اصحاب سر ائمه(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =
  | شاخه اصلی =تاریخ
  |شاخه فرعی۱ =
  |شاخه فرعی۱ =تاریخ و سیره معصومان
  |شاخه فرعی۲ =
  |شاخه فرعی۲ =سیره مشترک
  |شاخه فرعی۳ =
  |شاخه فرعی۳ =
}}
}}
خط ۱۲: خط ۱۲:


{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
در جواب این سؤال باید در مرحله اول مشخص کرد که صاحب سر به چه کسانی گفته می‌شود؟ پس از پاسخ به این سؤال است که می‌توانیم مشخص کنیم که آیا ائمه هم افرادی به عنوان صاحب سر داشته‌اند یا خیر؟
'''اصحاب سِرّ''' به آندسته از افرادی اشاره دارد که مورد اعتماد و اطمینان ائمه(ع) بوده و برخی از معارف الهی فراتر از سطح فهم عموم مردم یا برخی از اخبار غیبی را از ایشان دریافت می کردند.
در برخی منابع رجالی امام علی(ع) و حذیفه بن یمان به عنوان صاحب سر پیامبر شناخته شده‌اند. در مورد میثم تمّار از اصحاب امام علی(ع) آمده است که: «حضرت علی(ع) او را بر اسرار خفیّه و اخبار غیبیّه مطلع فرموده بود».<ref>قمی، عباس، منتهی الآمال، قم، نشر هجرت، چاپ اول، ۱۳۶۵، ج۱، ص۴۰۰.</ref> «شیخ عباس قمی» سه نفر از اصحاب امیر المؤمنین علی(ع) را به عنوان محرم اسرار معرفی می‌کند؛ میثم تمار، رشید هجری، حبیب بن مظاهر که اخبار غیبی را برای یکدیگر بیان می‌کنند و از نحوه شهادت یکدیگر خبر می‌دهند.<ref>قمی، شیخ عباس، همان، ج۱، ص۳۷۰.</ref>


«اصحاب سرّ» را باید کسانی بدانیم که پیشوایان دینی برخی از معارف الهی را در سطحی فراتر از آنچه برای عموم مردم بیان می‌کردند، به این افراد تعلیم می‌نمودند یا برخی از اخبار غیبی را برای آنها بیان می‌کردند. این افراد عموماً در سطحی بالاتر از دیگران و فراتر از دیگران در وادی معرفت الهی قدم می‌زدند؛ لذا ائمه معصومین چون آنها را مستعدتر یا مطمئن می‌دیدند، اسراری را برای آنها بیان می‌کردند یا اخبار غیبی به آنها می‌دادند.
به اعتقاد برخی، اصحاب امام حسین(ع) که در کربلا به شهادت رسیدند و حضرت در شب عاشورا خبر شهادت و جایگاه‌ آنها را در بهشت به ایشان نشان دادند، جزء اصحاب سرّ آن حضرت هستند.


به عنوان نمونه در مورد «میثم تمّار» یکی از اصحاب امام علی(ع) آمده است که: «حضرت علی(ع) او را بر اسرار خفیّه و اخبار غیبیّه مطلع فرموده بود».<ref>قمی، عباس، منتهی الآمال، قم، نشر هجرت، چاپ اول، ۱۳۶۵، ج۱، ص۴۰۰.</ref> «شیخ عباس قمی» سه نفر از اصحاب امیر المؤمنین علی(ع) را به عنوان محرم اسرار معرفی می‌کند،<ref>میثم تمار، رشید هجری، حبیب بن مظاهر.</ref> که اخبار غیبی را برای یکدیگر بیان می‌کنند و از نحوه شهادت یکدیگر خبر می‌دهند.<ref>قمی، شیخ عباس، همان، ج۱، ص۳۷۰.</ref>
در مورد جابر بن یزید یکی از اصحاب امام باقر(ع) آمده است: «او حامل اسرار علوم اهل بیت بود.»<ref>قمی، عباس، پیشین، ج۲، ص۱۹۴.</ref> امام صادق(ع) علاوه بر این که شاگردان عمومی داشتند، تعدادی شاگرد و اصحاب خصوصی هم داشتند، معلی بن خنیس و مفضل بن عمر  که امام(ع) برخی از معارف الهی را به‌طور خصوصی به ایشان تعلیم کردند.
 
شاید بتوان طبق بیانی که در تعریف اصحاب سرّ گفته شد، اصحاب با وفای امام حسین(ع) را که در کربلا به شهادت رسیدند، و حضرت در شب عاشورا خبر شهادت ایشان را بیان فرمودند یا طبق برخی از روایات جایگاه‌های آنها را در بهشت به ایشان نشان دادند، جزء اصحاب سرّ آن حضرت بدانیم.
 
