دلایل وجود باطن برای قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
(ابرابزار)
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
''دليل عمده ى وجود باطن براى قرآن كريم، روايات متواترى است كه در كتاب هاى شيعه و سنى وجود دارد و نيز به بعضى از آيات، با بعضى از مقدمات خارج از قرآن مى توان استدلال كرد; ولى آن دليل ها خيلى صريح و روشن نيستند; به عنوان مثال آيه ى شريفه ى (وَ نَزَّلْنا عَلَيْك الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَيْء وَ هُدىً وَ رَحْمَةً وَ بُشْرى لِلْمُسْلِمِينَ)كه مى فرمايد: اين قرآن بيانگر همه چيز است، ممكن است با اين مقدمه كه، ما از ظاهر قرآن نمى توانيم همه چيز را بفهميم، استفاده شود كه قرآن، علاوه بر ظاهر، معارف باطنى نيز دارد و با توجه به آن معانى باطنى، بيان گر همه چيز است; ولى به اين دليل خيلى نمى توان اتكا كرد. گرچه بعضى به آن اشاره كرده اند''  
''دلیل عمدهٔ وجود باطن برای قرآن کریم، روایات متواتری است که در کتاب‌های شیعه و سنی وجود دارد و نیز به بعضی از آیات، با بعضی از مقدمات خارج از قرآن می‌توان استدلال کرد؛ ولی آن دلیل‌ها خیلی صریح و روشن نیستند؛ به عنوان مثال آیهٔ شریفهٔ (وَ نَزَّلْنا عَلَیْک الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْء وَ هُدیً وَ رَحْمَةً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِینَ) که می‌فرماید: این قرآن بیانگر همه چیز است، ممکن است با این مقدمه که، ما از ظاهر قرآن نمی‌توانیم همه چیز را بفهمیم، استفاده شود که قرآن، علاوه بر ظاهر، معارف باطنی نیز دارد و با توجه به آن معانی باطنی، بیان گر همه چیز است؛ ولی به این دلیل خیلی نمی‌توان اتکا کرد. گرچه بعضی به آن اشاره کرده‌اند''


در روايات به صراحت آمده است كه قرآن كريم داراى ظاهر و باطن است; امّا در آيات قرآن چنين صراحتى وجود ندارد، بلكه ظاهر آياتى از قرآن به اين امر دلالت دارد; هم آيه اى كه جناب آقاى بابايى اشاره فرمودند و هم آياتى كه از مخاطبان خود مى خواهد كه در قرآن تدبّر كنند.
در روایات به صراحت آمده است که قرآن کریم دارای ظاهر و باطن است؛ امّا در آیات قرآن چنین صراحتی وجود ندارد، بلکه ظاهر آیاتی از قرآن به این امر دلالت دارد؛ هم آیه ای که جناب آقای بابایی اشاره فرمودند و هم آیاتی که از مخاطبان خود می‌خواهد که در قرآن تدبّر کنند.


«تدبّر» در جايى معنا دارد كه مطلبى ظاهر نباشد; بنا بر اين، لازمه ى امر به تدبّر در قرآن، وجود لايه هاى باطنى در زير لايه ى ظاهر آيات قرآن است.
«تدبّر» در جایی معنا دارد که مطلبی ظاهر نباشد؛ بنا بر این، لازمهٔ امر به تدبّر در قرآن، وجود لایه‌های باطنی در زیر لایهٔ ظاهر آیات قرآن است.


''به نظر من «ظاهر و باطن» از اختصاصات قرآن كريم نيست كه اثبات آن نياز به دليل داشته باشد; بلكه هر كلامى مى تواند داراى ظاهر و باطن باشد. آنچه اختصاص به قرآن دارد، اين است كه باطن قرآن از ژرفاى فوِ العاده اى برخوردار است.''
''به نظر من «ظاهر و باطن» از اختصاصات قرآن کریم نیست که اثبات آن نیاز به دلیل داشته باشد؛ بلکه هر کلامی می‌تواند دارای ظاهر و باطن باشد. آنچه اختصاص به قرآن دارد، این است که باطن قرآن از ژرفای فوِ العاده ای برخوردار است.''


همان طور كه امام على(عليه السلام)فرمودند:
همان‌طور که امام علی (علیه السلام) فرمودند:


(لاَ تَفْنَى عَجَائِبُه وَ لا تَنْقَضِى غَرائِبُهُ)<ref>'''''نهج البلاغه'''''، خطبه ى 18.</ref> عجايب آن سپرى نگردد و غرايب آن به پايان نرسد.
(لاَ تَفْنَی عَجَائِبُه وَ لا تَنْقَضِی غَرائِبُهُ)<ref>'''''نهج البلاغه'''''، خطبهٔ 18.</ref> عجایب آن سپری نگردد و غرایب آن به پایان نرسد.


