در كشورهاي گوناگون همچون روسيه، لهستان و روماني بر يهود وارد شد، اين انگيزه را تقويت نمود، در اين راستا و به سبب عوامل به وجود آمده، يكي از سران يهود به نام «پينكر» كتاب «خودمختاري» را تأليف كرد و يهود را تحريك نمود كه هر چه زودتر متشكل شوند، او در اين كتاب مي‌نويسد:
فشارهایی که در کشورهای گوناگون همچون روسیه، لهستان و رومانی بر یهود وارد شد، این انگیزه را تقویت نمود، در این راستا و به سبب عوامل به وجود آمده، یکی از سران یهود به نام «پینکر» کتاب «خودمختاری» را تألیف کرد و یهود را تحریک نمود که هر چه زودتر متشکل شوند، او در این کتاب می‌نویسد:
«دنيا با نظر حقارت به يهود مي‌نگرد؛ زيرا ما در تمام روي زمين وطن و مركز و استقلال نداريم و همه جا بيگانه محسوب مي‌شويم و علاج اساسي اين درد اين است كه يهود عالم در «ارض وطن» (فلسطين) جمع شوند و ملت يهودي مستقلّ تشكيل دهند...».
«دنیا با نظر حقارت به یهود می‌نگرد؛ زیرا ما در تمام روی زمین وطن و مرکز و استقلال نداریم و همه جا بیگانه محسوب می‌شویم و علاج اساسی این درد این است که یهود عالم در «ارض وطن» (فلسطین) جمع شوند و ملت یهودی مستقلّ تشکیل دهند…».
به دنبال اين پيشنهاد جمعيت «عشاق صهيون» به وجود آمد كه آن‌ها اهداف ذيل را پيگيري مي‌كردند:
به دنبال این پیشنهاد جمعیت «عشاق صهیون» به وجود آمد که آن‌ها اهداف ذیل را پیگیری می‌کردند:
1ـ احياء زبان عبري. دعوت و ترغيب بر مهاجرت به فلسطين. 3ـ تملّك و آباد نمودن سرزمين‌هاي فلسطين.
۱ـ احیاء زبان عبری. ۲ـ دعوت و ترغیب بر مهاجرت به فلسطین. ۳ـ تملّک و آباد نمودن سرزمین‌های فلسطین.
بودجة اين حزب از طرف سرمايه‌داران يهودي به ويژه «بارون ادموند روچيلد» يهودي تأمين مي‌شد كه در نتيجة اين كمك‌ها موفق شدند چند قطعة كوچك از سرزمين‌هاي فلسطين را به چنگ آورند و يهودیان را در آن مستقر نمايند، نهضت عشاق صهيون ابتدا خيلي قابل توجّه نبود و هدف سياسي درستي نداشت، تا اين‌كه «تئودور هرتزل» كه يك نويسندة يهودي اهل اتريش بود، وارد معركه شد، وي تحت تأثير حادثه‌اي كه براي يك يهودي رخ داده بود،[2] قرار گرفت و شروع به فعاليّت در اين زمينه كرد، وي در سال 1895 م، كتابي به نام «دولت يهود» تأليف و منتشر كرد، او در اين كتاب چنين مي‌نويسد:
بودجة این حزب از طرف سرمایه‌داران یهودی به ویژه «بارون ادموند روچیلد» یهودی تأمین می‌شد که در نتیجة این کمک‌ها موفق شدند چند قطعة کوچک از سرزمین‌های فلسطین را به چنگ آورند و یهودیان را در آن مستقر نمایند، نهضت عشاق صهیون ابتدا خیلی قابل توجّه نبود و هدف سیاسی درستی نداشت، تا این‌که «تئودور هرتزل» که یک نویسندة یهودی اهل اتریش بود، وارد معرکه شد، وی تحت تأثیر حادثه‌ای که برای یک یهودی رخ داده بود،[۲] قرار گرفت و شروع به فعالیّت در این زمینه کرد، وی در سال ۱۸۹۵ م، کتابی به نام «دولت یهود» تألیف و منتشر کرد، او در این کتاب چنین می‌نویسد:
«راه‌حلّ گرفتاري‌هاي يهود اين است كه افرادي كه طاقت تحمّل ناراحتي‌هاي ممالك متبوعة خود را ندارند در يك منطقة وسيعي كه براي يك ملّت بزرگ كافي باشد اجتماع كنند».