در مورد «جابر بن یزید یکی از اصحاب امام باقر(ع) آمده است: «او حامل اسرار علوم اهل بیت طاهرین بود.»<ref>قمی، عباس، پیشین، ج۲، ص۱۹۴.</ref> امام صادق(ع) علاوه بر این که شاگردان عمومی داشتند، بعضاً شاگردان و اصحاب خصوصی داشتند، همانند «مفضل بن عمر» که امام(ع) برخی از معارف الهی را به‌طور خصوصی به ایشان تعلیم کردند.<ref>.</ref>


«علی بن یقطین» از شیعیان امام کاظم(ع) بود او با موافقت امام کاظم(ع) به صورت مخفیانه در دستگاه حکومت عباسی بود.»<ref>همان، ص۴۳۳</ref> او به شیعیانی که به او مراجعه می‌کردند به سفارش امام کاظم(ع) کمک می‌کرد.<ref>قمی، عباس، پیشین، ج۲، ص۴۳۹.</ref>
«علی بن یقطین» از شیعیان امام کاظم(ع) بود او با موافقت امام کاظم(ع) به صورت مخفیانه در دستگاه حکومت عباسی بود.»<ref>همان، ص۴۳۳</ref> او به شیعیانی که به او مراجعه می‌کردند به سفارش امام کاظم(ع) کمک می‌کرد.<ref>قمی، عباس، پیشین، ج۲، ص۴۳۹.</ref>
خط ۲۸: خط ۲۵:
امام حسن عسکری(ع): «عثمان بن سعید عَمری از نزدیکترین و صمیمی‌ترین یاران امام بود و زیر پوشش روغن فروشی، فعالیت می‌کرد».<ref>همان، ص۶۳۷.</ref>
امام حسن عسکری(ع): «عثمان بن سعید عَمری از نزدیکترین و صمیمی‌ترین یاران امام بود و زیر پوشش روغن فروشی، فعالیت می‌کرد».<ref>همان، ص۶۳۷.</ref>


== نتیجه‌گیری ==ائمه معصومین با یاران و اصحاب خود روابط متفاوتی داشته‌اند، برخی از این افراد که مورد وثوق و اعتماد ائمه بوده‌اند، به عنوان محرم اسرار ایشان بوده‌اند؛ و بعضاً امامان بزرگوار ما به این قبیل افراد مطالبی را بیان می‌کردند که به افراد دیگر این مطالب و اسرار گفته نمی‌شد. این افراد در سطحی بالاتر از سایرین بوده‌اند و بعضاً معارف الهی فقط به این گونه افراد گفته شده است؛ و به واسطه بعضی مخفی کاریها شاید تعدادی از همین افراد در تاریخ نامی از آنها برده نشده باشد. به نظر می‌رسد که اصحاب سرّ بیشتر به تعدادی از صحابه خاص امیر المؤمنین علی(ع) گفته شده است، اما در مورد ائمه دیگر یا این گونه افراد که صاحب سرّ ائمه باشند، کم بوده‌اند یا شرایط سیاسی اجتماعی به گونه ای بوده است که حتی نام آنها هم به واسطه پنهان‌کاری و تقیّه فاش نشده است.
ائمه معصومین با یاران و اصحاب خود روابط متفاوتی داشته‌اند، برخی از این افراد که مورد وثوق و اعتماد ائمه بوده‌اند، به عنوان محرم اسرار ایشان بوده‌اند و امامان(ع) به این قبیل افراد مطالبی را بیان می‌کردند که به افراد دیگر این مطالب و اسرار گفته نمی‌شد. این افراد در سطحی بالاتر از سایرین بوده‌اند و بعضاً معارف الهی فقط به این گونه افراد گفته شده است؛ به واسطه بعضی مخفی کاریها شاید تعدادی از همین افراد در تاریخ نامی از آنها برده نشده باشد. به نظر می‌رسد که اصحاب سرّ بیشتر به تعدادی از صحابه خاص امیر المؤمنین علی(ع) گفته شده است، اما در مورد ائمه دیگر یا این گونه افراد که صاحب سرّ ائمه باشند، کم بوده‌اند یا شرایط سیاسی اجتماعی به گونه ای بوده است که حتی نام آنها هم به واسطه پنهان‌کاری و تقیّه فاش نشده است.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}