بنابر اين اساساً وجه امتياز قرآن از ديگر كلام ها اين نيست كه قرآن علاوه بر ظاهر، داراى باطن است و كلام هاى ديگر داراى باطن نيستند، بلكه امتياز قرآن بر ديگر كلام ها اين است كه باطنش بى پايان و ژرف است; وگرنه طبق تعريفى كه ما از باطن خواهيم داشت، به نظر مى رسد كه بسيارى از كلام هاى ديگر نيز باطنى داشته باشند و روايات هم ممكن است همين طور باشند.
بنابر این اساساً وجه امتیاز قرآن از دیگر کلام‌ها این نیست که قرآن علاوه بر ظاهر، دارای باطن است و کلام‌های دیگر دارای باطن نیستند، بلکه امتیاز قرآن بر دیگر کلام‌ها این است که باطنش بی پایان و ژرف است؛ وگرنه طبق تعریفی که ما از باطن خواهیم داشت، به نظر می‌رسد که بسیاری از کلام‌های دیگر نیز باطنی داشته باشند و روایات هم ممکن است همین‌طور باشند.


در برخى از آنها همين قدر گفته شده است كه قرآن و آيات آن ظاهر و باطن دارند. در بعضى از آنها آمده است كه باطن آن نيز باطنى دارد; حتّى در كتاب هاى متأخرين، مثل تفسير صافى و تفسير الميزان، هفت بطن نيز ذكر شده است. برخى از دانشمندان بالاتر از آن نيز به روايات نسبت داده اند; سيد حيدر آملى در كتاب نص النصوص، هفتاد بطن و هفتاد هزار بطن نيز آورده است.<ref>ر.ك: سيد حيدر آملى: جامع الاسرار و منبع الانوار، ص 104، 530 و 610 و نص النصوص، ص 12 و 72.</ref>
در برخی از آنها همین قدر گفته شده است که قرآن و آیات آن ظاهر و باطن دارند. در بعضی از آنها آمده است که باطن آن نیز باطنی دارد؛ حتّی در کتاب‌های متأخرین، مثل تفسیر صافی و تفسیر المیزان، هفت بطن نیز ذکر شده است. برخی از دانشمندان بالاتر از آن نیز به روایات نسبت داده‌اند؛ سید حیدر آملی در کتاب نص النصوص، هفتاد بطن و هفتاد هزار بطن نیز آورده است.<ref>ر. ک. سید حیدر آملی: جامع الاسرار و منبع الانوار، ص 104، 530 و 610 و نص النصوص، ص 12 و 72.</ref>


روايات شش دسته است. در سه دسته از آن روايات، با صراحت ذكر باطن و ظاهر براى قرآن كريم آمده است. اين سه دسته، تا جايى كه بنده يافته ام، حدود سى و يك روايت است و در همه ى آنها سخن از بطن براى قرآن كريم است. بعضى از تعابير چنين است:
روایات شش دسته است. در سه دسته از آن روایات، با صراحت ذکر باطن و ظاهر برای قرآن کریم آمده است. این سه دسته، تا جایی که بنده یافته‌ام، حدود سی و یک روایت است و در همهٔ آنها سخن از بطن برای قرآن کریم است. بعضی از تعابیر چنین است:
(لَيْسَ مِنَ الْقرآن ايةٌ اِلاّ و لَها ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ
(لَیْسَ مِنَ الْقرآن ایةٌ اِلاّ و لَها ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ


علاوه بر اين چهار دسته روايت، روايات بسيار زيادى است كه مرحوم مجلسى(قدس سره)در بحار الانوار، جلد 23 و 24، در ضمن شصت و هشت باب، حدود هزار و پانصد و هفت روايت از آنها را ذكر كرده كه در آن روايات، براى آيات كريمه ى قرآن، معنايى بيان شده است كه از ظاهر لفظ فهميده نمى شود. بسيارى از آن روايات، رواياتى است كه در فضايل ائمه ى اطهار(عليهم السلام)است
علاوه بر این چهار دسته روایت، روایات بسیار زیادی است که مرحوم مجلسی (قدس سره) در بحار الانوار، جلد ۲۳ و ۲۴، در ضمن شصت و هشت باب، حدود هزار و پانصد و هفت روایت از آنها را ذکر کرده که در آن روایات، برای آیات کریمهٔ قرآن، معنایی بیان شده است که از ظاهر لفظ فهمیده نمی‌شود. بسیاری از آن روایات، روایاتی است که در فضایل ائمهٔ اطهار (علیهم السلام) است
==پیوند به بیرون==
 
* این مدخل برگرفته شده از کتاب «باطن و تأویل قرآن» گفتگو با علی‌اكبر بابايى و دكتر محمد كاظم شاكری، كارشناس و مجرى: مصطفى كريمى، قم، مركز مطالعات و پژوهش هاى فرهنگى حوزه ى علميه، ۱۳۸۱ش.
== پیوند به بیرون ==
==منابع==
* این مدخل برگرفته شده از کتاب «باطن و تأویل قرآن» گفتگو با علی‌اکبر بابایی و دکتر محمد کاظم شاکری، کارشناس و مجری: مصطفی کریمی، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزهٔ علمیه، ۱۳۸۱ش.
 