«راه‌حلّ گرفتاری‌های یهود این است که افرادی که طاقت تحمّل ناراحتی‌های ممالک متبوعة خود را ندارند در یک منطقة وسیعی که برای یک ملّت بزرگ کافی باشد اجتماع کنند».
استقبال شديد يهود از كتاب هرتزل و نظريّه‌هاي او در مورد تشكيل دولت صهيونيستي، طرفدارن صهيونيست به ويژه هرتزل را بر آن داشت كه اولين كنگره صهيونيست‌ها را در شهر بال سوئيس تشكيل دهند،[3] بدين طريق اين كنگره با تجمع صاحب‌نظران و سرمايه‌داران يهودي تشكيل شد و كار خود را با موفقيت پايان برد و براساس اهداف كنگرة صهيونيسم به وجود آمد.
استقبال شدید یهود از کتاب هرتزل و نظریّه‌های او در مورد تشکیل دولت صهیونیستی، طرفدارن صهیونیست به ویژه هرتزل را بر آن داشت که اولین کنگره صهیونیست‌ها را در شهر بال سوئیس تشکیل دهند،[۳] بدین طریق این کنگره با تجمع صاحب‌نظران و سرمایه‌داران یهودی تشکیل شد و کار خود را با موفقیت پایان برد و براساس اهداف کنگرة صهیونیسم به وجود آمد.
هرتزل بر محلّ خاصي با صراحت تأكيد نمي‌كرد به ويژه روي سرزمين فلسطين هم تصميم جدّي نداشت، هر چند بعضي از كشورها چون اوگاندا، آرژانتين و... پيشنهاد مي‌شد، وي در كتاب خويش پيشنهاد كرد: «دفتر نمايندگي تشكيل شود كه برنامة مذاكرات و نقشه‌هاي سياسي حزب را تنظيم نمايد و يك شركت يهودي به وجود آيد كه احتياجات اقتصادي و مالي نهضت را تأمين كند ».
هرتزل بر محلّ خاصی با صراحت تأکید نمی‌کرد به ویژه روی سرزمین فلسطین هم تصمیم جدّی نداشت، هر چند بعضی از کشورها چون اوگاندا، آرژانتین و… پیشنهاد می‌شد، وی در کتاب خویش پیشنهاد کرد: «دفتر نمایندگی تشکیل شود که برنامة مذاکرات و نقشه‌های سیاسی حزب را تنظیم نماید و یک شرکت یهودی به وجود آید که احتیاجات اقتصادی و مالی نهضت را تأمین کند».
بنابراين درابتداي تشكيل صهيونيسم رهبران اين حزب تأكيد خاصي بر منطقه‌اي ويژه نداشتند، بلكه بيشتر هدف آن‌ها تشكيل دولت صهيونيستي و جمع‌آوري يهود زير چتر آن بود، بر اين اساس چون فكر تأسيس «حكومت يهود» صرفاً به عنوان ابزار و وسيلة كمكي و فرعي بود، از محل استقرار اين مركز (مركز نفوذ) از لحاظ صهيونيست‌ها داراي اهميت چنداني نبود، چنانكه «لئوپينكر» در اين زمينه مي‌نويسد:
بنابراین درابتدای تشکیل صهیونیسم رهبران این حزب تأکید خاصی بر منطقه‌ای ویژه نداشتند، بلکه بیشتر هدف آن‌ها تشکیل دولت صهیونیستی و جمع‌آوری یهود زیر چتر آن بود، بر این اساس چون فکر تأسیس «حکومت یهود» صرفاً به عنوان ابزار و وسیلة کمکی و فرعی بود، از محل استقرار این مرکز (مرکز نفوذ) از لحاظ صهیونیست‌ها دارای اهمیت چندانی نبود، چنان‌که «لئوپینکر» در این زمینه می‌نویسد:
«ما الزاماً اجباري نداريم كه در همان جايي كه روزگاري حكومت ما معدوم شد اقامت كنيم...، ما فقط به قطعه زميني نياز داريم كه تملّك كنيم...، قدس الاقدس خويش را كه از هنگامي كه وطن ديرينة‌مان نابود شد حفظ و حراست كرده‌ايم بدانجا خواهيم برد، منظورم اعتقاد به خدا و كتاب مقدس است، چون آن‌ها بودند (نه اردن و اورشليم) كه وطن ما را به ارض مقدس تبديل كردند ».[4]
«ما الزاماً اجباری نداریم که در همان جایی که روزگاری حکومت ما معدوم شد اقامت کنیم…، ما فقط به قطعه زمینی نیاز داریم که تملّک کنیم…، قدس الاقدس خویش را که از هنگامی که وطن دیرینةمان نابود شد حفظ و حراست کرده‌ایم بدانجا خواهیم برد، منظورم اعتقاد به خدا و کتاب مقدس است، چون آن‌ها بودند (نه اردن و اورشلیم) که وطن ما را به ارض مقدس تبدیل کردند».[۴]
البتّه در جهت تأسيس حكومت صهيونيستي دو نظر حاكم بود كه تا زماني كه هرتزل بنيانگذار اصلي صهيونيسم زنده بود، حساسيت خاصي به منطقه‌اي معين به ويژه فلسطين نبود، بنابراين در قرن نوزدهم در ششمين كنگرة صهيونيست‌ها «اوگاندا» به عنوان مركز حكومت مطرح مي‌شود كه هرتزل در همين كنگره اعلام مي‌دارد:
البتّه در جهت تأسیس حکومت صهیونیستی دو نظر حاکم بود که تا زمانی که هرتزل بنیانگذار اصلی صهیونیسم زنده بود، حساسیت خاصی به منطقه‌ای معین به ویژه فلسطین نبود، بنابراین در قرن نوزدهم در ششمین کنگرة صهیونیست‌ها «اوگاندا» به عنوان مرکز حکومت مطرح می‌شود که هرتزل در همین کنگره اعلام می‌دارد:
«من ترديد ندارم كه كنگره در مقام نمايندة توده‌هاي مردم يهود اين پيشنهاد را با حق‌شناسي خواهد پذيرفت. پيشنهاد اين است كه مستعمره‌اي يهودي‌نشين و خودمختار با دستگاه اداري يهود و حكومتي محلي كه در رأس آن يك مأمور عالي رتبة يهودي قرار خواهد داشت در شرق آفريقا تأسيس شود. نيازي به گفتن نيست كه اين چيزها همه تحت نظارت فائقة انگليس خواهد بود»،[5] امّا نظريّة دومي نيز در اين زمينه مطرح بود و طرفداران اين نظريّه از همان ابتدا حساسيت و توجّه خاصي به سرزمين فلسطين داشتند و آنجا را همان سرزمين موعود مي‌پنداشتند، بنابراين در جهت ردّ نظريّه اوّل «حاييم وايزمن» چنين مي‌نويسد: «مناطقي كه پيشنهاد شده‌اند يا بسيار سردند يا فوق‌العاده گرم، و توسعه و عمران‌شان مستلزم صرف سال‌ها كار و هزينة سرسام‌آور است »،[6] (به عبارت ديگر اين طرح‌ها از لحاظ اقتصادي پيشنهادات مناسبي نبودند).