نسخهٔ ‏۱۲ نوامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۵۳

سؤال

آیا ائمه اطهار(ع) به جز امیر المؤمنین(ع) هم دارای «اصحاب سرّ» بوده‌اند؟


اصحاب سِرّ به آندسته از افرادی اشاره دارد که مورد اعتماد و اطمینان ائمه(ع) بوده و برخی از معارف الهی فراتر از سطح فهم عموم مردم یا برخی از اخبار غیبی را از ایشان دریافت می کردند. در برخی منابع رجالی امام علی(ع) و حذیفه بن یمان به عنوان صاحب سر پیامبر شناخته شده‌اند. در مورد میثم تمّار از اصحاب امام علی(ع) آمده است که: «حضرت علی(ع) او را بر اسرار خفیّه و اخبار غیبیّه مطلع فرموده بود».[۱] «شیخ عباس قمی» سه نفر از اصحاب امیر المؤمنین علی(ع) را به عنوان محرم اسرار معرفی می‌کند؛ میثم تمار، رشید هجری، حبیب بن مظاهر که اخبار غیبی را برای یکدیگر بیان می‌کنند و از نحوه شهادت یکدیگر خبر می‌دهند.[۲]

به اعتقاد برخی، اصحاب امام حسین(ع) که در کربلا به شهادت رسیدند و حضرت در شب عاشورا خبر شهادت و جایگاه‌ آنها را در بهشت به ایشان نشان دادند، جزء اصحاب سرّ آن حضرت هستند.

در مورد جابر بن یزید یکی از اصحاب امام باقر(ع) آمده است: «او حامل اسرار علوم اهل بیت بود.»[۳] امام صادق(ع) علاوه بر این که شاگردان عمومی داشتند، تعدادی شاگرد و اصحاب خصوصی هم داشتند، معلی بن خنیس و مفضل بن عمر که امام(ع) برخی از معارف الهی را به‌طور خصوصی به ایشان تعلیم کردند.

«علی بن یقطین» از شیعیان امام کاظم(ع) بود او با موافقت امام کاظم(ع) به صورت مخفیانه در دستگاه حکومت عباسی بود.»[۴] او به شیعیانی که به او مراجعه می‌کردند به سفارش امام کاظم(ع) کمک می‌کرد.[۵]

«امام هادی(ع) در بین اصحابش وکلایی داشت که مخفیانه با آن حضرت ارتباط داشتند. از این گونه صحابه خاص می‌توان به «علی بن جعفر»، «ابراهیم بن محمد» و «علی بن بلال» نام برد.»[۶]

امام حسن عسکری(ع): «عثمان بن سعید عَمری از نزدیکترین و صمیمی‌ترین یاران امام بود و زیر پوشش روغن فروشی، فعالیت می‌کرد».[۷]

ائمه معصومین با یاران و اصحاب خود روابط متفاوتی داشته‌اند، برخی از این افراد که مورد وثوق و اعتماد ائمه بوده‌اند، به عنوان محرم اسرار ایشان بوده‌اند و امامان(ع) به این قبیل افراد مطالبی را بیان می‌کردند که به افراد دیگر این مطالب و اسرار گفته نمی‌شد. این افراد در سطحی بالاتر از سایرین بوده‌اند و بعضاً معارف الهی فقط به این گونه افراد گفته شده است؛ به واسطه بعضی مخفی کاریها شاید تعدادی از همین افراد در تاریخ نامی از آنها برده نشده باشد. به نظر می‌رسد که اصحاب سرّ بیشتر به تعدادی از صحابه خاص امیر المؤمنین علی(ع) گفته شده است، اما در مورد ائمه دیگر یا این گونه افراد که صاحب سرّ ائمه باشند، کم بوده‌اند یا شرایط سیاسی اجتماعی به گونه ای بوده است که حتی نام آنها هم به واسطه پنهان‌کاری و تقیّه فاش نشده است.



مطالعه بیشتر

  • قمی، شیخ عباس، منتهی الآمال.
  • جباری، محمدرضا، سازمان وکالت و نقش آن در عصرائمه، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.


منابع

  1. قمی، عباس، منتهی الآمال، قم، نشر هجرت، چاپ اول، ۱۳۶۵، ج۱، ص۴۰۰.
  2. قمی، شیخ عباس، همان، ج۱، ص۳۷۰.
  3. قمی، عباس، پیشین، ج۲، ص۱۹۴.
  4. همان، ص۴۳۳
  5. قمی، عباس، پیشین، ج۲، ص۴۳۹.
  6. همان، ص۵۷۳.
  7. همان، ص۶۳۷.