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
خط ۴۱: خط ۴۳:
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =  
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =  
  | بازبینی نویسنده =
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =

نسخهٔ ‏۲۶ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۲۷

سؤال

چه دلایلی وجود دارد که قران دارای باطن است؟

دلیل عمدهٔ وجود باطن برای قرآن کریم، روایات متواتری است که در کتاب‌های شیعه و سنی وجود دارد و نیز به بعضی از آیات، با بعضی از مقدمات خارج از قرآن می‌توان استدلال کرد؛ ولی آن دلیل‌ها خیلی صریح و روشن نیستند؛ به عنوان مثال آیهٔ شریفهٔ (وَ نَزَّلْنا عَلَیْک الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْء وَ هُدیً وَ رَحْمَةً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِینَ) که می‌فرماید: این قرآن بیانگر همه چیز است، ممکن است با این مقدمه که، ما از ظاهر قرآن نمی‌توانیم همه چیز را بفهمیم، استفاده شود که قرآن، علاوه بر ظاهر، معارف باطنی نیز دارد و با توجه به آن معانی باطنی، بیان گر همه چیز است؛ ولی به این دلیل خیلی نمی‌توان اتکا کرد. گرچه بعضی به آن اشاره کرده‌اند

در روایات به صراحت آمده است که قرآن کریم دارای ظاهر و باطن است؛ امّا در آیات قرآن چنین صراحتی وجود ندارد، بلکه ظاهر آیاتی از قرآن به این امر دلالت دارد؛ هم آیه ای که جناب آقای بابایی اشاره فرمودند و هم آیاتی که از مخاطبان خود می‌خواهد که در قرآن تدبّر کنند.

«تدبّر» در جایی معنا دارد که مطلبی ظاهر نباشد؛ بنا بر این، لازمهٔ امر به تدبّر در قرآن، وجود لایه‌های باطنی در زیر لایهٔ ظاهر آیات قرآن است.

به نظر من «ظاهر و باطن» از اختصاصات قرآن کریم نیست که اثبات آن نیاز به دلیل داشته باشد؛ بلکه هر کلامی می‌تواند دارای ظاهر و باطن باشد. آنچه اختصاص به قرآن دارد، این است که باطن قرآن از ژرفای فوِ العاده ای برخوردار است.

همان‌طور که امام علی (علیه السلام) فرمودند:

(لاَ تَفْنَی عَجَائِبُه وَ لا تَنْقَضِی غَرائِبُهُ)[۱] عجایب آن سپری نگردد و غرایب آن به پایان نرسد.

بنابر این اساساً وجه امتیاز قرآن از دیگر کلام‌ها این نیست که قرآن علاوه بر ظاهر، دارای باطن است و کلام‌های دیگر دارای باطن نیستند، بلکه امتیاز قرآن بر دیگر کلام‌ها این است که باطنش بی پایان و ژرف است؛ وگرنه طبق تعریفی که ما از باطن خواهیم داشت، به نظر می‌رسد که بسیاری از کلام‌های دیگر نیز باطنی داشته باشند و روایات هم ممکن است همین‌طور باشند.

در برخی از آنها همین قدر گفته شده است که قرآن و آیات آن ظاهر و باطن دارند. در بعضی از آنها آمده است که باطن آن نیز باطنی دارد؛ حتّی در کتاب‌های متأخرین، مثل تفسیر صافی و تفسیر المیزان، هفت بطن نیز ذکر شده است. برخی از دانشمندان بالاتر از آن نیز به روایات نسبت داده‌اند؛ سید حیدر آملی در کتاب نص النصوص، هفتاد بطن و هفتاد هزار بطن نیز آورده است.[۲]

روایات شش دسته است. در سه دسته از آن روایات، با صراحت ذکر باطن و ظاهر برای قرآن کریم آمده است. این سه دسته، تا جایی که بنده یافته‌ام، حدود سی و یک روایت است و در همهٔ آنها سخن از بطن برای قرآن کریم است. بعضی از تعابیر چنین است: (لَیْسَ مِنَ الْقرآن ایةٌ اِلاّ و لَها ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ

علاوه بر این چهار دسته روایت، روایات بسیار زیادی است که مرحوم مجلسی (قدس سره) در بحار الانوار، جلد ۲۳ و ۲۴، در ضمن شصت و هشت باب، حدود هزار و پانصد و هفت روایت از آنها را ذکر کرده که در آن روایات، برای آیات کریمهٔ قرآن، معنایی بیان شده است که از ظاهر لفظ فهمیده نمی‌شود. بسیاری از آن روایات، روایاتی است که در فضایل ائمهٔ اطهار (علیهم السلام) است

پیوند به بیرون

  • این مدخل برگرفته شده از کتاب «باطن و تأویل قرآن» گفتگو با علی‌اکبر بابایی و دکتر محمد کاظم شاکری، کارشناس و مجری: مصطفی کریمی، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزهٔ علمیه، ۱۳۸۱ش.

منابع

  1. نهج البلاغه، خطبهٔ 18.
  2. ر. ک. سید حیدر آملی: جامع الاسرار و منبع الانوار، ص 104، 530 و 610 و نص النصوص، ص 12 و 72.

.