«من تردید ندارم که کنگره در مقام نمایندة توده‌های مردم یهود این پیشنهاد را با حق‌شناسی خواهد پذیرفت. پیشنهاد این است که مستعمره‌ای یهودی‌نشین و خودمختار با دستگاه اداری یهود و حکومتی محلی که در رأس آن یک مأمور عالی رتبة یهودی قرار خواهد داشت در شرق آفریقا تأسیس شود. نیازی به گفتن نیست که این چیزها همه تحت نظارت فائقة انگلیس خواهد بود»،[۵] امّا نظریّة دومی نیز در این زمینه مطرح بود و طرفداران این نظریّه از همان ابتدا حساسیت و توجّه خاصی به سرزمین فلسطین داشتند و آنجا را همان سرزمین موعود می‌پنداشتند، بنابراین در جهت ردّ نظریّه اوّل «حاییم وایزمن» چنین می‌نویسد: «مناطقی که پیشنهاد شده‌اند یا بسیار سردند یا فوق‌العاده گرم، و توسعه و عمران‌شان مستلزم صرف سال‌ها کار و هزینة سرسام‌آور است»،[۶] (به عبارت دیگر این طرح‌ها از لحاظ اقتصادی پیشنهادات مناسبی نبودند).
شايان توجّه است كه رهبري دستگاه صهيونيسم شامل گروه‌هايي بود كه نمايندة دولت‌هاي مختلف امپرياليستي بودند، عدّه‌اي طرفدار آلمان چون «آلفرد نوسيك»، گروهي طرفدار انگليس چون «حاييم وايزمن» و گروهي نيز طرفدار دولت‌هاي امپرياليستي ديگر بودند؛ بنابراين تشتت آراء منجر به نظريّه‌پردازي‌هاي فراواني در اين زمينه شد كه سرانجام كشمكش بين رهبران صهيونيست با پيروزي گروه هواخواه انگلستان به رهبري «وايزمن» پايان يافت. اين جريان مطابق زماني روي داد كه در محافل انگليس گروهي كه مدّت‌ها چشم بر فلسطين دوخته بودند موقعيت غالب يافت[7] و به اين طريق حكومت خود را در فلسطين پايه گذاري كردند.
شایان توجّه است که رهبری دستگاه صهیونیسم شامل گروه‌هایی بود که نمایندة دولت‌های مختلف امپریالیستی بودند، عدّه‌ای طرفدار آلمان چون «آلفرد نوسیک»، گروهی طرفدار انگلیس چون «حاییم وایزمن» و گروهی نیز طرفدار دولت‌های امپریالیستی دیگر بودند؛ بنابراین تشتت آراء منجر به نظریّه‌پردازی‌های فراوانی در این زمینه شد که سرانجام کشمکش بین رهبران صهیونیست با پیروزی گروه هواخواه انگلستان به رهبری «وایزمن» پایان یافت. این جریان مطابق زمانی روی داد که در محافل انگلیس گروهی که مدّت‌ها چشم بر فلسطین دوخته بودند موقعیت غالب یافت[۷] و به این طریق حکومت خود را در فلسطین پایه‌گذاری کردند.
پاورقي ها:
پاورقی‌ها:


[1] - زعيتر، اكرم، سرگذشت فلسطين، ترجمة هاشمي رفسنجاني، اكبر (بي‌جا: بي‌نا، بي‌تا)، ص 92 ـ 91.
[۱] - زعیتر، اکرم، سرگذشت فلسطین، ترجمة هاشمی رفسنجانی، اکبر (بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا)، ص ۹۲–۹۱.
[2] - در اين حادثه يك نفر يهودي به نام دريفوس در فرانسه به اتهام جاسوسي به نفع دشمنان فرانسه به محاكمه كشيده شد، عدّه‌اي از مردم به او بدبين شدند و عدّه‌اي ديگر نيز او را بي‌گناه و مظلوم مي‌دانستند، دريفوس پس از چند دوره محاكمه تبرئه گرديد. (البتّه شواهد تاريخي نشان مي‌دهد كه در تبرئه شدن ايشان يهوديان دست داشتند چنانكه برعكس در محاكمه و به دادگاه كشاندن اسلام شناس معروف و نويسندة زبردست آقاي پرفسور روژه گارودي نيز صهيونيست‌ها نقش اساسي را داشتند).
