فضیلت تشییع جنازه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی پاسخ
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
آيا تشييع جنازه، براى ميت يا شركت كنندگان در مراسم تشييع، فايده اى دارد؟
آيا تشييع جنازه، براى ميت يا شركت كنندگان در مراسم تشييع، فايده اى دارد؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
== احترام به شخص فوت شده ==
== استغفار برای شخص فوت شده ==
اسلام براى احترام به كرامت و جايگاه انسان، در باره ى تشييع جنازه بسيار سفارش كرده است.  
اسلام براى احترام به كرامت و جايگاه انسان، در باره ى تشييع جنازه بسيار سفارش كرده است.  


19361.عنه عليه السلام : يَنبَغي لأولياءِ المَيّتِ أن يُؤْذِنوا إخوانَ المَيّتِ بمَوتهِ ، فيَشهَدونَ جَنازَتَهُ و يُصَلُّونَ علَيهِ ، فيُكسِبُ لَهُمُ الأجرَ و يُكسِبُ لِمَيّتهِ الاستِغفارَ؛ امام صادق عليه السلام : شايسته است كه صاحبان عزا برادران دينى ميّت را از مرگ او با خبر سازند، تا در تشييع جنازه حاضر شوند و بر او نماز خوانند و بدين ترتيب، هم براى آنان اجرى حاصل شود و هم براى ميّت استغفار به عمل آيد.<ref>طبرسی، مكارم الأخلاق‏، ۱۴۱۲ق، ص۳۶۰.</ref>  
19361.عنه عليه السلام : يَنبَغي لأولياءِ المَيّتِ أن يُؤْذِنوا إخوانَ المَيّتِ بمَوتهِ ، فيَشهَدونَ جَنازَتَهُ و يُصَلُّونَ علَيهِ ، فيُكسِبُ لَهُمُ الأجرَ و يُكسِبُ لِمَيّتهِ الاستِغفارَ؛ امام صادق(ع): شايسته است كه صاحبان عزا برادران دينى ميّت را از مرگ او با خبر سازند، تا در تشييع جنازه حاضر شوند و بر او نماز خوانند و بدين ترتيب، هم براى آنان اجرى حاصل شود و هم براى ميّت استغفار به عمل آيد.<ref>طبرسی، مكارم الأخلاق‏، ۱۴۱۲ق، ص۳۶۰.</ref>  


روزى جنازه اى را از گذرگاهى عبور دادند كه پيامبر و اصحاب او نشسته بودند. حضرت و يارانش از جا برخاستند تا جنازه از نظرها غايب شد. يك گفت: «اين جنازه ى يك يهودى بود». فرمود: «آيا انسان نبود!»<ref>بحار الانوار، ج۱۸، ص۲۵۴.</ref>  
روزى جنازه اى را از گذرگاهى عبور دادند كه پيامبر و اصحاب او نشسته بودند. حضرت و يارانش از جا برخاستند تا جنازه از نظرها غايب شد. يك گفت: «اين جنازه ى يك يهودى بود». فرمود: «آيا انسان نبود!»<ref>بحار الانوار، ج۱۸، ص۲۵۴.</ref>  

نسخهٔ ‏۲۸ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۳۵

سؤال

آيا تشييع جنازه، براى ميت يا شركت كنندگان در مراسم تشييع، فايده اى دارد؟

استغفار برای شخص فوت شده

اسلام براى احترام به كرامت و جايگاه انسان، در باره ى تشييع جنازه بسيار سفارش كرده است.

19361.عنه عليه السلام : يَنبَغي لأولياءِ المَيّتِ أن يُؤْذِنوا إخوانَ المَيّتِ بمَوتهِ ، فيَشهَدونَ جَنازَتَهُ و يُصَلُّونَ علَيهِ ، فيُكسِبُ لَهُمُ الأجرَ و يُكسِبُ لِمَيّتهِ الاستِغفارَ؛ امام صادق(ع): شايسته است كه صاحبان عزا برادران دينى ميّت را از مرگ او با خبر سازند، تا در تشييع جنازه حاضر شوند و بر او نماز خوانند و بدين ترتيب، هم براى آنان اجرى حاصل شود و هم براى ميّت استغفار به عمل آيد.[۱]

روزى جنازه اى را از گذرگاهى عبور دادند كه پيامبر و اصحاب او نشسته بودند. حضرت و يارانش از جا برخاستند تا جنازه از نظرها غايب شد. يك گفت: «اين جنازه ى يك يهودى بود». فرمود: «آيا انسان نبود!»[۲]

یاد مرگ و آخرت

فايده ى ديگر اندرز شركت كننده ها است كه آنها را از گناه دور و به طاعت نزديك مى سازد.

يَا أَبَا ذَرٍّ اخْفِضْ صَوْتَكَ عِنْدَ الْجَنَائِزِ وَ عِنْدَ الْقِتَالِ وَ عِنْدَ الْقُرْآنِ يَا أَبَا ذَرٍّ إِذَا تَبِعْتَ‏ جَنَازَةً فَلْيَكُنْ‏ عَقْلُكَ‏ فِيهَا مَشْغُولًا بِالتَّفَكُّرِ وَ الْخُشُوعِ وَ اعْلَمْ أَنَّكَ لَاحِقٌ بِه‏؛ پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : اى ابوذر! هرگاه در پى جنازه اى به راه افتادى ، بايد عقلت با تفكّر و خشوع به آن مشغول شود و بدان كه تو نيز به او مى پيوندى.[۳]

وَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع‏ أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ يُدْعَى إِلَى جِنَازَةٍ وَ وَلِيمَةٍ أَيُّهُمَا يُجِيبُ قَالَ يُجِيبُ الْجِنَازَةَ فَإِنَ‏ حُضُورَ الْجِنَازَةِ يُذَكِّرُ الْمَوْتَ‏ وَ الْآخِرَةَ وَ حُضُورَ الْوَلَائِمِ يُلْهِي عَنْ ذَلِكَ.[۴]

پيامبر اكرم(ص) فرمود:

عنه عليه السلام ـ لمّا سُئلَ عن إجابَةِ الدَّعوَةِ إلَى الجَنازَة: يُجيبُ الجَنازَةَ ؛ فإنّ حُضورَ الجَنازَةِ يُذكِّرُ المَوتَ و الآخِرَةَ ، و حُضورَ الوَلائمِ يُلهي عن ذلكَ؛ امام باقر عليه السلام ـ در پاسخ به اين سؤال كه انسان بهتر است دعوت به تفرمود : دعوت به تشييع جنازه را بپذيرد؛ زيرا حضور در تشييع جنازه، يادآور مرگ و آخرت است و حضور در وليمه ها از اين امور غافل مى گرداند.

حسن ختام اين پاسخ، كلام امام صادق(عليه السلام) كه فرموده است: هنگام تشييع جنازه، بپندار كه خداوند تو را دوباره به دنيا برگردانده است. اكنون ببين كه چگونه جبران مى كنى.[۵]

هر گاه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) جنازه اى را تشييع مى كرد، اندوه ايشان زياد مى شد، با خود حديث نفس مى كرد و كم سخن مى گفت.[۶]

حديثى از امام على(عليه السلام) هر دو فايده را ياد آور مى شود. على(عليه السلام) در تشييع جنازه اى شنيد كه مردى مى خندد; فرمود:

گويا مرگ، براى غير ما نوشته شده است و گويا رعايت حق، براى غير ما واجب شده است.[۷] الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ لَمّا تَبِعَ جَنازَةً فسَمِعَ رجُلاً يَضحَكُ ـ: كأنّ المَوتَ فيها على غَيرِنا كُتِبَ ، و كأنّ الحَقَّ فيها على غَيرِنا وَجَبَ ، و كأنّ الّذي نَرى من الأمواتِ سَفْرٌ عمّا قَليلٍ إلَينا راجِعونَ ، نُبَوّئُهُم أجداثَهُم و نأكُلُ تُراثَهُم كأنّا مُخَلَّدونَ بَعدَهُم ، ثُمّ قد نَسِينا كُلَّ واعِظٍ و واعِظَةٍ ، و رُمِينا بكُلِّ فادِحٍ و جائحَةٍ؛ امام على عليه السلام ـ چون در تشييع جنازه اى صداى خنده مردى را شنيد ـفرمود : گويى كه مرگ را در اين جهان براى ديگران رقم زده اند و انگار كه حق در اين دنيا بر ديگران واجب گشته است و گويى مردگانى را كه مى بينيم، مسافرانى هستند كه به زودى سوى ما باز مى گردند! آنان را در گورهايشان مى نهيم و ميراثشان را مى خوريم، آن گونه كه پندارى پس از آنها جاودان خواهيم ماند. هر پند دهنده اى را به دست فراموشى سپرده ايم، حال آنكه هدف هر بلا و حادثه اى بنيان كن قرار داريم.

بخشش گناهان تشییع کننده

يكى از فوايد مهم تشييع جنازه، ثوابى است كه نصيب ميت و شركت كنندگان مى شود.[۸]

امام صادق(عليه السلام) فرمود:

چون مؤمن را در قبر گذاشتند، ندا مى كنند، نخستين عطايى كه به تو شد، بهشت است و نخستين عطايى كه به مشايعت كنندگان جنازه ى تو شد، آمرزش گناهان است.

در حديث ديگر آمده:

هر كسى، جنازه ى مؤمنى را تا دفن همراهى كند، خداوند در قيامت هفتاد ملك بر او بگمارد كه او را همراهى و برايش استغفار كنند.[۹]

حضرت موسى(عليه السلام) در مناجات عرض كرد: «پروردگارا، ثواب كسى كه تشييع جنازه كند، چيست؟» فرمود: «فرشتگانى پرچم دار، بر او مى گمارم كه او را از قبر تا محشر تشييع كنند».[۱۰]

وقتى چهل مؤمن مى گويند كه خدايا، از اين ميت جز نيكى نديده ايم، خداوند شهادت آنها را مى پذيرد.[۱۱]

منابع

  1. طبرسی، مكارم الأخلاق‏، ۱۴۱۲ق، ص۳۶۰.
  2. بحار الانوار، ج۱۸، ص۲۵۴.
  3. طبرسی،‌ مكارم الأخلاق‏، ۱۴۱۲ق، ص۴۶۵.
  4. علامه مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۸، ص۲۸۴.
  5. حسينى تهرانى، معادشناسى، ج۳، ص۳۴.
  6. شيخ عباس قمى، سفينه البحار، ص۹۲۵.
  7. محمد دشتى، نهج البلاغه، ص۱۹۹، كلمه ى ۱۲۲.
  8. الانوار النعمانيه، ص۲۲۰.
  9. محمد باقر مجلسى، زاد المعاد، ص۵۴ و ۵۵.
  10. وسائل الشيعه، ج۲، ص۸۲۰، ح ۲.
  11. وسائل الشيعه، ج۲، ص۸۲۰.