ضمیر جمع برای تثنیه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
خداوند [[مؤمنان]] و [[کافران]] را دو گروهی می‌داند که درباره [[خدا|پروردگار]] با همدیگر اختلاف دارند:  
خداوند [[مؤمنان]] و [[کافران]] را دو گروهی می‌داند که درباره [[خدا|پروردگار]] با همدیگر اختلاف دارند:  
{{قرآن بزرگ|هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ
{{قرآن بزرگ|هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ
|ترجمه=اینان دو گروهند که در باره پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند.
|سوره= حج|آیه=۱۹
|سوره= حج|آیه=۱۹}}
|ترجمه=اینان دو گروهند که در باره پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند.}}


کلمه '''«هَذَانِ»''' و '''«خَصْمَانِ»''' تثنیه هستند و تثنیه بر عدد دو دلالت دارد نه بیشتر<ref>ابابتی، عزیزه فوال، المعجم المفصل فی النحو العربی، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ج۱، ص۳۳۲. بن عصفور، علی بن مؤمن، شرح جمل الزجاجی، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، بی‌تا، ج۱، ص۶۸.</ref> یعنی این دو با همدیگر جدال دارند و سه یا بیشتر از آن نیستند. طبق دستور زبان عربی در ادامه باید '''«اختصما»''' و '''«ربهما»''' می‌آمد نه '''«اخْتَصَمُوا»''' و '''«رَبِّهِمْ»''' که جمع هستند و بیشتر از دو را نیز شامل می‌شوند.
کلمه '''«هَذَانِ»''' و '''«خَصْمَانِ»''' تثنیه هستند و تثنیه بر عدد دو دلالت دارد نه بیشتر<ref>ابابتی، عزیزه فوال، المعجم المفصل فی النحو العربی، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ج۱، ص۳۳۲. بن عصفور، علی بن مؤمن، شرح جمل الزجاجی، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، بی‌تا، ج۱، ص۶۸.</ref> یعنی این دو با همدیگر جدال دارند و سه یا بیشتر از آن نیستند. طبق دستور زبان عربی در ادامه باید '''«اختصما»''' و '''«ربهما»''' می‌آمد نه '''«اخْتَصَمُوا»''' و '''«رَبِّهِمْ»''' که جمع هستند و بیشتر از دو را نیز شامل می‌شوند.

نسخهٔ ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۲۳

سؤال

چرا در آیه ۱۹ سوره حج ضمیر تثنیه را جمع آمده است: «هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ»؛ «اینان دو گروهند که در بارهٔ پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند» در حالی که باید «ربهما» می‌آمد؟


خداوند مؤمنان و کافران را دو گروهی می‌داند که درباره پروردگار با همدیگر اختلاف دارند:

کلمه «هَذَانِ» و «خَصْمَانِ» تثنیه هستند و تثنیه بر عدد دو دلالت دارد نه بیشتر[۱] یعنی این دو با همدیگر جدال دارند و سه یا بیشتر از آن نیستند. طبق دستور زبان عربی در ادامه باید «اختصما» و «ربهما» می‌آمد نه «اخْتَصَمُوا» و «رَبِّهِمْ» که جمع هستند و بیشتر از دو را نیز شامل می‌شوند.

پاسخ این است که اگر «هَذَانِ» و «خَصْمَانِ» به دو نفر اشاره داشت، کلمات بعدی هم باید تثنیه آورده می‌شد و اشکال وارد بود. اما این دو کلمه به دو گروه اشاره دارند و گروه، هم به دو نفر گفته می‌شود و هم به بیشتر از دو نفر و از این نگاه طبق قاعده زبان عربی، کلمات بعدی جمع آورده می‌شود.[۲] علامه طباطبایی نیز با دو گروه دانست این افراد می‌نویسد: این دو گروه مؤمن و کافر در باره پروردگار با هم اختلاف دارند که مؤمنان خدا را قبول می‌کنند و کافران انکار و این آیه می‌گوید اینها دو گروهند که درباره پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند، پس محل نزاع خداست که گروهی او را یکتا می‌دانند و اطاعت می‌کنند و گروهی به او کفر می‌ورزند و اطاعت نمی‌کنند.[۳]

استعمال لفظ یا ضمیر جمع برای تثنیه در آیات دیگر نیز آمده است:

﴿وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما؛ و هر گاه دو گروه از مؤمنان با هم به جنگ پردازند، آنها را آشتی دهید.(حجرات:۹) در این آیه هم چون دو گروه از مؤمنان با هم جنگ دارند و گروه بیشتر از دو نفر هستند، «الْمُؤْمِنینَ» و «اقْتَتَلُوا» را جمع آورده است و چون دو گروه بیشتر نیستند کلمه «طائِفَتانِ» و «بَیْنَهُما» را تثنیه آورده است.[۴]

﴿إِذْ دَخَلُوا عَلی داوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالُوا لا تَخَفْ خَصْمانِ بَغی بَعْضُنا عَلی بَعْضٍ فَاحْکُمْ بَیْنَنا بِالْحَقِّ؛ در آن هنگام بر داود وارد شدند و او از دیدن آنها وحشت کرد؛ گفتند: نترس، دو شاکی هستیم که یکی از ما بر دیگری ستم کرده است. در میان ما بحق داوری کن.(ص:۲۲) در این آیه کلمات «دَخَلُوا» و «مِنْهُمْ» و «قالُوا» جمع هستند و کلمه «خَصْمانِ» تثنیه و بر عدد دو دلالت دارد؛ زیرا دو گروه با هم اختلاف داشتند. در هر گروه ممکن است بیش از سه نفر باشد، کلمات جمع آورده شده است.[۵]

علامه طباطبایی می‌نویسد: تعبیر «خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا» چقدر جالب و پرمعنا است، از یک طرف اهل خصومت را تثنیه آورده تا برساند دو گروه بیشتر وجود ندارد یا خدا را قبول دارد یا ندارد و از سوی دیگر خصومت‌شان را به صورت جمع تعبیر کرده و آنگاه خصومت شان را درباره پروردگارشان دانسته و فهمانده که اختلاف‌شان در وصف ربوبیت خدای تعالی بوده و در نتیجه فهمانده است که برگشت تمامی اختلافات مذاهب هر قدر هم که زیاد باشند در یک مسئله است و آن وصف ربوبیت خدا است.[۶]

منابع

  1. ابابتی، عزیزه فوال، المعجم المفصل فی النحو العربی، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ج۱، ص۳۳۲. بن عصفور، علی بن مؤمن، شرح جمل الزجاجی، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، بی‌تا، ج۱، ص۶۸.
  2. طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه جوامع الجامع، مترجم: گروهی از مترجمان، مشهد، آستان قدس رضوی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش، ج۴، ص۱۹۸.
  3. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج۱۷، ص۲۹۲.
  4. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه: احمد بهشتی، تهران، انتشارات فراهانی، ۱۳۵۴ش، ج۱۶، ص۱۹۶.
  5. فخر رازی، محمد بن عمر، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب)، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق، ج۲۶، ص۳۸۲.
  6. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش، ج ۱۴، ص ۵۰۴.