[۲] - در این حادثه یک نفر یهودی به نام دریفوس در فرانسه به اتهام جاسوسی به نفع دشمنان فرانسه به محاکمه کشیده شد، عدّه‌ای از مردم به او بدبین شدند و عدّه‌ای دیگر نیز او را بی‌گناه و مظلوم می‌دانستند، دریفوس پس از چند دوره محاکمه تبرئه گردید. (البتّه شواهد تاریخی نشان می‌دهد که در تبرئه شدن ایشان یهودیان دست داشتند چنان‌که برعکس در محاکمه و به دادگاه کشاندن اسلام‌شناس معروف و نویسندة زبردست آقای پرفسور روژه گارودی نیز صهیونیست‌ها نقش اساسی را داشتند).
[3] - سوكولوف، ناهوم، صهيونيسم، ترجمة حيدري، داود (تهران؛ مؤسسة مطالعات تاريخ اسلام، چ اوّل، 1377)، ج ص 385.
[۳] - سوکولوف، ناهوم، صهیونیسم، ترجمة حیدری، داود (تهران؛ مؤسسة مطالعات تاریخ اسلام، چ اوّل، ۱۳۷۷)، ج ۱، ص ۳۸۵.
[4] - ايوانف، يوري، صهيونيسم، ترجمة يونسي، ابراهيم (تهران؛ مؤسسة انتشارات اميركبير، چ سوّم، 2536)، ص 14.
[۴] - ایوانف، یوری، صهیونیسم، ترجمة یونسی، ابراهیم (تهران؛ مؤسسة انتشارات امیرکبیر، چ سوّم، ۲۵۳۶)، ص ۱۴.
[5] - همان، ص 21 ـ 20.
[۵] - همان، ص ۲۱–۲۰.
[6] - همان، ص 84.
[۶] - همان، ص ۸۴.
[7] - همان، ص 86.
[۷] - همان، ص ۸۶.


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۲ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۵

سؤال

ایده صهیونیسم چگونه شکل گرفت؟


در ابتدا لازم است معنای صهیونیسم را بدانیم، سپس به چگونگی به وجود آمدن آن بپردازیم. منظور از صهیونیسم کسانی هستند که براساس دیدگاه عدّه‌ای از سردمداران یهود مبنی بر نژادپرستی و سلطه‌جویی به سرزمین فلسطین فراخوانده شدند و براساس شعار (فلسطین، سرزمین موعود) در آنجا سکنی گزیدند و به طرق مختلف مردم فلسطین را آواره نموده یا به شهادت رساندند و این سرزمین را به اشغال خود درآوردند و به فعالیّت‌های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و… خود ادامه دادند. امّا در مورد چگونگی ایجاد آن می‌توان گفت؛ صهیونیسم یک تشکّل سیاسی است که با وسایل و ابزار ظلم و خشونت، اهداف ظالمانه‌ای را دنبال می‌کند، هدف حزب این است که در فلسطین و بلاد عربی اطراف آن، دولت مستقل واحد یهودی به وجود آورند و همة یهودیان عالم را در این مملکت جمع کنند، این جمعیّت به مناسبت یکی از قلّه‌هایی که در بیت‌المقدّس به نام «صهیون» وجود دارد، عنوان صهیونیسم را برای خویش برگزیده‌اند. البتّه در ابتدا هدف حزب مخصوص فلسطین نبود بلکه به منظور این بود که یهود عالم را از تفرق و جدایی و پراکندگی نجات دهند و در یک مکان جمع نمایند، این نهضت پایه‌ریزی شد و نام صهیون را نداشت.[۱] فشارهایی که در کشورهای گوناگون همچون روسیه، لهستان و رومانی بر یهود وارد شد، این انگیزه را تقویت نمود، در این راستا و به سبب عوامل به وجود آمده، یکی از سران یهود به نام «پینکر» کتاب «خودمختاری» را تألیف کرد و یهود را تحریک نمود که هر چه زودتر متشکل شوند، او در این کتاب می‌نویسد: «دنیا با نظر حقارت به یهود می‌نگرد؛ زیرا ما در تمام روی زمین وطن و مرکز و استقلال نداریم و همه جا بیگانه محسوب می‌شویم و علاج اساسی این درد این است که یهود عالم در «ارض وطن» (فلسطین) جمع شوند و ملت یهودی مستقلّ تشکیل دهند…». به دنبال این پیشنهاد جمعیت «عشاق صهیون» به وجود آمد که آن‌ها اهداف ذیل را پیگیری می‌کردند: ۱ـ احیاء زبان عبری. ۲ـ دعوت و ترغیب بر مهاجرت به فلسطین. ۳ـ تملّک و آباد نمودن سرزمین‌های فلسطین. بودجة این حزب از طرف سرمایه‌داران یهودی به ویژه «بارون ادموند روچیلد» یهودی تأمین می‌شد که در نتیجة این کمک‌ها موفق شدند چند قطعة کوچک از سرزمین‌های فلسطین را به چنگ آورند و یهودیان را در آن مستقر نمایند، نهضت عشاق صهیون ابتدا خیلی قابل توجّه نبود و هدف سیاسی درستی نداشت، تا این‌که «تئودور هرتزل» که یک نویسندة یهودی اهل اتریش بود، وارد معرکه شد، وی تحت تأثیر حادثه‌ای که برای یک یهودی رخ داده بود،[۲] قرار گرفت و شروع به فعالیّت در این زمینه کرد، وی در سال ۱۸۹۵ م، کتابی به نام «دولت یهود» تألیف و منتشر کرد، او در این کتاب چنین می‌نویسد: «راه‌حلّ گرفتاری‌های یهود این است که افرادی که طاقت تحمّل ناراحتی‌های ممالک متبوعة خود را ندارند در یک منطقة وسیعی که برای یک ملّت بزرگ کافی باشد اجتماع کنند». استقبال شدید یهود از کتاب هرتزل و نظریّه‌های او در مورد تشکیل دولت صهیونیستی، طرفدارن صهیونیست به ویژه هرتزل را بر آن داشت که اولین کنگره صهیونیست‌ها را در شهر بال سوئیس تشکیل دهند،[۳] بدین طریق این کنگره با تجمع صاحب‌نظران و سرمایه‌داران یهودی تشکیل شد و کار خود را با موفقیت پایان برد و براساس اهداف کنگرة صهیونیسم به وجود آمد. هرتزل بر محلّ خاصی با صراحت تأکید نمی‌کرد به ویژه روی سرزمین فلسطین هم تصمیم جدّی نداشت، هر چند بعضی از کشورها چون اوگاندا، آرژانتین و… پیشنهاد می‌شد، وی در کتاب خویش پیشنهاد کرد: «دفتر نمایندگی تشکیل شود که برنامة مذاکرات و نقشه‌های سیاسی حزب را تنظیم نماید و یک شرکت یهودی به وجود آید که احتیاجات اقتصادی و مالی نهضت را تأمین کند». بنابراین درابتدای تشکیل صهیونیسم رهبران این حزب تأکید خاصی بر منطقه‌ای ویژه نداشتند، بلکه بیشتر هدف آن‌ها تشکیل دولت صهیونیستی و جمع‌آوری یهود زیر چتر آن بود، بر این اساس چون فکر تأسیس «حکومت یهود» صرفاً به عنوان ابزار و وسیلة کمکی و فرعی بود، از محل استقرار این مرکز (مرکز نفوذ) از لحاظ صهیونیست‌ها دارای اهمیت چندانی نبود، چنان‌که «لئوپینکر» در این زمینه می‌نویسد: «ما الزاماً اجباری نداریم که در همان جایی که روزگاری حکومت ما معدوم شد اقامت کنیم…، ما فقط به قطعه زمینی نیاز داریم که تملّک کنیم…، قدس الاقدس خویش را که از هنگامی که وطن دیرینةمان نابود شد حفظ و حراست کرده‌ایم بدانجا خواهیم برد، منظورم اعتقاد به خدا و کتاب مقدس است، چون آن‌ها بودند (نه اردن و اورشلیم) که وطن ما را به ارض مقدس تبدیل کردند».[۴] البتّه در جهت تأسیس حکومت صهیونیستی دو نظر حاکم بود که تا زمانی که هرتزل بنیانگذار اصلی صهیونیسم زنده بود، حساسیت خاصی به منطقه‌ای معین به ویژه فلسطین نبود، بنابراین در قرن نوزدهم در ششمین کنگرة صهیونیست‌ها «اوگاندا» به عنوان مرکز حکومت مطرح می‌شود که هرتزل در همین کنگره اعلام می‌دارد: «من تردید ندارم که کنگره در مقام نمایندة توده‌های مردم یهود این پیشنهاد را با حق‌شناسی خواهد پذیرفت. پیشنهاد این است که مستعمره‌ای یهودی‌نشین و خودمختار با دستگاه اداری یهود و حکومتی محلی که در رأس آن یک مأمور عالی رتبة یهودی قرار خواهد داشت در شرق آفریقا تأسیس شود. نیازی به گفتن نیست که این چیزها همه تحت نظارت فائقة انگلیس خواهد بود»،[۵] امّا نظریّة دومی نیز در این زمینه مطرح بود و طرفداران این نظریّه از همان ابتدا حساسیت و توجّه خاصی به سرزمین فلسطین داشتند و آنجا را همان سرزمین موعود می‌پنداشتند، بنابراین در جهت ردّ نظریّه اوّل «حاییم وایزمن» چنین می‌نویسد: «مناطقی که پیشنهاد شده‌اند یا بسیار سردند یا فوق‌العاده گرم، و توسعه و عمران‌شان مستلزم صرف سال‌ها کار و هزینة سرسام‌آور است»،[۶] (به عبارت دیگر این طرح‌ها از لحاظ اقتصادی پیشنهادات مناسبی نبودند). شایان توجّه است که رهبری دستگاه صهیونیسم شامل گروه‌هایی بود که نمایندة دولت‌های مختلف امپریالیستی بودند، عدّه‌ای طرفدار آلمان چون «آلفرد نوسیک»، گروهی طرفدار انگلیس چون «حاییم وایزمن» و گروهی نیز طرفدار دولت‌های امپریالیستی دیگر بودند؛ بنابراین تشتت آراء منجر به نظریّه‌پردازی‌های فراوانی در این زمینه شد که سرانجام کشمکش بین رهبران صهیونیست با پیروزی گروه هواخواه انگلستان به رهبری «وایزمن» پایان یافت. این جریان مطابق زمانی روی داد که در محافل انگلیس گروهی که مدّت‌ها چشم بر فلسطین دوخته بودند موقعیت غالب یافت[۷] و به این طریق حکومت خود را در فلسطین پایه‌گذاری کردند. پاورقی‌ها:

[۱] - زعیتر، اکرم، سرگذشت فلسطین، ترجمة هاشمی رفسنجانی، اکبر (بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا)، ص ۹۲–۹۱. [۲] - در این حادثه یک نفر یهودی به نام دریفوس در فرانسه به اتهام جاسوسی به نفع دشمنان فرانسه به محاکمه کشیده شد، عدّه‌ای از مردم به او بدبین شدند و عدّه‌ای دیگر نیز او را بی‌گناه و مظلوم می‌دانستند، دریفوس پس از چند دوره محاکمه تبرئه گردید. (البتّه شواهد تاریخی نشان می‌دهد که در تبرئه شدن ایشان یهودیان دست داشتند چنان‌که برعکس در محاکمه و به دادگاه کشاندن اسلام‌شناس معروف و نویسندة زبردست آقای پرفسور روژه گارودی نیز صهیونیست‌ها نقش اساسی را داشتند). [۳] - سوکولوف، ناهوم، صهیونیسم، ترجمة حیدری، داود (تهران؛ مؤسسة مطالعات تاریخ اسلام، چ اوّل، ۱۳۷۷)، ج ۱، ص ۳۸۵. [۴] - ایوانف، یوری، صهیونیسم، ترجمة یونسی، ابراهیم (تهران؛ مؤسسة انتشارات امیرکبیر، چ سوّم، ۲۵۳۶)، ص ۱۴. [۵] - همان، ص ۲۱–۲۰. [۶] - همان، ص ۸۴. [۷] - همان، ص ۸۶.

منابع